مولا يا اباصالح مولا يا اباصالح آقا جان ميدونم امشب شب ِ سختي است براتون لذا هيچ حاجتي ندارم،اصلاً اومدم مجلس پدر بزرگوارت هرچي حاجت داشتم رو پشت در گذاشتم
ديديد آدم بعضي وقت ها ميره جايي عزاي كسي به اون باز مونده چي ميگه اول حرفي كه مي زني ميگي،غم ِآخرت باشه آقا جان خيالت راحت ديگه اين غم ِآخر شماست
گفتم بذار امشب برم براش گريه كنم آقا جان امشب اومدم يه ذره آرومت كنم اومدم با گريه هات گريه كنم،
سالهای گذشته، زائران بسیاری در جوار حرم امامین عسکرین علیهمالسلام گردِ هم میآمدند تا مهدی موعود (عج) در شب شهادت پدر احساس تنهایی نکند، اما امسال بسیاری دستشان از این ضریح کوتاه مانده است؛ همراه ما، قلبتان را به آن سوی این ضریح مطهر راهی کنید ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام عليك يا اَبا مُحَمَّدٍ يا حَسَنَ بْنَ عَلِي اَيُّهَا الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ
#شهادت_امام_حسن_عسکری_ع
افسوس که آئینه نصیبش سنگ است؛
در کوچهی بی کسی عجب دلتنگ است ..
هر روز غروب خون شد قلبش که؛
این قدر غروب سامرا خون رنگ است ..
یک عمر غریبی و اسیری سخت است؛
دلتنگی و بغض و سر به زیری سخت است ..
از چهرهی تو شکستگی میبارد؛
در اوج جوانی ات چه پیری سخت است ..
امروز که صاحبِ عزایت زهراست؛
چشم همه از غم تو دریا دریاست ..
داغ تو شکست قامت عالم را؛
تو رفتی و «سُرَّ مَن رَأی» بی معناست ..
هم چون شب قدر، قدر تو مکتوم است؛
با تو جلوات چارده معصوم است ..
گفتند به طعنه حج نشد رزقت! نه؛
کعبه ز طواف روی تو محروم است ..
با قلب شکسته شرح هجران دادی؛
یک عمر بهانه دست باران دادی ..
آن قدر تو «یا حسین عطشان» گفتی؛
تا آخر کار تشنه لب جان دادی ..
دل را به مقام قرب خود راهی کن؛
سرشار ز عشق و شور و آگاهی کن ..
گاهی به نگاه خود مرا هم دریاب؛
یعنی تو مرا بقیة اللّهی کن ..
#یوسف_رحیمی
#السلام_علیک_یا_ابا_لمهدی_ع
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
السلام علیک یا حسن بن علی العسکری" سلام برتو که سالهای سال در محاصره خارها زیستی اما شکوفه های محمدی وجودت همچنان به شکوه آمد.
سلام برتو آقا که در محاصره خارهای کین و نفاق زیباترین گل عالم خلقت و طاووس اهل بهشت را به ثمر نشستی.
سلام بر تو که مظهر حُسن و نیکی بودی اما نشناختندت و تا توانستند ظلم کردند و شناختندت و تا توانستند ظلم کردند
شیخِ طوسی در الغیبة نقل کرده چنان زهر به بدنِ امامِ عسکری اثر کرد 28 بهار فقط از عمرش گذشته بود ...
براش ظرفِ آب آوردن آقایِ ما تشنه شد ظرف رو بلند کرد روایت میگه انقد دستاش میلرزید ... این ظرف مرتب به دندان هاش اصابت میکرد ...
امایه آقایِ دیگه هم می شناسم به لبهایِ مبارکش آب نرسید ..ظرفِ آب به دندان هایِ مبارکش نخورد ... اما اون نامرد چوبِ خیزران رو بلند کرد ... به لبُ دندانِ پسرِ زهرا میزد .. یه وقت زینب صدا زد : .... یا یَزید لا تَشَل ، مُنتَحیاً علی ثَنایا ابی عَبدالله علیه السّلام
روضه م تمام آری این امام با جیگر پاره پاره با لب تشنه اما لب تشنه از دنیا نرفت ... آب رو به لبان مبارکش رسوندند ... اما خود امام عسکری هم اون لحظه هایِ آخر ، هی گریه برا جد غریبش حسین می کرد ، آی حسین
سلام بر آقایم و مولایم مهدی(عجل الله تعالی فرجه )، گویی اینجا که بارگاه این همه گلدسته خاندان مهدی(عجل الله تعالی فرجه) در خاک آرمیده به مولایم نزدیکترم.