eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
314 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
 یا که خدا به خلق، پیمبر نمی‌دهد یا گر دهد، پیمبر ابتر نمی‌دهد حتی اگر چه فیض الهی به هیچ‌کس غیر از رسول سوره‌ی کوثر نمی‌دهد دختر در این قبیله تجلی کوثر است بیخود خدا به فاطمه دختر نمی‌دهد زینب یگانه است و خدا هم به فاطمه تا زینب است، دختر دیگر نمی‌دهد زینب رشیده‌ای‌ست که بر شانه‌ی کسی تکیه به غیر شانه‌ی حیدر نمی‌دهد زینب شکوه خواهری‌اش را در عالمین دست کسی به غیر برادر نمی‌دهد او مظهر صفات جلالی حیدر است یعنی به راحتی به کسی سر نمی‌دهد زینب همان کسی‌ست که در راه عفتش عباس می‌دهد، نخ معجر نمی‌دهد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از غلام خانه‌اش، مولا اگر یادی کند از محالات است "بنده" میل آزادی کند از "خرابات" است چیزی به رعیت می‌دهند حیف از آن که مستمندی قصد "آبادی" کند رونق سائل یقیناً در سماجت کردن است سائل درمانده حق دارد که فریادی کند دست خالی را کریمان بیشتر پر می‌کنند شکرِ حق، سائل از این لطف خدادادی کند به خودش رنگ خزان هرگز نبیند هرکسی در بهار زندگانی رو به این وادی کند شیعه باید با غم آل عبا غمگین شود با سرور و شادی این خاندان شادی کند شیعه‌ی زهرا و حیدر بهترینِ امت‌اند زینبیون باز هم جشن ولادت دعوت‌اند وعده‌ی "کوثر" خدا از عرش اعلی داده است زینب کبری که نه، زهرا به زهرا داده است فاطمه سرتابه پا و فاطمه پا تا به سر راضیه، مرضیه، هانیه و حورا داده است مادری را دختری پرهیزگار و مؤمنه مادری را دختری در اوج تقوا داده است هم‌نفس، هم‌راه، هم‌دل، هم‌نشین و هم‌زبان به علی مرتضی ام ابیها داده است مادر عیسی کجایی؟! ؛ به علی و فاطمه حضرت حق مریمی با دو مسیحا داده است آسمان از برکتش بار دگر جانی گرفت با غبار مقدمش رونق به دنیا داده است زین اب خواندش خدا بین تمام دختران نام زینب، زینتی بر نام بابا داده است گاه می‌گوید حسین و گاه می‌گوید حسن یعنی از بدو تولد دل به آن‌ها داده است زانوی هرکس در این دنیا رکاب او نشد پس قدمگاهش عجب شأنی به سقا داده است در دم و در بازدم‌هایش برکت جاری است بانویی که روزی یک عمر ما را داده است سال‌ها در سایه‌ی الطاف او آسوده‌ایم ریزه خوار عمه‌ی سادات، زینب بوده‌ایم به پدر باشد، همیشه دختران تاج سر اند از برادرها بپرسی، بی قرار خواهر اند گرچه همواره پسر باشد عصای دست، لیک اکثر اوقات دخترها وزیر مادر اند در مقام و شأن و ارج و قربِ این مولود بس ناز این دردانه را زهرا و حیدر می‌خرند تا که صورت را به پای او متبرک کنند دسته دسته انبیا و اولیا پشت در اند چشم بر روی کسی غیر حسین‌اش وا نکرد بسکه این خواهر_برادر عاشق یکدیگر اند این عقیله جای خود، ذریه‌اش هم مثل او در کرامت فاطمه و در شجاعت حیدر اند بچه‌های او ره صد ساله را طی کرده‌اند بچه‌هایش شافعی از شافعان محشر اند زیر پایش را پیمبر زاده‌ها جارو کشند خادمینش یک سر و گردن ز ما بالاتر اند مثل او شاه نجف دیگر ندارد دختری "قدر زر، زرگر شناسد؛ قدر گوهر گوهری " مدح او را با غزل، با مثنوی باید سرود نذر او صد مثنویِ معنوی باید سرود بهترین‌ها را همیشه "بهترین‌ها " لایق اند بهتر از سعدی و شمس و مولوی باید سرود شاه بیت آفرینش، دختر شیر خداست در رثایش مصرعی اما قوی باید سرود از نیاز دنیوی که بی نیازم کرده است پس به شوق هدیه‌های اخروی باید سرود "کربلا خواهی اگر از زینب کبری بگیر" این غزل را پشت مرز خسروی باید سرود در تمام عمر، تسلیم ولایت بوده است دفتری از این "شکوه پیروی" باید سرود از غروب سرخ عاشورا که روزی بگذریم از طلوع سبز صبح مهدوی باید سرود اردبیل اهلینده وار آیری ارادت زینبه شعر را شیوا به سبک "منزوی" باید سرود "آن که با عشق حسینی گشته همدم زینب است ان که با سرّ شهادت بوده محرم زینب است مدعی هرگز مزن بیهوده لاف عاشقی این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است" لطف بسیارش گدای آستانم می‌کند دست اعجازش سلیمان زمانم می‌کند با تولا، با تبرا، این دو بال عاشقی شور عشق‌اش رهسپار آسمانم می‌کند "عشق، بیماری است یک بیماریِ فوق جنون" عاقبت رسوای نزد این و آنم می‌کند عشق گاهی یک چمدان دل شده سوی حرم عشق کم کم عاشقی بی خانمان‌ام می‌کند عشق سر بندی به پیشانی من می‌بندد و... شب به شب در زینبیه دیده‌بانم می‌کند بی گمان مویی که من با عشق او کردم سپید می‌رسد روزی که در محشر جوانم می‌کند عشق من را می‌نشاند بر فراز منبر و ... شصت و نه شب نذر زینب روضه‌خوانم می‌کند کربلا با چشم خود دیده است زینب پیر شد غصه ی قد کمان، آخر کمانم می‌کند هر دل آشفته‌ای که غرق در تاب و تب است بی قرار روضه‌ی بی مادری زینب است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آنان که مشق اشک مرتب نوشته‌اند با خط عشق این همه مطلب نوشته‌اند آنان که بال گریه در آورده‌اند را هم دوش انبیاءِ مقرب نوشته‌اند این چند خط مختصر اما مفید را هر روز خوانده‌اند که هر شب نوشته‌اند تقدیر دو پیالۀ ما را هزار سال پیش از شروع گریه لبالب نوشته‌اند تکلیف چشم‌های مرا از همان نخست از روی اشک حضرت زینب نوشته‌اند یعنی که تشنگی‌ام از این مشرب است و بس یعنی امام گریۀ ما زینب است و بس ای دختر تجلی توحید آمدی ای ماه! روی دامن خورشید آمدی ای لاله‌ای که قبل شکوفایی‌ات حسین هرگز چنین شکفته نخندید، آمدی هر چند در حجاب ولایت نهفته‌ای روشن‌تر از تمام موالید آمدی در خانۀ زمینی زهره از آسمان ای ماه! ای ستارۀ ناهید! آمدی راهی دراز را به هوای برادرت با صد هزار آرزو - امید آمدی از نسل آفتابی و مهتاب در حجاب پلکی بزن به روی برادر کمی بتاب آیینه نیست این که نشسته برابرت هم شکل توست، مثل پدر، مثل مادرت سیب بهشت، سیب علی، سیب فاطمه یک نیمه‌اش تو هستی و نیمی برادرت نور است و نور، هر طرفی را نظر کنی لذت ببر از این همه خورشید در برت قلبت شبیه قبله نما دیده‌ی تو را برده به سوی کعبۀ ابروی دلبرت دختر شدی نه این که فقط خواهری کنی باید برای اشک پدر مادری کنی ای کام عرش تشنۀ یک ربنای تو مشتاق حال راز و نیازت خدای تو خالق یکی و عشق یکی و وفا یکی نشنیده است گوش فلک هم دو تای تو وقتی که رو به قبله کنی جلوه می‌کند در آسمان هفتم حق، رد پای تو ما نه که بوده وقت نماز شبانه‌ات چشم امام ملتمس یک دعای تو هر کس شهید عشق تو شد زنده می‌شود باید بمیرد آن که نمیرد برای تو در قدر، کس چنان تو جلیله نمی‌شود هر بانوی عشیره عقیله نمی‌شود چه کوچک است وسعت دنیا به چشم تو کوچک‌تر از ستاره از این جا به چشم تو تو از کدام پنجره دیدی که کربلا هر "ما رأیت" بود "جمیلا" به چشم تو انگار فصل بارش چشم تو دائمی‌ست آخر که ریخت این همه دریا به چشم تو در صورت سه ساله چه نقشی نشست که شد زنده یاد صورت زهرا به چشم تو مانند تو، که طعم بلا را چشیده است؟ دوشت هزار بار مصیبت کشیده است قلب قرار عرش خدا بی قرار توست نبض نظام‌بخش جهان هم‌جوار توست تو حیدر میان حجاب و رقیه هم چون قاب عکس کوچک زهرا کنار توست با نیم اشاره‌ات نفس زنگ اشتران در سینه حبس شد اگر، از اقتدار توست با خطبه کاخ ظلم و ستم را به هم زدن یا کار مادر تو بود یا که کار توست با تیغۀ حجاب تو دشمن شکست خورد این جنگ تو، حماسۀ تو، کارزار توست یک گوشه از روایتت آیات مریم است روز ولادت تو شروع محرم است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نشستم شعر بنویسم، سحر شد، ظهر شد، شب شد نشستم از نگاه او ببینم، پیکرم تب شد گمان کردم که او در قالب یک شعر، می‌گنجد مضامین را به دریا ریختم، دریا لبالب شد نشستم هرچه کردم باز دیدم دست من خالی‌ست نشستم گریه کردم، حاصلش یک عمر مطلب شد گمان کردم کسی از غربتش چیزی نمی‌فهمد به توصیفش زبان وا کردم و دنیا مخاطب شد مفسرها به شرح خطبه‌اش دفتر کم آوردند همین که خطبه خواند اشک مورخ‌ها مُرکب شد نبردند آن هزاران تیغ برّان سهمی از تاریخ فقط یک خطبه زینب خواند و آن یک خطبه مکتب شد دری را جز در بیت علی هرگز مکوب ای دل! که جبراییل هم تا رد شد از این در، مقرّب شد :: و زهرا هستی خود را به نام مرتضی می‌کرد گواهم این که نام دختر او نیز "زینب" شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آمده زینب شود، زهرا شود، کوثر شود بین فرزندان عصمت، بهترین دختر شود دختر انسیة الحورا چه می‌دانی که چیست آمده مریم شود، حوا شود، هاجر شود آمده تا پله‌ای از هر چه مریم، بیشتر آمده تا پله‌ای از فاطمه کمتر شود آمده تا در بلاغت مثل زهرا گل کند آمده تا در فصاحت حیدری دیگر شود وارث نهج البلاغات و فصاحات خداست مثل جدش می‌تواند صاحب منبر شود خاندان وحی دارد معجزاتی این چنین زن ندیدم در ابهت مثل پیغمبر شود آمده تا کوه‌ها مغرورتر گردن کشند سرو را قامت شود، در استقامت سر شود آمده در روشنای چشم‌های اهلبیت چشم را روشن کند، یک جا چهل اختر شود بس که عمری با برادرهای خوش منظر نشست می‌تواند سال ها این گونه خوش محضر شود دختر است و در سجایا پا به پای مادر است می‌تواند پس خطاب سوره‌ی کوثر شود این چنین با آیه‌های نوربخش کوثرش می‌رود در کربلا تا شاهد "وانحر" شود فصلی از نیلی کبودی‌های مادر سهم اوست در مدینه یاس بوده، شامْ نیلوفر شود اذن اگر باشد که شمشیری به دستانش دهند می‌تواند در رشادت صد علی اکبر شود دو پسر نذر برادر کرده تا ظهر عطش دست‌های حضرت عباس را خواهر شود روی تلّ زینبه ایستاده مثل کوه تا اگر لازم شود، خواهر شود، مادر شود نیم روزی بیشتر در کربلا فرصت نداشت جلوه‌اش خواهی ببینی، باش تا محشر شود زن ندیدم با اشاره کوفه را سازد خموش جای آن دارد که او فرمانده‌ی لشکر شود تا بماند کربلا در ذهن مغشوش زمین مثل زینب یک نفر باید روایت‌گر شود مهر زینب نور قلب و نام زینب نور چشم ذکر یا زینب از این پس نقش انگشتر شود جای آن دارد تمام کهکشان‌های خدا بر زمین آید فدای دختر حیدر شود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گفتم از کوه بگویم قدمم می‌لرزد از تو دم می‌زنم اما قلمم می‌لرزد عرق شرم چکید از قلم از توصیفم بس‌که نام تو بلند است بلاتکلیفم به شکوهت، به جلالت، به کلامت زینب پی نبردیم به یکتایی نامت زینب صبح از نور تو آیینۀ مضمون شده است از تو آموخته خورشید که خاتون شده است آمدی شمس و قمر پیش تو سوسو بزنند تا که مردان جهان نزد تو زانو بزنند چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد باز تکرار همان سورۀ «اَعطینا» شد جان عالم به تو از شوق مکرر می‌گفت به گمانم به تو آرام پیمبر می‌گفت: بی‌تو دنیای من از شور و شرر خالی بود جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود آسمان چادر گل بافته با آمدنت زندگی رنگ دگر یافته با آمدنت من در این مرحله لالم! چه بگویم از تو؟ من در اعماق خیالم... چه بگویم از تو؟ به خداوند قسم، از تو سرودن سخت است هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است آیه در آیه جهان محو تماشا شده است لب آیات به تفسیر شما وا شده است هر قدم شیوۀ تو راه تو، پیدا و نهان رسم مردانگی آموخت به مردان جهان از تماشای شکوه تو دهانم باز است زن اگر زینب کبراست که زن اعجاز است قبل تو کوه وقار اسوۀ معروف نداشت صبر تنها صفتی بود که موصوف نداشت یک گلستان گل پژمرده در آغوشت بود علم کرب‌وبلا یک‌تنه بر دوشت بود نام زن بعد تو معنای دگر پیدا کرد رادمردی تو این حادثه را زیبا کرد ای که زنجیر در آغوش تو آرام گرفت از مناجات تو سجاده هم الهام گرفت گرچه دل‌ها همگی سردتر از آهن بود خم به ابروت نیامد که دلت روشن بود از تو آموخته‌ایم آخر خط زیبایی‌ست که جهان با همه سختیش فقط زیبایی‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سوگند به هر کلام زینب، یارب بر ذکر علی الدوام زینب، یارب از کار فرج گره‌گشایی فرما امشب تو به احترام زینب، یارب@hosseinieh_net
جهان نداشت صفایی، اگر نیامده بودی نبود عقده‌گشایی، اگر نیامده بودی ز محشری که به‌پا کرده رنگ و بوی محرم نمانده بود بقایی، اگر نیامده بودی نوای نای غریبان به کربلای شجاعت نداشت شور و نوایی، اگر نیامده بودی به هم‌نوایی و تسکین کاروان اسیران نبود راهنمایی، اگر نیامده بودی نمی‌شکست بُت زور و زر به دست کلامت ز خطبه‌های خدایی، اگر نیامده بودی.. ز کوچه‌های رسالت، به گوش اهل حقیقت نمی‌رسید صدایی، اگر نیامده بودی.. خوش آمدی که حضورت دلیل رونق دین شد جهان نداشت صفایی، اگر نیامده بودی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قسم به ماه، به خورشید، آسمانی تو در احتجاب‌ترین نور جاودانی تو کدام واژه به توصیف تو سزاوار است؟! فراتر از سخنی؛ اوج هر بیانی تو چه چیز بهتر از این در ستایشت بانو که بعد مادر خود سرور زنانی تو کدام پاکی و عفت که وامدار تو نیست برای لفظ حیا مظهر عیانی تو به ذوالفقار علی در حماسه‌ها سوگند رساترین و برنده‌ترین زبانی تو رسالت تو صبوری‌ست در نهایت شکر که سربلندتر از هرچه امتحانی تو امانت همه‌ی انبیا به دوش تو بود که انتظار تمام پیمبرانی تو عقیله، کامله، ام المصائبی زینب که هست شرح مفصل بر این معانی؟ تو هزار بار برای خدا شهید شدی خدا هر‌ آنچه که می‌خواست از تو، آنی تو کدام حنجره در سوگ تو نمی‌سوزد؟ که جانگدازترین لحن روضه‌خوانی تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چشم و چراغ و روشنی خانه می‌شود دلگرمی و طراوت کاشانه می‌شود زیباترین تبسم گل‌هاست بر لبش با او هوای خانه صمیمانه می‌شود در جان غنچه شوق شکفتن نشانده است زلف بنفشه با نفسش شانه می‌شود عطر پرندگی همه‌جا می‌پراکند تا بال چادرش پر پروانه می‌شود دختر که هست، خانه پر از عطر آسمان دختر که هست، خانه پریخانه می‌شود زهرا، بهار خلقت و ریحانة النبی‌ست زینب، بهار خانۀ ریحانه می‌شود زینب تبسم لب پیغمبر خداست هر دختری که کوثر طاها نمی‌شود عمری تمام، سنگ صبور دل علی‌ست بی او تمام فاطمه، معنا نمی‌شود یک لحظه از امام زمانش جدا نشد آری نماز عشق، فُرادا نمی‌شود زینب‌تر از همیشه و زهراتر از همه‌ست با او حسینِ فاطمه تنها نمی‌شود از صبر او ملائکه غرق شگفتی‌اند صبری چنین، هرآینه پیدا نمی‌شود در تندبار حادثه‌ها ایستاده است درمانده از مصائب و غم‌ها نمی‌شود حتی اگر که لشکر خصم است، صف‌به‌صف وقت ستیز، اهل مدارا نمی‌شود بُرّنده تیغ خطبۀ او همچو ذوالفقار زخم آن‌چنان زند که مداوا نمی‌شود او جان حیدر است و به هنگامۀ خروش توفنده‌تر از او دل دریا نمی‌شود این خطبه‌ها، چکاچک شمشیر مرتضاست ورنه خطابه این همه غَرّا نمی‌شود: «رنگ و ریای فتنه‌تان یابن عاص‌ها! دیگر حریف غربت مولا نمی‌شود! این‌بار روی نی سر قرآن ناطق است این محشر است و ختم به اینجا نمی‌شود پنداشتید سِرّ غریبی مرتضی حتی به روی نیزه هم افشا نمی‌شود؟ پنداشتید آن همه تزویر و زور و زر حتی به روز واقعه رسوا نمی‌شود؟ پنداشتید ظلمت این شامِ روسیاه پاینده است و نوبت فردا نمی‌شود؟ کاخ یزید خاک یزید است و آن‌چنان، زیر و زبر شده‌ست که برپا نمی‌شود ای شام! آفتاب حقیقت دمیدنی‌ست صبحی چنان قریب که حاشا نمی‌شود» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری گفتیم دختر اسدالله غالبی ‌ایام کوفه آمد و دیدیم، حیدری تو از زمان کودکی‌ات تا بزرگی‌ات شیواترین مُفَسِّر الله اکبری تو از کدام طایفه هستی که مستقیم فیض از حضور علم خداوند می‌بری بر شانه‌های سبز تو بار رسالت است تو اولین پیمبر بعد از پیمبری ای آفتاب روشن شب‌های کربلا ای زینب مدینه و زهرای کربلا :: «ای ماورای حد تصور، کمال تو» بالاتر از پریدن جبریل، بال تو... غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیده‌ایم در انعکاس‌ آینه‌های زلال تو نزدیک سایه‌های عبورت نمی‌شویم نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ گیرم که خیمۀ تو به تاراج رفته است گنجینه‌های باغ بهشت است مال تو از گوشه‌های چشم تو، ساحل درست شد از سایۀ عفاف تو، محمل درست شد :: ای سایۀ بلند اباالفضل بر سرت ای بال جبرئیل گلستان معبرت مهتاب هم رشیدی قد تو را ندید از بس که چون هلال گذشت از برابرت شب‌زنده‌دارِ شامِ غریبانِ کربلا! دل‌بستۀ نماز شب تو برادرت ای خطبۀ رسای تو نهج‌البلاغه‌ات وی محمل بدون جهاز تو منبرت ای قلۀ نجابت و ایثار جای تو عطر حضور فاطمه دارد صدای تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به عمه سادات (س) سر سجاده بودی که شنیدی وقت تکبیره شنیدی تو دل مادر، داره