eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
314 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم ▶️ از غربتم کسی به خدا با خبر نشد کس با خبر ز سوز دلم جز جگر نشد آتش گرفت خانه ام امّا نه همچو دل خانه در آن زمان؛چو دلم پر شرر نشد @hosenih وقتیکه سوخت در، زنِ آبستنی نبود اینجا زنی ز ضرب لگد بی پسر نشد شد ظلم هرچه بر من و برخانواده ام امّا زظلم کرب وبلا بیشتر نشد @hosenih هر سو دوید دختر من بین شعله ها امّا کسی به جانب او حمله ور نشد پای پیاده در پی مرکب دویده ام با اینهمه بریده زتن دست و سر نشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم ▶️ گر چه جز ظلم بر تو دیده نشد گل یاست به تیغ چیده نشد @hosenih بین شعله دوید ناموست گیسوی دخترت کشیده نشد میخ بر سینه ای نزَد آسیب ناله ی همسرت شنیده نشد سر برهنه به کوچه ات بردند ولی از تن سرت بریده نشد پشت مرکب تو را کشاند عدو پهلویت ازسنان دریده نشد تیغ بر قتل تو کشید ولی خون ز لبهای تو چکیده نشد @hosenih شکر حق خواهر عزادارت بین نامحرمان خمیده نشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ قلبم از کینه ی دشمن چقدر ریخت به هم تا که زد بر جگرم زهر شرر ریخت به هم یاد بزمی که بپا کرد در آن شب منصور از سر شب جگرم تا به سحر ریخت به هم @hosenih جگرم سوخته از زهر نباشد،که عدو ناسزا داد به زهرا که جگر ریخت به هم اثری نیست به جا جز سرم،از زهر ولی صورت مادرم از شعله ی در ریخت به هم خانه ام سوخت ولی سینه ای از میخ نسوخت آن که شد بهر علی سینه سپر ریخت به هم @hosenih با لگد زد به در سوخته تا در افتاد میوه از شاخه جدا گشت و ثمر ریخت به هم دست بسته وسط کوچه کشاندند مرا دیده ام از غم زینب شده تر،ریخت به هم داغهای من و عمه چه تفاوتها داشت وای من عمه ام از تیر نظر ریخت به هم @hosenih می دویدم عقب مرکب و می سوخت دلم بهر آن طفل که از پای به سر ریخت به هم ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از غربتم کسی بخدا با خبر نشد کس با خبر ز سوز دلم جز جگر نشد آتش گرفت خانه ام امّا نه همچو دل خانه در آن زمان؛چو دلم پر شرر نشد @hosenih وقتیکه سوخت در،زنِ آبستنی نبود اینجا زنی ز ضرب لگد بی پسر نشد شد ظلم هرچه بر من و برخانواده ام امّا زظلم کرب وبلا بیشتر نشد هر سو دوید دختر من بین شعله ها امّا کسی به جانب او حمله ور نشد @hosenih پای پیاده در پی مرکب دویده ام با اینهمه بریده زتن دست وسر نشد ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم ▶️ شبی که دشمن بی شرم با من روبرو می شد دلم با یاد غم هایی به اشک و آه خو می شد @hosenih دو دستم تا که شد بسته به دل یاد از علی کردم خدایا بین کوچه چه جفاها که بر او می شد میان راه ملعونی اهانت کرد بر زهرا دو چشمم پر ز اشک از کینه و ظلم عدو می شد دویدم پشت مرکب یادم از ده نعل اسب آمد شنیدم جسم جدم زیر مرکب زیر و رو می شد اگر چه از نفس افتادم اما نیزه داری نیست ولی بر گردن جدم نوک نیزه فرو می شد @hosenih چه شد در گودی گودال با آن پیکر بی سر همین اندازه می گویم که پاشیده گلو می شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بیا یکدم تماشا کن ببین حال پریشانم بود ذکر لبم هر دم بیا بابا رضا جانم @hosenih بیا دامن کشان و بر سر دامن سرم بگذار که باشد یکسره بابا به درب حجره چشمانم زسوز زهر می غلتم ازاین پهلو به آن پهلو به مانند غریب کربلا بنگر که عطشانم اگر در حجره ی در بسته ماندم من ولی بابا خیالت جمع در زیر سم مرکب نمی مانم بخود پیچیده ام اما تنم را برنگرداندند دراین ساعات آخرهم به یاد جسم عریانم کنیزان کف زدندو من به یاد شام افتادم دراین حجره به غیر از روضه ی عمه نمی خوانم @hosenih زنان شام دور عمه ی ما هلهله کردند به یاد عمه ام در کوچه و بازار گریانم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ غربت هیچ کسی مثل تو آقا نشود گوشه ی حجره کسی بی کس و تنها نشود @hosenih جگرت سوخته از زهرو دلم می سوزد جگر سوخته با خنده مداوا نشود به لب تشنه ی تو همسر تو می خندید طعنه می زد که دگر ابن رضا پا نشود بازهم شکر که با نیزه نخوردی به زمین خاطرت جمع سرِ راس تو دعوا نشود هلهله بود به دور تو ولی حرمله نه به روی سینه ی تو پای کسی وا نشود @hosenih دور ناموس تو را جمع حرامی نگرفت دخترت در ملاعام تماشا نشود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ یوسف فاطمه ای دلبر و دلدار میا با اشاره به تو گویم ز سردار، میا بین هرکوچه زدم دست روی دست، که من گفته ام کوفه بیایی ولی ای یار میا @hosenih دست این کوفیِ بی دین چقدر سنگین است میشود چشم سکینه به خدا تار میا اکبرت میشود اینجا علی اصغرها تنش آشفته شود یکصدو ده بار میا باتو سر بسته بگویم گل زهرا و علی میشوی بین دوصد خار،گرفتار میا به همان مادر بین در و دیوار قسم تیزی نیزه ی شان هست چو مسمار میا بیم دارم که کسی چنگ به مویت بزند تا نیفتاده سرت در کف اغیار میا @hosenih وای اگر محرم تو در ملا عام رود بود اینجا سخن از زینب و بازار میا تاکه خونی نشده گوش سه ساله برگرد ورنه فرداست شود دست به دیوار،میا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ چه صحنه ها که در این دشت خار می بینم چه روی داده که دائم غبار می بینم @hosenih چه روی داده از آن لحظه ای که آمده ایم تو را به غصه و ماتم دچار می بینم از آن زمان که رسیدم دلم به شور افتاد خداگواست چه در این دیار می بینم بگو کجاست؟که اینجا دلم گرفته حسین سه ساله را، ز چه رو بی قرار می بینم هنوز دیر نگشته بیا و برگردیم وگرنه، گِرد تنت نیزه دار می بینم تمام دلهره ام این شده زمین نخوری وگرنه روی تنت ده سوار می بینم خداکند نشود جسم تو لگد کوبی چو زخمهای تو، غم بیشمار می بینم @hosenih اگر برند مرا بین کوچه و بازار سر تو را وسط رهگذار می بینم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بیا ای ماه من بنشین که بینی اختر خود را بیا ای بی کفن امشب کفن کن دختر خود را @hosenih ببین یار تماشایی، تماشایی است قد من کمان تر از کمان هستم نگه کن دختر خود را تن من با لب تو هر دو مانند حجر باشد بیا ای کعبه ی نیلی ببر نیلوفر خود را تو دیدی عمه را از طشت اما چشم خود بستی نی ام من عمه وا کن ای پدر چشم تر خود را به مثل مادرت زهرا دگر چشمم نمی بیند ببین رخسار طفل و کن تجسم مادر خود را کنون که آمدی امشب بگو با من عمویم کو چرا همره نیاوردی امیر لشگر خود را @hosenih کدامین