eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
490 ویدیو
179 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
خوشبخت آن کسی که تو آیی به دیدنش بیچاره ما که راه به کویت نبرده ایم ✍️ نوید نیری https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
🖤 السَّلامُ عَلیکِ یا زینَبَ الصَّبور ⚫️ شب وفات بی بی جان عمه سادات حضرت زینب سلام الله علیها تسلیت باد کسی که بعد از عاشورا زنده نگه دارنده کربلا و علمدار جریان قیام عاشورا و کربلا بود. کتاب آفتاب در حجاب اثر گرانسنگ سید مهدی شجاعی شما را در جریان زندگی و عشق زینب کبری نسبت به برادرش حسین علیه السلام قرار می‌دهد. از اول هفته این کتاب دستم هست؛ ولی به قدری تصویرسازی و حس زنده بودن کتاب بالا هست که شما را در کربلا قرار میدهد و شما نظاره گر وقایع وارد آمده بر زینب کبری هستید و تنها کاری که از تو برمی آید اشک ریختن و خون دل خوردن است. ✍️ روزنوشت‌های من @HOWZAVIAN
✔️ زینب؛ عقیله بنی هاشم عقیل صفت مشبهه است و به معنای صاحب عقل و تدبیر است. اگر او عاقله نبود چگونه این همه حوادث را که بعد از جدش رسول الله(س) به او روی آورد، تحمل می نمود؟ او در بین زنان قریش و بنی هاشم به خاطر درایت و تدبیر و حلم و بردباریش ملقب به عاقله و عقیله و عقیلة النساء شده بود. مثلا ابن عباس وقتی می خواهد از حضرت زینب(س) چیزی نقل کند می گوید: «حَدَّثَتنی عَقیلتُنا زینبُ(س) بنتُ علی(ع)..»(معالی السبطین، ج۲،ص۱۰۹) در مجلس یزید آن مرد سرخ رنگ شامی وقتی به جناب سکینه(س) اشاره کرد و از یزید خواست که او را به وی ببخشد، فاطمه(س) می گوید: «ما به زینب(ع) پناه بردیم چرا که او بزرگتر و عاقلتر از ما بود.» خطبه ای غراء و آتشین که در کاخ یزید و عبیدالله و در بین مردم کوفه و شام ایراد کرد همه را به تعجب و تحسین و تأثر و حزن و پشیمانی از کارشان واداشت، در حالی که زنی بود مصیبت زده آن هم چه مصیبت های بزرگ. عقل و درایتی که زینب(س) داشت، حادثه کربلا را رهبری و از فرزندان امام چنان آبرومندانه سرپرستی نمود و جان امام زین العابدین(ع) را از مرگ حتمی نجات داد و کاخ یزید را به لرزه در آورد.و نهضت حسینی را تا به امروز زنده و پاینده نمود. (زینب(س) من المهد الی اللحد،ص۴۰) کلمات و فرمایشات گهربار آن حضرت(ع) در خطبه هایی که از آن حضرت روایت شده، خود قوی ترین دلیل بر کمال فصاحت و بلاغت آن بانوی بزرگوار می باشد. امام سجاد(ع) در حق ایشان فرمودند: «اَنْتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَیرَ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَیرَ مُفَهَّمَة»(بحار الأنوار،ج۴۵،ص۱۶۴) ✍️ محمدرضا باقرزاده @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 رضوان به صبر خود خریدن آن زن که هِجده سوره را بر نیزه دیده است در نایِ خورشید و قمر ، سر نیزه دیده است آن زن که داغِ لاله هایِ تِشنه دیده است آن زن که زخم از کعبِ نَیّ و دِشنه دیده است آن زن که سوگِ غنچه و آلاله دیده است آن زن که یک گلزارِ پُر از ناله دیده است آن زن که گودالی پُر از خونابه دیده است