eitaa logo
حوزه انقلابی
13.5هزار دنبال‌کننده
23.9هزار عکس
11.2هزار ویدیو
647 فایل
صاحب امتیاز: گروه و تشکّل جهادی «حوزه انقلابی» مدیران: جمعی از فضلای سطوح عالی «حوزه علمیه قم» هدف: نفی نظام سلطه و دنباله‌های سکولار/لیبرال/لندنی 🔰حوزه انقلابی ↘️ https://eitaa.com/joinchat/307429376Ccb9b7c02da 👈مدیریت کانال @Iran_mohammad @EAHIMI
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خبرگزاری دانشجو
✍من جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِه 📝خاطره دکتر علی حائری شیرازی(فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر 🔸مدتی بعد از آنکه پدر امامت جمعه را رها کردند، در قم رحل اقامت گزیدند. متاسفانه بعضاً هم تنها بودند! گاه گداری من و بچه ها سری می زدیم ... به واسطه ی بیماری ای که داشتند رژیم غذایی سختی هم به توصیه اطبای اسلامی گرفته بودند و مثلاً بین گوشتها فقط مجاز به خوردن شکمبه گوسفند بودند بلکه مداومت به آن مانند یک دارو . خب شکمبه ها را هم به جهت ارزان تر شدن و هم به جهت تمایل شخصیشان، پاک نکرده می گرفتند و خودشان پاک می کردند. از نیمه های شب چند ساعتی به حمام زیر زمین میرفتند و آنها رو خوبِ خوب تمیز می کردند و بار می گذاشتند و صبح، چنانچه همچو منی مهمانشان بود، با هم می خوردیم ... 🔸در این ایام، اموراتشان هم نوعاً از سخنرانی هایی که دعوت می شدند می گذشت. پاکت سخنرانی را هم در جیب بالای قبایشان می گذاشتند. من هم به رسم فضولی، بعضاً پاکت را چک می کردم تا ببینم وسعت دخل و خرج به چه میزان است؟ این بار در پاکت فقط یک تراول پنجاهی بود و میبایست تا سخنرانی بعدی با همین مبلغ مدیریت میکردیم..بماند 🔸یک روز صبح گفتند: فردا کمیسیون خبرگان دارم و می خواهم یک حمام اساسی بروم. تو هم میای؟! اول استقبال نکردم ... بعد ادامه دادند، در یکی از کوچه های فرعی گذر خان، یک حمام عمومی قدیمی هست. قبلاً یکبار تنهایی رفتم؛ خوب دَم می شود، دلاک کار بلدی هم دارد. احساس کردم تنهایی سختشان است که بروند؛ پذیرفتم همراهیشان کنم. بقچه ای از حوله، لباس و صابون فله ای با خود بردیم. وقتی وارد شدیم، روی در نوشته بود: «هزینه هر نفر دو هزار و پانصد تومان». پیش قدم شدم و حساب کردم. پدر راست می گفت. آنچنان حمام دم داشت که گویی به سونای بخار رفته ایم. دلاک پیرِ کار بلد هم روی هر نفر قریب نیم ساعت تا سه ربع ساعت وقت می گذاشت! حمام خیلی خیلی خوبی بود. آدم واقعاً احساس سبکی و نشاط میکرد. 🔸در وقت خارج شدن، دم در به من گفتند انعام دلاک را حساب کردی؟ گفتم نه! گفتند: صدایش کن. پیرمرد را صدا کردم آمد. پدر دست در جیب کرد و همان پاکت تراول پنجاهی را به او داد! او تراول را گرفت، بوسید، بر چشم گذاشت و نگاهی به بالا کرد و رفت. من هاج و واج و متعجب به پدر نگاه می کردم. گفتم زیاد ندادید؟ گفتند نه! بعد مکث کردند و گفتند: مگر چقدر بود؟ گفتم پنجاه تومان؛ و این هر آنچه بود که در پاکت داشتید! نگاهی تیز و تند کردند. پنج یا پنجاه؟ پنجاه!! نچ ریزی گفتند و برگشتند بسمت حمام. چند قدم نرفته، توقف کردند، برگشتند نگاهی به بالا کردند، بعد به سمت من آمدند. گفتند: «دیگه امیدوار شده، نمیشه کاریش کرد، بریم» 🔸وارد گذر خان شدیم به فکر مخارج تا شب بودم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که کسی از حجره ای با لهجه غلیظ اصفهانی بلند داد زد: «حَجا آقا! حجا آقا! خودش را دوان دوان بما رساند و رو به من کرد و گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» گفتم: بله. گفت: «حاج آقا یه دقه صبر کنید»! رفت و از میز دکان، پاکتی آورد و به پدر داد. پدر با نگاهی تند گفت: «من وجوهات نمی گیرم!» گفت: «وجوهات نیست، نذر است». گفتند: «نذر؟» گفت: «دیروز برای باری که داشتم در گمرک مرز اشکالی پیش آمد. شما همان موقع در شبکه قرآن مشغول صحبت بودید. مال، خراب شدنی بود. نگاهی به بالا کردم که اگر مشکل همین الان حل شود، مبلغی را به شما بدهم. همان موقع، حل شد و شما امروز از این جا رد شدید!!» پدر متبسم شد. رو به من کرد پاکت را بگیر. گرفتم. خداحافظی کردیم و راه افتادیم. 🔸در حین حرکت، آرام در گوشم گفتند: «بشمارش!! » من هم شمردم. ده تا تراول پنجاه هزار تومانی بود. بعد بدون آنکه چیزی بگویم، در گوشم گفتند: «ده تا بود؟!» بعد این آیه را خواندند: «مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا»... نگاهی به بالا کردند و گفتند: «خدا بی حساب می دهد. به هرکه اهل حساب کتاب باشد با نشانه می دهد که بفهمی مال اوست نه دیگری. آنرا در جیبت بگذار تا به اهلش بدهیم» 🆔 @snn_ir
ارسال شده از سروش: ارسال شده از سروش+: ✍من جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِه 📝خاطره دکتر علی حائری شیرازی(فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر 🔸مدتی بعد از آنکه پدر امامت جمعه را رها کردند، در قم رحل اقامت گزیدند. متاسفانه بعضاً هم تنها بودند! گاه گداری من و بچه ها سری می زدیم ... به واسطه ی بیماری ای که داشتند رژیم غذایی سختی هم به توصیه اطبای اسلامی گرفته بودند و مثلاً بین گوشتها فقط مجاز به خوردن شکمبه گوسفند بودند بلکه مداومت به آن مانند یک دارو . خب شکمبه ها را هم به جهت ارزان تر شدن و هم به جهت تمایل شخصیشان، پاک نکرده می گرفتند و خودشان پاک می کردند. از نیمه های شب چند ساعتی به حمام زیر زمین میرفتند و آنها رو خوبِ خوب تمیز می کردند و بار می گذاشتند و صبح، چنانچه همچو منی مهمانشان بود، با هم می خوردیم ... 🔸در این ایام، اموراتشان هم نوعاً از سخنرانی هایی که دعوت می شدند می گذشت. پاکت سخنرانی را هم در جیب بالای قبایشان می گذاشتند. من هم به رسم فضولی، بعضاً پاکت را چک می کردم تا ببینم وسعت دخل و خرج به چه میزان است؟ این بار در پاکت فقط یک تراول پنجاهی بود و میبایست تا سخنرانی بعدی با همین مبلغ مدیریت میکردیم..بماند 🔸یک روز صبح گفتند: فردا کمیسیون خبرگان دارم و می خواهم یک حمام اساسی بروم. تو هم میای؟! اول استقبال نکردم ... بعد ادامه دادند، در یکی از کوچه های فرعی گذر خان، یک حمام عمومی قدیمی هست. قبلاً یکبار تنهایی رفتم؛ خوب دَم می شود، دلاک کار بلدی هم دارد. احساس کردم تنهایی سختشان است که بروند؛ پذیرفتم همراهیشان کنم. بقچه ای از حوله، لباس و صابون فله ای با خود بردیم. وقتی وارد شدیم، روی در نوشته بود: «هزینه هر نفر دو هزار و پانصد تومان». پیش قدم شدم و حساب کردم. پدر راست می گفت. آنچنان حمام دم داشت که گویی به سونای بخار رفته ایم. دلاک پیرِ کار بلد هم روی هر نفر قریب نیم ساعت تا سه ربع ساعت وقت می گذاشت! حمام خیلی خیلی خوبی بود. آدم واقعاً احساس سبکی و نشاط میکرد. 🔸در وقت خارج شدن، دم در به من گفتند انعام دلاک را حساب کردی؟ گفتم نه! گفتند: صدایش کن. پیرمرد را صدا کردم آمد. پدر دست در جیب کرد و همان پاکت تراول پنجاهی را به او داد! او تراول را گرفت، بوسید، بر چشم گذاشت و نگاهی به بالا کرد و رفت. من هاج و واج و متعجب به پدر نگاه می کردم. گفتم زیاد ندادید؟ گفتند نه! بعد مکث کردند و گفتند: مگر چقدر بود؟ گفتم پنجاه تومان؛ و این هر آنچه بود که در پاکت داشتید! نگاهی تیز و تند کردند. پنج یا پنجاه؟ پنجاه!! نچ ریزی گفتند و برگشتند بسمت حمام. چند قدم نرفته، توقف کردند، برگشتند نگاهی به بالا کردند، بعد به سمت من آمدند. گفتند: «دیگه امیدوار شده، نمیشه کاریش کرد، بریم» 🔸وارد گذر خان شدیم به فکر مخارج تا شب بودم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که کسی از حجره ای با لهجه غلیظ اصفهانی بلند داد زد: «حَجا آقا! حجا آقا! خودش را دوان دوان بما رساند و رو به من کرد و گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» گفتم: بله. گفت: «حاج آقا یه دقه صبر کنید»! رفت و از میز دکان، پاکتی آورد و به پدر داد. پدر با نگاهی تند گفت: «من وجوهات نمی گیرم!» گفت: «وجوهات نیست، نذر است». گفتند: «نذر؟» گفت: «دیروز برای باری که داشتم در گمرک مرز اشکالی پیش آمد. شما همان موقع در شبکه قرآن مشغول صحبت بودید. مال، خراب شدنی بود. نگاهی به بالا کردم که اگر مشکل همین الان حل شود، مبلغی را به شما بدهم. همان موقع، حل شد و شما امروز از این جا رد شدید!!» پدر متبسم شد. رو به من کرد پاکت را بگیر. گرفتم. خداحافظی کردیم و راه افتادیم. 🔸در حین حرکت، آرام در گوشم گفتند: «بشمارش!! » من هم شمردم. ده تا تراول پنجاه هزار تومانی بود. بعد بدون آنکه چیزی بگویم، در گوشم گفتند: «ده تا بود؟!» بعد این آیه را خواندند: «مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا»... نگاهی به بالا کردند و گفتند: «خدا بی حساب می دهد. به هرکه اهل حساب کتاب باشد با نشانه می دهد که بفهمی مال اوست نه دیگری. آنرا در جیبت بگذار تا به اهلش بدهیم» 🆔 @snn_ir
✍️شما که پاسپورتت آماده‌ است برو کارن همایونفر آهنگساز ایرانی در صفحه اینستاگرام خود بیانیه عده‌ای از سلبریتی‌ها موسوم به صدای آبان را بده‌بستانی برای حل مساله مالیات هنرمندان دانست و نوشت: 🔸شما که پاسپورتت آماده‌ است برو. الحمدلله مسائل مالیاتی حل شد و بده بستان و زور‌آزمایی فرهنگ و قدرت به سرانجام رسید. 🔸ابتدا از تمام همکاران سینمایی و موسیقی‌ام عذر خواهی میکنم. عکس هم تزئینی است و هیچ مناسبتی ندارد! 🔸بیانیه آبان را امضا نکردم. برای اعتراض نیازی برای لابه‌لای جمع قاطی شدن ندارم.از این بیانیه ها هزار‌تا دیده‌ام مخصوصا دم انتخابات. 🔸الحمدلله مسائل مالیاتی حل شد و بده بستان و زور‌آزمایی فرهنگ و قدرت به سرانجام رسید. خدا را شکر. ما که در آمدی نداشتیم حاضر بودیم مالیات هم بدهیم در سال مگر چقدر درآمد داریم کل در‌آمد یک سال من اندازه‌ی یک شب دورهمی تان نمیشود.خوش به حال دوستانی که برای هر کار دستمزدشان چند میلیارد است.خدا بیشتر کند.انشالله 🔸البته که روزگار سیاه است و همه غمگین فقط سئوال این است تمام این مدت که پست ها و استوری ها به تبلیغات و جشن تولد و آلودگی هوا گذشت حالا که خود تلویزیون و همه شروع به اعتراض کردند ناگهان آبان سیاه ایران مد شد؟ چرا ایران را سیاه میکنیم. سیاه خود ماییم. سیاه‌کار خود ماییم. دولت‌ها می‌روند و می‌آیند چیزی که عوض نمی‌شود حال مردم است. خدا را شکر شخصا تا به حال به کسی رای ندادم .آنها که دادند و خود را هم جر دادند الان بیانیه می‌نویسند؟! عجبا. عزیز سیاه‌کار خود ماییم. 🔸در صفحه ت اعتراض میکنی اما یک و نیم میلیارد دستمزد برای ده روز میگیری و الان هم از دست شوخی زشت شهروند البرزی با کودکی که در سطل زباله انداختند گله میکنی؟ الان آن شهروند را دستگیر کردند احتمالا کارش با کرام الکاتبین است نمی‌خواهید کمپین برای آزادی‌اش ترتیب دهید؟ 🔸هموطن عزیزم سیاه خود ماییم. سیاه‌کار خود ماییم که در زندگی روزمره در رفتار اجتماعی، در حفظ حق شهروندی دیگران یک لحظه هم با خودمان روراست نیستیم. 🔸این اعتراضات و بیانیه‌های ظاهری و عوام‌فریب لیاقت خودمان است. 🔸اعتراض مدنی مختص جوامع مدنی‌ است. اعتراض مدنی در توتالیتاریزم یعنی بده بستان که در غیر اینصورت اصلا اجازه نخواهند داد نفس بکشی. 🔸دوست عزیزی که همزمان هم با ایران اینترنشنال و من‌و تو مصاحبه میکنی بعدش هم با تلویزیون داخل، دوازده میلیارد با شهرداری قرارداد میبندی حق نداری بیانیه در مورد مردم بدهی. 🔸ایران اگر سیاه است تو سپیدش کن. شما که عاشق کلید بودی احتمالا اکنون فهمیده‌ای سوراخ کلید کجا بود. دقیقا کجا بود. 🔸ایران اگر سراسر سیاه و ویران شود باز مردم اینجا هستند شما که پاسپورتت آماده‌ است برو. اینجا هوا هم نباشد من خفگی را با جان می‌پذیرم. 🔸جداگانه می‌نویسم بی‌هیچ همراهی که اگر گناهی، جرمی مرتکب شده‌ام خدای نکرده شخص دیگری با من مجازات نشود. __ ♨️ همه‌چیز اینجا مهم است👇 🆔 @snn_ir
🔴شهدای حجاب را یاد کنیم با صلوات ویراست با دو و را در صفحات شخصی خود منتشر فرمایید. ان شاالله ترند ویراستی کنیم. 📸عکس برگزاری مراسم را به @Yazahraa_ad ارسال فرمایید. 🌹 حوزه انقلابی ╭┅───────────┅╮ 🕌 @howzehenghelabi ╰┅───────────┅╯
🚨 یونسکو و سند 2030 آری ولی حوزه و اسلام ناب خیر 🔹 گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران با رحیم عبادی، معاون پرورشی پیشین وزارت آموزش و پرورش در خصوص استخدام طلاب در آموزش و پرورش ♦️ خلاصه‌ای از عبارات مصاحبه رحیم عبادی را در زیر مشاهده می‌فرمایید 👇(به قسمت‌های شده دقت بفرمایید) 🔺 ما نمی‌توانیم کار تعلیم و تربیت کودکان را در اختیار افرادی بگذاریم که دانش تخصصی و تجربه کار آموزشی ندارند. این بسیار است که آموزش و پرورش را به دست روحانیون و حوزه‌های علمیه بسپاریم؛ این کار عواقب بسیار خواهد داشت. 🔺 متأسفانه مدتی است رویکرد بسیار در آموزش و پرورش اتخاذ شده و آموزش و پرورش را یک نهاد تلقی کرده‌اند و فکر می‌کنند آموزش و پرورش بخش و سیاسی حکومت جمهوری اسلامی است. 🔺 در دوران قرون وسطی، وقتی که مسیحیت بر اروپا حاکم شده بود، همین تجربه تلخ را اجرا کردند و روحانیون را به عنوان مبلغان دینی در مدارس استخدام کردند و بر سر دین و ملت آن آمد که همه ما در تاریخ قرون وسطی خوانده‌ایم. این یک قرون وسطایی است که یک تجربه تاریخی را مجددا در ایران تکرار کنیم و آموزش و پرورش را مسائل عقیدتی کنیم؛ 🔺 من فکر می‌کنم آقایان چون در جامعه و در ارتباط با مردم بوده‌اند، حالا می‌خواهند این آزمایش را به محیط مدارس بیاورند و در مدرسه تجربه کنند؛ و با همین تجربه تلخ و ناموفق‌شان زمینه بیزاری و انزجار از دین را میان نوجوانان و جوانان فراهم بیاورند. 🔺 ما 40 سال در جمهوری اسلامی تجارب تلخ و شیرین زیاد داشته‌ایم؛ از جمله اینکه تجربه روحانیت در تبلیغ دین برای جامعه موفق و به ویژه در نوجوانان و جوانان به جای گرایش به دین، افزایش پیدا کرد. 🔺 اعلام می‌کنم که این کار به عنوان یک باعث جوانان جامعه خواهد شد و از سوی دیگر اعتبار، ارزش و شأنیت روحانیت هم در مدارس از بین خواهد رفت. 🔺 با تصمیمات غلط، ناپخته و هیجانی و اجرای طرح‌های اینچنین، یک نوع و آشفتگی را در آموزش و پرورش دامن نزنیم و از سوی دیگر هم به حوزه‌های علمیه لطمه وارد نشود که به جای کار اصلی خودشان، کار وزارت آموزش و پرورش را انجام می‌دهند. 🔺 واقعا باید به حوزه‌های علمیه و دست‌اندرکاران آموزش و پرورش داد که این تصمیم بسیار خطرناک خواهد بود و بسیار وخیمی در تعلیم و تربیت و همچنین مسائل دینی و حوزوی خواهد داشت. 🔸 سند اصلی کامل مصاحبه در لینک زیر موجود است چون ممکن است که سایت جماران آن را حذف بکند 👇 🆔 https://eitaa.com/jarass/14292 ✍️ پی نوشت: کجاست آن غیرت دینی حوزه و روحانیت که از اسلام ناب محمدی و مسلمین در مقابل این عناصر خودباخته و منحرف که در مسئولیت‌های بالا سال‌ها موجب خسارت به مردم و کشور شده‌اند دفاع بکند!؟ 🔺 چرا جریان غربگرا در مقابل سند 2030 و دهاه سند غیر علمی و صدها اقدام غیر کارشناسی دیگر که فرزندان مردم را دین گریز کرده و به انحطاط علمی و اخلاقی بسیاری از دانش آموزان منجر شده است حساس نیستند!؟ 🌹 حوزه انقلابی ╭┅───────────┅╮ 🕌 @howzehenghelabi ╰┅───────────┅╯