سلام اربابم
امید قلب بی تابم
#شبجمعه_ست_هوایت_نکنم_میمیرم
شهیدمهدی زین الدین:
هر کس در شب جمعه شهدا را یاد کند،
شهدا هم او را نزد اباعبدالله یاد میکنند.
شادی روح شهدا صلوات...
1_373833008.mp3
5.43M
🍃دل می زنم به دریا
🍃پا میزارم تو جاده
#مهدی_سلحشور
⏯#نوآهنگ #شهدا
#پنجشنبه_های_شهدایی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_امام_شهادتیم
#شب_جمعه
@howzeh_elmieh_parand
💎 یک شلوار سفید دوست داشتنی داشتم که یک روز ابری پوشیدمش و موقع بازگشت به خانه باران گرفت ... گلی شد .
و من بی خیال پی اش را نگرفتم به هوای اینکه هر وقت بشویم پاک می شود
ولی نشد ...
بعدها هر چه شستمش پاک نشد ؛
حتی یکبار به خشکشویی دادم که بشویند ولی فایدہ نداشت !!!
آقایی که توی خشکشویی کار میکرد گفت :
"این لباس چرک مردہ شدہ!"
گفت :
"بعضی لکه ها دیر که شود ، می میرند ؛ باید تا زندہ اند پاک شوند !"
چرک مُردہ شد ...
و حسرت دوبارہ پوشیدنش را به دلم گذاشت !
بعید نیست اگر بگویم دل آدم هم کم ندارد از لباس سفید !
حواست که نباشد لکه می شود ؛
وقتی لکه شد اگر پی اش را نگیری ، می شود چرک ...
به قول صاحب خشکشویی "لکه را تا تازہ است ، تا زندہ است ، باید شست و پاک کرد ...!"
مواظب دلهای خودمون ودلهای همدیگر باشیم...
4_5987733419113580558.mp3
805.7K
ارواح منتظرند!
از پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله روایت شده که فرمودند :
«هر جمعه #ارواح_مومنین مقابل خانه هایشان میآیند و هر یک با آواز حزین و گریه٬ فریاد میزند:
ای اهل و اولاد من! ای پدر و مادر من !ای خویشان من به ما #مهربانی کنید و با آنچه ما برای شما گذاشتیم که اکنون حساب و کتاب و عذابش برای ماست و نفعش برای شما برای ما نیز درهمی یا قرص نانی یا جامه و لباسی #هدیه و خیرات کنید تا خداوند از لباسهای بهشتی به شما بپوشاند .
آن گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله گریه کرد تا حدی که دیگر قدرت بر سخن گفتن نداشت.
سپس فرمود : این برادران مرده شما می گویند: وای بر ما اگر از آنچه که در دست ما بود در راه خدا #انفاق می کردیم الآن به شما محتاج نبودیم. آن گاه با حسرت و پشیمانی برمی گردند.
در خاتمه فرمودند :
زود برای مردگانتان صدقه بفرستید.»
🔸مفاتیح الجنان
#اموات #صدقه #خیرات #فاتحه #صلوات
@howzeh_elmieh_parand
1_465375527.mp3
26.64M
#حاج_امیر_کرمانشاهی
🏴 این تقاص کدوم گناهِ...
میگم کربلا؛میگن که راهها بستهست..
#شب_جمعه
#کربلا
#اربعین
جز وصال تو مداوا نشود زخم دلم،
چه شود گر نظری بر منِ بیچاره کنی...؟
#ایهاالارباب...
#اربعینکربلانیاممیمیرم...
عالم پرهیزگار حاج شیخ علی تاکی شهرضایی در دهه محرم سال ۱۳۲۲ داستانی را نقل فرمودند بنده در فصل زمستان، در مشهد مقدس بودم و به حضرت امام رضا علیه السلام عرض کردم که من خیلی به زیارت امام حسین علیهالسلام مشتاق شده ام و فکر می کنم اگر به کربلا نروم مریض می شوم و از شما تقاضای گذرنامه دارم!
در آن زمان فقط یکصد و هفده تومان پول داشتم و گذرنامه نیز نداشتم. و نمی دانستم چگونه باید به کربلا بروم. بالاخره به خرمشهر آمدم، سید رضا رضوانی برایم یک مکان در کشتی به مبلغ پانزده تومان کرایه کرد و نمی دانست که من میخواهم بدون گذرنامه و به صورت قاچاق به کربلا بروم!
عده ی دیگری در کشتی بودند همه دارای گذرنامه بودند. جایی در وسط آب یک سرباز آمد و ما یک فلس در دست او گذاشتیم و رد شدیم
وقتی به بصره رسیدیم. برای گرفتن بلیط قطار اقدام کردم، اما چون نزدیک اربعین و موقع ازدحام زوار بود، نتوانستم بلیط تهیه کنم و مجبور شدم به مسافرخانه ی سید علی حکاک بروم. در مسافرخانه اتاقی گرفتم و در اتاق رفتم و خوابیدم
همین که به خواب رفتم، ناگاهان بیدار شدم و دیدم شخصی بالای سرم ایستاده است و می گوید: شما بلیط می خواستید! بلند شوید و اثاثیه را جمع کنید. در این هنگام یک بلیط قطار به من داد و ظاهرا پول آن را هم نگرفت و گفت: زود جمع کن و برو!
من اثاثیه را جمع کردم و به دوش گرفتم، لحاف و وسائل را در چادر خوابی پیچیده بودم و بر دوش گرفته بودم و یقینا هر کس مرا می دید، میفهمید که ایرانی هستم.
هنگامی که میخواستیم به قطار وارد بشویم باید تک تک به اتاقی که مامور کنترل گذرنامه در آن بود وارد می شدیم و از طرف دیگر اتاق خارج می شدیم و به طرف قطار می رفتیم. هنگامی که به اتاق رسیدم، متوجه شدم که هیچ مسافری در اتاق نیست و من باید به تنهایی وارد اتاق شوم و گذرنامه را به شرطه نشان دهم و سپس از اتاق خارج شوم.
اما من چون گذرنامه نداشتم، متحیر شدم. ناگهان ملهم شدم که «یا امام حسین (علیه السلام)» و «یا اباالفضل (علیه السلام)» بگویم و رد شوم. پس این دو اسم مبارک را پیوسته بر زبان می آوردم و در حالی که اثاثیه را بر دوش گرفته بودم، وارد اتاق شدم و از طرف دیگر خارج شدم! اما گویا در مقابل چشم آن مامور پردهای کشیده شده بود و مرا نمیدید!
هیچ واکنشی نسبت به من نشان نداد و من رد شدم. تا کربلا نیز کسی از ما گذرنامه نخواست. بالاخره به کربلا رسیدیم و در کربلا نیز چون به نجاری و چوببری وارد بودم، سقف خانه ی رئیس کنسولگری ایران را درست کردم و او با ما آشنا شد و فرمان داد که به من گذرنامه بدهند.
و پس از آن، گذرنامه را به شیخ حسین شاهرودی دادم و برایم «کارت اقامت» گرفت، و از آن روز به بعد، ما در عراق اقامت کردیم
ای کاش امشب شهدا وساطت کنند و از ارباب برای عاشقان حسین مجوز کربلا ..... 😭
امشب متوسل میشویم به حضرت علی اصغر (علیه السلام که خودش با دست کوچکش انگشت ما را بگیرد و به معراج کربلا ببرد. امید داریم که فضل الهی به دست علی اصغر (علیه السلام)، هم دستگیر همه شما باشد و هم دستگیر تمام آرزومندان کربلا شود
ان شاء الله با نیت خالصانه و دلسوخته، به تمام جهانِ پیرامون خویش معجزهی دلربایی حضرت علی اصغر (علیه السلام) را نشان دهیم، که چگونه عاشقانِ خویش را دستگیری کرده، و برای متوسلین به دست علی اصغر و سوختگان لبهای خشکیده اش، راه بهشت باز میشود
🌹بسم رب الشهداء و صدیقین🌹
«برگزاری مراسم یادواره شهدا به مناسبت هفته دفاع مقدس»
⏰زمان: دوشنبه ۳۱ شهریور ۹۹ بعد از نماز مغرب و عشاء
🕌مکان: محوطه مسجد باب الحوائج(؏)
✳️ با رعایت پروتکل های بهداشتی مشرف شوید. 😷
💠🔷💠 💠🔷💠
╭═━⊰🍂✿🍂⊱━═╮
@masjedbabalhavaejshahrparand
╰═━⊰🍂✿🍂⊱━═╯
36.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️فایل تصویری قرائت زیارت عاشورا