eitaa logo
ن والقلم(حسینی لیلابی)
1.3هزار دنبال‌کننده
251 عکس
278 ویدیو
39 فایل
✔️ پاسخ به سؤالات اعتقادی ✔️ برگزاری مسابقات تحلیل ها ،نظرات و سخنرانی های حسینی لیلابی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوش آمد گویی عراقی ها به زبان های مختلف ┏━━ °•🖌•°━━┓ @hosseinililab ┗━━ °•🖌•°━━┛
سفرنامه(۱) ظهر به اتفاق خانواده از تهران حرکت کردیم طبق معمول ی کم کولر ماشین اذیت کرد اما بالاخره قلقش را پیدا کردم و الا کم کم داشت غُر همسفران به ویژه کم سن ترین همسفر مان که هفت ساله س در میومد.😁 حدود ساعت ۱۶ به روستای امزاجرد واقع در ده کیلومتر مونده به همدان رسیدیم اهالی این روستا همت بلندی از خود نشان داده اند و «موکب بی بی زینب»برای استراحت و پذیرایی تدارک دیده اند. 😍به قول لر ها «چای تَش» و به قول ترک ها «اودون چایی» یعنی «چای خوش رنگی که در کتری های سیاه و روی شعله های آتش به جوش آمده» تا خستگی از تن زوار در بیاره و در کنار آن سیب زمینی کبابی تا هر قدر که بتونی بخوری مهیاست😍😂 همون کوچولو که اشاره ش گذشت پنج تومن به موکب کمک کرد منم رگ غیرتم به حرکت درآمد کارت بانکی دادم به سید علی گفتم برو پنجاه بکش. اما بعدا که دیدم اکثرا صد تومن کارت کشیده اند غبطه خوردم که ملت معرفت شون بیشتره ☺️ 🌸حرف آخر ایول به اهالی روستای امزاجرد همدان یک ساعتی در موکب با صفا یشان توقف داشتیم و با سیب زمینی و چای آتشی صفا کردیم بعدش گازشو گرفتیم به مقصد کرمانشاه. شاید ادامه دارد.... با احترام؛ نایب الزیاره اعضای کانال؛ حسینی لیلابی ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
آمدم ای شاه پناهم بده 🔹 و أَشْهَدُ أَنَّكَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّينِ 🔹 و أَرْكَانِ الْمُسْلِمِينَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِينَ‏ 🔸 و گواهى دهم كه به راستى تو از پایه‌هاى دین 🔸 و ستون‌هاى استوار مسلمانان 🔸 و پناهگاه مردمان با ایمان هستی ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
مرثیه ترکی اربعین داغیلدی شامیده زنجیره باغلانان دسته دوشندیلر هره بیر مشکبو مزار اوسته آنا اؤز اوغلونی اؤخشوردی باجی قارداشینی علی الخصوص که زینب توکوردی گؤز یاشینی ایشیقلی گون منه سندن سورا قرا گجه دی بویور گوروم باجون اؤلسون یارالارون نئجه دی یئتنده غم منه هر یئرده گیزلین آغلامیشام دویونجا آغلاماقی کربلایه ساخلامیشام ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
سفرنامه(۲) حدود ساعت نه شب به پایانه مرزی خسروی رسیدیم ماشین ها را به پارکینگ خاکی هدایت کردند( پارکینگ خاکی شماره ۳ )، با اتوبوس های خط واحد فاصله حدود دو کیلومتری پارکینگ تا حوالی سالن پایانه مرزی را پشت سر گذاشتیم. در موکب های محوطه کمی استراحت و پذیرایی با آب و شربت لیمو و نماز سپس وارد سالن شدیم . قسمت کنترل پاسپورت نسبتا خلوت بود پلیس گذرنامه ایرانی خیلی سریع مهر کرد و رفتیم سمت سالن عراقی ، کمی بیشتر از سمت ایران معطل کردند اما بالاخره عبور کردیم. سمت عراق موکب های عراقی در نان های لوزی شکل سیب زمینی سرخ کرده و چرخ کرده احسان می کردند ما هم یک لقمه قسمت داشتیم. بعد وارد معرکه قیامت اول شدیم😊 ( یعنی مثل قیامت هر کس به فکر خودش است) تا فاصله یک الی دو کیلومتری را سوار اتوبوس های واحد بشه. از آنجا که رد شدیم معرکه قیامت دوم بود😊 هر کسی مقصدی دارد و دنبال مرکب رهوار برای رسیدن به مقصد😊 و راننده های عراقی هم دنبال قانع کردن مسافر بودند راننده حدود دویست کیلویی😄 دستم را گرفت تا ماشین ش را نشان بدهد و مخم را بزند که با بیست دینار ببردمون نجف و چون ماشین ش خوشگل بود مخم زده شد.😊 خانواده سوار شدند اما هنوز صندلی خالی داشت. میگفت عربی بلد نیست پیشش بیا کمک ش کنم در مخ زنی. ده دقیقه ای دستم را گرفته بود و باهم میچرخیدیم دنبال مسافر و مسافرها را میگرفت منم میگفتم ماشین ش ون خوشگل و کولر داره. کمی باهم چرخیدیم مسافر پیدا نشد راننده سنگین وزن ما خسته شد رفت نشست ماشین به من گفت دنبال مسافر بگردم😊 منم در یک حمله حیدری پنج نفر پیدا کردم و ظرفیت تکمیل شد. خلاصه ساعت یازده و نیم ماشبن از خسروی خودمون که میشه مَنذریه عراق حرکت کرد. به راننده گفتم « کم ساعه للنجف» گفت چهار ساعت. حدس زدم الکی میگه همین هم شد بعد از پنج ساعت رانندگی راننده داشت چرت میزد منم نگران به خواب رفتن راننده سنگین وزن مون بودم . ساعت دو_ سه دقیقه به اذان صبح مونده بود دیدم بهترین بهانه است که ماشین را نگه داریم. گفتم « خویه صلاه» اونم خدا خواسته سریع زد کنار و مقابل موکبی نگه داشت نیم ساعتی نگه داشت نماز خوندیم راننده هم در این فرصت ی کم خوابید چای خوردیم به راننده هم چای دادیم بعدش حرکت کردیم ساعت ی ربع به شش در نجف از ماشین پیاده شدیم. شاید ادامه دارد.... ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
سفرنامه اربعین(۳) اول صبح وارد شهر مقدس نجف شدیم فاصله محل پیاده شدن تا حرم مطهر حدود نیم ساعت پیاده روی داشت که این مسافت را به اتفاق خانواده طی کردیم. تا اینکه درخشش زیبای نور آفتاب در گنبد و گلدسته حرم چشمان مان را روشن کرد. و این شعر معروف در ذهن تداعی میکند؛ به ذره گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند و در همان نزدیکی حرم که جمعیت موج می زند، این شیعیان با محبت عراقی است که انگار دستور مولایشان را با جان شنیده اند که با آب خنک و چای شیرین قدوم زائران را گرامی بدارند. و تا در آن فضا قرار نگیری امثال من هر چه از محبت این میزبان های دلی بگویم متوجه نخواهی شد ... به اتفاق خانواده پس از چند ایستگاه بازرسی، به صحن فاطمه زهرا(علیها السلام)رفتیم آنجا باید خانمها از آقایان جدا شوند من و سید علی به سمت آقایان رفتیم و خانواده به قسمت خانمها. در آن ازدحام آقایانی که در قاعه( سالن) ، کنار هم خوابیده بودند کمی استراحت کردیم تا اینکه ظهر شد وضویی گرفتیم و نماز خواندیم سپس در یکی از دو صف موازی ناهار به صف ایستادیم حدود نیم ساعت بعد نوبت ما شد و قرمه سبزی به دست به همان «قاعه» برگشتیم. همان جا ناهار خوردیم و آماده شدیم برای تشرف به زیارت امام الموحدین حضرت امیر علیه السلام. به مرحله سخت و شیرین ماجرا رسیده بودیم اذن دخول به ساحت ملکوتی حرم ، با خود کلنجار میرفتم چگونه آقا را برای اذن دخول راضی کنم که من روسیاه را اذن بدهد. این جمله در ذهنم آمد که « مولا جان تو رو به زائرین بی ادعایت من ِ پر ادعای دست خالی ِ روسیاه را هم قبول فرما» این جمله حکایت دل بود و قطره های اشک ... و در این میان بهانه اشکی مضاعف، در نظرم آمد تا کمک کند بیشتر به اذن دخول امیدوار شوم؛ اینجا باید زیارت رأس الحسین را هم نیت کنم که طبق یکی از پنج قول سر مقدس امام حسین علیه السلام در آغوش پدر آرام گرفته است. صلی الله علیک یا ابا عبدالله و در کنار ضریح چه حس آرامشی دارد این همان نور الهی است که خداوند در امتداد آیه نور از سوره نور وحشت زدگان از ظلمت را به آن اشاره فرمود:«فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیه اسمه». امیرِ امینِ خداوند را با زیارت امین الله زیارت کردم و دوگانه ای برای یگانه به جای آوردم. سپس زیارت حضرت آدم ابوالبشر و ابوالبشر ثانی حضرت نوح را نیت کردم که آن دو پیامبر خدا در همان ضریح آرمیده اند به قول شاعر یزدی در قبر هم چشمشان به نور جمال مولا منور است؛ قبرش درون دیده ی آدم که چشم او در خاک هم بنور جمالش منوّر است ادب زیارت، آنهم در این شور و شلوغیِ مشتاقانِ زیارت، اکتفا به زیارتی مختصر و وداع است. و در همان لحظه های وداع از کنار قبور دانشمندانی از فرزندان و شیعیان آن حضرت که در جوارش آرمیده اند عبور میکردیم؛ علامه حلی، علامه نراقی،مقدس اردبیلی ، میرزای شیرازی، شیخ انصاری، آیت الله خویی، آیت الله حکیم، شیخ عباس قمی و... فاتحه ای تقدیم حضور شان کردم. .....ادامه دارد ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
با در پیاده روی و تعارف کردن چای و ! مقدار زیادی راه رفته بودم که در تاریکی شب مسیر حرکت را گم کردم و هرچه کردم خسته و درمانده نتوانستم راه را بیابم . خیلی ناراحت شدم در آن تاریکی صحرا و گم شدن و ترس حمله حیوانات وحشی همه باعث شد در دل شب از ته دل از خدا بخواهم من که به شوق دیدن ولی عصر آمده بودم را کمک کند. ناگهان دیدم سواری بر اسب به سمت من آمد و من را با اسم صدا زد . خیلی ترسیده بودم که نکند راهزن باشد اما سید بزرگواری بود با چهره ای نورانی که من اینقدر درمانده شده بودم اصلا توجهی نکردم که اسم من را از کجا می داند.جلو آمد و پرسید: چرا ناراحتی؟ قضیه را بازگو کردم . آن سید بزرگوار گفت با من بیا که من راه را بلدم و من هم بی اختیار با او همسفر شدم.اصلا نمی دانم چرا به او اعتماد کردم.راه زیادی به سمت کوفه رفتیم و خسته در جایی چادر زدیم . سپس با آن بزرگوار به حرف نشستم و گفتم که برای دیدار محبوبم به سمت سامرا میروم .سپس آن آقا سوالاتی از من در خصوص احکام دین پرسید و بعضی اشکالات من را در مسائل فقهی برطرف کرد .مثلا در خصوص نحوه استخاره با تسبیح و ... مطالبی را به من آموخت و بعد از کمی استراحت به سمت مسجد کوفه راه افتادیم . بعد از رسیدن به مسجد کوفه نماز های مقام های مسجد را ناخودآگاه به امامت ایشان اقامه کردم و سپس راهی نجف شدیم . در راه نجف می رفتیم که بعد از طی مسیر طولانی در جایی اطراق کردیم تا خستگی در کنیم . به آن سید بزرگوار میوه و نان تعارف کردم و گفتم قلیان یا سیگار کدام یک را میل دارد برایتان آماده کنم ؟ اما با کمال تعجب شنیدم که گفت ما از این فضولات دنیایی شما مصرف نمیکنیم. کمی با هم میوه خوردیم و آن سید بزرگوار بلند شد که برای نماز صبح وضو بگیرد، سر که برگرداندم دیدم که نیست هرچه صدایش کردم جوابی نشنیدم . تازه آن جا بود که بعد از این همه وقت فهمیدم آن سید بزرگوار محبوب دل من و همه شیعیان جهان حضرت ولی عصر (عج) بوده است. بخشی از ماجرای آیت الله مرعشی نجفی به محضر مقدس (ع) ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
نابغه ای نوشته: این شیعه ها برای غذای مجانی میرن زیارت اربعین، چند سال بعد که اربعین بیفته ماه رمضان قیافه شیعیان تماشایی میشه. یکی جواب داده: ماه رمضان هم بیفته برامون فرقی نمیکنه مسافریم، مسافر نباید روزه بگیره. تازه، پیاده روی اربعین با طعم زولبیا بامیه🤪 چه شود. بماند که اصلا اربعین به رمضان نمی افته😄 ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
سفرنامه اربعین(۴) از نجف اشرف برای عزیمت به مشایه( مسیر پیاده روی) از حرم به سمت پله برقی راه افتادیم. از پله برقی خیلی بزرگِ که حرم را به گاراژ وصل میکند پایین آمدیم. راننده ماشین پژو پارس ۲۰ دینار میخواست که ما را به کربلا برساند که البته بعدا معلوم شد که با کولر ۲۵ دینار میشه😊 عمود هزار پیاده شدیم که بخشی از مسافت را پیاده روی کنیم. در پیاده روی در مسیر نجف تا کربلا می توان هزاران صحنه زیبا از دلدادگی و عاشقی ، را مشاهده کرد. از پذیرایی محبت آمیز عراقی ها گرفته تا شور و حال زائران ایرانی که به شکل های مختلف جلوه میکند. صداهای مختلف در گوش هایت رژه می روند از صدای بلند بلندگوهای مداحی های عربی، فارسی، ترکی گرفته تا صدای خوش آمد گویی و تعارف به پذیرایی؛ « هَلا بیهُم» ، «غذا یا زائر» «هلا بزوار اب علی»و.... البته گاهی صدای تذکرات دلسوزانه هم شنیده می شود؛ « اینجا صف خانمهاست، برو آخر صف، زائر حجاب » در میسر مشایه گاهی عراقی های برای دعوت زوار به منزل شان سر راه زوار قرار میگیرند و ما در حوالی عمود ۱۰۰۰ از طرف یک خانواده که دو نفر خانم و چهار پنج تا بچه کوچولو بودند برای دعوت به خونه شان مواجه شدیم خانمی که به متانت و حجب و حیا آراسته بود با گفتن کلمه« مبیت» از ما میخواست به اتفاق خانواده برای استراحت شبانه به منزل شان برویم منم چون با آقای غلامی قرار گذاشته بودیم که شب به منزل حاج عباس در محله حی الغدیر برویم از آن خانم با عبارات« شکرا، خادم الحسین و...» تشکر کردم و به بچه ها رشوه دادیم تا رهایمان کنند رشوه هایی از جنس اسمارتیز ،آب نبات و شکلات😄 در عمود ۱۱۰۰ ساختمان چند طبقه برای استراحت و عبادت زوار احداث شده است و با عبارت« مجمع ابی الفضل العباس» به نام مقدس حضرت ابوالفضل مزین است ، در آن ساختمان نمازی اقامه کردیم . در عمود ۱۱۲۵ به آقای غلامی و جمعی که با ایشان بودند ملحق شدیم و از آنجا با ماشین به منزل حاج عباس رفتیم. شب را در منزل حاج عباس استراحت کردیم، صبحانه ای در منزل صرف شد سپس برای نماز ظهر و زیارت زدیم بیرون. با همه افرادی که مهمان حاج عباس بودند سوار ون شدیم و به سمت حرم حرکت کردیم و از رفقا خواستم نوحه ای بخوانند تا با سینه زنی و اشک به حرم مشرف شویم اما کسی داوطلب نشد گفتم مداحی خوب بلد نیستم اما در حد توانم میخوانم شما همراهی کنید. با شعر معروف ترکی دم گفتیم؛ یا امام زمان شیعه دَه احساسه باخ جلوه پرچم حضرت عباسه باخ اولدی  قوللار     قلم تا   اوجالسون   علم یا ابالفضل  یا ابالفضل و این سینه زنی ساده و بی ریای رفقا چاشنی اشک بود برای همه حتی راننده عراقی که ترکی متوجه نبود اشک می ریخت. مختصر روضه ای خواندم و از آقای حاج آقا محسن که معمم هستند و در جمع حضور داشتند خواهش کردم که روضه را ادامه دهند و ایشان عالی روضه خواندند و همه حسابی گریه کردیم و با این گریه مقدمه حضور در مکانی مقدس و مصیبت بار مهیا شد. از ماشین پیاده شدیم و مقداری که پیاده روی کردیم وارد بین الحرمین شدیم و با تعیین زمان و مکان قرار از خانمها جدا شدیم؛ «تلوزیون امام حسین(ع)ساعت ۴» در میسر حرم حضرت عباس بودیم آقای حاج آقا محسن دمی گرفتند و روضه ای. بالاخره با اذن دخولی قدم در وادی مقدس حرم حضرت علمدار گذاشتیم آن پهلوان مظلوم که نه برای جنگ بلکه برای آوردن آب به خیمه ها رفته بود که ستمگران ناجوانمردانه شهیدش کردند. بعد از زیارت و نماز در محضر وزیر به سمت امام حرکت کردیم. از باب القبله با اذن دخول و اشک وارد حریم بهشتی کشتی نجات امت شدیم. در آستانه حائر حسینی با زیارت وارث، وارث فضایل همه خوبان عالم را زیارت کردیم. طبق عبارات زیارت نامه حضرت علی اکبر و طفل رضیع ،شهدا کربلا و سید ابراهیم مجاب را زیارت کردیم . در تحت قبه بودیم همان جا که دعا مستجاب است و بنده های محتاج، خود را به آسمان اجابتِ خدا نزدیک می بیند. برای همه محتاجان لطف حق دعا کردیم به ویژه برای شفای بیماران . انسان دلش نمیخواهد از آن مکان مقدس جدا شود اما تذکر خدام الحسین یاد آور می‌شود که باید آن جا را ترک کنیم تا سایر مشتاقان بتوانند زیارت کنند . و طبق توصیه زیارت نامه ها عقب عقب از ضریح نورانی فاصله گرفتیم و خود را مقابل ضریحی دیدیم که با چراغ های قرمز یاد آور خون مقدسی است که از گلوی امام مظلوم و تشنه ما جاری شده است😭؛ «المذبح المقدس » آنجا اشک بود و ناله و زمزمه مرثیه ی فاطمه زهرا(س)؛ « وا حسیناه ! یَا بُنَیَّ قَتَلُوکَ وَ مَا عَرَفُوکَ وَ مِنْ شُرْبِ الْمَاءِ مَنَعُوک‏» ✍با احترام حسینی لیلابی ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
رادیو جوان، عزاداران اربعین را به پوشیدن لباس روشن تشویق میکند 🔴نفوذ در صدا و سیما را جدی بگیریم ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
مردی در خواب دید فردی به او گفت: نیمی از عمر تو در وسعت و نیم دیگر در عسرت است. اکنون انتخاب کن کدام اول باشد. مرد گفت: من شریکی در زندگی دارم که باید با او مشورت کنم. وقتی مسئله را به همسرش گفت، همسرش به او گفت نیم اول را انتخاب کن. مرد این کار را کرد و دنیا به او روی آورد. هر گاه نعمتی به او می‌رسید، همسرش به او می‌گفت: به فلان خویشاوند نیازمندت کمک کن! فلان همسایه نیازمند است، دست او را بگیر. بدین سان هر نعمتی که به او می‌رسید، به نیازمندان کمک می‌کرد و شکر نعمت را به جای می‌آورد. وقتی نصف دوم عمرش رسید، همان مرد را در خواب دید که به او گفت: به درستی که خداوند از کار تو سپاسگزاری نمود و تو در تمام عمرت مثل گذشته خواهی بود.   ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
پیام ارسالی از یک همراه گرامی سلام تا الان چهار سال توفیق زیارت اربعین داشتم امسال به همراه خانواده رفتم واقعاً عالی بود ترس داشتم هوای گرم اذیت بشن بچه هام ولی اصلا هیچ سختی وجود نداشت موقع برگشت از کربلا به سمت شلمچه ، یک نوجوان با قد و قواره بچه گانه و جثه ضعیف کنارم نشسته بود ازش پرسیدم کجایی هستی ؟ جواب داد : اهواز پرسیدم چندسالت ؟ جواب داد :۱۶ گفتم بار چندمه میای ؟ گفت بار اول پرسیدم همراهت کی هست ؟ جواب داد تنها بودم پرسیدم همه راه رو پیاده رفتی ؟ جواب داد آره پرسیدم خسته نشدی ؟ یه نگاه معنا داری بهم کرد و جواب داد :« طریق و راه امام حسین علیه السلام خستگی نداره » واقعاً. از جوابش لذت بردم.
👌سیر و سلوک عاشوراییان؛ [زیارت اربعین و بیشتر ] 🌹با نیت زیارت اربعین بخوان خداوند، در سیر و سلوک موسوی فرمود:«فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً» وعده پروردگارش به چهل شب كامل شد. اربعین تکمیل میقات رب است. اربعین تکمیل مراحل معرفتی و سلوکی عاشوراییان است. اربعین یعنی زینب وار از همه موانع عبور کنی تا به کربلا برسی تا به مقام زیارت امام حسین (ع) برسی و بالاخره به لقا الله در عرش الهی برسی امام حسن عسکری(ع) نشانه های سلوکی اهل ایمان را که بیان کرده اند یکی از نشانه ها را زیارت اربعین دانسته اند و در کنار زیارت اربعین چند نشانه ی دیگر نیز بر شمرده اند؛ ✔️صَلاَةُ اَلْإِحْدَى وَ اَلْخَمْسِینَ [نماز ۵۱ رکعت] انسان باید در میسر عرفانی خود اولین و مهم ترین رکن را عبادت بداند ، که بدون عبادت عروج از خاک به افلاک ممکن نخواهد بود. و در عبادت به نمازهای واجب نبابد اکتفا کرد بلکه۵۱ رکعت در سیر و سلوک اصیل الهی لازم است.(۵۱=۳۴+۱۷) ⇤دو رکعت نافله صبح ⇤هشت رکعت نافله ظهر ⇤هشت رکعت نافله عصر ⇤چهار رکعت نافله مغرب ⇤دو رکعت نافله عشا که نشسته خوانده می شود ⇤و یازده رکعت نافله شب. ✔️تَعْفِیرُ اَلْجَبِینِ [پیشانی بر خاک مالیدن] سجده ، در سیر وسلوک و عبادت جایگاه ویژه ای دارد آنهم به صورت صحیحِ آن یعنی پیشانی گذاردن بر خاک و یا بر آنچه سجده صحیح است. در احادیث آثار معنوی زیادی به سجده بیان شده است از جمله اینکه سجده موجب قرب الهی است چنانچه در آیه ای که سجده واجب دارد دنبال دستور به سجده فرمود «واقترب» ✔️اَلتَّخَتُّمُ بِالْیَمِینِ [انگشتر به دست راست کردن] در سیر و سلوک دینی، آداب و احكامی وجود دارد كه در اصطلاح امروزي به آن سبك زندگي اسلامي گفته مي شود. حتی برای پوشیدن چه لباس باشد یا انگشتر آداب و قواعدی بیان شده است. ✔️ اَلْجَهْرُ بِ‍بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ [آشکارکردن بسم الله] بلند گفتن بسم الله در همه جا حتی در نمازهای اخفاتیه دستور مؤکد امامان است. می توان در یک برداشت آزاد از این دستور العملِ الهی، چنین گفت که باید نام خدا را و هر آنچه امور الهی است فریاد کرد. باید شعارها و شعائر الهی را در جامعه آشکار ساخت . «ذَٰلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ» این است (سخن حق) و هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد، این کار نشانه تقوای دلهاست. ✔️زیارت الاربعین زیارت اربعین تجدید عهد است، تجدید عهد با امامی که خون قلبش را بذل کرد تا بنده های خدا را از گمراهی نجات دهد. پس روز اربعین روز پیمان الهی شیعیان با امام شان است پیمان پاک زندگی کردن، پیمان ترک گناهان ، پیمان توجه به دستورات الهی. 💚تصور کن بین الحرمین هستی و میخوانی؛ السَّلامُ عَلَیٰ وَلِیِّ اللّٰهِ وَحَبِیبِهِ ، السَّلامُ عَلَیٰ خَلِیلِ اللّٰهِ وَنَجِیبِهِ ، السَّلامُ عَلَیٰ صَفِیِّ اللّٰهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ ، السَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ ، السَّلامُ عَلَیٰ أَسِیرِ الْکُرُباتِ وَقَتِیلِ الْعَبَرَاتِ. 👈و اینگونه است که زیارت اربعین در کنار این ویژگی ها ، یاران صاحب الزمان(عج) را می سازد برای ساختن دنیایی سرشار از عدل و آرامش. اللهم عجل لولیک الفرج التماس دعا حسینی لیلابی 🙏نشر حداکثری به عشق امام زمان ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حبیبی حسین جوان هنرمند خرمشهری ثابت کرد میتوان با کلمه مقدس «حسین» چند دقیقه سینه زنی زیبایی اجرا کرد و اشک گرفت. ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
🔻زيارة اربعين🔺 [بهتر است وسط روز اربعین خوانده شود] السَّلامُ عَلى وَلِيِّ اللهِ وَحَبيبِهِ، السَّلامُ عَلى خَليلِ اللهِ وَنَجيبِهِ، السَّلامُ عَلى صَفِيِّ اللهِ وَابنِ صَفِيِّهِ، السَّلامُ عَلى الحُسَينِ المَظلُومِ الشَّهيدِ، السَّلامُ على أسيرِ الكُرُباتِ وَقَتيلِ العَبَراتِ، اللّـهُمَّ إنّي أشهَدُ أنَّهُ وَلِيُّكَ وَابنُ وَلِيِّكَ وَصَفِيُّكَ وَابنُ صَفِيِّكَ الفائِزُ بِكَرامَتِكَ، أكرَمتَهُ بِالشَّهادَةِ وَحَبَوتَهُ بِالسَّعادَةِ، وَاجتَبَيتَهُ بِطيبِ الوِلادَةِ، وَجَعَلتَهُ سَيِّداً مِنَ السادَةِ، وَقائِداً مِنَ القادَةِ، وَذائِداً مِن الذادَةِ، وَأعطَيتَهُ مَواريثَ الأنبِياءِ، وَجَعَلتَهُ حُجَّةً عَلى خَلقِكَ مِنَ الأوصِياءِ، فَأعذَرَ فىِ الدُّعاءِ وَمَنَحَ النُّصحَ، وَبَذَلَ مُهجَتَهُ فيكَ لِيَستَنقِذَ عِبادَكَ مِنَ الجَهالَةِ وَحَيرَةِ الضَّلالَةِ، وَقَد تَوازَرَ عَلَيهِ مَن غَرَّتهُ الدُّنيا، وَباعَ حَظَّهُ بِالأرذَلِ الأدنى، وَشَرى آخِرَتَهُ بِالَّثمَنِ الأوكَسِ، وَتَغَطرَسَ وَتَرَدّى فِي هَواهُ، وَأسخَطَكَ وَأسخَطَ نَبِيَّكَ، وَأطاعَ مِن عِبادِكَ أهلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَحَمَلَةَ الأوزارِ المُستَوجِبينَ النّارَ، فَجاهَدَهُم فيكَ صابِراً مُحتَسِباً حَتّى سُفِكَ فِي طاعَتِكَ دَمُهُ وَاستُبيحَ حَريمُهُ، اللّـهُمَّ فَالعَنهُم لَعناً وَبيلاً وَعَذِّبهُم عَذاباً أليماً، السَّلامُ عَلَيكَ يَا بنَ رَسُولِ اللهِ، السَّلامُ عَلَيكَ يَا بنَ سَيِّدِ الاوصِياءِ، أشهَدُ أنَّكَ أمينُ اللهِ وَابنُ أمينِهِ، عِشتَ سَعيداً وَمَضَيتَ حَميداً وَمُتَّ فَقيداً مَظلُوماً شَهيداً، وَأشهَدُ أنَّ اللهَ مُنجِزٌ ما وَعَدَكَ، وَمُهلِكٌ مَن خَذَلَكَ، وَمُعَذِّبٌ مَن قَتَلَكَ، وَأشهَدُ أنَّكَ وَفَيتَ بِعَهدِ اللهِ وَجاهَدتَ فِي سَبيلِهِ حَتّى أتاكَ اليَقينُ، فَلَعَنَ اللهُ مَن قَتَلَكَ، وَلَعَنَ اللهُ مَن ظَلَمَكَ، وَلَعَنَ اللهُ أُمَّةً سَمِعَت بِذلِكَ فَرَضِيَت بِهِ، اللّـهُمَّ إنّي أُشهِدُكَ أنّي وَلِيٌّ لِمَن والاهُ وَعَدُوٌّ لِمَن عاداهُ بِأبي أنتَ وَأُمّي يَابنَ رَسُولِ اللهِ، أشهَدُ أنَّكَ كُنتَ نُوراً فىِ الأصلابِ الشّامِخَةِ وَالأرحامِ المُطَهَّرَةِ، لَم تُنَجِّسكَ الجاهِلِيَّةُ بِأنجاسِها وَلَم تُلبِسكَ المُدلَهِمّاتُ مِن ثِيابِها، وَأشهَدُ أنَّكَ مِن دَعائِمِ الدّينِ وَأركانِ المُسلِمينَ وَمَعقِلِ المُؤمِنينَ، وَأشهَدُ أنَّكَ الإمامُ البَرُّ التَّقِيُّ الرَّضِيُّ الزَّكِيُّ الهادِي المَهدِيُّ، وَأشهَدُ أنَّ الأئِمَّةَ مِن وُلدِكَ كَلِمَةُ التَّقوى وَأعلامُ الهُدى وَالعُروَةُ الوُثقى، وَالحُجَّةُ على أهلِ الدُّنيا، وَأشهَدُ أنّي بِكُم مُؤمِنٌ وَبِإيابِكُم، مُوقِنٌ بِشَرايِعِ ديني وَخَواتيمِ عَمَلي، وَقَلبي لِقَلبِكُم سِلمٌ وَأمري لأمرِكُم مُتَّبِعٌ وَنُصرَتي لَكُم مُعَدَّةٌ حَتّى يَأذَنَ اللهُ لَكُم، فَمَعَكُم مَعَكُم لا مَعَ عَدُوِّكُم صَلَواتُ اللهِ عَلَيكُم وَعلى أرواحِكُم وَأجسادِكُم وَشاهِدِكُم وَغائِبِكُم وَظاهِرِكُم وَباطِنِكُم آمينَ رَبَّ العالِمينَ. ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
السلام علی الحسین المظلوم الشهید برای خودت روضه بخوان طبق نقل مرحوم سیدبن طاووس مثل امروز کاروان امام حسین بعد از اینکه ماموریتا رو کاملا انجام دادند بدون هیچ کاستی، برای زیارت به کربلا آمدند؛ آری! وقتی داشتند از کربلا می رفتند در مسیر تا شام دشمن بهشون اجازه عزاداری نداده؛ هرجا که طفلی، بزرگی نام امام حسین علیه السلام رو برده هدف تازیانه ی دشمن قرار گرفته؛ از یک طرف دشمن منعشون می کرد،از یک طرف تکلیف مانع عزاداریشون بود باید بار تکلیف رو به سرمنزل برسانند ولی دیگه این کاروان بار تکلیف رو به سرمنزل رسانده،دیگه دشمنم ممانعت نمیکنه،لذا یه جور عزاداری می کردن…” در نقل داره بی بی زینب سلام الله علیها برای امام حسین عزاداری میکرد،میفرمود:“واحسیناه واحبیباه یابن مکة و منا …. آه ثم آه ….”نمی دونم این جمله قابل ترجمه هست یا نه! “آه ثم آه”یه جوری عزاداری کردند که اگر تو کربلا می موندند دیگه کسی زنده از کربلا بیرون نمی رفت لذا مقاتل نقل کردند بعد سه روز امام سجاد به عمشون فرمودند:عمه جان دیگه کاروان رو آماده کن باید از کربلا بریم؛ بعضی مقاتل نقل کردند وقتی این کاروان میخواد از کربلا جدا بشه بی بی دو عالم سکینه دختر امام حسین همه رو گرد قبر امام حسین جمع کرد برا وداع آخر؛ اشعاری خونده؛ الا يا كربلاء نُودِّعُكَ جسماً بلا كفنٍ ولا غسلٍ دَفينا الا يا كربلاء نُودِّعُكَ روحاً لأحمد و الوصى مع الأمينا هان اى كربلا! با تو در مورد پيكرى وداع مى‌كنيم كه بدون غسل و كفن در اين مكان دفن شد. اي كربلا! آگاه باش! جسمي را كه بي كفن و بي غسل مدفون شده است، به تو مي سپاريم. اي كربلا، آگاه باش! روحي را كه متعلق به احمد و وصي و جبرئيل امين است به تو مي سپاريم نقل می کنند : حضرت رباب آمد خدمت امام سجاد ، گفت : آقا من خواهش از شما دارم آقا به من اجازه بده کربلا بمانم آخر نمی توانم قبر حسین را تنها بگذارم ،حسین زهرا کسی را ندارد ، آنهایی که می گویند : رباب یک سال ماند شب و روز برای مصائب حسین گریه می کرد  روزها می آمد در برابر آفتاب می نشست، زیر سایه نمی رفت هر چه می گفتند : اجازه بدهید سایبان درست کنیم زیر سایبان گریه کنید . می گفت : آخر من دیدم بدن حسین زیر آفتاب بود(۳) 🏴 و گریه های حضرت زینب(ع) در کنار قبر شش گوشه برادر شور دیگری داشت او که با صبر بی نظیر خود اجازه نداد سختی مصیبت ها مانع مأموریت ش شود اما اکنون که مأموریتش را به پایان برده می‌تواند گریه کند و ناله سر دهد برای مظلومیت برادر 🌸شعر مظهر صبر خدای حی داور زینبم!  یادگار حیدر و زهرای اطهر زینبم!  فتح کردی شام را سنگر به سنگر زینبم!  آمدی همچون علی از فتح خیبر زینبم!  گرچه آهی نیست از آه تو ظالم سوزتر  بازگشتی از همه سردارها پیروزتر  باغبان از بهر گل‌هایت گلاب آورده‌ام  بحر بحر از چشم گریان بر تو آب آورده‌ام  روی نیلی گیسوی از خون خضاب آورده‌ام  پرچم پیروزی از شـام خـراب آورده‌ام  آه دل را آتش فریـاد کـردم یـا حسین شام ویران را حسین‌آباد کردم یا حسین 🌸دو بیتی حسینم واحسین گفت و شنودم  زیارت نامه ام جسم کبودم  چه در زندان، چه در ویرانه شام  دعا می خواندم و یاد تو بودم  برای هر بلا آماده بودم  چو کوهی روی پا استاده بودم  اگر قرآن نمی خواندی برایم  کنار نیزه ات جان داده بودم مرثیه ترکی👈 لینک ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
🟢 [فرمول واقعی] سازگاری بیرون و درون نشانه کمال شخصیت است. یعنی زمانی که «نگرش‌ها» (یعنی باورها و ارزش‌ها، جهان‌نگری‌ و انسان‌شناسی فرد و ...) سازگار با «گرایش‌های» او باشد یعنی سازگار با احساسات، هیجانات و عواطف او باشد،و این دو نیز همراه و هماهنگ با «کنش‌های» او یعنی گفتار و رفتار او باشند، در آن صورت با یک «شخصیت سازگار» مواجهه‌ایم. در چنین وضعیتی اوج «رضایتمندی» و «شادی درونی» حاصل می‌شود. ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
شماره(۳) سوال سلام حاج آقا یه سوال داشتم اینکه من امروز مهمون داشتم برنج گذاشته بود گفتم بسته بندی بهش نگاه نکردم موقع کشیدن یه چیز گرد سیاه اندازه یه ارزن به چشمم خورد برداشتم گفتم شاید سنگ ولی فشار دادم لح شد نمی‌دونم فضله بود یا نه ممنونم اگه جواب بدین ✔️جواب گاهی همراه برنج یا گندم یا سایر حبوبات؛ دانه های سیاهی هست که از گیاه هست و بسیار شبیه فضله موش هست و مؤمنين وسواسی به خیال فضله موش بودن آن؛ از خوردن غذا صرف نظر میکنند و غذا را دور میریزند!! مطابق با فتوای مراجع عظام تقلید تا یقین به فضله بودن آن سیاهی نباشد پاک است. 👈هر گونه سؤال شرعی یا شبهه اعتقادی شما عزیزان را در اسرع وقت پاسخگو هستم. طرح سوال در خصوصی⇤ @lilabi طرح سؤال در گروه⇤ لینک @hosseinililab
شماره(۴) 🔺سوال🔺 سلام استاد . در برخی پیج های اینستاگرام مربای انگور آموزش داده می شود خوردن مربای انگور چه حکمی دارد؟ 🔸پاسخ🔸 سلام و ادب انگور اگر جوشانده شود خوردنش حرام است و طبق نظر تعدادی از مراجع نجس نیز می باشد. مگر اینکه آنقدر جوشانده شود که دو سومش تبخیر شود. پس قید این مربا را بزنید به بقیه مرباها اکتفا کنید😄 👈هر گونه سؤال شرعی یا شبهه اعتقادی شما عزیزان را در اسرع وقت پاسخگو هستم طرح سوال در خصوصی⇤ @lilabi طرح سؤال در گروه⇤ لینک @hosseinililab