بی حیا بر گیسوی تو چنگ زد بابا پریشان مویی و بنگر،پریشان خواهر خود را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ هیچ دانی که چه غم بر اسرا سخت تر است قد طفلی که شد از غصه دو تا سخت تر است @hosenih به روی نیزه سری سمت عقب برگشته حال پیداست که این داغ چرا سخت تر است صد پسر کشته شود دخترکی گم نشود گر بوَد طفل یتیمی بخدا سخت تر است دل شب باشد و یک طفل کتک خورده و دشت گر رسد دشمن بی شرم و حیا سخت تر است جای انگشت روی صورت و گوشش اما گر به پهلوش رسد ضربه ی پا سخت تر است کربلا بود که چادر به سر دختر سوخت ولی از کرب و بلا،شام بلا سخت تر است تا سر پاک پدر دید صدا زد بابا اثر چوب که از سنگ جفا سخت تر است دیدن جسم لگد کوب شده سخت ولی زتن بی سر تو راس جدا سخت تر است @hosenih من ز رگهای گلوی تو یقین دانستم سر بریده شود آنهم ز قفا سخت تر است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شکرخدا عمو مرا مست خدا کرد سرتا به پا، پا تا به سر مست خدا کرد بعد از غلاف کوچه، بابای غریبم دست مرا نذر غریب کربلا کرد @hosenih عمه رهایم کن نمی بینی که دشمن جسم عمویم را چگونه جابجا کرد دیدم سنان را خصم بین سینه چرخاند عمه ببین که استخوانهایش صدا کرد عمه ببین این بی حیا با میخ چکمه برسینه ی زخمی این مظلوم جاکرد عمه بگو این لب ترک خورده،مزن پا زد بی هوا با پا،چه غوغایی به پا کرد شکرخدا در قتلگه تا من رسیدم آن بی حیا موی عمویم را رها کرد @hosenih دیدم یکی شمشیر بالا برده، رفتم دستم سپر کردم،که او از تن جدا کرد دستم به مو آویز شد،یک لحظه دیدم بابا کنار قتلگه، بر من دعا کرد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ حرامیان بی حیا چند نفر به یک نفر عمو فتاده از نوا چند نفر به یک نفر @hosenih شمر لعین به روی سینه ی عمو نشسته است پنجه به مو شد آشنا چند نفر به یک نفر فقط نه اینکه بر تنش تیر زدند ناکسان مانده به زیر دست و پا چند نفر به یک نفر به مثل فاطمه که بین کوچه اش کتک زدند زدند ضربه بی هوا چند نفر به یک نفر @hosenih نفس کشیدن عمو حسینِ من سخت شده نیزه به حلقش شده جا چند نفر به یک نفر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ وای بر من که خزان در چمنت می بینم ای یتیم حسنم چون حسنت می بینم قدرتی نیست که لب را به سخن باز کنی چقدَر لخته ی خون در دهنت می بینم @hosenih زرهی قد تو پیدا نشد و میسوزم با کفن رفتی و پاره کفنت می بینم گرگها دور و بر پیکر تو حلقه زدند که رد پنجه روی پیرُهنت می بینم نیزه بیرون زده از سینه ی تو، زین ماتم دخترم را به حرم سینه زنت می بینم @hosenih بس که از جسم تو با اسب همه رد شده اند همچنان قامت عباس تنت می بینم قاسمم در همه ی دشت تو تقسیم شدی به روی نعل کمی از بدنت می بینم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ لرزه بر دست من و پیکر تو میلرزد وسط معرکه دیدم سر تو می لرزد @hosenih خواستم از گلویت تیر کشم اما حیف تیرهم در وسط حنجر تو می لرزد شده آویخته بر پوست سر کوچک تو گر ببیند سر تو، خواهر تو می لرزد موقع دفنِ تنت، کار پدر مشگل شد عمه ات گفت، هنوز اصغر تو می لرزد مثل بسمل شده ای گرچه سرت گشته جدا خاک میریزم و بینم پرِ تو میلرزد @hosenih کاشکی نیزه ی دشمن نکند پیدایت نیزه در خاک رود، مادر تو میلرزد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ غرق خون است چرا این سر مه رو پسرم قطعه قطعه شده آن قامت دلجو پسرم @hosenih نرسیده به تنت،از سر زین افتادم قوت و تاب و توان رفت ز زانو پسرم همه ی دشت به حال من و تو خندیدند تو بگو من چکنم بین هیاهو پسرم دربغل تاکه گرفتم بدنت،ریخت به هم لااقل کاش تنت سیرکنم بو پسرم چه کسی بر سر تو ضربه شمشیر زده چه کسی نیزه فرو برده به پهلو پسرم بردنت تا به حرم،جز به عبا ممکن نیست چون که اعضای تو پاشیده به هر سو پسرم سر و کار تن تو با سر مقراض افتاد نه سری نه بدنی مانده نه ابرو پسرم @hosenih عمه ات آمده دربین حرامی برخیز خیز تا دست نبرده است به گیسو پسرم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ساقی تشنه لبان گو چه شده ساغر تو اینهمه تیر چرا مانده به دور و برتو @hosenih تیرهای همه ی حرمله ها خرج تو شد شده اندازه ی قاسم همه ی پیکر تو خیزو نگذار بخندند به حالم عباس همه گفتند به من،ریخت به هم لشگر تو اینچنینی که سرت ریخته از هم عباس بیم دارم که سر نی نشود جا سر تو خیز تا پای حرامی به حرم وا نشود ترسم آن است که از دست رود خواهر تو غیرت الله ببین صحبت سوغات شده چشمها سوی حرم کو غضب حیدر تو @hosenih قسمتی از بدنت قسمت سر نیزه شده خوب شد نیست ببیند بدنت مادر تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم گودال از زبان مادرش ▶️ از آه خود شرر به دل ماسوا مزن آتش به قلب مادر غم مبتلا مزن @hosenih لبهای تو کبود شده مثل بازویم با این لب کبود مرا هی صدا مزن حالا که آمدم ز تو این است خواهشم تا من میان قتلگهم، دست و پا مزن هرکس رسید ضربه زد، اما یکی نگفت با سنگ میزنی، تو دگر با عصا مزن با قرب حق به جانب گودال میزنی رحمی کن و برای رضای خدا مزن برسینه اش نشستی و بر او لگد زدی پنجه براین محاسن از خون حنا مزن @hosenih هرضربه میزنی بزن ای بی حیا ولی بر استخوان گردن او، بی هوا مزن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ از آه من،کبود دل آسمان بوَد در کوفه مسلم از غم تو نیمه جان بوَد کوفه میا که جسم تو عریان شود حسین چشمم به یاد آمدنت خون فشان بوَد @hosenih آقا چقدر دلنگرانم برای تو دلواپسی ام از نگه ساربان بوَد طفل رباب می شود اینجا دو تا حسین دیدم به دست حرمله تیر و کمان بوَد افتادن مرا زن و بچه ندیده اند دور تو پیش دیده ی زینب،سنان بوَد @hosenih کوفه میا به چشم دل،انگار دیده ام راس بریده ات به کف این و آن بوَد آقا میا که جای سه ساله به کوفه نیست اینجا سخن ز مجلس نامحرمان بوَد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ای اذان گوی حرم،شبه پیمبر چه کنم تو بگو با غمت ای لاله ی پرپر چه کنم قدرتی نیست به زانو که قدم بردارم شد زمین خوردنم امروز چو حیدر چه کنم @hosenih زنده شد در نظرم یاد مدینه اکبر شده پهلوی تو چون پهلوی مادر چه کنم غیرممکن شده تا بوسه بگیرم از تو بس که پاشیده شده جسم تو اکبر چه کنم لحظه ی جمع تو یک جمع به من خندیدند با تن ریخته ات در بر لشکر چه کنم @hosenih زنده زنده بدنت را همه کندند علی بیم دارم که بریده بشود سر چه کنم نیمی از