ماه شعبان که به نیمه میرسد، غربتی از جنس دلتنگی دلم را میپوشاند. راستش سختتر از ندیدنت، بیخیالی من است از این ندیدن. دل من سالهاست به نبودت عادت کرده و عجب واژهٔ بیرحمیست این عادت.
میترسم؛ آقا! از دلی سرمازده که جا برای شما ندارد. از روزهای بدون شما که برایم بیتفاوت میگذرد؛ میترسم. حتی من از لذتهای بی شما میترسم. از لذتهایی که رنج هستند در لباس لذت. از لذتهایی که در چشمبرهمزدنی تبدیل به ذلتی دامنگیر میشوند. از لذتی که تا ابد نماند میترسم. از لذتی که گذر زمان کمرنگش کند، میترسم و شما راهنمایی به سوی بزرگترین لذتها و من از دور شدن از شما میترسم.
میترسم اما امید دارم. مگر میشود بهترین خلق روی زمین به من امید داشته باشد و من امید خویش را ببازم؟ ایمان دارم که تنها نیستم...
خدا بهترین خلقش را در مسیر زندگی، راهنمای من قرار داده است.
یک نیمهی شعبان دیگر گذشت!
یا صاحبالزّمان!
یک نیمهی شعبان دیگرگذشت! بی شما و با شما!
بی شما گذشت! چرا که آرزو داشتیم چهار زانو در مقابلتان بنشینیم،
گرمی حضورتان از نزدیک در جانمان میدوید و روحمان را با حضور شما تازه میکردیم!
آرزو داشتیم چشمانمان از دیدار رویتان فروغ میگرفت و از شما میشنیدیم سخنان آسمانی را!
امّا چه سود!
چه سود که دعاهایمان کارگر نیفتاد و البته نبودیم آن که باید باشیم و نشد آن چه باید بشود!
و امّا
یک سال با شما بودیم،
گرچه شما را ندیدیم،
گرچه چشمان غفلتزدهمان، شما را درک نکرد، امّا حضورتان را باور داشتیم!
دلگرمیمان بودید ...
انگیزهمان میدادید ...
پناهمان بودید و در ناملایمات، همهی دلخوشیمان بودید!
یک سال دیگر گذشت و هرچند در جوش و خروش بودیم، امّا شکیبایی کردیم!
نا آرام بودیم و در تکاپو، زیرا گرگهای گرسنه بیش از گذشته به رمهی شیعیانت زدند و ما بر عهدی که داشتیم، در صف نگاهبانان این معرکه بودیم.
جِد و جهد کردیم تا دزدان غافله را مهلت ندهیم و صحنه را برای دشمنانتان تنگ کنیم.
پرجنب و جوش بودیم و با انگیزه، تا بتوانیم سنگی را از پیش پای شما برداریم.
و البته شکیبا هم بودیم!
و در ناملایمات زمانه صبوری پیشه کردیم، زیرا باور داشتیم تکاپو و چشم انتظاریمان را شما شاهدی و همین ما را بس که لبخندی در این وانفسا بر لبانتان بنشانیم!
سالی دیگر بر ما گذشت!
و چه افسوسها که خوردیم!
عدهایی در این میانه از نفس افتادند!
عدهایی گرد پیری بر سر و رویشان نشست!
عدهایی بیماری، گریبانشان را گرفت و خانهنشین شدند! و اتفاق پشت اتفاق و اندوه پشت اندوه!
امّا این همهی ماجرا نبود؛
عدهایی هم آمدند! و چه خوب آمدند!
با شور و اشتیاق! تازه نفس، سختکوش، پرتلاش، هنرمند، غیور و دانشمدار، تا آیین شما را پاسداری کنند و مرهمی باشند بر زخم نبودن پیر غلامانت.
و امّا
یک سال دیگر بر شما گذشت! و چه سخت گذشت! و خداوند میداند بر شما چه گذشت!
شما که از سویی دردمند شیعیانتان بودید و از سویی غصّههای سالی دیگر بر غم روزگارانتان افزون شد!
یک سال دیگر بر ما و بر شما گذشت و صد افسوس که نیامدی و هزار امید که خواهی آمد!
و
هزاران سلام بر شما ای مولای شکیبا!
ای فرزند صبوران!
ای نازنین غصّهدار! ای سترگ! ای پایمرد روزگاران! ای استقامت پیشه! ای غریب دوران! ای نجیب! و ای یکتای زمانه در بندگی!
مولای ما! ما را دعا کن که با گذشت زمان بر عهد و پیمانی که با شما داشتیم، استوار باشیم و لحظهایی از تلاش و کوشش دور نباشیم ...
و ما شما را دعا میکنیم تا زودتر از زود،
ظهورتان را شاهد باشیم!
https://eitaa.com/howzeh_elmieh_parand
یک نیمهی شعبان دیگر گذشت!
یا صاحبالزّمان!
یک نیمهی شعبان دیگرگذشت! بی شما و با شما!
بی شما گذشت! چرا که آرزو داشتیم چهار زانو در مقابلتان بنشینیم،
گرمی حضورتان از نزدیک در جانمان میدوید و روحمان را با حضور شما تازه میکردیم!
آرزو داشتیم چشمانمان از دیدار رویتان فروغ میگرفت و از شما میشنیدیم سخنان آسمانی را!
امّا چه سود!
چه سود که دعاهایمان کارگر نیفتاد و البته نبودیم آن که باید باشیم و نشد آن چه باید بشود!
و امّا
یک سال با شما بودیم،
گرچه شما را ندیدیم،
گرچه چشمان غفلتزدهمان، شما را درک نکرد، امّا حضورتان را باور داشتیم!
دلگرمیمان بودید ...
انگیزهمان میدادید ...
پناهمان بودید و در ناملایمات، همهی دلخوشیمان بودید!
یک سال دیگر گذشت و هرچند در جوش و خروش بودیم، امّا شکیبایی کردیم!
نا آرام بودیم و در تکاپو، زیرا گرگهای گرسنه بیش از گذشته به رمهی شیعیانت زدند و ما بر عهدی که داشتیم، در صف نگاهبانان این معرکه بودیم.
جِد و جهد کردیم تا دزدان غافله را مهلت ندهیم و صحنه را برای دشمنانتان تنگ کنیم.
پرجنب و جوش بودیم و با انگیزه، تا بتوانیم سنگی را از پیش پای شما برداریم.
و البته شکیبا هم بودیم!
و در ناملایمات زمانه صبوری پیشه کردیم، زیرا باور داشتیم تکاپو و چشم انتظاریمان را شما شاهدی و همین ما را بس که لبخندی در این وانفسا بر لبانتان بنشانیم!
سالی دیگر بر ما گذشت!
و چه افسوسها که خوردیم!
عدهایی در این میانه از نفس افتادند!
عدهایی گرد پیری بر سر و رویشان نشست!
عدهایی بیماری، گریبانشان را گرفت و خانهنشین شدند! و اتفاق پشت اتفاق و اندوه پشت اندوه!
امّا این همهی ماجرا نبود؛
عدهایی هم آمدند! و چه خوب آمدند!
با شور و اشتیاق! تازه نفس، سختکوش، پرتلاش، هنرمند، غیور و دانشمدار، تا آیین شما را پاسداری کنند و مرهمی باشند بر زخم نبودن پیر غلامانت.
و امّا
یک سال دیگر بر شما گذشت! و چه سخت گذشت! و خداوند میداند بر شما چه گذشت!
شما که از سویی دردمند شیعیانتان بودید و از سویی غصّههای سالی دیگر بر غم روزگارانتان افزون شد!
یک سال دیگر بر ما و بر شما گذشت و صد افسوس که نیامدی و هزار امید که خواهی آمد!
و
هزاران سلام بر شما ای مولای شکیبا!
ای فرزند صبوران!
ای نازنین غصّهدار! ای سترگ! ای پایمرد روزگاران! ای استقامت پیشه! ای غریب دوران! ای نجیب! و ای یکتای زمانه در بندگی!
مولای ما! ما را دعا کن که با گذشت زمان بر عهد و پیمانی که با شما داشتیم، استوار باشیم و لحظهایی از تلاش و کوشش دور نباشیم ...
و ما شما را دعا میکنیم تا زودتر از زود،
ظهورتان را شاهد باشیم!
https://eitaa.com/howzeh_elmieh_parand
#گزارش_تصویری ۱
🔺 گزارش تصویری از مراسم روز دوم جشن خیابانی میلاد حضرت صاحب الزمان (عج) با حضور گسترده و استقبال بی نظیر مردم
🔸 همراه با برنامه های متنوع و جذاب
🔹اجرا سرود
🔹 موکب پذیرایی
🔹 خدمات وکالت و مشاوره
🔹 آرایشگاه صلواتی
🔹 برگزاری مسابقه های جذاب
#جمکران
#امام_زمان_عج
#نیمه_شعبان
⭕ لینک کانال پیام رسان گپ
https://gap.im/emamat_patand
⭕لینک کانال پیام رسان ایتا
http://eitaa.com/dejparand
⭕ لینک کانال پیام رسان روبیکا
http://rubika.ir/emamat_parand
⭕روابط عمومی دفتر امام جمعه پرند
خیلی چشمبهراه بودیم؛
خیلی!
آرزو داشتیم تا...
هزار و صد و هشتاد و نُهمین
سالِ ولادت مولایمان را...
در کنارش، به نظاره بنشینیم!
ما...
همان دوستدارانِ دیرینهتان هستیم...
که از ازَل...
ایل و تبارمان...
یک دل نه، صددل...
دلبستهتان بودند!
خیابان را آذین بستیم...
لباسِ پلوخوری تَن کردیم...
شیرینی و شربت پخش کردیم...
اما چشممان بازهم لایقِ دیدار نبود!
ماه خدا دارد از راه میرسد...
ما اما...
دست از این انتظار نمیکشیم
1_1124454440_5816851084315986680.mp3
14.95M
یادی کنیم از شهید عباس بابایی🕊🌹
مداحی که خود ایشون خوندن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ توضیحی در مورد کلیپ نمیدم کافیه فقط کلیپ رو ببینید تا به هوش رهبر حکیم و فرزانه و تواناتون پی ببرید، تا جایی که میتونید این کلیپ رو نشر بدید، تا افراد بیشتری با حقیقت آشنا بشن...
دفتر تبلیغات اسلامی نمايندگی تهران برگزار می نماید:
💞کارگاه مهارت های همسرگزینی💞
📍 محل برگزاری : حوزه های علمیه خواهران متقاضی
🗓تاریخ برگزاری کارگاه:
⬅️ ۱۴۰۲/۱۲/۲۶ لغایت ۱۴۰۱/۰۲/۲۶➡️
📌 کارگاه به صورت حضوری و یکروزه بین
۴ الی ۸ ساعت متناسب با زمان درخواستی هر حوزه خواهد بود.
🖍 مهلت ثبت درخواست از طرف حوزه ۱۴۰۰/۱۲/۲۱ می باشد.
خواهشمند است حوزه های متقاضی طبق فرم اکسل زیر مشخصات خود را تا ۲۱ اسفند ماه به آیدی
🔸@ezam_amozesh_dte_t
در پیامرسان ایتا ارسال نمایند.
بابای دنیا؛
ممنونیم برای همهی دلتنگیها...
اجازه دادی قلبمان برای شما تنگ شود،
برای شما بیتاب شود،
و ساده بگویم نگاهی کردی و اذن دادی برای شما عاشق شود،
و این تنها شرافتی است که ممکن است قلبی بدان مشرّف گردد.
40.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔆بسماللهالرحمنالرحیم 🔆
⭐️موکب یا صاحب الزمان عج/نیمه شعبان
#_مدرسه_علمیه_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_ﷲ_علیها_پرند
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
حوزه علمیه خواهران حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها جهت تکمیل کادر آموزشی خود با شرایط زیر استاد می پذیرد :
💫طلبه سطح سه خود را به اتمام رسانده باشد و یا ۷۰ واحد تحصیلی خود را در سطح ۳ گذرانده باشد.
💫مقیم پرند باشد.
💫تخصص وی در رشته های تاریخ ، اخلاق، فلسفه ، عقاید باشد.
💫از امتحان کتبی و مصاحبه شفاهی نمره قبولی را دریافت نماید.
مهلت ثبت نام از ۱۴۰۱/۱۲/۱۳لغایت ۱۴۰۱/۱۲/۲۲
آدرس: میدان ایمان ، ساختمان دارالقرآن، طبقه دوم حوزه علمیه خواهران حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها
شماره تماس: 02156796480
❞مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ
کهف/۳۹
آنچه خدا بخواهد صورت میپذیرد و هیچ نیرویی جز به وسیله خدا نیست.
خدایا خودت از اون نگاها که حواسمون نیست، به زندگیمون بنداز...
در بند خودم گیرم، برگرد و رهایم کن
اللهم عجل لولیک الفرج
#امام_زمان