آن زن که چشمانی پُر از شورابه دیده است آن زن که رگ هایی بریده ، تازه دیده است آن زن که رنج بی حد و اندازه دیده است آن زن که آتش، بر پَرِ پروانه دیده است آن زن که دشنام از لب بیگانه دیده است آن زن که داغی در دلِ ویرانه دیده است آن زن که درد از کینهء خصمانه دیده است آن زن که رَختِ ماتمِ صدپاره دیده است آن زن که غارت از زَر و گهواره دیده است آن زن که صبرش را چو ایّوبی ندیده است آن زن مگر دنیا هَماوردش بدیده است ؟ آن زن که قرآن از سرِ بی جان شنیده است آن زن که رضوان را به صبرِ خود خریده است آن زن که رنجِ آدم و خاتم کشیده است امّ المصائب را همانندش که دیده است ؟ ✍️ عباس بهمنی @HOWZAVIAN
☑️ عاقله‌ی قافله‌ی کربلا حضرت زینب(س) محبت بی‌انتهایی به امام خود و برادر خود، حضرت اباعبدالله(ع) داشتند. از آن سو نیز، همواره مورد توجه خاص عاطفی حضرت حسین(ع) بودند. این خواهر باوفا هنگام هجرت امام به مکه مکرمه و سپس عزیمت به سوی عراق، همراه ایشان آمدند و با جان و دل طی طریق کردند. آن محبت‌ها و مودّت‌ها در سرزمین کربلا به اوج خود می‌رسد، جایی که دیگر جنگ قطعی شد و از دعوت‌کنندگان چند هزار نفری برای یاری امام خبری نشد و از سویی دیگر قاطعیت لشکر شقاوت را در مقاتله می‌دید. دلواپسی‌اش هر لحظه بیشتر و جانکاه‌تر می‌شد، انگار می‌دانست ساعات پایانی با حسین بودن است و آن سیمای دلربا، و آن زیارت بی‌مثال! ✍️ حیدر هلیرودی @HOWZAVIAN
چگونه یک زن الگو می شود؟ شخصیت عظیم زینب کبری سلام الله علیها متأثر از عواملی است که هر کدام به تنهایی در شیوه زندگی و تصمیم گیری های انسان نقش دارند. ۱-وراثت این بانو از خاندان نبوت و ولایت به دنیا آمده است و خصلت های پاک انسانی از بدو تولد به او منتقل شده است. ۲-نطفه پاک پدر و مادر این دختر چنان جایگاه رفیعی در عفت و پاکدامنی دارند که در کلام الله یطهرکم تطهیراً را به همراه دارند. ۳-لقمه حلال پدری که نان آور این خانواده است، در زمان قدرت حتی برای برادر خود نیز امتیاز ویژه از حساب بیت المال قائل نشد و از شدّت عدالتش به شهادت نائل شد. ۴-محیط در زمان رسالت خاتم پیامبران و دوران تربیت نبوی به دنیا آمد.با وجود انحراف جامعه بعد نبی اکرم از خط ولایت، بوی عطرِ هدایت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم همچنان دربخش عمده ای از اجتماع محافظ ایمان و اخلاق مومنان بود. ۵-تربیت بینش ها، گرایش ها و اراده انسان از کودکی و با شیوه پرورشی والدین و مربیان شکل می گیرد و رشد می کند. زینب کبری در کلاس درس والاترین معلماّن بشریت حضور داشته است. ۷- اراده همه گزینه های بالا زمینه ساز هستند. ولی آنچه حرف آخر را می زند اراده آدمی است. در شرایط حساس و سرنوشت ساز انسان ها درون واقعی خود را نشان می دهند. حادثه کربلا مرحله اصلی بروز شخصیت حقیقی زینب کبری بود.انتخاب جبهه حق و تا آخرین نفس پای حقیقت ایستادن، قدرت اراده این زن نمونه را نشان می دهد. ✍ امین محمدلو @HOWZAVIAN
پاسخ معتبر و آچمز شدن غرب‼️ 🔹رافائل گروسی مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در مصاحبه‌ای اظهار کرد که ایران و قدرت‌های جهانی از جمله آمریکا اگر نتوانند به یک توافق نهایی بر سر برنامه هسته‌ای تهران دست پیدا کنند، جامعه جهانی با یک شرایط کاملاً جدید در خصوص توسعه برنامه هسته‌ای ایران روبرو خواهد شد. در این خصوص نکات زیر حائز اهمیت است: 1️⃣این اظهارات رافائل گروسی را وقتی در کنار بیانیه پنجشنبه گذشته جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و بیانیه سه‌شنبه گذشته تروئیکای اروپایی می‌گذاریم، نشان می‌دهد متوقف‌سازی پروتکل الحاقی پاسخی معتبر از ناحیه جمهوری اسلامی ایران به طرف بدعهد بوده و به شکل فوق‌العاده‌ای آنان را به تکاپوی جدی وا داشته است. متن کامل ✍️ احمد بنافی @HOWZAVIAN
⭕️ نارسایی زندگی حقوقی با زندگی حقوقی و قانونی نمی‌توان به صفا و صمیمیت و یگانگی رسید. زندگی حقوقی، ظرفیت سعادتمندی خانواده را ندارد و نمی‌تواند همسران و دیگر اعضای خانواده را به «حیات طیّبه» برساند. آری؛ اگر کار همسران به ستیز و جدال رسید و فرجام زندگی مشترک به دادگاه و پروندۀ حقوقی و کیفری کشانده شد و نیاز به حکم قاضی بود، حقوق و قانون می‌تواند کاربرد داشته باشد؛ آن هم کاربردی سرد و ضعیف. در آنجا نیز اگر به اخلاق مجال داده شود، کارهای حقوقی و کیفری را بهتر به فرجام می‌رساند. آنجا که دست و پای اخلاق را ببندند و او را از ورود به میدان باز دارند، حقوق و قانون می‌تواند نقشی کمرنگ و سرد داشته باشد. متن کامل ✍️ علی اکبر مظاهری @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸فرزندانی که با کمک پدر، معلول می‌شوند باید عرصه تربیت را از گلخانه مدرسه به واقعیت جامعه و متن زندگی ببریم. تربیت در کلاس و دادن محتوا نیست. حتی در اردو هم نیست! بچه‌ها باید در واقعیت زندگی رشد کنند. اما اکثر نوجوانان ما در واقعیت زندگی، معلول مجازی هستند! چشم دارند، اما نمی‌بینند. گوش دارند، اما آواهای لازم را نمی‌شنوند! ✍️ مجتبی وافی @HOWZAVIAN
⛔️ نوه‌ها و دنیای جدید مرجعیت ❓مگر در عصر انسداد باب مرجعیت هستیم که نوه‌ها احساس تکلیف می‌کنند؟! 📈اخبار چاپ رساله‌های فضلایی که خود را در آستانه مرجعیت می‌دانند، شنیدن دارد! این مسابقه‌ی نامرسوم را می‌توان در انبارهای برخی فضلای محتاط و نوادگان علمای فقید به نظاره نشست. 📑 به هر حال؛ رسیدن به مرجعیت دینی، دست و پا زدن را برنمی‌تابد، و نمی‌شود بر داشته‌های پدربزرگ‌ها فخر فروخت. آیا می‌توان بی‌توش و توان به روی مسائل مستحدثه آغوش گشود و اجتهاد پویا را پرچمداری کرد؟ و الا تقلید بر میت نیز جایز بود. آیا مرجعیت نسبی و سببی می‌تواند برای مقلدان غیر نسبی و غیر سببی الگوی طراز دینی قرار گیرد؟ ✍️ علی اسفندیار 🌐 متن کامل در خبرگزاری رسا @HOWZAVIAN
✴️ عقیله‌ و عقیق بانو! همه زندگی من حسرت و رشک و غبطه شده بر هر آنچه راهی به سوی تو دارد. ای «ام‌العجائب!» تو را «ام‌المصائب» می‌خوانند؛ اما مصیبت جفا بر نام و شخصیت تو را از همین جا شروع می‌کنند. شکوه تو را می‌شکنند و بی‌مثالی تو را مثله می‌کنند. تو را همزاد غم و شکستگی می‌پندارند این مغزهای بلا زده‌ی دنیا و چشم‌های لوچ و احول بی‌خبر از احوال دل تو و نگاه نایاب و ناب «ما رایت الا جمیلا»ی تو. کیست که دریابد تو در غریبستان وامانده‌ی کاخ کدخدایان کوفه و دمشق چه گفتی که به یک چشم‌برهم‌زدن ورق برگشت و بازی برد و باختی که تو داور آن شدی، گل‌های محمدی صبر و ظفر را به دامن پاک تو افشاند و همه تلخی و غم شکست و ننگ درماندگی را به خرخره و بیخ ریش بی‌ریشه یزیدیان چسباند؟ ای دختر ابراهیم و محمد و علی! ای دختر صف‌شکن‌ترین مردان تاریخ مصاف حق و باطل! این اندازه می‌دانم که بی‌وضو و بدون استغفار، از تو گفتن و نوشتن جرم است؛ جرمی که عقلم به گردنم می‌گذارد؛ ای عقیله‌ی قبیله‌ی «دنی فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی»! مگر می‌شود «ز» را بی‌طهارت نوشت وقتی بخواهد حرف اول نام تو باشد؟ ای زلال‌ترین، زیباترین، زنده‌ترین و زیبنده‌ترین روحی که خدا در کالبد بانوی اول «کربلای زمین» و «ارض‌الله آخرت» دمید! عجزم را بپذیر که هیچ واژه بی‌نظیری بار امانت وصف تو را نمی‌تواند بر دوش بکشد. ای فراتر از آنچه گویندگان گفته‌اند و نویسندگان نوشته‌اند! هیچ کس جز تو «زینب» و «زینت» پدر نیست؛ چون هیچ دختری جز تو، پدری همچون علی ندارد و هیچ پدری جز علی، دختری همچون تو. متن کامل ✍️ سعید احمدی @HOWZAVIAN
☑️ آناتومی شخصیت حضرت زینب رسالت را شناخت؛ وظیفه را دانست؛ جامعه را حلاجی کرد؛ آدم ها را الک ساخت؛ تشکیلات، راه انداخت؛ شمشیر رسانه، به دست گرفت؛ دامنه را رها کرد، قله شد؛ متن کامل در کانال ✍️ سیدجواد محمدزاده @HOWZAVIAN
این نوشته به دلم نشست، رفتن بسیاری از دوستان طلبه را به یادم آورد😔👇 سالهاست صبح های جمعه در و دیوار منزلمون دلتنگ نوای گرم طلبه و مداح مخلص اهل‌بیت آقا مجید آقادادی رحمة الله علیه، پسر دائی بزرگوارم است. زمزمه ایشون در روضه مادر این بود: مادر سر قبر تو مخفیانه همراه با بابا آئیم شبانه مظلوم یا زهرا مظلوم زهرا (2) ما ای خدا دیگر مادر نداریم بر روی قبر او سر می گذاریم..... هم حجره ای های ایشان اذعان می کردند آقا مجید، با حضرت حجت دیدار و سَر و سِرّی داشتند. سال گذشته کلاس استاد مظلوم زاده یادم هست ایشان وقتی می خواستند خاطره ی یک عارف و فرد متقی که تشرف به محضر امام زمان داشته را تعریف کنند خاطره ی آقا مجید را تعریف کردند، که در زمان ایشان در جامعه کمتر هنجار شکنی علنی صورت می گرفت، یکبار تو خیابون یه ماشین عروس خیلی جلب توجه کرده بود. ایشان همان لحظه دوچرخه شونو میگذارن کنار پیاده رو و بی موقع شروع به اذان گفتن می کنند، تا توجه مردم به سمت ایشان جلب بشه و ماشین عروس عبور کند. و اگه اشتباه نکنم یکی از شهدا نیز همین کار رو انجام دادند. یه بار هم اومدند خونه مون بدون دوچرخه مامانم گفتند عمه، پس دوچرخه تون کو؟! ایشان گفتند دست یه بنده خدایی است که بیشتر از من به اون نیاز داشت. بعدها از زبان زن دائی شنیدیم که دوچرخه ی آقا مجید را دزدیده بودند. امروز روز رحلت آقا مجید است، که حقیر کسب افتخار سربازی امام زمان را مدیون ایشان هستم هر گاه دعای عهد بخوانم صدای عرشی ایشان در خاطرم نقش می بندد سه مرتبه دست خود را... و می گویید. ✍️رمضان قاسم @HOWZAVIAN
👌آشنایی با پرسش های فقه هدایت 👈 متن کامل یادداشت 👌فرصت سوزی نکنیم! 👈 امین محمدلو 👌عالمان دین، در خط مقدم جهاد جمعیتی اند 👈 گروه کلام مؤسسه امام 👌 فتنه های تبرج 👈 نوید نیری 👌 شیرینی انتقاد 👈 باران نجاتی @HOWZAVIAN
💠 استاد فلاح را سال‌هاست می‌شناسم، در رسانه‌ای شدن بسیاری از طلاب کوتاهی نکرده است‌ هیچ، که در این وادی مجاهدی ست بی‌قرار آموختن. کوتاه بگویم؛ طلبه‌‌ی مجاهد و فاضلی که عمرش را تاکنون وقف صدور اسلام و انقلاب کرده است. حالا می‌خواهد از تجربه و دانشش برای طلاب و علاقه‌مندان به تبلیغ بین اللمل بگوید. @HOWZAVIAN
👌 معادن خاطرات خواب‎گاه‎ها معادن خاطرات بودند و من یاد این آیه افتادم: و اخرجت الارض اثقالها و زمین بارهای سنگین خودش را بیرون می‎ریزد... و ساختمان 4 و 5 و 6 و 9 خواب‎گاه‎ها داشتند بارهای سنگین خودشان را برمن فرومی‎ریختند... نگاه کردم به اتاقی که چهار سال در آن بودم و اتاقی که یک سال در آن زندگی کردم. زندگی که نه انگار فرشتگی... باورتان نمی‎شود به وصف درنمی‎آید که آن سال‎ها با همۀ سختی‎هایش چه سال‎هایی بود... توی همین فکرها بودم که صدایی از خواب‎گاه شش مرا به خودم آورد. یکی از سرایدارهای خواب‎گاه‎ها ازم می‎پرسید چه می‎خواهی این وسط؟ باورتان می‎شود؟ مرا از خلجان خاطرات به درآورد و گفت: چه می‎خواهی؟ اما چه باک یا چه فایده که خود همان که تو را از عمق خاطرات به سطح رسانده دوباره فروببردت در اعماق. سفری داشته باشی در اعماق. او خود سرایداری بود که من هم او را می‎شناختم و هم او مرا. او گفت: قیافه‎ات آشناست؟ و من هم گفتم: آشنایید... گفتم سالِ 81 دانش‎جو شدم و او گفت: دو سه سال دیگر بیش‎تر ندارم تا بازنشست بشوم... او گفت: شما رفتید و ما این‎جا ماندیم اما او خود خبر ندارد که بخشی از زندگی‎ام را این‎جا جا گذاشته بودم... آن وقت بود که حالِ بعضی از بچه‎بزرگ‎هایی را که می‎آیند به مدرسه و ازما می‎خواهند تا اجازه دهیم که فرصت دیدار از کلاس‎ها و میزها و نیمکت‎ها را داشته باشند و بعد می‎روند پشت میزها می‎نشینند یا کند راه می‎روند و بعد گیج و منگ خداحافظی می‎کنند را بهتر می‎فهمم... من هم باید از این گرداب می‎آمدم بیرون و آمدم گیج و منگ... ✍ حسین ابراهیمی @HOWZAVIAN
🔹 در ایستگاه سوم 🔻 سومین شماره دوفصلنامه نظام ولایی (پاییز و زمستان 1399) با مقالاتی از اساتید و پژوهشگران حوزه و دانشگاه منتشر شد. 💠 عناوین مقالات شماره سوم به به شرح ذیل است: 1. فقه کاربردی / احمد رهدار 2. مدیریت امام خامنه‏‌ای (محور سوم و چهارم: مديريت «رفتار» و «فرهنگ» سازماني) / سید صمصام الدین قوامی 3. بایسته‏‌های نظری و عینی امتداد نظریه ولایت فقیه در فرآیند تکاملی انقلاب اسلامی (با تأکید بر گام دوم انقلاب) / مجید تقی‏زاده رحمت‏آبادی / عباسعلی مشکانی سبزواری 4. خمس‌طلا و تكانه‌هاي اقتصادي / سید محمد حسین متولی امامی 5. بررسی فقهی اصل حاکم بر عقود و قراردادها: آزادی یا توقیف؟! / اسماعیل پرور 6. نقدی بر روایت تقی‏زاده‏های جدید از مشروطیت / داود مهدوی‏زادگان 7. بررسی و نقد: «فقه و سیاست در ایران معاصر» (فقه سیاسی و فقه مشروطه) / محقق خراسانی ✍ نظام ولایی @HOWZAVIAN
🔅نگاهی به الگوسازی رسانه ای نسل جدید ✅ انیمیشن های خارجی جای بوستان وگلستان را برای کودکان و نوجوانان گرفته است. در میان خواب خرگوشی بعضی مسئولین، پدر ومادرها، به عنوان پایه گذاران تربیت فرزندشان، باید تلاشی مضاعف و اهتمامی ویژه به این امر داشته باشند. خبرگزاری حوزه ✍️ زهرانجاتی @HOWZAVIAN
✍️ زیرژانرهای روایت غیرداستانی(6) ♦️جستار (Essay) پیش از آنکه در قرن شانزدهم میلادی، مونتنی و بیکن واژه‌ی «essay» را برای اولین بار به کار ببرند، چیزی را که امروزه جستار می‌نامیم، رساله می‌نامیدند. نمونه‌های اولیه‌ی جستار را می‌توان در نوشته‌های سیسرو درباره‌ی شکوه دوران قدیم یا هنر «پیش‌گویی»، یا نوشته‌های سنکا درباره‌ی خشم یا بخشایش دید. جستار عبارت است از بحثی منثور و نسبتاً کوتاه درباره‌ی موضوعی مشخص. دسته‌بندی انواع جستارها کار ساده‌ای نیست. اما یک دسته‌بندی اولیه و البته بسیار مفید می‌تواند این‌طور باشد: جستار رسمی و جستار غیررسمی. جستار غیررسمی شامل جستارهای حکیمانه‌ای مثل آثار بیکن، جستارهای ادواری مثل آثار آدیسون و جستارهای شخصی مثل آثار لَمب می‌شود. این ویژگی‌ها باعث می‌شوند که جستار غیررسمی باشد: عناصر شخصی، طنز، سبک فاخر، ساختار نه‌چندان منسجم، خرق عادت و نوآوری، رهایی از جمود و تکلف و بررسی ناکامل یا غیرقطعی موضوع متن. ویژگی‌های جستار رسمی عبارت‌اند از: داشتن هدف جدی، وقار، سازمان‌بندی و طول منطقی. اصطلاح «جستار» ممکن است هم به مباحث کوتاه توضیحی یا جدلی (مثل مجله‌ی جدیِ آرتیکل) و هم به رساله‌های بلندتر (مثل فصل‌هایی از کتاب قهرمانان و قهرمان‌ستایی اثر کارلایل) اطلاق شود. البته حتی همین تمایز بین جستارهای رسمی و غیررسمی هم همیشه کارساز نیست و اینکه اغلب جستار غیررسمی در حوزه‌ی ادبیات می‌گنجد تا جستار رسمی. https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6 🔻آیا به عصر داغ جستارنویسی رسیدیم؟
نوشتن با تنفس آغاز می‌شود کتاب «نوشتن با تنفس آغاز می‌شود: پیکربخشی صدای معتبرتان» نوشته لرن هرینگ(-۱۹۶۸)، است. در این کتاب یاد می‌گیرید دست نگه دارید و به قدر لازم صبر کنید تا کارکردِ نوشتاریِ ژرفِ خودتان را ببینید. نوشتن عمیق از بدن ما، از نفس ما و از این توانایی به دست می‌آید که بتوانیم در موقعیت‌هایی که ما را می‌ترساند آرامش‌مان را نگه داریم؛ از این‌جا می‌آید که بتوانیم با آن‌چه می‌نویسیم در هم بیامیزیم (از این‌که الگوهایمان را در هم حل کنیم تا کارمان حالت واقعی پیدا کند) و موقعیت ما ربطی به آن ندارد. یکی از چیزهایی که برای عمیق‌نوشتن به آن نیاز داریم آگاهی از بدن است. ما به‌راحتی اهمیت بدنمان را در فرایند نوشتار به فراموشی می‌سپاریم. واژه‌ها و زبان ساخته‌های ذهن ما هستند، به همین دلیل ما همیشه روند نوشتار را فقط به اندیشه‌مان ربط می‌دهیم. درست است که زبان از اندیشه می‌آید اما داستان‌هایی که از صدای معتبر ما (فقط صدای معتبر خودمان) ریشه می‌گیرد از درون تن ما می‌آید. بدن ما تجربه‌های ما را حفظ کرده است ــ تجربه‌های بیان‌شده و بیان‌ناشده، و حتی تجربه‌های فراموش‌شده. باید یاد بگیریم داستان‌هایمان را با نوشتن پیکردهی کنیم. برای این‌کار باید ابتدا در بدن خودمان حاضر باشیم و ذهنمان را ساکت کنیم تا نوشتن شروع به کار کند و داستان درونمان شنیده بشود. این کتاب راه‌هایی نشان می‌دهد که ذهنتان و خودتان را در فرایند نوشتن بررسی کنید. @HOWZAVIAN
🔮 بایا تبلیغ زندگی ماشینی لاکچری پیراهنش پاره شده ، میگه یه نو بخر مبل کثیف میشه میگه بایا کن ! تهش هم میگه هر چی لازم داری بایا کن 😖 اینکه برای رفع کوچکترین مشکلات خونه دست تو جیب کنی و کمترین تلاشی نداشته باشی ، تنبلی و غرب زدگیه ! وقتی یاد بگیری تمام مشکلات رو با ابزار رفع کنی و از خودت هیچ کمکی نگیری میشی یه آدم ضعیفِ متکی به غیر . امان از صداوسیما.... 🆔 لطائف @HOWZAVIAN
می خواستم راهنماییم کنید علاقه زیادی به نوشتن دارم هر شب کتاب بخوانید هر صبح بنویسید @HOWZAVIAN
📌داد از دادخواهان بی امام علی رغم آنکه همواره "ده نمکی" عادت داشته و دارد تا به صورت خیلی صریح، انبوهی از نمادها و شعارهایِ مرتبط یا غیرمرتبطِ با تم و موضوعاتِ داستان هایش را بجا یا بیجا در سراسر روایت هایش استفاده کند، اما این بار خبری از حضور تمام قامت یک روحانی در عرصه کنشگری «دادِستان» نبود که نبود! آری؛ انگار "ده نمکی" نیز نسبت به حل مسئله عدالتخواهی از مجرای حوزه و روحانیت ناامید شده است و صرفا در قالب صدای سوم شخص غایب یا همان Voice of God نوای شماری از روحانیون انقلابی (بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، مرتضی مطهری، سیدمحمدبهشتی، حسن رحیم پور ازغدی و...) را به گوش مخاطبانش رساند؛ که از اصلاح‌طلب ترین افراد این نظام تا اصولگراترین آنها، معتقدند این افراد از دل حوزه بیرون نیامده‌اند و جزء استثنائات حوزه علمیه به شمار رفته و همچنان می‌روند. راستی! آخر داستان دادِستان هم که به سلامتی به صورت خیلی خیلی بالیوودی، همه چیز بر سر جریان مبهم، رمزآلود و همه جا حاضرِ «نفوذ» خراب شد! ✍️ابوذر محمدی @HOWZAVIAN
🔴 همه می‌توانند شهدا را فراموش نکنند شهید «محمود صدیقی راد» جوان متدین و انقلابی دزفول بود که در عملیات بدر به درجه رفیع شهادت نائل شد. در قسمتی از وصیت نامه این شهید آمده است: وقتی آن روز فرا رسید که شما از یاد بردید که حوالی شهیدآباد هم رفیقی دارید. هر گاه که خواستید از جاده روبروی گلزار رد شوید، از همانجا و از توی ماشین دستی بلند کنید و برایم فقط یک بوق بزنید، همین. من آن بوق را بجای فاتحه از شما قبول می کنم. و امروز و پس از سالها همه ی اهالی دزفول در هر جا که یاد این کلام زیبا می افتند به یاد محمود فاتحه ای می خوانند و دستی تکان می دهند. شهید محمود شهیان زاده (صدیقی راد) در عملیات بدر و در اسفند ماه ۶۳ آسمانی شد و مزار ایشان در گلزار شهدای شهید آباد دزفول زیارتگاه عاشقان است. 🔽 معرفی محتوایی ◀️ کانال مجید پاک نیت @HOWZAVIAN 🔅شما هم می‌توانید کانال تان را با ما به اشتراک بگذارید.