جسم تو را روی عبا چیدم من سر مقراض کمی مانده ز پیکر چه کنم ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ چشم تو دیدم و چشم تر من ریخت به هم حال با وضع سر تو،سر من ریخت به هم نه علمدارِسپاهم،که سپاهم بودی تا تو پاشیده شدی،لشکر من ریخت به هم @hosenih مادرم آمده بالای تن بی دستت از به هم ریختنت،مادر من ریخت به هم قبل از آنی که تنم زیر سم اسب رود از تماشای تنت،پیکر من ریخت به هم صحبت از معجر زینب شده از جا برخیز حرف معجر شده و خواهر من ریخت به هم @hosenih بی تو ناموس مرا در ملاءعام برند غیرت الله ببین دختر من ریخت به هم ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یاوری نیست مرا خیز و ببین بی یارم چشم خود باز کن ای قوت قلب زارم با وجود تو دل اهل حرم قرص بوَد تو که باشی به برم یک تنه لشکر دارم @hosenih کمرم تا شده برخیز علمدار جوان با زمین خوردن تو خورد گره در کارم نه عبایی نه جوانان که بیایند کمک ناگزیرم که در اینجا بدنت بگذارم از همه سو به تنت زخم روی زخم زدند با عبا هم نتوانم که تو را بردارم @hosenih جمع جسم تو که نه-بس که به هم ریخته ای نیست ممکن که دگر زخم تنت بشمارم ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کمی آهسته برو رفتنت آقا سخت است رفتنت از حرم،ای ماه دل آرا سخت است از لب خشک و ترک خورده ی تو آب شدم تشنه جان دادن تشنه،لب دریا سخت است @hosenih بعد تو گو چه کنند این زن و بچه در دشت گر بمانند همه بی کس و تنها سخت است همه از رفتن تو اشک بریزند ولی بعد تو بر غم ما خنده ی اعدا سخت است برو ای هست خدا،دست خدا همراهت بخدا،خون خدا داغ تو بر ما سخت است @hosenih می روی کاش به زیر سم مرکب نروی گر شود جسم تو پامال به صحرا سخت است جای زهرا به گلوی تو زنم بوسه ولی سر بریدن ز تنت ای گل زیبا سخت است قصدشان است که با چکمه برَت گردانند گر شوی زیر و زبر در بر زهرا سخت است ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ وای اگر بعد تومن زنده بمانم چه کنم "بی تو بی تاب تر از برگ خزانم چه کنم" قاتلت نیزه نشد داغ علی کشت تو را حال داغ تو شده قاتل جانم چه کنم @hosenih بس که امروز دویدم رمق از پایم رفت بخدا نیست دگر تاب و توانم چه کنم لرزه افتاد تنم تاتنت افتاد بخاک ناخود آگاه شده ورد زبانم چه کنم جابجا تا بدنت شد قد زینب تاشد من زداغ تو ببین همچو کمانم چه کنم @hosenih رحمت واسعه ای در همه جا پخش شدی اثر نعل همین است،ندانم چه کنم کاش پیدا نشود قبر علی اصغر تو نیزه ها پشت حرم،دل نگرانم چه کنم ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای گل به یاس پرپر تو خنده می کنند بنگر همه برابر تو خنده می کنند یک مشت داغدیده زنی لشکر تواند یک لشکری به لشکر تو خنده می کنند @hosenih ازخیمه تا به مقتل تو میخورم زمین خیزو ببین به خواهر تو خنده می کنند برهم نشان دهند همه دختر تو را یک عده ای به دختر تو خنده می کنند جسم تو رفت با سم مرکب به هرطرف حالا همه به پیکر تو خنده می کنند @hosenih شد ریش ریش گردنت از خنجر عدو برپاره های حنجر تو خنده می کنند سر روی دست قاتل و زهرا کشید آه برناله های مادر تو خنده می کنند ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih