eitaa logo
ن والقلم(حسینی لیلابی)
1.2هزار دنبال‌کننده
253 عکس
282 ویدیو
39 فایل
✔️ پاسخ به سؤالات اعتقادی ✔️ برگزاری مسابقات تحلیل ها ،نظرات و سخنرانی های حسینی لیلابی
مشاهده در ایتا
دانلود
خطبه دوم_2023_09_22_15_29_32_283.mp3
4.56M
باغستان مسائل روز؛ ➖هفته دفاع مقدس ➖ سخنان ریس جمهور در سازمان ملل ➖مساله آذربایجان و قره باغ ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
💠 عجیب و شنیدنی [استخوانی در مشت راهب] در سامراء قحطی سختی پیش آمد، معتمد خلیفه وقت فرمان داد مردم به نماز استسقاء (طلب باران) بروند، مردم سه روز پی در پی برای نماز به مصلی رفتند و دست به دعا برداشتند ولی باران نیامد، روز چهارم جاثلیق (پیشوای اسقفان مسیحی) همراه مسیحیان و راهبان به صحرا رفت، یكی از راهبان هر وقت دست به سوی آسمان بلند می‌كرد بارانی درشت فرو می‌بارید. روز بعد جاثلیق همان كار را كرد و آن قدر باران آمد كه مردم دیگر تقاضای باران نداشتند؛ همین موجب شگفتی ونیز شك و تردید وتمایل به مسیحیت درمیان بسیاری از مسلمانان شد و جامعه اسلامی در آستانه یك بحران سرنوشت ساز و خطرناك قرار گرفت. این وضع برخلیفه ناگوار بود، پس به دنبال امام عسكری علیه السلام فرستاد و آن گرامی را از زندان آوردند. خلیفه به امام عرض كرد: امت جدت را دریاب كه گمراه شده اند! امام فرمود: از جاثلیق بخواه كه فردا سه شنبه به صحرا بروند. خلیفه گفت: مردم باران نمی‌خواهند بنابراین به صحرا رفتن چه فایده‌ای دارد؟ امام فرمود: برای آنكه انشاءالله شك و شبهه را برطرف سازم. خلیفه فرمان داد و پیشوای اسقفان همراه راهبان سه شنبه به صحرا رفتند. امام علیه السلام نیز در میان جمعیت عظیمی از مردم به صحرا آمدند. آنگاه مسیحیان و راهبان برای طلب باران دست به سوی آسمان برداشتند، آسمان ابری شد وباران آمد. امام فرمان داد دست راهب معینی را بگیرند و آنچه در میان انگشتان اوست بیرون آورند. در میان انگشتان او استخوان سیاه فامی از استخوان‌های آدمی یافتند، امام استخوان را گرفت و در پارچه‌ای پیچید و به راهب فرمود: اینك طلب باران كن. راهب این بار هم دست به آسمان برداشت اما ابر كنار رفت و خورشید نمودار شد. مردم شگفت زده شدند. خلیفه از امام پرسید: این استخوان چیست؟ امام علیه السلام فرمود: این استخوان پیامبری از پیامبران الهی است كه از قبور برخی از پیامبران برداشته اند و استخوان پیامبری ظاهر نمی‌شود جز آنكه باران می‌آید. امام را تحسین كردند و استخوان را آزمودند دیدند همانطور است كه امام می‌فرماید. (۱) 💚 با نشر این پست شما هم در ثواب نشر آگاهی های دینی شریک باشید. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱.پیشوای یازدهم، ص ۲۲، به نقل از احقاق الحق، ج ۱۲، ص۴۶۴. ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
✔️امام حسن عسکری(ع) و دفاع از قرآن [🕑زمان مطالعه ۳ دقیقه] اسحاق كندی فیلسوف عراق بود. او به تالیف كتابی با موضوع تناقضات قرآن همت گماشت. او آن چنان با شور و علاقه مشغول تدوین این كتاب گردید كه از مردم كناره گرفته و به تنهایی در خانه خویش به این كار مبادرت می‌ورزید، تا اینكه یكی از شاگردانش به محضر پیشوای یازدهم شرفیاب شد. امام به او فرمود: «آیا در میان شما یك مرد رشید پیدا نمی‌شود كه استاد شما را از این كارش منصرف سازد؟!» عرض كرد: ما از شاگردان او هستیم، چگونه می‌توانیم در این كار یا كارهای دیگر به او اعتراض كنیم؟! امام فرمود: «آیا آنچه بگویم به او می‌رسانی؟» گفت: آری. فرمود: «نزد او برو با او انس بگیر و او را در كاری كه می‌خواهد انجام دهد یاری نما، آنگاه بگو سؤالی دارم، آیا می‌توانم از شما بپرسم؟ به تو اجازه سؤال می‌دهد. بگو: اگر پدیدآورنده قرآن نزد تو آید، آیا احتمال می‌دهی كه منظور او از گفتارش معانی دیگری غیر از آن باشد كه پنداشته ای؟ خواهد گفت: امكان دارد. و او اگر به مطلبی توجه كند، می‌فهمد و درك می‌كند. هنگامی كه جواب مثبت داد، بگو: از كجا اطمینان پیدا كرده‌ای كه مراد و منظور عبارات قرآن همان است كه تو می‌گویی؟ شاید گوینده قرآن منظوری غیر از آنچه تو به آن رسیده‌ای داشته باشد و تو الفاظ و عبارات را در غیر معانی و مراد متكلم آن به كار می‌بری؟!» آن شخص نزد اسحاق كندی رفت و همانطوری كه امام به او آموخته بود، با مهربانی تمام با او انس گرفت، سؤال خود را مطرح كرد و او را به تفكر و اندیشیدن وادار نمود. اسحاق كندی از او خواست سؤال خود را تكرار كند، در این حال به فكر فرو رفت و این احتمال به نظر او ممكن آمده و قابل دقت بود، برای همین شاگردش را قسم داد كه منشا این پرسش را برای او بیان كند. او گفت: به ذهنم رسید و پرسیدم. استاد گفت: باور نمی‌كنم كه به ذهن تو و امثال تو این پرسش خطور نماید، راستش را بگو، این سؤال را از كجا آموخته ای؟ شاگرد گفت: ابو محمد عسكری به من یاد داد. استاد گفت: آری، الان حقیقت را گفتی. چنین سؤالی جز از آن خاندان نمی‌تواند باشد. آنگاه نوشته‌های خود را در این زمینه در آتش سوزانید. 💚 با نشر این پست شما هم در ثواب نشر آگاهی های دینی شریک باشید. ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
🔹سب و لعن آشکار و جهالتی به اسم مذهب شیعه و قِیلَ لِلصَّادِقِ- عَلَیْهِ السَّلَامُ: «یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، إِنَّا نَرَى فِی الْمَسْجِدِ رَجُلًا یُعْلِنُ بِسَبِّ أَعْدَائِکُمْ وَ یُسَمِّیهِمْ. فَقَالَ: «مَا لَهُ- لَعَنَهُ اللَّهُ- یَعْرِضُ بِنَا» بخدمت حضرت صادق (علیه السّلام) عرض شد که: یا ابن رسول اللَّه ما مردی را در مسجد می بینیم که به دشمنان شما به صورت علنی دشنام میدهد و نامشان را می برد، آن حضرت فرمود: او را چه می‌شود؟ خدا لعنتش کند که ما را در معرض اذیت می اندازد. 📜 اعتقادات الإمامیه (للصدوق)، ص: ۱۰۷ لینک ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab