💐عطر حرم
بعضی از آدمها، بعضی از خاطرهها یا بعضی از کتابها دست ما را میگیرند و به دنیای دیگری میبرند؛ دنیای منفردی که تنها مختص خود ماست.
و حالا آن آدم، آن مکان، آن زمان، آن خاطره یا کتاب میشود یادآور بخشی از گذشتهی ما.
روح آدم با دیدن دوبارهی آنها کنجکاو میشود و تأمل در گذشته کنجکاوی روح را ارضاء میکند.
گاهی صدای نقارهخانه را میشنوی اما با آن صدا پرت میشوی به سالهای دور؛
یا خادمی را میبینی و با دیدنش غمی مانده از گذشته در دلت زنده میشود؛ گاهی حتی بوی عطر حرم تو را مست کودکیات میکند.
دیگران اما تو را نمیفهمند و تو از ترس فهمیده نشدن به انکار چنگمیزنی. دیگران هجوم میبرند تا جهان تو را بفهمند، اما فهم ناقصشان تو را به سکوت وا میدارد و به کتمان.
حالا تلاش میکنی تا دیگر چیزی روایت نکنی و تنها به روایت دیگران گوش کنی.
من اما فاش بودن را دوست دارم؛ فاش بودن را با تمام ضررهایش میپذیرم و اهل کتمان نیستم.
من آن خوفی که در دلم است را با شرمی که از چشمانم جاری میشود تفسیر میکنم؛
من آن رجائی که درقلبم نهفته را، با لبخندی که مهمان لبانم شده است به اثبات میرسانم؛ من عشق به امام رضا را با گریه و لبخند فریاد میزنم و چه قانونی منطقیتر از این تناقض...
✍️ زهرا ابراهیمی
#امام_رضا
#امام_رئوف
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
💐 پايتخت کشور دلهای عالم مشهد است
بس که پرکرده فضای صحن را فريادها
نيست پيدا در حريمت هایوهوی بادها
کور بينا شد، فلج پا شد، گدا روزی گرفت
پشت هم رخ میدهد اينجا از اين رخدادها
جملهای تکرار شد، هرصحن را پر کرده است؛
"کار من با گوشهی چشم تو راه افتاد"ها
میشود حس کرد از فيروزهکاریهای صحن
حسرت ديوارها را بر دل شمشادها
از شفای درد پشت پنجره فهميدهأم
نرم شد از اشک زائرها دل فولادها
دختری آمد به گوهرشاد، گوهرشاد شد
يا علی موسیالرضا گفتند گوهرشادها
ضامن آهو شدی، صياد آهو را رهاند
شک نمیکردند در خوشقولیأت صيّادها
شاعری پرسيد: من هم جای دارم در حرم؟
پاسخش را داد آقا با "حسن خوشزاد"ها
هیچکس دعبل نخواهد شد، ولی اين شعر هم
میتواند حک کند نام مرا در يادها
پايتخت کشور دلهای عالم مشهد است
مانده حسرت در دل تهرانوعشقآبادها
✍️ مجتبی خرسندی
#امام_رضا
#امام_رئوف
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
💠 به تو از دور سلام
پای که در حریم قدسیش میگذاری، خود را به اقیانوس بیکران رحمت و رأفتش متصل کردهای. او دریای نور است و تو قطرهای متصل به این دریا. گرچه آلودهای و گنهکار اما در این دریا که غرق شوی، از همهی گناهان پاک میشوی. چنانکه جدش رسول اکرم(ص) فرمود: هرکس پارهی تن مرا در خراسان زیارت کند، بهشت بر او واجب خواهد شد و بدنش بر آتش جهنم حرام میگردد(عیون اخبار الرضا، باب 66).
زیارت روی گردندان از غیر اوست. دل بریدن از دیگران و روکردن به اوست. او که امام رئوف است و مهربانیش بیانتها. فقیر و غنی نمیشناسد. گنهکار و بیگناه در حریمش راه دارد. هیچکس را دست خالی و ناامید برنمیگرداند. هرکس به اندازهی ظرف وجودیش از این دریا بهره میبرد. پس چه بهتر که ظرفت را خالی کنی از پلیدیها و رذایل، تا جام وجودت پر شود از فضایل و برکات وجودش. دریای لطفش بیکرانه است و بیدریغ میخروشد، طالب میخواهد تا از فیض وجودش بهره برد.
معرفت حضور که داشته باشی و بدانی که در محضر چه کسی حاضر شدهای، پیمانهات بیشتر پر میشود. پس غسل کن. خود را مطهر کن از آلودگیهای ظاهر و باطن. پاکیزهترین لباست را بر تن کن و ذکرگویان قدم بردار. ادب کن و در هنگام ورود به حریم قدسیش اذن دخول بخوان و از خداوند و ملائکه و امام حاضر کسب اجازه کن، سپس داخل شو. دست ادب بر سینه بگذار. سلامی از سر اخلاص و خضوع به محضرش ادا کن. آهسته قدم بردار و توجه داشته باش که صاحبخانه کیست و نزد چه کسی میروی. این در و دیوار حرم نیست که میزبان توست. میزبان، ولی الله است. خلیفه و جانشین خدا بر روی زمین. چه کسی را میشناسی بزرگوارتر و والا مقامتر از او در نزد خداوند. پس او را واسطه قرار ده و به آبرویی که او و اجداد طاهرینش در درگاه خداوند دارند، طلب حاجت کن. دلت را نه به پنجره فولادش که به عشق وجودش گره بزن و از او شفای دردهای ظاهر و باطن خود را بخواه. از آب سقاخانهاش بنوش تا تو را از معرفتش سیراب گرداند، به امید آنکه در نزد حوض کوثر با دستان جدش علی بن ابیطالب(ع) سیراب گردی.
۰۰
امین الله بخوان و بدان که او امین خدا بر روی زمین است و هرچه به او بسپاری به بهترین نحو به تو بازمیگرداند، پس دلت را به او بسپار و ایمانت را نزد او به امانت بگذار تا هنگام مرگ و در روز حشر به تو بازگرداند، نکند که در آن وانفسای نفسگیر دست خالی بمانی. او خود ضمانت کرده است که هرکس به زیارتش بیاید در قیامت در سه موقف به کمکش خواهد آمد. وقتی که نامههای نیکوکاران در دست راست ایشان و نامههای بدکاران در دست چپشان قرار میگیرد، نزد صراط و نزد ترازوی اعمال (مفاتیح الجنان، فضیلت زیارت علیبن موسی الرضا ع ). زائر امام رضا(ع) امیدوار است به این وعده و میداند که امام خلف وعده نمیکند و در عوض هر زیارتی، امام در قیامت، بازدیدی از او خواهد داشت، به کمک و یاری او خواهد آمد و او را شفاعت خواهد کرد.
اما اگر طی طریق و مسافت طولانی برای تو امکانپذیر نیست، اندوهگین مباش چراکه امام مهربانیها را میشود حتی از راه دور زیارت کرد، فقط کافیست دست ادب بر سینه بگذاری و زمزمه کنی:
السلام علیک یا غریب الغربا، السلام علیک یا معین الضعفاء و الفقرا، السلام علیک یا علیبن موسی الرضا(ع). آنگاه با گوش جان میشنوی که میفرماید: و علیک السلام.
✍️ الهه دهقانی
#امام_رضا
#امام_رئوف
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
💐 دوباره آغوش مادر
بچه که بودیم زیاد مشهد میرفتیم؛ زیاد که میگویم یعنی سالی یکبار، در مقایسه با الان که کمتر قسمتمان میشود.
میلاد بود؛ اما آن زمان مثل حالا صحنها غرق در نور نبود. اذان مغرب شد. در صف نماز ایستادیم. ما بچهها فقط ادای نماز خواندن را در میآوردیم. تنها سهممان از این واجب الهی چادر نماز گلگلی بود و یک دل صاف.
مادرم کنار دستم بود؛ اما با ازدحام جمعیت بعد از نماز، مادرم را گم کردم. دلم ریخت پایین هری! غرور بچهگانهام اجازه نمیداد بزنم زیر گریه! وانمود میکردم که نمیترسم؛ اما ترسیده بودم. راه افتادم داخل صحن.
دلم گفت: به سمت پنجره فولاد برو.
به حرف دلم گوش کردم و پیش امام، مردم را به تماشا ایستادم. حالا از حوالی و حواشی پنجره فولاد تنها صداهایی محزون مرا مجذوب میکند.
آدمها و حرفهایشان، آنقدر عجیب و پُر و زیاد و نامعلوم و ساده بودند که من تمام قد گوش شده بودم برای شنیدن! کلمات بودند که میآمدند و میرفتند! جان بود که ذوب میشد کنار پنجره فولاد.
نور را که دیدهاید؟ چگونه از روزنهها عبور میکند؟! انگار روح آن آدمها هرکدام روزنهای بود و نور از وجودشان عبور میکرد.
نیازها خالق خلاقیتاند و این آدمها عجیب خلّاق بودند در عشقورزی با امام خویش.
من اما دختربچهای حریص بودم که تنها به تاراج واژه ها میاندیشیدم. تکبهتک کلمات آن زائران را با تمام وجود گوش میکردم.
صدای درد دل کسی با حضرت نور حواسم را بیشتر جمع کرد؛ او بچهی گمشدهاش را از امام میخواست.
تازه یادم آمد که گم شدهام و مادرم کنار پنجره فولاد پیدایم کرد.
✍️ روزنوشت طلبگی
#امام_رئوف
#میلاد_نور
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
💐 همطراز بهشت
عشق متبلور میشود لابه لایه تک تک نوشته های کاشی های صحن.
نه تنها لابهلای خشتهای طلایی گنبد که لابه لای سنگهای کف صحن، که قدمگاه هزاران عاشق، و هزاران ملک است.
این دل که لیاقت عشق تو را ندارد دردانهی خدا.
اما عجیب انس گرفته به ناله درحرم،.به زل زدن ها به بال زدن کبوترهای عاشق
انس گرفته با بارضا رضا خواندنهای زائرینت.
به نماز جعفر درمیان تاب و تبوهمهمهٔ زائرین...
اصلا بهشت مگر چیزی اضافهتر از این عطر مستانه و شوق بی حد قدم زدن در حریمت دارد؟
مولای ما!
ای امام مهربانتر از مادر به نوزاد و
درخشانتر از خورشید،
از آن روزی که ما را آفریدند، شعلهی عشق تو را، درآن نهادند و نهال عشق به تو،
پا به پای حدیث امامت در تحف العقول، در وجودمان قد کشیده است.
مولای ما! اگرچه فاصلهها میانمان فاصله انداخته،
اما تویی انیس دل ما.
و آرام بخش روح رمیدهی ما.
مولای ما! سخت به تو محتاجیم. به همان سه نوبهای که قول حضور دادهای.
و البته به نگاه کریمانهات که همراهمان باشد در ورطهی آخرالزمان.
میلادت مبارک🌹
✍️ باران نجاتی
#امام_رضا
#امام_رئوف
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
صدا ۰۰۱.m4a
3.02M
#پادکست
... ما بچهها فقط ادای نماز خواندن را در میآوردیم. تنها سهممان از این واجب الهی چادر نماز گلگلی بود و یک دل صاف.
مادرم کنار دستم بود؛ اما با ازدحام جمعیت بعد از نماز، مادرم را گم کردم. دلم ریخت پایین هری! غرور بچهگانهام اجازه نمیداد بزنم زیر گریه! وانمود میکردم که نمیترسم؛ اما ترسیده بودم. راه افتادم داخل صحن.
متن: زهرا ابراهیمی
#امام_رضا
#امام_رئوف
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
💐 آقای مهربانی
وقتی از کوچه پس کوچههای آن طرف خیابان روبه روی باب الجواد کوچه شهید اندرزگو میآیم تو صحن با صفای باب الجواد و مورد بازرسی قرار میگیرم قند تو دلم آب میشود تند تند از زیر پرده رد میشوم و خودم را به صحن امام مهربان میرسانم و از این صحن به آن صحن، حتی کفشهایم را به کفشداری هم نمیدهم. آنقدر ذوق دیدارت را دارم که لابلای ازدحام تند میآیم و خودم را میرسانم تو رواقی که رو به روی درب حرم با صفای شما است.
یک گوشهای را پیدا میکنم کفشهایم را میگذارم و با ارادت سلام و تعظیمی میکنم و دست به سینه با اشک و آه دعای فرج و صلوات خاصه شما را زیر لب زمزمه میکنم تا به درب خود حرم برسم، اشک امانم نمیدهد.حالا چه کنم؟ جمعیت مرا به این سو و آن سو میبرد، تا دست راست حرم زیر اون چراغ سبز نوبتم شود دو رکعت نماز بخونم حالا دیگه عاشق به معشوق رسیده زبانم بند آمده، چی بگویم؟ میخونم زیر لب،
قربون کبوترای حرمت امام رضا...
قربون اون همه لطف و کرمت امام رضا...
✍️ مهری یزدان پناه
#امام_رضا
#امام_رئوف
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
حرف زدن با امام رضا علیهالسلام چرا و چگونه؟
✍️محمد مختاری
شرفیابی به محضر امام رضا علیهالسلام یکی از بهترین نعمتهایی است که نصیب انسان میشود.
زیارت، دیداری است که حداقل دو ویژگی دارد:
الف.زائر همراه با میل و اشتیاق خاصی به سوی امام علیهالسلام میرود که گویی از دیگران دل کنده است.
ب. به قصد احترام به محبوب و انس گرفتن با ایشان انجام میشود.
یکی از ارکان مهم هر دیدار گفتگو با طرف مقابل است.
حال سوالی که شاید به ذهن شما هم آمده باشد این است که در هنگام زیارت چگونه با امام رضا علیهالسلام صحبت کنیم؟
پاسخ این پرسش با تامل در حدیث زیبایی از خود ایشان که بیانگر کیفیت رابطهی امام با بقیهی مردم است، قابل دستیابی است.
حضرت رضا علیهالسلام در این روایت ویژگیهای امامان معصوم (علیهمالسلام) را اینگونه برمیشمارند:
«الامام، الانیس الرفیق و الوالد الشفیق والاخ الشقیق والامُّ البّرة بالولد الصغیر و مفزع العباد فى الداهیة النآد... .»(کافی، ج۱، ص۱۹۸)
امام همدم و رفیق، پدر مهربان، برادر برابر، مادر دلسوز به فرزند خردسال و پناهگاه بندگان در گرفتاریهای سخت میباشد...»
آدم با رفیق صمیمیاش به راحتی از غصه ها،شادیها و آرزوهایش میگوید.
رفیق دوستش را رها نمیکند و پای رفاقتش میایستد.
مادر دلسوز فرزند خردسالش را بیش از همه حتی بیشتر از دیگر فرزندانش دوست میدارد و مینوازد.
خطاها و خرابکاری های بچه او را از چشم مادر نمیاندازد.
کودک خردسال نمیتواند به درستی صحبت کند ولی مادرش با عشق ومحبت فراوان از شنیدن کلمه ها و جمله های غلط فرزندش هم لذت میبرد.
پدر همواره خودش را سپر بلای فرزندش میکند و همواره برای برآورده کردن نیازهای مادی و معنوی او از هیچتلاشی فروگذار نمیکند.
این روایت فضایی سرشار از عشق و محبت را بین امام و ماموم ترسیم میکند.
در این محیط عاشقانه و پر از امنیت و ایمنی از هرگونه رنج و ناراحتی انسان میتواند به راحتی حرف دلش را بدون ترس و نگرانی بر زبانش جاری کند؛ درست به همان آسودگی که دوستش سخن میگوید و با مادرش درد و دل میکند.
ساعات و لحظه های حضور در حرم چنین امام مهربانی را قدر بدانید و برای تمام آرزومندان زیارت امام هشتم علیهالسلام هم دعا کنید.
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#امام_رئوف
#آداب_زیارت
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN