🏴درس حضرت ابوالفضل علیه السلام
حضرت ابالفضل علیه السلام استاد بزرگ دانشگاه محرم است.
آقا ابالفضل علیه السلام اگر رفت جانش را داد، برای دفاع از امام زمانش بود، وقتی دید امام زمانش تنهاست، دستش را داد، چشمشرا داد،
اینها همه برای ما درس است، که اشک خالی نریزیم! وقتی می فرماید: "وَٱللّهُ أنْ قَطَعْتِمُوا یَمِینِی" به خدا قسم اگردست راست مرا قطع کردید، هرگز دست از دینم بر نمی دارم!
درس بگیریم، غیرت و همت ابالفضلی پیدا کنیم. از مجلس امام حسین علیه السلام که بیرون میرویم بگوییم دیگر نمیگذارم امام زمانم تنها باشد.
🏴 همگام با کاروان حسینی
✨ سال ۶۱ هجری در چنین روزی
چهارشنبه، هشتم محرم معادل نوزدهم مهرماه سال ۵۹ شمسی
🔹 آب آوردن حضرت ابوالفضل العباس
وقتی تشنگی در خیمه ها بالا گرفت. امام، برادرش عباس را فراخواند.
وی بر اسب نشست و همراه سی نفر سواره و بیست نفر پیاده رهسپار شریعه شد.
حرکت در دل شب بود و بیست مشک که باید پُر می شد.
علی اکبر(ع) نیز همراه عموی خویش بود.
پرچم را نافع بن هلال جملی در دست داشت.
عمروبن حجاج زبیدی با ۵۰۰ نفر نگهبان فرات بودند.
حین درگیری و جنگ کوتاهی که در گرفت، پیاده ها، مشک ها را پراز اب کردند.
رزم ابوالفضل العباس در این نبرد کوتاه، یاران را سرشار از شجاعت کرد.
برخی گفته اند لقب "سقایت" از این لحظه به ابوالفصل العباس داده شد.
🔹 شخصی بنام فراس بن جعده که همراه با امام حسین(ع) بود، امید به صلح و حل مسئله داشت.
وقتی عزم و ایستادگی امام را دید و دریافت که ماندن و کشته شدن قطعی است از امام اجازه ی بازگشت گرفت و از کربلا بیرون رفت!
🔹 خطبه خوانی اباعبدالله الحسین(ع):
پس از محاصره ی شدید و تشنگی امام در مقابل دشمن آمد و در حالی که به شمشیر تکیه داده بود، یک بار دیگر خود را به دشمن شناساند و پس از معرفی پیامبر(ص) به عنوان جد و پدرش علی(ع) و عموهایش و مادرش، پرسید بااینکه می دانید من کیستم چرا قصد کشتن مرا دارید؟!
گفتند: این همه را می دانیم اما نمی گذاریم قطره ای از آب بنوشید تا از تشنگی بمیرید.
🔹 آخرین نامه عمرسعدبه عبیدالله
عمرسعد، گزارش کربلا را به عبیدالله نوشت و عبیدالله با خواندن نامه ی عمرسعد گفت:
این نامه گواه اندرزگویی عمرسعد است به امیرخویش.
من آن را می پذیرم(رفتن حسین را).
شمر که در مجلس بود برخاست گفت:
حسین اکنون در سرزمین تو و کنار توست. آیا از او می پذیری که از اینجا برود.
به خدا سوگند اگر برود دیگر به او دست نمی یابی. آنگاه او قوی و تو ضعیف خواهی بود. باید او و یارانش تسلیم حکم تو شوند.
عبیدالله گفت: نظر تو درست است.
عبیدالله پس از این گفتگو، نامه ای نوشت و به شمربن ذی الجوشن سپرد تا به کربلا ببرد.
عبیدالله در بخشی از نامه به عمرسعد دستور داد:
اگر حسین و یارانش تسلیم نشدند بر انها حمله ور شو، اعضای بدنشان را قطعه قطعه کن، سپس بر سینه و پشت وی اسب بتاز که وی ناسپاس و سرکش است.... اگر چنین کنی پاداش خواهی گرفت اگر نمیکنی سپاه را به شمربن ذی الجوشن بسپار.
▪️عبیدالله به شمر سپرده بود، اگر عمرسعد نپذیرفت با حسین بجنگد گردنش را بزن و سرش را برایم بفرست.
شمر با این زمینه سازی ها به سمت کربلا حرکت کرد.
AUD-20210811-WA0040.mp3
5.41M
🌾سلام عزیز زهرا
روضه کجا گرفتی؟
🌾کجا غریب و تنها
بزم عزا گرفتی؟
محمودکریمی
AUD-20210611-WA0029.mp3
16.08M
💚🎧
زیآرت عاشورا 🌿
با صدایِ استاد فرهمند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام عليك يا أباعبدالله
▪و #عین حرف اول #عشق است
مثل حرف اول #عاشورا
▪عاشورا یعنی
قطرات اشكی كه امام حسین(ع)
برای فردای اهل بیت خویش ریخت
▪عاشورا یعنی
جمع كردن خارهای بیابان در شب تاریك، یعنی سیراب كردن كودك شیرخواره با سرانگشتان پیكانی تیز
▪عاشورا یعنی
ضجه های كودكانی غریب در صحرایی سوزان ، یعنی فرو رفتن خارهای بیابان در پاهای كودكانه ای كه به دنبال عشق ندای لبیك سرداده بودند
▪عاشورا یعنی
اوج مردانگی و ایستادگی، یعنی تجسم تمام غیرتهایی كه در چشمهای نجیب #عباس سو سو میزد
▪عاشورا یعنی
دلدادگی به سرچشمه پاكیها،یعنی طعم شیرین عطش در كنار یار،پیامد عشق ورزی به نور
▪عاشورا یعنی
پر كردن مشك آب در عین عطش ، یعنی پرپر شدن و دم بر نیاوردن ، یعنی به آسمان پرتاب كردن خون گلوی شش ماهه ای كه از تشنگی به چشمان پدر خیره شده بود،یعنی دفن كردن تمام احساس خویش در پشت خیمه ها
▪عاشورا یعنی
وادع آخرین خواهری خسته با برادری از جنس نور، یعنی عین صداقتی كه در آسمانها نظیر نداشت
▪عاشورا یعنی
فرود همه غیرت های آسمان در زمین و پرواز همه پاكیها به آسمان،یعنی تمام معصومیت و مظلومیت حق در برابرباطل
◼️🖤◾️🖤◼️🖤◾️🖤◼️
#یاحسین شهید
#محرم #دلتنگ_کربلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@sticker_mazhhabi.mp3
6.38M
🎧 زیارت عاشورا
🎤حاج مهدی سماواتی
⏰ زمان: ۱۰:۴۶
@howzeh_elmieh_parand
دلخسته و بی قرار برمیگردد
در هاله ای از غبار برمیگردد
دلهای زنان و کودکان میلرزد
چون اسب تو بیسوار برمیگردد