هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم
یک ختم باشکوه بگیرم برای تو
شاعر: #وحید_قاسمی
•┈┈••✾••┈┈•
کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه
https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
🏴قال مولانا امیرالمؤمنین(ع):
لا خَیرَ بَعـدَکِ فِی الحَیـاةِ وَ إِنَّمَا
أَبکِی مَخَـافَةَ أَن تَطُولَ حَیاتِی
بحارالانوار ج۴۳ ص۲۱۳
خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و من
گریَم از اینکه طول کشد روزگار من
شاعر: مرحوم استاد #سیدرضا_مؤید
•┈┈••✾••┈┈•
کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه
https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
خرمای نخلستان من ، خرمای ختمت شد
همسایهها خوردند و خندیدند و رفتند...
#علیرضا_وفایی_خیال
•┈┈••✾••┈┈•
کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه
https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
رفته است از آسمان من خورشیدم
پژمرد مقابلم گل امیدم
بر قبر گلاب اشک میپاشیدم
گفتم که فراق را نبینم دیدم
آمد به سرم از آنچه می ترسیدم
گفتیم برای هم و همتای همیم
گفتیم که موج های دریای همیم
گفتیم شریک درد و غم های همیم
او رفت و شریک درد و غم گردیدم
آمد به سرم از آنچه می ترسیدم
کوچید از آشیان پرستو شد و رفت
آسوده ز دردهای پهلو شد و رفت
دستان علی دخیل زانو شد و رفت
او رفت و اسیر خانه ی تبعیدم
آمد به سرم از آنچه می ترسیدم
ای یک تنه لشکرم سپاهم زهرا
نه ساله رفیق نیمه راهم زهرا
شد خانه پس از تو قتلگاهم زهرا
بعد از تو لباس بی کسی پوشیدم
آمد به سرم از آنچه می ترسیدم
مانده است به خاطر من آن روزی که
آن هیزم سرخ خانمان سوزی که
آن دست سیاه آتش افروزی که
بعد از تو دگر نمی کند تهدیدم
آمد به سرم از آنچه می ترسیدم
افتاد گل بهار من دست خزان
پشت در باغ رفت از جسم تو جان
شد ساقه ی تو شکسته من هم پس از آن
هر روز ز باغ خانه گل می چیدم
آمد به سرم از آنچه می ترسیدم
با دیده ی خویش دیدم افروخته بود
خاری که گل مرا به در دوخته بود
رفتی و نگفتی که سرت سوخته بود
افسوس که دیر قصه را فهمیدم
آمد به سرم از آنچه می ترسیدم
تا دست تو بر پشت یدالله نشست
خوشحال شدم که باز هم زهرا هست
ناگاه قلاف آمد و دست تو شکست
از لرزش دستهای تو لرزیدم
آمد به سرم از آنچه می ترسیدم
شاعر: #محمدعلی_بیابانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
به یک جمله بده بر قلب این دلداده تسکینی
به لبخندی خلاصم کن ازین هجران و غمگینی
تمام عمر با فکر و خیالت رفت، تا شاید
دمی هم صحبتت باشم، عجب رؤیای شیرینی
کنار من نشستن کسر شأنت بود اما گاه
نمی افتد مگر راه کریمان سوی مسکینی
جوانی رفت و گفتم وقت پیری محضرت باشم
ولیکن زنده می مانم، نمی دانم، چه تضمینی؟!
همه نوکر شدیم و روضه برپا کرده ایم آقا
به این امید تا شاید میان روضه بنشینی
"شنیدن کی بود مانند دیدن" آن چه را یک عمر
شندیم از مصیبت های این ایام، می بینی
علی مأمور بر صبر است و زهرا راهی میدان
چه صبر سخت و دشواری، عجب اندوه سنگینی
تصور کن ولی الله با چشمان خود باید
ببیند می خورد بر روی گل، سیلیِ گلچینی
سقیفه ریشه بود و نینوا محصول آن ریشه
شهید جهل امت شد، امام و پایه ی دینی
صدای تشنه ای از گودی گودال بالا رفت
میان هجمه ی سرنیزه های رو به پایینی
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#حضرت_محسن_بن_علی_ع_شهادت
در حمایت از علی، زهرا گذشت از هرچه داشت
محسنِ شش ماههاش را پشت «در» تقدیم کرد!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
•┈┈••✾••┈┈•
کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه
https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
با یاد سردار دلها #حاج_قاسم_سلیمانی
#جمهوری_اسلامی_ایران
#حضرت_زهرا_س_شهادت
تکبیر ما چیره به هر ناقوس خواهد شد
این قطره ها یک روز اقیانوس خواهد شد
امروز هر کس پیرو راه سلیمانی است
فردا برای دشمنان کابوس خواهد شد
نابودی ایران تلاش دشمن است اما
بار دگر از سعی خود مایوس خواهد شد
ضعفی که دشمن در گمانش هم نخواهد بود
چندی دگر در لشکرش ملموس خواهد شد
سردار ما پر زد ولی دشمن بداند که
خاکستر ققنوس هم ققنوس خواهد شد
روزی که گلبانگ اذان ها یاعلی گردد
آن روز سهم عده ای افسوس خواهد شد
ما زنده ی عشقیم ما از نسل اعجازیم
در سایه ی سربند یازهرا سرافرازیم
از شهر کرمان آمد و الگوی ایران شد
با نفس خود جنگید و آخر مرد میدان شد
از بار دنیا شانه خالی کرد و حق را یافت
در لابلای لاله زار عشق پنهان شد
اخلاص و صبر و عشق را در کوله بارش ریخت
تا در مسیری ناب همراه شهیدان شد
عمار شد پای ولایت ماند در سختی
در یاری اسلام سعی او دو چندان شد
وقتی به چادر خاکی مادر توسل کرد
منّا شد و در خانه ی تطهیر سلمان شد
میثم شد و در شام دم از شاه مردان زد
سنگ عقیقش زینت دست سليمان شد
بر سینه اش وقتی مدال ذوالفقار آمد
در قلب شیعه باز حس افتخار آمد
در ناامیدی ها نظر سوی خدا داریم
در شام غم، مهر علی مرتضی داریم
از سردمهری ها نمیترسیم و دلگرمیم
در سینه، نور حجت هشتم رضا داریم
ما داغدار مادری قامت کمان هستیم
ما شکوه از تاریخِ بعد از مصطفی داریم
بعد نبی تحریف شد رسم مسلمانی
ما خاطراتی تلخ از آن ماجرا داریم
بغداد و شام و کربلا درد و غم است اما
هر غصه ای داریم ما از کوچه ها داریم
محسن شهید غربتِ زهرای اطهر شد
در داغ آن ششماهه عمری ما عزاداریم
سوز دل آن قصه را دیوار می داند
عمق مصیبت را فقط مسمار می داند
شاعر: #سیدروح_الله_موید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
دیشب که چشم شهر مست خواب شیرین بود
زینب کنار مادرش تا صبح غمگین بود
دست دعا در ربنای خانه می لرزید
انگار لکنت بر زبان سرخ آمین بود
با جان پیغمبر چه می کردید ای مردم
آیا مودت با ذوی القربای او این بود؟
با زخم بازو زخم پهلو زخم ابرویش
من شک ندارم درد او تنهایی دین بود
من شک ندارم درد او تنهایی حیدر
در التهاب لحظه های سخت تدفین بود
حیف دعا حیف غم الجار ثم الدار
این شهر تنها مستحق چوب نفرین بود
درد یتیمی درد سنگینی است این یعنی
مادر میان بستر خود نیز تسکین بود
شاعر: #عاطفه_سادات_موسوی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_شهادت
همین که می رود از درد ابروهای تو در هم
صدای ناله بر می خیزد از خاک پیمبر هم
پس از این مرتضی هر روز را خون گریه خواهد کرد
پس از تو زخمهایش می شود وامانده ی مرهم
تمام کینه های کهنه دور خانه ات نو شد
اُحد یک سمت می غرید و از یک سمت خیبر هم
درِ این خانه چوب از هر درختی داشت میدانم
که می سوزند از شرمندگی سرو و صنوبر هم
بپرس از کوهها اشک زلال چشمه کار کیست؟
چرا گریان شده جنگاوری مانند حیدر هم؟
نه تنها شانه های لاغرِ بابا بزرگ من
که لرزیدند از این غم پهلوان های تناور هم
به تنهایی برایت روضه می گیرم در این خانه
خودم سینه زن و گریه کن و مداح و منبر هم
تو سر اللهی و من نا توان از گفتنت هستم
ببین شرمندگی حاصل شد از یک شعر دیگر هم
قسیم النار و الجنه کناری تکیه خواهد داد
سوا خواهند شد روز قیامت شیعیان درهم
شاعر: #محمد_خادم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
قرص است قلب مرتضی اما به زهرا
یعنی که تکیه میدهد مولا به زهرا
حتی خدا محوِ تجلی خانهی اوست
هرشب که جلوه میکند زهرا به زهرا
جایی که ختم الانبیا خَم میکند پشت
باید که ما سجده کنیم آنجا به زهرا
تا قُرب راهی نیست وقتی فاطمه هست
باید توسلها کند بابا به زهرا
هرکس به راهی رفت اما ما نرفتیم
مارا که بخشیدند در دنیا به زهرا
باور نخواهم کرد حتی لحظهای ، حق
ما را به دوزخ میبرد؟ حاشا به زهرا
رویش گرفت و خانه تاریک است افسوس
این خانه روشن بود با مهتابِ زهرا
**
وقتی که هیزم ریخت فهمیدند طفلان
رحمی ندارند این حرامیها به زهرا
وقتی که آتش سرخ شد فهمید نامرد
از میخِ در راهی نمانده تا به زهرا
آنقدر بر شال علی چسبید خانوم
یا به علی زد تازیانه یا به زهرا
گاهی علی را میکشند و گاه او را
اوباش میخندند در آنجا به زهرا
حس کرد مولا درد را در استخوانش
وقتی که زد قنفذ غَلافش را به زهرا
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
#تنور_خولی
آه از غمی که هست و ز غم پروری که نیست
ازسنگری که هست و ز همسنگری که نیست
طفلان من به نان وغذا لب نمیزنند
گیرم که سفره پهن شده، مادری که نیست
زینب نشسته اشک مرا پاک میکند
کوثر شده به جای همان کوثری که نیست
شُستیم خون مانده به دیوار را ولی..
از خاطرم چگونه رَوَد آن دری که نیست؟
من در اتاق، سوم و هفتم گرفتهام
دراین محل برای تو چشم تری که نیست
از من حسین قول زیارت گرفته است
ازدیدن تو آرزوی بهتری که نیست
**
وقتی تو و حسین نشستید در تنور
زینب نشسته چشمبراه سری که نیست
یک روز داغ چادر خاکی مرا شکست
یک روز هم مصیبت آن معجری که نیست
شاعر: #حسین_قربانچه و #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
34.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #ببینید
« فاعتبروا، فاعتبروا.. »
مدّاح: #حاج_مهدی_رسولی
⚫️ مراسم عزاداری شهادت #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها)
🗓 پنجشنبه ۱۷ آذرماه ۱۴۰۱
📍#هیئت_ثارالله_زنجان
#بصیرت #فاطمیه
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
عدهای دستور دادند، عدهای آتش زدند
لعنت ما تا ابد، بر عاملین و آمرین
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
•┈┈••✾••┈┈•
کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه
https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
#زبان_حال_سادات در #فاطمیه
فاطمیه برای ما سادات
غُصهی قِصههای ناگفتهست
دل ما در عزای مادرمان
بیشتر از محرم آشفتهست
شاعر: #سیدحسن_رستگار
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
دنيا چه زیبا می شود، وقتی بیایی
خوشحال، زهرا می شود، وقتی بیایی
نور تو می تابد به عالم با ظهورت
خورشید رسوا می شود، وقتی بیایی
فصل خزانِ زندگی پایان بگیرد
هر غنچه ای وا می شود، وقتی بیایی
وقت نمازت از مُلازم هایت آقا
هر روز، عیسی می شود، وقتی بیایی
با ذوالفقاری که به دست خود بگیری
حیدر تماشا می شود، وقتی بیایی
زخمی که روی سینه ی مادر نشسته
حتماً مداوا می شود، وقتی بیایی
گنبد بسازی در بقیع مثل خراسان
یثرب مصفّا می شود، وقتی بیایی
در کوفه وقتی روضه ی زینب بخوانی
هر دیده دریا می شود، وقتی بیایی
شبهای جمعه روضه در صحنِ اباالفضل
هر هفته برپا می شود، وقتی بیایی
شاعر: #رضا_رسول_زاده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🔴 ضریح جدید حرم حضرت رقیه (سلام الله علیها) توسط بانیان و هنرمندان ایرانی، ساخته و نصب شد.
خوش به حال
آنکه در کُنجِ
ضریحت بیقرار
شانه خالی
میکند از
دردهای روزگار
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
ساکن روزهای بی نورم...
گم شده آیههای مستورم
زرد بودم سیاه و سرخ شدم
رنگ رنگم شبیه منشورم
صورتم را گرفتهام با دست
چون که روبنده نیست مجبورم
جور شد دیدنِ تو اما حیف
شرمسارم ز وضع ناجورم
رد شلاقها کنار هم است
گاهی از دور مثل هاشورم
سن و سالی ندارم اما من
بین زنها به پیر مشهورم
بس که لاغر شدم مشخص نیست
شبحم، آدمم و یا حورم...
با تمسخر نگاه میکردند
خسته از دختران مغرورم
در بساطم که نیست نقل و نبات
نوش جان کن ز گریهی شورم
میشود روی سینهام باشی؟!
کمکم کن نمیرسد زورم
گفتی از حرف آن سفیر بگو
ولی از من مخواه معذورم
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
جلوه هفت فلك از اثر فاطمه است
گوهر زهد و حيا تاج سر فاطمه است
هركجا بگذرى از ملك فنا تا ملكوت
سخن فاطمه است و خبر فاطمه است
سایه ی چادر او بر سر ما گسترده است
هرچه داريم ز فيض نظر فاطمه است
كوثر عشق على خير كثير است ببين
زمزم، آئينه اى از، چشم تر فاطمه است
كهنه پيراهنِ در شام زفاف او را بس
جامه ی بخشش و تقوى به بر فاطمه است
مسجد شهر مدينه به تماشا بنشست
كه جهان بسته به آه جگر فاطمه است
قامت چرخ فلك پيش بزرگيش خم است
گرچه از بار ستم ، خم كمر فاطمه است
گرچه درياى صبورى است ولى غصه و آه
مونس زندگى مختصر فاطمه است
خون پهلوش به ديوار و در خانه نوشت
مرگ در راه ولايت هنر فاطمه است
پيشمرگ على خانه نشين شد هرچند
پشت در محسن پرپر سپر فاطمه است
آنشب از طرز نگاهش دل مولا فهميد
لحظه ی سخت وداع و سفر فاطمه است
آتش درد نه تنها دل در را سوزاند
سينه ی اهل ولا شعله ور فاطمه است
گرچه از كوچه بر او خاطره خوبى نيست
كوچه كوچه دل ما رهگذر فاطمه است
شاعر: #کمیل_کاشانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
کجاست فاطمه ام، یار و غمگسار علی
همان که بود مداوای حال زار علی
کجاست فاطمه ام تا ببیند این مردم
زدند طعنه به قلب جریحه دار علی
به خنده گفت مغیره نگاه کن قنفذ
بعید باشد اگر پا شود دوباره علی
به خشت کوچه، رد خون، به من چنین فهماند
چه دردها که به دل ریخته، نگار علی
به دست میوه فروش مدینه در بازار
انار دیدم و گفتم: کجاست یار علی
کسی به تسلیت ما نیامد و ای کاش...
خودش دوباره بیاید، شود قرار علی
به زینبین غریب و به ناله ی حسنین
محل نداد کسی، پیش چشم تار علی
به جای فاطمه، با چاهِ بی کسی گویم:
نگاه کن که گره خورده بد به کار علی
دری که سوخته و بستری که گلدار است
شده فقط کمی از درد بیشمار علی
میان قبر، خودم را نهاده ام، در اصل...
مزار فاطمه باشد همان مزار علی
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#اخلاقی_و_اندرز #فاطمیه
#حضرت_زهرا_س_شهادت
تا نفس باقیست از رنگ و ریا باید گذشت
ورنه روز حشر با هول و بلا باید گذشت
اوست مبدا اوست مقصد او وسیله او مسیر
از خدا تا به خدا را با خدا باید گذشت
راه خیلی هست اما وقت بهر ما کم است
حرف بسیار است آری منتها باید گذشت
باز کن بال و پر از بام هوس آزاد باش
در وصال آسمانها از هوا باید گذشت
با شهید کربلا باش و به دنیا پشت کن
از کسی که خنجرت زد از قفا باید گذشت
مرگ وقتی با شهادت میشود شیرین تر است
از کفن اینجا به شوق بوریا باید گذشت
عشق ذاتا درد و عاشق با همان دردش خوش است
درد چون درد علی شد از دوا باید گذشت
بی علی و فاطمه در کعبه هم الله نیست
نیست وقتی والد از ام القرا باید گذشت
**
در ره معشوق عاشق جان خود را میدهد
یعنی از محسن به عشق مرتضا باید گذشت
چشم را سیلی ناهنگام کم سو میکند
راه را میداند اما از کجا باید گذشت...
شاعر: #وحید_عظیم_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
من برای روضه ات چشمان «تر» می آورم
از نفس می افتم و خون جگر می آورم
در میان گریه قلبم را به آتش میکشم
آه را با اشک هایِ شعله ور می آورم
هست جُرمَم معصیت! مُجرم زیاده خواه نیست
شرمسارم! حاجتم را مختصر می آورم
حضرتِ سنگِ صبورِ من حلالم کن اگر
غصه هایم را برایت بیشتر می آورم
بی خبر از حالِ دنیایم...به هر کس میرسم-
-از «تو» و لطف مدام ِ «تو» خبر می آورم
من به جز «تو» هیچکس را که ندارم یاحسین(ع)
بی پناهم رو به درگاهت اگر می آورم
از زمینگیری خلاصم کن! شهادت لازمم
حسرتِ پرواز دارم... بال و پر می آورم
من به کارِ دیگران کاری ندارم در جنون
من برایت عاقبت یکروز «سر» می آورم!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
من به عشقت اسیر می میرم
پیش پایت حقیر می میرم
مهرتو روشنی به دل بخشید
گر که روشن ضمیر می میرم
چون که مسکین آستان توأم
وقت مُردن امیر می میرم
دوست دارم که با تو باشم من
گرجوان یا که پیر می میرم
از رهت پا نمی کشم هرگز
تا که دراین مسیر می میرم
بس که شرمنده ام ز افعالم
پیش تو سر بزیر می میرم
دم مُردن اگر تو را بینم
چقدر دلپذیر می میرم
لحظه ای بعد دیدن رویت
گربمیرم چه دیر می میرم
به ولای تو می خورم سوگند
گر بگوئی بمیر می میرم
در ره عشق تو «وفایی »گفت
من به عشقت اسیر می میرم
شاعر: #سیدهاشم_وفایی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
گریه ام، معذرت من باشد
طلب مغفرت من باشد
غفلتم وقت گناه از نظرت
بدترین معصیت من باشد
آنچه از دور و برت دورم کرد
نفسِ بی تربیت من باشد
اخم و تنبیه تو بی حکمت نیست
موجب تقویت من باشد
درک تنهایی ات، ای یوسف دل
کاش در ظرفیت من باشد
اینکه من یاد توام، رحمت توست
نه که از معرفت من باشد
نوکرت هستم و این نوکری ام
سبب منزلت من باشد
دوست دارم که شهیدت بشوم
کاش این عاقبت من باشد
کمکم کن برسم صحن حسین
صحبت از حیثیت من باشد
گریه کردن به ترک های لبش
با تو این سنخیت من باشد
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
آن زهره ای که حیدر، شد مَحرم ظهورش
گرم است قلب عالم، از گرمی تنورش
عالم که قدر او را هرگز نمی شناسد
با دست های زهرا تقدیر شد امورش
تسنیم نام زهرا، سرچشمه غدیر است
کوثر اقامه بسته بر دیده نمورش
فخر مخدّراتِ عالم به خاک افتاد
یعنی شکست زهرا آیینه غرورش
در خانهای که خورشید اندر شمارِ ذره است
آتش کشیده دشمن بر "بسم رب نور"ش
او طاهره است نامش؛ والاست احترامش
سیلی زدند روی پوشیهی طهورش
دق کرد گوشواره، با داغ روی کوثر
جان داد روز محشر، با قصه عبورش
ذکر قنوتِ دستش با ضربهای شکسته
بسته است دستهای اذکار "یا غیور"ش
عرش است بارگاهش؛ او بار شیشه دارد
در هجمهی حوادث زخمی شده بلورش
افتاد سدره از پا؛ آتش گرفت طوبی
یعنی خدای موسی میسوخت بین طورش
شاعر: حجتالاسلام #محسن_حنیفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
ای قدر تو پنهان تر از پنهان
زهراتر از هر زهرهی تابان
ای قبلهی اذکار تسبیحات
سبوحتر از واژهی سبحان
ای روشنی بخش ازل نورت
قبل از نخست و بعد از پایان
ای بسم ربالنور سلمانها
نام بلندت نسخهی درمان
یا فاطر و یا فاطمه یعنی
افلاک با مِهر تو شد بنیان
مسندنشین آیهی تطهیر!
ای مصحف والاتر از قرآن!
از عالم ناسوت تا لاهوت
میگیرد از چشمان تو فرمان
گَرد مسیرت فضه میگردد
یا که طلای گنبد و ایوان
مریم گلی از باغ بستانت
دلبستهی تو روضهی رضوان
دُرّ نجف شد گردنآویزت
دو گوشواره، لؤلؤ و مرجان
ای زمزم چشمان تو کوثر
تنها غدیر مانده در جریان
نهجالبلاغه گوشهی مسجد
از خطبهخوانی تو شد حیران
رعشه به جان عرش افتاده
آهِ کلامت سلسله جنبان
نام علی جاریست در نطقت
شیرینیاش گردیده دو چندان
فرمودی: ای مردم! چرا تردید؟
حق علی از چه شده کتمان
بغض امیرالمؤمنین کفر است
حب امیرالمؤمنین ایمان
ممسوس ذات حضرت باری
در غزوهها، جنگآور میدان
خورشید را تکذیب میکردند
خفاشهای کور گورستان
با خود فدک هر روز میخواند
شرح عبورت را گل ریحان
در دستهای مجتبی دستت
ای دستگیر عالم امکان
فرش رهت عرش معلا شد
دیوارها شد آینهبندان
انسیه بود و کوچهای باریک
حوریه رویاروی با شیطان
چادر نمازت روی خاک افتاد
یا کعبهی حاجات شد ویران
دردا لگد شد خیمهی توحید
در زیر پای نامسلمانان
"تبت یدا" میزد به تو سیلی
پوشیهات نیلی شد و گریان
ای روح دو پهلوی پیغمبر
پهلو گرفتی بعد از این طوفان
گل کرد بر پیراهنت لاله
پژمرد از این داغ یک بستان
سوگند که پای علی بانو!
تو ایستادی تا به پای جان
شاعر: حجتالاسلام #محسن_حنیفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e