eitaa logo
حوزه انقلابی
13.8هزار دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
11.5هزار ویدیو
655 فایل
صاحب امتیاز: گروه و تشکّل جهادی «حوزه انقلابی» مدیران: جمعی از فضلای سطوح عالی «حوزه علمیه قم» هدف: نفی نظام سلطه و دنباله‌های سکولار/لیبرال/لندنی 🔰حوزه انقلابی ↘️ https://eitaa.com/joinchat/307429376Ccb9b7c02da 👈مدیریت کانال @Iran_mohammad @EAHIMI
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از از حوزه چه خبر؟
آموزش تصویری خروج از کشور.pdf
1.49M
فایل آموزش تصویری درخواست خروج از کشور اربعین حسینی سال 1398 شرعا فقط (فوروارد) این خبر مورد رضایت است. 🌐 کانال از حوزه چه خبر؟ 🆔 http://eitaa.com/joinchat/3299409922C5010cbd9e1
پیشنهاد میکنم هر وقت حال خوشی داشتید ، وقایع روز عاشورا و شب یازدهم را در ذهن خود مرور کنید و بعد ، این غزل را بخوانید. @howzehenghelabi
🌹 *حکایتی بسیار زیبا و تکان دهنده* از سید علی اکبر کوثری ( از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدالله علیه السلام) 🔹در ظهر عاشورای یک سالی برای روضه خوانی به یکی از مساجد قم رفتم. بچه های آن محله به رسم کودکانهٔ خود بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها با چادرهای مشکی و مقنعه های مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه ی کودکانه و کوچکی در عالم کودکی در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند 🔹 بعد از اتمام جلسه آمدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم:دخترم روز عاشوراست. و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم هر چه دختربچه اصرار کرد، توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت: مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ 🔹 پیش خودم گفتم دل این بچه رو نشکنم. قبول کردم و باعجله به دنبالش رفتم تا رسیدیم به حسینیهٔ کوچک و محقری که به اندازه سه چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند 🔹 سر خم کردم و وارد شدم. روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم السلام علیک یاابا عبدالله... دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان... دعائی کردم و آمدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری. 🔹رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت ، چائی سرد که رنگ خوبی هم نداشت با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن، بی سر و صدا از پشت سر چای رو ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم... 🔹شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته آمدم منزل. از شدت خستگی فورا به خواب رفتم وجود نازنین حضرت زهرا صدیقهٔ کبری علیهاالسلام در عالم رویا بالای سرم آمدند. طوری که متوجه حضور ایشان شدم به من فرمودند: آسید علی اکبر مجالس روضهٔ امروز قبول نیست گفتم: چرا خانوم جان؟ 🔹فرمودند: نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی. فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمان در آنجا حضور داشتیم. و آن روضه ای بود که برای اون چند تا بچهٔ کوچک، دور از ریا و خالصانه، گوشهٔ محله خواندی.... آسید علی اکبر ، ما از تو گله و خورده ای داریم! 🔹گفتم جانم خانوم، بفرمائید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند: اون چایی را من بادست خودم ریخته بودم چرا نخوردی و روی زمین ریختی!!؟ 🔹از خواب بیدار شدم و از آن روز فهمیدم که توجه و عنایت آن بزرگواران به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از آن هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از آنها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت. و برای همهٔ گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. 🔹 *بنازم به بزم محبت که در آن* *گدایی و شاهی برابر نشیند...* 📚 خاطرات مرحوم کوثری @howzehenghelabi
🔺بسیج نیروهای امنیتی و قضائی برای برخورد با طلبه منتقد! 🔺پس از انتقاد یکی از طلاب از رئیس دفتر تبلیغات اسلامی عضو شورای عالی در اظهارات بحث برانگیزی از آمار و بررسی و دادگاه ویژه و نیروهای امنیتی خواست تا این جنس اتفاقات را بررسی کنند. 🔲حجت الاسلام غروی عضو شورای عالی حوزه های علمیه: 🔹 با توجه به شخصیت و سابقه آقای واعظی و اینکه همواره ایشان در خدمت نظام بودند به هیچ وجه رفتاری که با ایشان شده توجیه پذیر نیست. 🔹او خواستار برخورد جدی مسئولان امر با چنین مسائلی شد و خاطرنشان کرد: مسامحه و چشم پوشی های نادرست باعث وقوع این قبیل رفتارها می شود که نه برای چهره روحانیت و نه نظام و نه حوزه خوب است. 🔹عضو شورای عالی حوزه های علمیه با بیان اینکه در حوزه جلسات اخلاقی و مباحثه میان بزرگان حوزه برقرار است، گفت: برخی گمان می کنند اعتراض و اشکال کردن در جلسات رسمی اخلاقی است درحالی که می دانند این کار نادرست است و اگر نمی دانند باید آنها را توجیه کرد. 🔹غروی خاطرنشان کرد: مساله حرمت شکنی در معاونت صیانت حوزه و دادگاه ویژه روحانیت قابل بررسی است و قبل از آن هم نیروهای امنیتی می توانند وارد عمل شده و نسبت به شناسایی و ریشه یابی ماجرا اقدام کنند. 🔹عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: کار به جایی رسیده که برخی حجت الاسلام والمسلمین واعظی را بر نمی تابند و این مایه تعجب است چون آقای واعظی منصوب و مورد توجه رهبر انقلاب اسلامی است و از نظر فضلی و کمالات اخلاقی اسوه و نمونه است چه از نظر اینکه در خدمت نظام بوده چه وقتی که در انگلستان بود و چه وقتی در دفتر تبلیغات بود و آن وقت با چنین فردی بخاطر توهماتی که برای برخی به وجود می آید، چنین برخوردی انجام بگیرد قابل توجیه نیست. 🔺لازم به یادآوری است این عضو شورای عالی در ماجرای فیضیه نیز خواستار برخورد با رحیم پور ازغدی شد و عنوان کرد: "باید او را توقیف کنند!" 🌐شفقنا @gharar_at
هدایت شده از رادار انقلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ حمله بی بی سی به مداحان انقلابی! نگرانی عجیب بی بی سی بخاطر دور شدن مردم از امام حسین (ع) ! پ ن: بی بی سی با تظاهر به نگرانی از فاصله مردم با امام حسین ع سعی دارد در ذهن مخاطبان نفوذ کرده و در جهت تخریب مداحان انقلابی فرافکنی نماید هدف بی بی سی سکولاریزه کردن جامعه ایران است و در این راستا با تخریب مداحان انقلابی سعی در تقویت مداحان سکولار و بیتفاوت ( نسبت به دولتهای استعمارگر و یزیدهای زمان) و تقلیل مذهب و شعائر حسینی به عقیده شخصی و فردی دارد/دیش‌پلاس 🇮🇷 گلچین مطالب انقلابی با ذکر منبع🇮🇷 @Radar_enghelab
باسلام و احترام فرارسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی را تسلیت عرض می کنم . عزاداری هایتان قبول و التماس دعا ================== خاطره ای از دکتر زرین کوب : روز عاشورا بود و در مراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و تصویر را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم ، دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم می گشتم ، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند ، برای همین نمیخواستم فعلا کسی متوجه حضورم بشود ، هر چه بیشتر فکر می کردم کمتر به نتیجه می رسیدم ، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته ی افکار را پاره کرد : ببخشید شما استاد زرین کوب هستید ؟ گفتم : استاد که چه عرض کنم ولی زرین کوب هستم . خیلی خوشحال شد مثل کسی که به آرزوی خود رسیده باشد و شروع کرد به شرح اینکه چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند . همین طور که صحبت می کرد ، دقیق نگاهش می کردم ، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد ؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد ؟ پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته ، متین و سنگین و باوقار . می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده ، و در اوقات بیکاری یا قرآن می خواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه ، و چه زیبا غزل حافظ را می خواند . پرسیدم : حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید ؟ گفت : سؤالی داشتم گفتم : بفرما پرسید : شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟ گفتم : خب بله ، صددرصد گفت : ولی من اعتقاد ندارم پرسیدم : من چه کاری میتونم انجام بدم ؟ از من چه خدمتی بر میاد؟( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم ) گفت : خیلی دوست دارم معتقد شوم ، یک زحمتی برای من می کشید ؟ گفتم : اگر از دستم بر بیاد ، حتما ، چرا که نه؟ گفت : یک فال برام بگیرید گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم ندارم بلافاصله دیوانی جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت : بفرما مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم ، نیت کنید فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمی خوام ، می خوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز عاشورا ) چی می گه؟ برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال . حافظ ، عاشورا ، اگه جواب نداد چی ؟ عشق و علاقه ی این مرد به حافظ چی میشه ؟ با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم ، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوع پرداخته باشد . متوجه تردیدم شد ، گفت : چی شد استاد؟ گفتم : هیچی ، الان ، در خدمتتان هستم . چشمانم را بستم و فاتحه ای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم : زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی جانا روا نباشد خونریز را حمایت در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت این راه را نهایت صورت کجا توان بست کش صد هزار منزل بیش است در بدایت هر چند بردی آبم روی از درت نتابم جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت خدای من این غزل اگر موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نباشد ، پس چه می تواند باشد ، سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل ، از این زاویه نگاه نکرده بودم ، این غزل ، ویژه برای همین مناسبت سروده شده بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی می کرد و گریه می کرد طوری که چهار ستون بدنش می لرزید ، انگار داشتم روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود . متوجه شدم عده ای دارند ما را تماشا می کنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فراخواند و عذرخواهی که متوجه حضورم نشده ، حالا دیگه می دونستم سخنرانی خود را چگونه شروع کنم . بلند شدم ، دستم را گرفت میخواست ببوسد که مانع شدم ، خم شدم ، دستش را به نشانه ی ادب بوسیدم . گفت معتقد شدم استاد ، معتقد بووودم استاد ، ایمان پیدا کردم استاد ، گریه امانش نمی داد آنروز من روضه خوان امام شهید شدم و.کسانی پای روضه ی من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند .
هدایت شده از سَمتِ بِهِشت
4_318504763102593656.mp3
10.13M
🎼 عباس سقای من ماه زیبای من مرو.... 🎤 مداح: حاج میثم مطیعی ⚜واحد پیشنهاد ویژه برای دانلود التماس دعا😔✋
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
Shab09Moharram1395[02].mp3
8.39M
🎵 #روضه حضرت عباس(ع) حاج میثم مطیعی 🏴 هیئت مجازی تنهامسیرآرامش محرم 98 🚩 @IslamLifeStyles
ارسالی مخاطبان : سلام این نامه ذیل 👇👇(پست بعدی) بسیار مشکوک هست حقوق کارگر ندادن نارضایتی درست کردن دولت شکایت کرده احتمالا در رای قاضی هم مواردی دخیل بوده که این طوری رای صادر بشه بعد دولت که خودش اومده دلسوزی می کنه ظاهرا در رای هایی که برای نیروهای انقلابی صادر شده هم توطئه است برا تخریب قوه قضاییه سیلاب شکایت از نیروهای مومن و صدور حکم های تعجب آمیز و...
🔸شریعتمداری وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در نامه‌ای به آیت‌الله رئیسی رئیس قوه قضائیه: 🔹انتشار خبر صدور احکام سنگین برای برخی کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه شوک آفرین بود و بر همین اساس در جلسه هیأت وزیران مورد بررسی قرار گرفت. 🔹مقرر شد کمیته ای سه نفره مرکب از وزیر دادگستری، معاون حقوقی رئیس جمهور و اینجانب موضوع را پیگیری کند. 🔹 خوشبختانه مطلع شدیم حضرتعالى با مداخله‌ای بجا و به موقع دستور تجدیدنظر و رسیدگی منصفانه به این احکام را صادر فرمودید. 🔹آماده تشکیل کمیته مشترک برای مسائل کارگری هستیم. 🆔 @YjcNewsChannel
هدایت شده از بهلول | Buh_LOL
‏در پرونده ‎ قاضی در عین استقلال احکامی رو صادر کرده آقای رئیسی احساس کرده که این احکام با رویه قضایی نمی‌خونه، دستور بررسی مجدد رو داده حالا همونا که به رأی قاضی اعتراض داشتن، به دستور رئیسی هم اعتراض دارن یک کلام بگید رئیسی داره دکون دستگاه‌‌تون رو بهم می‌ریزه دیگه /حاج فیدل ‏ضابط پرونده هفت‌تپه وزارت اطلاعاته وزارت اطلاعات دست دولته اصلاح طلبا به رئیسی ایراد وارد میکنن چون هزینه این پرونده رو میخوان بندازن گردن ق.ق! قاضی طبق اسنادی که ضابط پرونده نشون میده حکم میکنه نه نظر شخصی خودش! اینجا چی ثابت میشه؟ اصلاح طلبا هیچوقت درد کارگر نداشتن، هدف زدن قوه‌ست /جنلی @Buh_LOL
🏴 ۱۷ شهریور ۵۷، جمعه خونین، جمعه سیاه 🔴 دولت شریف امامی که با شعار آشتی ملی به میدان آمده بود، هر روز با گلوله های سُربی، چندین نفر را به شهادت می رساند و این امر بر خشم و انزجار مردم از رژیم شاه می افزود...در تهران با تلاش شهید دکتر مفتح، اجتماع عظیم یک میلیونی برای نماز عید فطر در تپه های قیطریه تشکیل یافت. پس از اتمام نماز، شهید دکتر باهنر سخنرانی افشاگرانه ای درباره اوضاع کشور ایراد کرد. در ساعت نه صبح، راهپیمایی طولانی نمازگزاران همراه با عکس های بزرگی از حضرت امام در پیشاپیش جمعیت آغاز شد...تظاهرات عید فطر زمینه ای برای اجتماع شانزده شهریور و آن روز نیز مقدمه ای برای حرکت عظیم و ایثارگرانه صبح روز جمعه، هفده شهریور در میدان ژاله گردید... ساعت 15/9 صبح روز جمعه هفدهم شهریور ۵۷، به یک باره از یک قسمت میدان ژاله که جمعیت بسیاری در آن جمع شده بود، صدای رگبار مسلسل ها شنیده شد. از بلندگوها فرمان آتش دادند و بالگردها نیز از آسمان مردم را زیر آتش گرفتند. جمعیت که فریادِ «اللّه اکبر» و «مرگ بر شاه» سر می داد، در یک لحظه به خون خود غلطید. صحنه فجیع و مصیبت بار و در واقع یک کشتار دسته جمعی به وجود آمده بود. خیابانی که دقایقی پیش از انبوه جمعیت سیاهی می زد، اکنون پر از اجساد، کفش های خونین، پلاکاردهای پاره شده و زخمی هایی شده بود که کشان کشان خود را به طرف دیگر می رساندند...کامل مطلب👇 https://hawzah.net/fa/Magazine/View/3282/4621/34179/ 🌐 @howzehenghelabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افشاء قصد تشیع انگلیسی از زبان کارشناس بی بی سی! تفاوت مداحان انقلابی با مداحان جریان شیرازی از زبان کارشناس بی بی سی! #شیعه_انگلیسی @khakestary_amar
هدایت شده از بهلول | Buh_LOL
♻️ یادی کنیم از آن مغروق در استخر اختصاصی یک‌شنبه 30 تیر 1370 (تاسوعای حسینی): با هلی‌کوپتر به سد لتیان آمدیم. بچه‌ها هم تا ظهر کم‌کم رسیدند. مهدی و فاطی نیامدند. هوای خوبی دارد. عصر همراه بچه‌ها، خواستم اسکی روی آب یاد بگیرم. کمی دنبال قایق کشیده شدم. بدنم آمادگی برای چنین ورزشی ندارد. گرچه آسان است. آب لتیان پایین‌تر از سطح آن در سال گذشته است. یک نفر چینی پیش‌بینی کرده است که ساعت 8 امروز زلزله‌ای به قدرت 8/6 ریشتر در تهران روی خواهد داد. به همین خاطر بسیاری از مردم از تهران سفر کرده یا از خانه بیرون رفته‌اند... آمدن ما به لتیان هم بی‌ارتباط با این نیست. گرچه خودم اصلاً قبول ندارم فقط به خاطر بچه‌ها آمدم. دوشنبه 31 تیر 1370 (عاشورای حسینی): امروز عاشورا است. تا ساعت هشت و نیم صبح خوابیدم. روز را به «استراحت» و انجام کارهایی که با خودم به «لتیان» برده بودم، گذراندم. نزدیک غروب به خانه برگشتم. (برگرفته از کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی) 🔺کانال حمید رسایی🔻 /www_rasaee_ir @Buh_LOL
خاطره ای از دکتر زرین کوب : روز عاشورا بود و در مراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و تصویر را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم ، دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم می گشتم ، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند ، برای همین نمیخواستم فعلا کسی متوجه حضورم بشود ، هر چه بیشتر فکر می کردم کمتر به نتیجه می رسیدم ، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته ی افکار را پاره کرد : ببخشید شما استاد زرین کوب هستید ؟ گفتم : استاد که چه عرض کنم ولی زرین کوب هستم . خیلی خوشحال شد مثل کسی که به آرزوی خود رسیده باشد و شروع کرد به شرح اینکه چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند . همین طور که صحبت می کرد ، دقیق نگاهش می کردم ، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد ؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد ؟ پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته ، متین و سنگین و باوقار . می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده ، و در اوقات بیکاری یا قرآن می خواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه ، و چه زیبا غزل حافظ را می خواند . پرسیدم : حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید ؟ گفت : سؤالی داشتم گفتم : بفرما پرسید : شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟ گفتم : خب بله ، صددرصد گفت : ولی من اعتقاد ندارم پرسیدم : من چه کاری میتونم انجام بدم ؟ از من چه خدمتی بر میاد؟( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم ) گفت : خیلی دوست دارم معتقد شوم ، یک زحمتی برای من می کشید ؟ گفتم : اگر از دستم بر بیاد ، حتما ، چرا که نه؟ گفت : یک فال برام بگیرید گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم ندارم بلافاصله دیوانی جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت : بفرما مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم ، نیت کنید فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمی خوام ، می خوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز عاشورا ) چی می گه؟ برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال . حافظ ، عاشورا ، اگه جواب نداد چی ؟ عشق و علاقه ی این مرد به حافظ چی میشه ؟ با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم ، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوع پرداخته باشد . متوجه تردیدم شد ، گفت : چی شد استاد؟ گفتم : هیچی ، الان ، در خدمتتان هستم . چشمانم را بستم و فاتحه ای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم : زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی جانا روا نباشد خونریز را حمایت در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت این راه را نهایت صورت کجا توان بست کش صد هزار منزل بیش است در بدایت هر چند بردی آبم روی از درت نتابم جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت خدای من این غزل اگر موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نباشد ، پس چه می تواند باشد ، سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل ، از این زاویه نگاه نکرده بودم ، این غزل ، ویژه برای همین مناسبت سروده شده بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی می کرد و گریه می کرد طوری که چهار ستون بدنش می لرزید ، انگار داشتم روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود . متوجه شدم عده ای دارند ما را تماشا می کنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فراخواند و عذرخواهی که متوجه حضورم نشده ، حالا دیگه می دونستم سخنرانی خود را چگونه شروع کنم . بلند شدم ، دستم را گرفت میخواست ببوسد که مانع شدم ، خم شدم ، دستش را به نشانه ی ادب بوسیدم . گفت معتقد شدم استاد ، معتقد بووودم استاد ، ایمان پیدا کردم استاد ، گریه امانش نمی داد آنروز من روضه خوان امام شهید شدم و.کسانی پای روضه ی من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند . پیشنهاد میکنم هر وقت حال خوشی داشتید ، وقایع روز عاشورا و شب یازدهم را در ذهن خود مرور کنید و بعد ، این غزل را بخوانید.
🔴 در اهمیت قرائت #زیارت_عاشورا و شرکت در مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام ✅ مواظبت کامل #علامه_امینی (ره)، صاحب کتاب شریف «الغدیر» در قرائت روزانه زیارت عاشورا 💠 دکتر محمد هادی امینی، فرزند علامه امینی(ره) می‌نویسد: در سال ۱۳۹۴ هجری قمری پس از گذشت چهار سال از فوت پدرم، شب جمعه‌ای پیش از اذان فجر، وی را در خواب دیدم او را شاد و خرسند یافتم. جلو رفته و پس از سلام و دست‌بوسی عرض کردم: پدر جان! در آن‌جا چه عملی باعث سعادت و نجات شما گردید؟ کتاب الغدیر، سایر تألیفات، تأسیس کتابخانه‌ی امیرالمؤمنین (علیه السلام) (در نجف اشرف) و یا کار دیگر؟ پدرم درنگ و تأملی نمود و فرمود: فقط زیارت اباعبدالله الحسین (علیه السلام). عرض کردم شما می‌دانید که اکنون روابط بین ایران و عراق تیره و راه کربلا بسته است، چه کنم؟ فرمود: در مجالس و محافلی که جهت عزاداری امام حسین (علیه السلام) بر پا می‌شود شرکت کن، ثواب زیارت امام حسین (علیه السلام) را به تو می‌دهند. سپس فرمود: پسرجان! در گذشته بارها به تو یادآور شدم و اکنون نیز توصیه می‌کنم که زیارت عاشورا را هیچ‌گاه و به هیچ عنوان فراموش مکن؛ مرتبا آن را بخوان و بر خودت وظیفه بدان که دارای آثار و فواید بسیار زیادی است که موجب نجات و سعادت دنیا و آخرت تو می‌باشد. پدرم با کثرت مشاغلی همچون تألیف، مطالعه، تنظیم و رسیدگی به ساختمان کتابخانه امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نجف اشرف، مواظبت کامل به خواندن زیارت عاشورا داشت و سفارش به زیارت عاشورا می‌نمودند. برگرفته از نشریه حوزه، شماره۳۷، ص۸۸ 🌐 @howzehenghelabi
⛔️ تکمیل پازل توئیت سیّدعطاالله مهاجرانی و استفاده از لفظ برای + توجه ویژه اقلیتهای نامسلمان به این مرجع سازی!!! @howzehenghelabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تمرکز زرتشتیان بر برخی از جریانات حوزوی و تکمیل پازل مرجع سازی با انحاء ارتباط گیریها جای تامل دارد @howzehenghelabi
در سایت کنگره امام‌علی (ع) نیز نتیجه این تلاشهای مرجع سازی این بود که آقایان علوی بروجردی و میلانی را هم در لیست مراجع !! قرار دادند
حوزه انقلابی
بسمه تعالی اینجانب سید روح اله صدرالساداتی نماینده مجلس خبرگان رهبری بر اساس وظایفی که رهبر معظم انق
💠ترس امروز ما از است نه دشمن 🔶کارهای خلاف ما اسلام را بد جلوه می دهد، اسلام را دفن می کند که تا آخر به آن توجه نشود. قلم ناپاک، چشم های ناپاک در صددند که از شما خرده گیری کنند و مکتب شما را بد جلوه دهند و بگویند این هم جمهوری اسلامی، چنانچه در کارخانه ها می روند و می گویند، چنانچه قلم های خائن می نویسد. 🔶ما امروز از دوستان می ترسیم، دیروز از دشمن ها می رسیدیم. آن ترس خیلی زیاد نبود، اشکالی نبود. امروز از دوست ها می ترسیم که این دوست های بی توجه به عمق مسائل، بی توجه به موقعیتی که الان ما در آن واقع هستیم کاری بکنند که مکتب ما در دنیا مکتب فاسد قلمداد شود، مکتب عقب مانده قلمداد شود. این است که ما را رنج می دهد، این است که ما را نگران کرده. 📚صحیفه نور جلد ۸ صفحه ۴۳ 👈بیانات امام خمینی(ره) در جمع گروهی از اقشار مختلف مردم 🗓مورخ: ۱۳۵۸/۰۴/۱۵ 👥کانال صحیفه نور امام خمینی(ره) @Sahifeh_noor 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
‍ * 🔻از معجزاتي كه ما بايد به آن توجه كنيم دعای حضرت اباعبدالله (عليه السلام) در گودال قتلگاه است. ایشان يك دعايي دارند که حدود چهار خط است. 🔸لحظه‏ هاي آخري كه حضرت اباعبدالله (عليه السلام) ‏در گودي قتلگاه افتاده بودند، اين مناجات را كردند و اين معجزه است. اين رقم الفاظ و اين رقم معاني بلند در آن حال واقعا معجزه است. در آن حال، اين طور ارتباط با خداي متعال برقراركردن و اين كلمات زيبا را گفتن واقعا عجیب است: 🔹‏« اللهُمَّ أنتَ مُتَعالي المكانِ، عظيمُ الجبروتِ، شديدُ المِحال غنيٌّ عَنِ الخلائقِ، عريضُ الكِبْرياءِ، قادرٌ علَى مَا تشاءُ، قريبُ الرَّحمةِ، صادِقُ الوَعْدِ، سَابِغُ النِّعمةِ، حَسَنُ البلاءِ، قريبٌ إذا دُعِيتَ، مُحيطٌ بما خَلَقْتَ، قابِلُ التوبةِ لمن تابَ إليكَ، قادرٌ على ما أَرَدْتَ، مُدرِكٌ ما طَلَبتَ، شَكورٌ إذا شُكِرتَ، ذَكورٌ إذا ذُكِرتَ، أدعوكَ مُحتَاجاً وأرغبُ إليك فَقيراً، وأفزَعُ إليك خائِفاً، وأَبكِي مَكروباً، وأستعينُ بكَ ضَعِيفاً، وأتَوَكَّلُ عَليكَ كَافِياً. اللهُمَّ احكُمْ بَينَنَا وبينَ قومِنَا، فإنَّهم غرُّونَا وخَذَلُونَا، وغدَرُوا بِنَا وقتلونا، ونحنُ عِترةُ نبيِّكَ، وَوِلدُ حبيبِكَ محمَّدٍ الذي اصطفيتَه بالرسالةِ، وائتمنتَهُ على الوحيِ، فاجعَل لنَا من أمرِنا فرَجاً ومخرَجاً يا أَرحم الراحمينَ". دعاي خيلي زيبايي‏ست. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺 حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری 👉 @avaymarefat
هدایت شده از اندیشه مقاومت
اولا ۱۷۰ نماینده ظاهرا حامی دو فوریت طرح بودند اما در عمل ۶۰ نفر به آن رای دادند و از کجا معلوم شما از آن ۱۱۰ منافق نباشی؟! ثانیا اگر به مخالفان طرح حق میدهی پس بی‌خود مدعی موافقت با آنی! نمی‌شه هم موافق طرح باشی و هم به مخالفانش حق بدهی مگر از روی نفاق!!/نازکبین @feghvaenghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا