تهران ؛ دمشق ؛ بیروت قسمت چهارم؛ اینجا بن‌بست نیست! شاید ظاهرش این است که راه‌های مواصلاتی را قطع کرده‌اند اما رشته‌ای که دل‌ها را به هم متصل می‌کند مرز جغرافیایی سرش نمی‌شود مسیری که بندگان خوب خدا را به هم می‌رساند هیچ‌گاه به بن‌بست نمی‌رسد و راهی که آن‌ها انتخاب کرده‌اند هرچه صعب‌العبور باشد بیراهه نیست چرا که ما در تهران؛ دمشق؛ بیروت دیدیم مردمی را که دست‌هایشان از هم دور اما حکومت دل‌هایشان به هم نزدیک بود! https://eitaa.com/hosseinyekta_ir

تهران ؛ دمشق ؛ بیروت قسمت پنجم؛ زخم نشد؛ جوانه شد! گیریم که خانه‌ها را ویران کردید با قله‌ای که از آوار خانه‌ها می‌روید چه می‌کنید؟! گیریم که پدرانشان را کشتید با نوزادی که ارث شرافت از پدر می‌برد چه می‌کنید؟ گیریم که صدای مظلوم را خاموش کردید با گرمای آه مظلوم چه می‌کنید؟ که گرمای آه مظلوم روزی هیمنه پوشالی شما را می‌سوزاند! https://eitaa.com/hosseinyekta_ir

اگه آستین بالا بزنی کمک کنی میذارن آستین بالا بزنی واسه نماز تو بیت‌المقدس وضو بگیری و مردم اصفهان آستیناشون رو بالا زدن تا نهم آبان هزار و چهارصد و سه رو یه تاریخ موندگار کنن تو شهرشون و دست به دست مردم شهرای دیگه یه «ایران همدل» بسازن https://eitaa.com/hosseinyekta_ir

تهران ؛ دمشق ؛ بیروت قسمت ششم؛ داشت می‌دید! نابینا بود اما افق‌های دوری که می‌دید او را این‌چنین مقاوم و سربلند نگه می‌داشت و این زن، نماد تمام عیاری از مردم لبنان بود آن‌ها که نه زیر بار ظلم می‌روند و نه بارشان را بر دوش کسی می‌گذارند آن‌ها که استوار ایستاده‌اند و پایان ایستادگی، جاودانگی‌ست! https://eitaa.com/hosseinyekta_ir

تهران ؛ دمشق ؛ بیروت قسمت هفتم؛ پشت به دوربین شنیدن این قصه‌ها راحت است اما جگر شیر میخواهد نقش اول این قصه‌ها باشی! قصه‌هایی که در آن کارگردان خداست نویسنده خداست و دوربین از لوازم ضروری صحنه نیست چرا که نقش اول‌ها پشت به دوربین می‌نشینند چون دلشان میخواهد فیلمبردار هم تنها خدا باشد! https://eitaa.com/hosseinyekta_ir

تهران ؛ دمشق ؛ بیروت قسمت هشتم؛ طعم شیر و اشک نوزادی که در بحبوحه جنگ به دنیا می‌آید که صدای گریه نوزادانه‌اش نمی‌گذارد صدای بمباران شنیده شود و طعم شیر مادر را با اشک چشم مادر چشیده است نوزادی که شناسنامه‌اش صادره از کلاس درسی‌ست که الفبای آن مقاومت است و تا چشم باز می‌کند می‌بیند که روی تخته سیاه کلاس نوشته‌اند حزب‌ا‌لله‌هم‌الغالبون این نوزاد نشانه‌ای از نشانه‌های خداست و‌ آمده تا به سهم خود قطعه‌ای از پازل پیروزی را تکمیل کند! https://eitaa.com/hosseinyekta_ir

تهران ؛ دمشق ؛ بیروت قسمت نهم؛ حیدر علی از غدیر خم به بعد همواره دعوا بر سر اسم علی بوده است اسم علی مردانه‌ترین اسم این عالم است آنقدر مردانه که از نوجوان این خانه هم مردی ساخته که با وجود شهادت پدر لبخندی به شکوه کوه بر لب دارد و قاعده‌ی کوه؛ همواره فتح است! https://eitaa.com/hosseinyekta_ir

تهران ؛ دمشق ؛ بیروت قسمت دهم؛ فصل امتحانات در بیروت تعریف جدیدی از مدرسه را دیدیم این روزها در بیروت؛ مدرسه یعنی جایی که الفبای ایستادگی حرف‌های زیادی دارد مدرسه یعنی جایی که کودکان آن معلمان تاریخ‌اند و زنگ جغرافیا شلوغ‌‌ترین زنگ کلاس است این روزها در بیروت مدرسه یعنی جایی که ساکنان آن امتحانات سختی را پشت سر گذاشته‌اند و در آخر درخشان‌ترین کارنامه از آنِ مدرسه‌نشینان است! https://eitaa.com/hosseinyekta_ir

تهران ؛ دمشق ؛ بیروت قسمت یازدهم؛ خاک حاصلخیز فصل کاشت از راه رسیده است جوان‌هایی که ریشه در آسمان داشتند حالا ریشه در خاک نیز زده‌اند و مادرانی که بالای مزار آنان‌اند این ریشه‌ها را با قطره‌های اشک آبیاری قطره‌ای می‌کنند تا روزی که فصل برداشت از راه برسد و از ریشه‌های سرخ هر شهید درخت سرو بروید! https://eitaa.com/hosseinyekta_ir

احسان را عاشورایی شناختم در موسسه عاشورا. در راه آوینی یافتم با عهد هر ساله‌اش در فکه‌. چشمش به عصر جدیدی دوخته شده بود که بعدها با نام افق در تلویزیون درخشید. اوج را به اوج رساند و دوران زیبایی با هم داشتیم از طراحی تا میدان و سفرهای بسیار و گپ و گفت‌های شنیدنی شیرینی با احسان عزیز با آن روح لطیف و کلام دلنشینش. تنگه ابوقریب، ایستاده در غبار و به وقت شام، ایستادگی‌اش برای روایت شهیدان بود در وقتی که تنگه احد انقلاب می‌باید با خلق آثاری هنری حفظ می‌شد. احسان جان خسته نباشی؛ خداقوت. دوست عزیزم؛ می‌دانم و اینگونه تو را می‌شناسم که در این لحظه‌های آخرالزمانی تاریخ از پای نخواهی ایستاد و کوله‌بار گرانقدر تجربه‌ات را در میدانی دیگر به شکوفایی خواهی رساند و یاریگر سیدناالقائد خواهی بود در زمانه‌ای که بسیاری از یاران آقا رفته‌اند و چشم به یاری جوانان صاحب‌تجربه‌ای چون تو دوخته است تا در آتش درآیند و ققنوس‌وار از آتش برآیند؛ به یاد آن فراز از نامه شهید آوینی به ابراهیم حاتمی‌کیا: " تو كه در دامنه آتشفشان منزل گرفته‌ای بايد بدانی كه چگونه می‌توان زير فوران آتش زيست. ما را خداوند براي زيستنی چنين به زمين آورده است چرا كه مرغ عشق ققنوس است كه در آتش می‌زيد نه آنكه رنگين كمان می‌پوشد و در بوستان‌های عافيت، شكر می‌خورد و شكرشكنی می‌كند. مگر سوخته دلی و سوخته جانی را جز از بازار آتش می‌توان خريد؟" https://eitaa.com/hosseinyekta_ir

امروز ۲۷ آبان سالروز شهادت فرمانده لشکر ۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب آقا مهدی زین‌الدینه آقا مهدی زین‌الدینی که از خاندان شهید ثانی بوده و شجره طیبه‌ش ریشه در منطقه جبل عامل لبنان داره و ما این روزها در حوالی همین منطقه هستیم منطقه‌ای که از قدیم الایام شهیدخیز و شهیدپرور بوده و زینت دین‌هایی رو درست کرده که یکیش شده آقا مهدی زین‌الدینِ ما که با شهادتش قیامتی راه انداخت که آثار و برکاتش تا قد قامت الصلاه بیت المقدس ادامه خواهد داشت ان‌شاالله… https://eitaa.com/hosseinyekta_ir

⭕️شرایط سخت و پیچیده حاج حسین یکتا در لبنان⭕️ 🔺پیام مهم و فوری حاج حسین یکتا را در این شرایط ببینید و بشنوید 🔴 این ویدئو را برای دوستان خود ارسال کنید و در پویش #ایران_همدل و مسیر دفاع از مظلوم والسابقون السابقون باشید! https://eitaa.com/hosseinyekta_ir

لبنان این روزها کشوری بین آب و آتیشه؛ از یه طرف آتیش جنگ با اسرائیل رو سر این مردمه از یه طرف امواج دریای مدیترانه داره ترانه بیداری اسلامی رو به گوش شنوای عالم می‌رسونه و سرخی خون شهدای مقاومت به زودی دریای مدیترانه رو به دریای سرخ وصل میکنه و تو این مسیری که داره میره اسرائیل رو‌ قطعا و حتما توی خودش غرق میکنه https://eitaa.com/hosseinyekta_ir

به نمایندگی از تمام مادران شهدا با مادر شهیدان خالقی‌پور قدم زدیم وجب به وجب ضاحیه را مادری که سه‌تا از جگرگوشه‌هایش را برای اسلام داده بود اما اینهمه راه آمد تا حضورش تسلی دل مادران شهدای لبنان باشد و انگشتری را که یادگار همسرش بود برای یاری مردم لبنان اهدا کرد. https://eitaa.com/hosseinyekta_ir

نه سیل و آب‌گرفتگی نه صدای پهباد‌های رژیم جعلی و نه بوی دود و باروت جاری در منطقه هیچ‌کدام نمی‌تواند پای ما را از رفتن بازدارد و دستمان را بند دنیا کند ما برای دفاع از حق مظلوم به هر دری می‌زنیم چون این در دری است از درهای بهشت که ان‌شاالله روزی به روی تمام مستضعفین زمین باز خواهد شد! https://eitaa.com/hosseinyekta_ir

• سر ماشین را کج کردیم رفتیم به یک مدرسه قدیمی. صدای جیغ و داد بچه‌ها حتی در مدرسه‌های قدیمی هم بوی تازگی می‌دهد. یکی تازه پدرش شهید شده بود، یکی تازه خانه‌شان آوار شده بود، یکی تازه اشک‌هایش را پاک کرده بود. بغلش کردم و بغل‌دستی‌مان برایم روایت کرد ماجرای بچه‌های مدرسه را. بچه‌هایی که بعضی‌هایشان هنوز الفبا نخوانده بودند اما داشتند امتحان پس می‌دادند. جنگ، بچه‌ها را بزرگ می‌کند؛ مثل زهرا که روی پایم نشسته است و پدر و مادر و دوتا خواهرش شهید شده‌اند. مثل آن طفل معصوم که زیر خاک خوابیده است و عروسک‌هایش را بی‌همبازی کرده است. این بازی کثیفی که دشمن راه انداخته از همین حالا بازنده‌اش معلوم است و بازنده کسی است که بازی بچه‌ها را به هم می‌زند چون خدا سر بازی بچه‌ها شوخی ندارد. گوشه‌ای از روایت شفاهی حاج حسین یکتا پیرامون سفرش به این روزهای لبنان https://eitaa.com/hosseinyekta_ir

این خانواده لبنانی با اینهمه شهید دارند قطب‌بندی‌های عالم را برای ظهور قطب عالم امکان تغییر می‌دهند خانه‌ای که از آن‌ها آوار شده بود کوه صبری از آنان ساخته بود که زبان در ملاقاتشان لکنت می‌گرفت و آنجا که زبان یاری نمی‌کند اشک‌ها جاری می‌شوند! https://eitaa.com/hosseinyekta_ir