یه بچه می‌میره تو فکر ساختن بودی خبر اما خرابت کرد خبر آتیش به جونت زد که مثل شمع آبت کرد برای بودن و موندن، جوونیت رو کفن کردی به جای رخت دامادی، لباس رزم تن کردی توکل کردی و رفتی، مرام عاشقا ساده‌ست اگه غم لشکر آورده، سپاه عشق آماده‌ست "پای دلدادگیت موندی، تا آخر مرد و مردونه برای هرچی که داره، به تو این خاک مدیونه" میون خردل و باروت، میون تیر و خمپاره عَلَم رو دوش یه مرده، عَلَم دستِ یه سرداره تو اهل کربلا هستی، که زخمت تشنه‌ی تیره یقین دارم که دستت رو، خود عباس می‌گیره آدم وقتی که عاشق شد، با جونش می‌خره دردو تو رفتی تا که بعضی‌ها، بفهمن معنی مردو تو از نسل همونایی که پای عشق وایسادن حالا نسل من آماده‌ست، برای درس پس دادن "پای دلدادگیت موندی، تا آخر مرد و مردونه برای هرچی که داره، به تو این خاک مدیونه" ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷تقدیم به عمه سادات (س) اینان که به راه حفظ دین هم‌قَسَم‌اند در بین زمین و آسمان محترم‌اند در دست، شرفنامه‌ی غیرت دارند مردان خدا، مدافعان حرم‌اند@hosseinieh_net
باز و موکب نعم الحبیب نام تو بردم وزید از نفسم بوی سیب شور به پا کرده در هیأت انصار عشق روضۀ هل من معین، نالۀ أمن یجیب عشق، نفس‌گیر شد سینه‌زنت پیر شد زود بیا - دیر شد - بر سر نعش حبیب مهلت ما سررسید لحظۀ آخر رسید تا نفسی مانده أوصیکَ بِهذا الغریب «گر بشکافی هنوز خاک شهیدان عشق» می‌شنوی نوحه‌ای در غم شیب الخضیب: «آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک» :: آتش عشق است و نیست حرفِ صغیر و کبیر در طلبت هستی‌ام سوخت أَجِر یا مُجیر پیر و جوان می‌رسند سینه‌زنان می‌رسند به کربلا با دَمِ «ای که به عشقت اسیر...» شور جوانی‌ست این، سوز نهانی‌ست این تپیده در خاک و خون به پای نعم الامیر راز رشید من است کاش شهیدت شود شیر من از کودکی با غم تو خورده شیر رفت گلم؛ والسلام سایۀ تو مستدام ای دل من در خیام شورِ دمادم بگیر: «آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک» :: خسته‌ام از این قفس ناله زنم در قنوت أغثنی یا مُخرِجَ یونُسَ مِن بطنِ حوت یار، مرا می‌خرد دل ز قفس می‌پرد عشق، مرا می‌برد تا ملکوت از قنوت عمر من از کودکی سر شده با این امید می‌شوم آیا شهید؟ با تو و در پیش روت؟ قصۀ ما تازه نیست... این زره اندازه نیست... کاش بلندم کند دست تو بعد از سقوط ذکر مصیبات یار خاصه دمِ احتضار می‌دهدم شستشو به جای غسل و هنوط «آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک» :: نور خدا را ببین در سحرِ کوه طور سوز مناجات کیست؟ یَبعثُ مَن فی القبور گرم نماز شب‌اند دلخوشی زینب‌اند محفل یاران عشق هیأت اصحاب نور دشت، سراسر سکوت وجه خدا در قنوت إنَّ لک فی النهار... آه از آن نفخ صور ناشئةُالیل هم تشنۀ ترتیل توست إنَّ لک فی النهار... آه که یوم النّشور... إنَّ لک فی النهار... رأس تو بر روی نی إنَّ لک فی النهار... رأس تو کنج تنور «آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک» :: عرش خدا ولوله ارض و سما در قیام «وای حسین کشته شد» روضه همین والسلام ماه محرم کجاست؟ صاحب این دم کجاست؟ سینه‌زنان را ببین در عطش انتقام روضه به آخر رسید گریه ولی ناتمام نالۀ جانسوز کیست از حرمت صبح و شام؟ و أهلُکَ کالعَبید و صُفِّدوا فی الحدید باید از اینجا به بعد روضه بخواند امام «تا تو شدی کشته ما بی‌سر و سامان شدیم» غلغله شد در حرم ولوله شد در خیام «آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک» :: اول دلتنگی است تازه شب آخری چه کردی ای روضه‌خوان چه کردی ای منبری «ای که به عشقت دچار»... «عجب گلی روزگار»... بر لب ما سال‌هاست که می‌کند دلبری «عشرت عالم فروخت» هر که دمی دید سوخت رأس تو را در تنور خونی و خاکستری «جان یارالی جان حسین حامی قرآن حسین» می‌کُشدم داغ تو... خاصه اگر آذری... با تو اگر سرنوشت برد مرا در بهشت باز بسوزاندم این دو دمِ کوثری: «آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باز باران است، بارانِ حسین بن علی عاشقان! جانِ شما، جانِ حسین بن علی خواه بر بالایِ زین و خواه در میدانِ مین جان اگر جان است قربانِ حسین بن علی شمرها آغوش وا کردند، اما باک نیست وعدۀ ما دور میدانِ حسین بن علی... در همین عصرِ بلا پیچیده عطرِ کربلا عطرِ باران، صوتِ قرآنِ حسین بن علی پرچم بیداد را روزی به آتش می‌کشد شعله‌های عشقِ سوزانِ حسین بن علی قدسیان از سفره‌اش نان و نمک خوردند و ما تا ابد هستیم بر خوانِ حسین بن علی هر کجا عشق است نام او طنین‌انداز شد در جهان برپاست طوفانِ حسین بن علی هر کجای خاکِ من بوی شهادت می‌دهد عشقم ایران است، ایرانِ حسین بن علی گفته بودی «مرد را دردی اگر باشد خوش است» دردهای ما و درمانِ حسین بن علی دست بالا کن ببین لبیک‌گویان آمدند نوجوانان و جوانانِ حسین بن علی دست بالا کن بگو این بار با صوتی جلی: دست‌های ما به دامانِ حسین بن علی 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مجنونم و این عشق تدبُّر شدنی نیست دیوانه‌ی کوی تو تمسخُرشدنی نیست گفتند بهشت است، ولی بهتر از آن است بین الحرمین تو تصوُّر‌شدنی نیست وصل تو‌ میسّرشدنی هست ولی تا من دور نگردم ز تکبُّر، شدنی نیست رزق تو کم و بیش به من می‌رسد ارباب نانی که به من می‌دهی آجُرشدنی نیست آبم بدهی یا ندهی، هرچه تو خواهی این تشنه‌لب از دست تو دلخورشدنی نیست از خانه‌ی خود دور نینداز گدا را این کاسه‌ی خالی همه جا پُرشدنی نیست باید بپذیریّ و بخواهی تو، وگرنه این سنگِ سیه‌دل بخدا دُرشدنی نیست می‌شد دل من نرم شود، بشکند اما وقتی نخورَد شیشه تلنگُر، شدنی نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام حُسنِ زمین و زمان... سلام حسین سَرت سلامت و ماهِ رُخت تمام، حسین! چقدر دور سَرت آفتاب می‌گردد ستاره‌ها همه محوِ تو صبح و شام... حسین! تو سَروَری و عجب نیست پیشِ پای سَرت بِایستند درختان به احترام، حسین! سَرت به نیزه بلند است در برابرِ من... چنان بلند! که شد رَشکِ خاص و عام، حسین! تنت به سایه‌ی خورشید، گرمِ بخشش و بذل! نماند پیرهنت هم در ازدحام، حسین! کجاست پیرهنت؟ آن دوای چشمِ تَرم! مگر طلوع کند در میان شام! حسین! همان که خونی و خاکی، به وقتِ صبحِ ظهور عَلم شود به دوعالم، علی الدوام! حسین! "سَرم خوشست و به بانگِ بلند می‌گویم" همیشه درد "حسین" است و التیام، "حسین" ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عزیز فاطمه! جان جهان به قربانت سلام بر لب عطشان و چشم گریانت سلام بر تن مجروح و حلق مذبوحت سلام بر سر خونین و جسم عریانت سلام بر جگر خون و داغ‌های دلت سلام بر شرف و غیرت جوانانت سلام بر دُر دندان و غنچۀ دهنت سلام بر لب خونین و صوت قرآنت سلام بر علی اصغر که وقت جان دادن به خنده داد تسلاّ به قلب سوزانت سلام بر لحظات وداع اکبر تو که وقت رفتن او، رفت از بدن جانت سلام بر دل زینب که پیش دیدۀ او عدو ز چار طرف کرد سنگبارانت عجیب نیست اگر خصم را کنی سیراب سجیّه‌ات کرم و عادت است احسانت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با حسرت و غم می‌گذرد هر روزم دلتنگم و چشم بر حرم می‌دوزم هر هفته شبیه آتش از داغ فراقِ کربلا می‌سوزم!@hosseinieh_net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر شهید لبنانی: 📹 فرزندم فدای سید، داغ اصلی ما داغ شهادت اوست 🔸سلام من را به سید برسان، تنها غم او بود که ما را شکسته کرد. 🔸با این افتخار من می‌خواهم سید حسن را یاری دهم. 🔸تو فدای سید، اما غم او ما را شکسته کرد. 🔸حتی یک قطره اشک برایت نمی‌ریزم، اشک من تنها برای امام حسین (ع) است.@hosseinieh_net
اشعار آیینی حسینیه
مادر شهید لبنانی: 📹 فرزندم فدای سید، داغ اصلی ما داغ شهادت اوست 🔸سلام من را به سید برسان، تنها غم ا
تقدیم به سلام بر دل غمبار مادران شهید به دیده‌های گهربار مادران شهید چقدر کم بنوشتیم و کم سرودیم از غم صبوری بسیار مادران شهید به قطره قطره‌ی خون‌های ریخته بر خاک همیشه‌ایم بدهکار مادران شهید بگو که کوه زند تکیه وقت طغیان‌ها به شانه‌های سبکبار مادران شهید بگو که سرو کند اقتدا به طوفان‌ها به قامت چو سپیدار مادران شهید جوان بزرگ کنی و فدا کنی آخر بنازم این همه ایثار مادران شهید :: نشسته روبروی چار صورت قبرش همان که هست علمدار مادران شهید همان که مادر غم‌پرور ابوالفضل است دعای ام‌بنین یار مادران شهید… ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت ۶ جمادی الاولی سالروز شهادت جناب پرنده پر زد و پرواز کرد از چینۀ دیوار دل تنگم صدا می‌زد: مرا همزاد خود پندار خوشا مشتاق تو آغوش باز آسمان باشد خوشا پرواز، پروازی رها بر روی گندمزار که لطف دیگری دارد از آن بالا نظر کردن به پستی‌های این دهکورۀ ناچیز بی‌مقدار خدا در هر مکان حس می‌شود اما از آن بالا به ما نزدیک‌تر، نزدیک‌تر هم می‌شود انگار خدا پرواز بر بام بهشتش را عنایت کرد به مقطوع‌الیدینِ جنگ موته، جعفر طیار همان ماهی که کسب فیض کرد از محضر خورشید که حتی شب به نورانیت او می‌کند اقرار سخاوت‌های آن دست کریمش نُقل هر محفل کرامت‌های او بوده است نَقل کوچه و بازار کسی در فکر تطمیعش نیفتاده‌ست، نه هرگز که عبد مصطفی کی بوده عبد درهم و دینار؟ همه دارایی‌اش را پای این یک جمله می‌بخشد شده ره‌توشه عقبای او «الجار ثم الدار» اگر در راه حاجاتت هزاران پیچ و خم دیدی مسیر استجابت، با نمازش می‌شود هموار نماز جعفر طیار چون گنجینۀ نور است در گنجینه را وا کن از آن ذکر و دعا بردار تمام لحظه‌ها سمت خدا بار سفر بسته‌ست چه فرقی می‌کند جزو مهاجر بود یا انصار؟ که هجرت کرده بود از خود، جهاد اکبر این بوده‌ست تمام لحظه‌ها با نفس اماره‌ست در پیکار «فَمَن... يَرجُو لِقَاءَ رَبِّهِ» در شأن او بوده «فَمِنهُم مَن قَضَىٰ نَحْبَه» از او می‌گفت دیگر بار فیُشبه بالنبی خَلقه، فیُشبه بالنبی خُلقه نبی بوده‌ست در صورت، نبی بوده‌ست در رفتار قصیده بر ضریح چشم‌هایش می‌زند بوسه به استقبال آن دلداده می‌آید پیمبروار زمان رجعتش از وادی غربت مصادف شد به فتح قلعۀ خیبر، به دست قامع الکفار هلا برخیز حَسّان! طبع شعرت را شکوفا کن بخوان از پاکی طیّار و از بی‌باکی کرّار از آن سو کوه می‌آمد از این سو مرد دریا دل بلال! الله اکبر سر بده در لحظۀ دیدار ولی دلخونم از تحریف، از تحریفِ زیبایی ولی دلگیرم از تاریخ، از تاریخ پنهان‌کار معاذ ابن جبل عقد اخوت خوانده با جعفر؟! معاذ الله از این نسبت، از این گفتار استغفار تو تنها با علی بودی برادر، با علی تنها حریم «خلوت دل نیست جای صحبت اغیار» به جنگ موته رفتی و علی چشم انتظار تو... خبر آمد خبر چون شعله‌ای افتاد بر نیزار خبر خونین خبر سنگین خبر اشک و خبر تلخ است خبر آمد خبر در خاک و خون غلتیدن سردار که اوج روضه این شد با دهان روزه جان دادی خبر می‌گفت با جام شهادت کرده‌ای افطار دم رفتن همه دیدند پرچم بین دستت بود خبر می‌گفت از افتادن دستان پرچمدار دو بال سرخ از یاقوت داری جای دستانت فدای آن همه از خود گذشتن، آن همه ایثار پس از تو انکسار از چهرۀ شیر خدا می‌ریخت پس از تو می‌شود هفت آسمان روی دلش آوار الهی اینچنین داغی نبیند هیچ‌کس هرگز الهی اینچنین داغی نگردد باز هم تکرار نباشی گرگ‌ها بی‌شک نقاب از چهره می‌گیرند پس از تو عرصه بر شیر خدا هم می‌شود دشوار اگر در ماجرای کوچه شمشیر علی بودی کجا دستان مولا بسته می‌گردید بالاجبار اگر بودی اگر که جای زهرا خطبه می‌خواندی میان شعرها دیگر نمی‌شد حرفی از مسمار نبودی، روزهای بعد تو تاریک شد تاریک حقیقت همچنان خورشید بود، انکار شد انکار علی آن روزها در غصۀ هجران تو می‌سوخت شهادت می‌دهد روز قیامت آن در و دیوار ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت ۶ جمادی الاولی سالروز شهادت جناب به معنی کلمه با علی برادر بود به خُلق و خَلق، تو گویی خودِ پیمبر بود هم اهل فضل و ادب بود هم شجاعت داشت هم اهل خلوت شب بود هم سخنور بود به وقت نطق و خطابه فصیح بود و بلیغ به وقت معرکه مردافکن و دلاور بود کسی که بت نپرستید پیش از اسلامش و از دروغ و شراب و زنا مطهّر بود کسی که بس که کرم کرد ابوالمساکین شد کسی که بس که جگر داشت مثل حیدر بود کسی که ورد زبان شد مرام هاشمی‌اش کسی که معرفتش از قریشیان سر بود پس از علی که خودش آبروی اسلام است نخست مرد مسلمان، جناب جعفر بود کسی که موقع هجرت به جانب حبشه مهاجران خدا را امیر و رهبر بود به وقت حیله و نیرنگ کافران قریش به پشتوانه‌ی آیات، دافع شر بود زبان گشود و تلاوت نمود از مریم که وحیِ آمده را آیه آیه از بر بود چنان به منطق او سر سپرد نجاشی که از شنیدن آیات، چشم او تر بود چگونه مدح بگویم که مادح این مرد خدا به وسعت آیات روح‌پرور بود به رغم توطئه کتمان نشد فضایل او که هر فضیلت او در هزار دفتر بود کسی که بعد خدا و چهارده معصوم روایت است که بر کائنات سرور بود کسی که شادی دیدار او برای نبی به قدر شادی‌اش از فتح جنگ خیبر بود نبرد موته که شد از میان سرداران جناب جعفر طیار امیر لشکر بود دلاورانه به هم زد سپاه دشمن را حریف یک‌تنه‌ی تیغ و تیر و خنجر بود میان لشکری از دشمنان محاصره شد شمار دشمن او چندصدبرابر بود به پای حفظ عَلَم هر دو دست خود را داد دو دست رفت و علم همچنان فراتر بود نوشته‌اند که لبخند شد تمام تنش در آن دمی که نفس‌هاش رو به آخر بود نوشته‌اند که او روزه بود و لب‌تشنه میان معرکه در خون خود شناور بود نوشته‌اند که فرموده است پیغمبر: به جای دست به روی دو شانه‌اش پر بود نوشته‌اند که آهی کشید حیدر و گفت در آن زمان که بدون پناه و یاور بود: که بیعت از سر جبر و ستم نمی‌کردم در این میانه اگر حمزه یا که جعفر بود ✍ در روایتی امام صادق (علیه السّلام) از امام باقر (علیه السّلام) نقل می‌فرمایند: هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) خبر شهادت جعفر بن ابی‌طالب و زید بن حارثه را شنید، وقتی داخل خانه می‌شد بسیار گریه می‌کرد و می‌فرمود: آن دو، هم سخن و مونس من بودند پس مرگ آمد و آنها را برد. 📚 مُسكّن الفؤاد شهيد ثانى، ص 106 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شب در اعماق رنج و غصه نهان از طلوع سحر نبود نشان شد زمانسوز لحظه‌های زمین شد زمین‌گیر برهه‌های زمان رمه‌ها در هراس از گرگان گرگ‌ها در کمین جان شبان برگ‌ها مستعد افتادن فصل‌ها منتظر برای خزان وادی امن غرق بی امنی و امین خدا نداشت امان زخم‌ها برده هوش از یاسر سنگ‌ها برده از بلال توان ناگهان سید عرب رسول خدا حضرت مصطفی پیامبر جان گفت هجرت کنند با جعفر مؤمنان، بهترین اهل جهان تا که راحت شوند اهل یقین نفسی از فشار، از طغیان تا که ننشیند آن جوانان را گردی از شرک و ظلم بر دامان تا که افتد حقیقت اسلام آن سوی مرز مکه در جریان حبشه خطه‌ای پُر از رحمت حبشه کشوری پر از باران حبشه همچو باغ‌های گل حبشه مثل چشمه‌ها جوشان حبشه بود گرم استقبال از دل روشن مسلمانان کاش بعد از نبی دل زهرا داشت آرام و صبر و اطمینان یا که می‌شد که از مدینه رود تا به شهری دگر شود مهمان این مدینه که جای ماندن نیست برود او سوی کدام مکان سرد و دلگیر شهر چون زندان مردم شهر مثل زندانبان گفته شد روز گریه کن یا شب گفته شد اینقدر نشو گریان گاه از داغ مصطفی دلخون گاه بر حال مرتضی گریان گاه اندوه را فرو می‌خورد گاه می‌آمد از ستم به زبان گاه می‌گفت یا رسول الله شده این کینه‌ها پس از تو عیان کاش بودند حمزه و جعفر تا حمایت کنند از حقمان الغرض این قبیل خاطره‌ها می‌کند اشک را ز دیده روان ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آنکه دهان ز بردن نامش معطر است شمس وفا، معلم عباس، جعفر است مردی چنان سترگ که در منظر رسول برگشتنش مساوی با فتح خیبر است در محضرش جمیع عبادات انس و جان با ذکر رکعتی ز نمازش برابر است گر لحظه شهید شدن روزه‌دار بود تا لَمحهٔ ابد همه سیراب کوثر است بگرفت بال و جعفر طیار پر گشود وقتی جدا دو دست عزیزش ز پیکر است تثلیث اگر مقابل توحید رنگ باخت از نور اوست، او که رسول پیمبر است سیمرغ آسمان ولا جعفر است او بگشوده بال‌هاش در آفاق محشر است از بال‌های او چه بگویم که روز حشر بر پیکر محب علی سایه‌گستر است جعفر اگر که بود، نمی‌دید هیچ‌کس در کوچه‌ها طناب به دستان حیدر است جعفر اگر که بود نمی‌گفت هیچ‌کس پهلو گرفته زورق* زهرای اطهر است ✍ *زورق: کشتی کوچک، قایق 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e