eitaa logo
مدرسه علمیه حضرت خدیجه الکبری(س)پرند
280 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
176 فایل
امام_حسین_علیه_السلام : "ای فرزند آدم! یاد کن مرگ خویش را، وخوابیدن خود را درقبرت، و ایستادن خود در برابر خدا را،درحالیکه اعضایت علیه تو شهادت می دهند." 📚 ارشادالقلوب، ج۱، ص۲۹ @yakhadijekobra96
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدمهدی زین الدین: هر کس در شب جمعه شهدا را یاد کند، شهدا هم او را نزد اباعبدالله یاد می‌کنند. شادی روح شهدا صلوات...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎 یک شلوار سفید دوست داشتنی داشتم که یک روز ابری پوشیدمش و موقع بازگشت به خانه باران گرفت ... گلی شد . و من بی خیال پی اش را نگرفتم به هوای اینکه هر وقت بشویم پاک می شود ولی نشد ... بعدها هر چه شستمش پاک نشد ؛ حتی یکبار به خشکشویی دادم که بشویند ولی فایدہ نداشت !!! آقایی که توی خشکشویی کار میکرد گفت : "این لباس چرک مردہ شدہ!" گفت : "بعضی لکه ها دیر که شود ، می میرند ؛ باید تا زندہ اند پاک شوند !" چرک مُردہ شد ... و حسرت دوبارہ پوشیدنش را به دلم گذاشت ! بعید نیست اگر بگویم دل آدم هم کم ندارد از لباس سفید ! حواست که نباشد لکه می شود ؛ وقتی لکه شد اگر پی اش را نگیری ، می شود چرک ... به قول صاحب خشکشویی "لکه را تا تازہ است ، تا زندہ است ، باید شست و پاک کرد ...!" مواظب دلهای خودمون ودلهای همدیگر باشیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یاصاحب الزمان بین ما دل شکستگانی که در پشت مرزهای بسته مانده ایم😭 و زواری که از شهرهای مختلف عراق به سوی حرم سیدالشهداء علیهم السلام روانه شده اند یک حس مشترک وجود دارد و آن خستگی از زندگی بی امام زمان علیه السلام و شوق وصال شماست...
4_5987733419113580558.mp3
805.7K
ارواح منتظرند!  از پیامبر اکرم صلی‌الله‌ علیه‌ وآله روایت شده که فرمودند :‌  «هر جمعه مقابل خانه هایشان می‌آیند و هر یک با آواز حزین و گریه‌٬ فریاد می‌زند: ای اهل و اولاد من‌! ای پدر و مادر من !‌ای خویشان من به ما کنید و با آنچه ما برای شما گذاشتیم که اکنون حساب و کتاب و عذابش برای ماست و نفعش برای شما برای ما نیز درهمی یا قرص نانی یا جامه و لباسی و خیرات کنید تا خداوند از لباس‌های بهشتی به شما بپوشاند . آن گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله گریه کرد تا حدی که دیگر قدرت بر سخن گفتن نداشت.   سپس فرمود : این برادران مرده شما می گویند: وای بر ما اگر از آنچه که در دست ما بود در راه خدا می کردیم الآن به شما محتاج نبودیم. آن گاه با حسرت و پشیمانی برمی گردند. در خاتمه فرمودند : زود برای مردگانتان صدقه بفرستید.» 🔸مفاتیح الجنان @howzeh_elmieh_parand
1_465375527.mp3
26.64M
🏴 این تقاص کدوم گناهِ... میگم کربلا؛میگن که راهها بسته‌ست..
جز وصال تو مداوا نشود زخم دلم، چه شود گر نظری بر منِ بیچاره کنی...؟ ... ...
عالم پرهیزگار حاج شیخ علی تاکی شهرضایی در دهه محرم سال ۱۳۲۲ داستانی را نقل فرمودند بنده در فصل زمستان، در مشهد مقدس بودم و به حضرت امام رضا علیه السلام عرض کردم که من خیلی به زیارت امام حسین علیه‌السلام مشتاق شده ام و فکر می کنم اگر به کربلا نروم مریض می شوم و از شما تقاضای گذرنامه دارم!
در آن زمان فقط یکصد و هفده تومان پول داشتم و گذرنامه نیز نداشتم. و نمی دانستم چگونه باید به کربلا بروم. بالاخره به خرمشهر آمدم، سید رضا رضوانی برایم یک مکان در کشتی به مبلغ پانزده تومان کرایه کرد و نمی دانست که من میخواهم بدون گذرنامه و به صورت قاچاق به کربلا بروم!
عده ی دیگری در کشتی بودند همه دارای گذرنامه بودند. جایی در وسط آب یک سرباز آمد و ما یک فلس در دست او گذاشتیم و رد شدیم
وقتی به بصره رسیدیم. برای گرفتن بلیط قطار اقدام کردم، اما چون نزدیک اربعین و موقع ازدحام زوار بود، نتوانستم بلیط تهیه کنم و مجبور شدم به مسافرخانه ی سید علی حکاک بروم. در مسافرخانه اتاقی گرفتم و در اتاق رفتم و خوابیدم
همین که به خواب رفتم، ناگاهان بیدار شدم و دیدم شخصی بالای سرم ایستاده است و می گوید: شما بلیط می خواستید! بلند شوید و اثاثیه را جمع کنید. در این هنگام یک بلیط قطار به من داد و ظاهرا پول آن را هم نگرفت و گفت: زود جمع کن و برو!
من اثاثیه را جمع کردم و به دوش گرفتم، لحاف و وسائل را در چادر خوابی پیچیده بودم و بر دوش گرفته بودم و یقینا هر کس مرا می دید، میفهمید که ایرانی هستم.
هنگامی که میخواستیم به قطار وارد بشویم باید تک تک به اتاقی که مامور کنترل گذرنامه در آن بود وارد می شدیم و از طرف دیگر اتاق خارج می شدیم و به طرف قطار می رفتیم. هنگامی که به اتاق رسیدم، متوجه شدم که هیچ مسافری در اتاق نیست و من باید به تنهایی وارد اتاق شوم و گذرنامه را به شرطه نشان دهم و سپس از اتاق خارج شوم.
اما من چون گذرنامه نداشتم، متحیر شدم. ناگهان ملهم شدم که «یا امام حسین (علیه السلام)» و «یا اباالفضل (علیه السلام)» بگویم و رد شوم. پس این دو اسم مبارک را پیوسته بر زبان می آوردم و در حالی که اثاثیه را بر دوش گرفته بودم، وارد اتاق شدم و از طرف دیگر خارج شدم! اما گویا در مقابل چشم آن مامور پردهای کشیده شده بود و مرا نمیدید!
هیچ واکنشی نسبت به من نشان نداد و من رد شدم. تا کربلا نیز کسی از ما گذرنامه نخواست. بالاخره به کربلا رسیدیم و در کربلا نیز چون به نجاری و چوببری وارد بودم، سقف خانه ی رئیس کنسولگری ایران را درست کردم و او با ما آشنا شد و فرمان داد که به من گذرنامه بدهند. و پس از آن، گذرنامه را به شیخ حسین شاهرودی دادم و برایم «کارت اقامت» گرفت، و از آن روز به بعد، ما در عراق اقامت کردیم
بر مشامم می‌رسد هرلحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند... آرزوی کربلا! .
ای کاش امشب شهدا وساطت کنند و از ارباب برای عاشقان حسین مجوز کربلا ..... 😭
امشب متوسل می‌شویم به حضرت علی اصغر (علیه السلام که خودش با دست کوچکش انگشت ما را بگیرد و به معراج کربلا ببرد. امید داریم که فضل الهی به دست علی اصغر (علیه السلام)، هم دستگیر همه شما باشد و هم دستگیر تمام آرزومندان کربلا شود ان شاء الله با نیت خالصانه و دلسوخته، به تمام جهانِ پیرامون خویش معجزه‌ی دلربایی حضرت علی اصغر (علیه السلام) را نشان دهیم، که چگونه عاشقانِ خویش را دستگیری کرده، و برای متوسلین به دست علی اصغر و سوختگان لب‌های خشکیده اش، راه بهشت باز می‌شود
🌹بسم رب الشهداء و صدیقین🌹 «برگزاری مراسم یادواره شهدا به مناسبت هفته دفاع مقدس»زمان: دوشنبه ۳۱ شهریور ۹۹ بعد از نماز مغرب و عشاء 🕌مکان: محوطه مسجد باب الحوائج(؏) ✳️ با رعایت پروتکل های بهداشتی مشرف شوید. 😷 💠🔷💠 💠🔷💠 ╭═━⊰🍂✿🍂⊱━═╮ @masjedbabalhavaejshahrparand ╰═━⊰🍂✿🍂⊱━═╯