🌸🌱🌸
✅#ﺯﻥ_ﻫﺎﯼ_ﻣﺎ_ﻣﻠﮑﻪ_ﻫﺴﺘﻨﺪ
💥ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺍﺯ ﻋﺎﻟمی ﭘﺮﺳﯿﺪ:
🌱ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ
ﺯﻥ ﺑﺎ ﻣﺮﺩ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ؟؟
💫ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ:
ﺁﯾﺎ ﺗﻮ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯽ ﺑﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﺍﻟﯿﺰﺍﺑﯿﺖ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﯽ؟
▫️ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﮔﻔﺖ :
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﮐﻪ ﻧﻪ، ﻓﻘﻂ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﻣﺤﺪﻭﺩاند
ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﻫﻨﺪ.
🌱ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ:
ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ #ﻣﻠﮑﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﻭ ﻣﻠﮑﻪ ﻫﺎ ﺑﺎﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺩﺳﺖ ﻧﻤﯿﺪﻫﻨﺪ.
▪️ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩ :
🍂ﭼﺮﺍ ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﻣﻮ ﻫﺎ ﻭ ﺑﺪﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﻮﺷﺎﻧﻨﺪ، ﯾﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ؟
📿ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﺗﺒﺴﻤﯽ ﮐﺮﺩ
ﻭ ﺩﻭ ﻋﺪﺩ ﺷﮑﻼﺕ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ
ﻭ ﺩﻭﻣﯽ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﺎﻗﯽﮔﺬﺍﺷﺖ.
🍂ﺑﻌﺪﺍ ﻫﺮﺩﻭﯼ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﺎﮎ ﺁﻟﻮﺩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ.
ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﮔﻔﺖ:
ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭ
ﮐﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
▫️ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ:
👌ﻫﻤﺎﻥ ﺷﮑﻼﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﭘﻮﺷﺶ ﺩﺍﺭﺩ.
🌱ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ:
ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ می کنند.
✍بله آن عالم!؟؟!!!
👌#امام_موسی_صدر بود.
🌸🌱🌸
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
🆔#کانال_عطش_انتظار 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/956694547Cc80307b158
http://eitaa.com/seyedmohamadjavadi128
..............................................
https://rubika.ir/javadi371
﷽
💠 معرفی نامه #ازدواج دائم 💠
شماره کاربری : ۱۲۵۵
#جنسیت شما چیه ⁉️ خانم
#دهه_چند هستین ⁉️ ۵۰
متولد چه #ماه و #سال هستین ⁉️ متولد ۱۳۵۵/۶/۳۰
سکونت الان شما و خانواده ⁉️فردیس کرج
#سکونت آینده تون 😇⁉️ فردیس و کرج
اصالتا کجایی هستین ⁉️ مادر فارس ساوه پدر تهرانی مرحوم
#تحصيلات 🐠 دیپلم
شغل و #کار_فعلی 🐠 خانه دار
تحصیلات پدر و مادر تون 🐠سیکل
#شغل و وضعیت پدر و مادر 🐠باطری ساز وخانه دار
🔶 خلاصه #توضیحات از خودتان
#اعتقادات تون چی هست ⁉️معمولی نماز خون
چقدر اهل #واجبات_دینی هستین و آیا بسیجی و هیئتی هستین ⁉️خیر
کار اجتماعی میکنین و #فعال_فرهنگی هستین خلاصه 😇خیر
گرایش #سیاسی تون و اعتقاد تون نسبت به #نظام_اسلامی و رهبر انقلاب حفظه الله چیه ⁉️
#وضعیت_مالی شما و خانواده ⁉️متوسط
وضعیت خودرو شما و خانواده 😇خیر
وضعیت #خانه و مسکن تون ⁉️بامادر زندگی میکنیم
#وضعیت_جسمی شما ⁉️سالم
#پوشش تون چطوره ⁉️مانتویی نجیب
سطح #زیبایی شما ⁉️متوسط
از #سادات هستین ⁉️خیر
🔶 #خلاصه توضیحات از خانواده
۲ برادر و ۴ خواهر هستیم ...
✅ #حتما اینها رو داشته باشه طرف مقابل شما
شغل ثابت وبیمه یا حقوق بازنشستگی
❌ #نباید اینها رو داشته باشه ❌فرزند تو خونه ازدواج کرده باشن
👌 #بهتره اینها رو داشته باشه 👌
👬 #فاصله_سنی چقدر باشه ⁉️ تا ۲۰ سال بزرگترم عیب نداره
🏡 از #کدام_شهرها قبول میکنین خواستگار و #زندگی میکنین ⁉️ کرج و تهران و فردیس
🕊 طلبه و #روحانی میپذیرید ⁉️خیر
چه کسانی #اولویت دارن ⁉️
🏞 ارسال #عکس دارین و در چه شرایطی میفرستین ⁉️ با شرایط
🔝 #قد و #وزن تون چطوره 🐠 قد ۱۵۵ وزن ۵۵
🚥 #رنگ_پوست و چشم ها 🐠رنگ پوست سفیدچشم مشکی
🐝 نوع #مزاج_بدنی تون 🐠
📚 #سابقه ازدواج و فرزند دارید ⁉️ بله ولی فرزند ندارم 👌
💔 شخص مطلقه میپذیرید ⁉️ بله و بدون فرزند .
🚶♂ ازدواج با شخص #معلول ⁉️خیر
با تعدد زوجات موافقین ⁉️
و نظرتون درباره عقد موقت 😇خیر
✅ نظر شما درباره #مهریه 🐠توافقی باشه خوبه .
#رسومات خاص خانواده و نظرشون راجع به #مراسم_عقد و عروسی با توجه به شرایط #اقتصادی فعلی 🐠عقد ازدواج رسمی و عرفی .
نظر خانواده درباره #جهیزیه 🐠 ساده و معمول باشه .
#انتظارات مهم خانواده تون 🐠 معمول و منطقی درباره شغل خوب و ایمان درست و...
📣 #حرفهای_پایانی و مهم تون 🐠
علاقه تون و نظرتون نسبت به #فرزند و بچه آوری در شرایط فعلی 🐠 هر چی خدا بخواد
#خط_قرمزهای شما در زندگی 🐠 کارهای حرام و آزار خانواده ❌
#صفات و #روحیات مهم و خاص شما و #علاقه هاتون در زندگی 🐠 مهربانی و خوش اخلاقی و ...
#ملاک های اصلی و #ویژگی های مهم مورد انتظارتون برای همسر آینده 🐠 ایمان و کار درست و اخلاق خوب و صداقت و ...
آیا این نوشته 👆 با #اطلاع_خانواده تون پر شده ⁉️ بله ان شاءالله
#نشانی_حساب کاربری شما
و یا مادرتون همراه #شماره شون ☎️
برای مدیر فرستاده شده ✅
🕋 #خداوند_خیرتون_بده 🕋
#موفق و #سلامت باشید همگی 💐 یا زهراء 💐
#جهاد_کبیر ( آسان سازی ازدواج ) 👌
https://eitaa.com/asansaziezdevaj
♻️ آقایان! آرای منتشر شده امام را دریابید، اسناد منتشر نشده پیشکش!
سایت جماران در ادامه سیاست "انتشار اسناد منتشر نشده امام خمینی و دفتر امام"! که اخیرا آغاز کرده، اقدام به انتشار تصاویر اوراقی نموده که مدعی است حاوی آرای امام خمینی (ره) در انتخابات دوره های اول، دوم و سوم مجلس و اولین دوره خبرگان است (اینجا) و به منظور بهره برداری از محتوای تصاویر اوراق مدکور، در راستای منافع و منویات جریان لیبرال و منحرف و غربگدای طرد شده از سوی امام، مصاحبه ها و یادداشتهایی را از افرادی که به نظر می رسد یک بار هم اسناد منتشره حضرت امام در ۲۱ جلد صحیفه امام را نخوانده اند، درج نموده است. (اینجا و اینجا)
در این ارتباط و به منظور جلوگیری از تحریف امام، آنهم به وسیله سایتی که زیر مجموعه موسسه ایست که حفظ آثار و جلوگیری از تحریف نظرات و دیدگاههای امام را برعهده دارد توجه به چند نکته ضروری است:
1- حضرت امام در پایان وصیتنامه خود فرموده اند:
"من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطۀ سالوسی و اسلام نمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نموده ام که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شده ام. آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار مینمایاندند، و نباید از آن مسائل سوء استفاده شود. و میزان در هر کس حال فعلی اوست."
برخی از کسانی که نامشان در اوراق منتشره سایت جماران، تحت عنوان تصویر آرای امام در مجالس مختلف، مشاهده میشود، در زمان حیات شریف آن حضرت مورد طرد صریح ایشان قرار گرفته و صلاحیت آنان به دلیل طرفداری از وابستگی به آمریکا و ابراز نظرهای انحرافی در باره دین و قرآن و . . خیانتهایشان رد شد! به طور خاص امام، در پاسخ به مرحوم محتشمی پور در مورد اعضای نهضت آزادی و مرحوم مهندس بازرگان فرمود:
"نتیجه آنکه نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بیاطلاع از مقاصد شوم آنان هستند میگردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته باشند."
متن کامل را می توانید در (اینجا) ببینید. یا در نامه ای که برای عزل منتظری از جانشینی رهبری منتشر نمودند فرمودند:
"والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده لوح می دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیلکرده که مفید برای حوزه های علمیه بودید و اگر اینگونه کارهاتان را ادامه دهید مسلماً تکلیف دیگری دارم و می دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی کنم. والله قسم، من با نخست وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می دانستم. والله قسم، من رأی به ریاست جمهوری بنی صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم." متن کامل (اینجا).
2- چون در باره موضوعاتی که تحت عنوان "اسناد منتشر نشده امام خمینی و دفتر امام" گزینش و منتشر می شود ممکن است اسناد دیگری هم وجود داشته باشد که خوشایند ذائقه منتشر کنندگان نبوده و منتشر نگردد ، اصل این سیاست باصطلاح "انتشار اسناد منتشر نشده" به شکل گزینشی فعلی و بنا بر تشخیص و میل جماعتی که وفاداریشان به امام و آرمانهای انقلاب لااقل برای بخش عظیمی از مردم و عاشقان و ارادتمندان حضرت امام زیر سوال رفته، قابل نقد جدی بوده و خالی از شائبه سیاسیکاری نمی باشد. خصوصا که کوس رسوایی عدم استقلال و سیاسی کاری و وابستگی سایت منتشر کننده و دست اندرکاران آن به یک جریان سیاسی که در فتنه های مکرر 78 و 88 و 98 و فتنه اخیر قاتلان و فواحش، سردمداری و یا سکوت نموده مدتهاست بر زمین افتاده.
3- دست اندرکاران موسسه تنظیم ونشر آثار امام و سایت وابسته جماران، نظرات و وصایای امام که در کتاب صحیفه منتشر شده را بخوانند و عمل کنند و مطمئن باشند با انتخاب و انتشار اسناد باصطلاح منتشر نشده به صورت گزینشی و بر خلاف صریح نظرات معروف و منتشر شده امام، نمی توانند جریانات و افراد مطرود امام را به عرصه بازگردانند.
4- کلام آخر آنکه یادداشت نویسان و مصاحبه کنندگان در مورد اسناد جدیدالانتشار هم که با ابتدایی ترین اصول نظرات و دیدگاه های امام بیگانه اند و سر آشتی هم ندارند، بدانند عاشقان خمینی به پیروی از فرمایش ایشان که فرمود:
"تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرالها بیفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بیپناه را از بین ببرند، تا من هستم از اصول نه شرقی و نه غربی عدول نخواهم کرد، تا من هستم دست ایادی امریکا و شوروی را در تمام زمینهها کوتاه میکنم و اطمینان کامل دارم که تمامی مردم در اصول همچون گذشته پشتیبان نظام و انقلاب اسلامی خود هستند"
نخواهند گذاشت حکومت به دست لیبرالها و منافقین بیفتد و خوابهای آشفته دلدادگان آمریکا تعبیر شود!
🔻برای پیگیری نظرات مهدی کوچکزاده عضو کانال شوید:
Eitaa.com/kouchakzadeh
Kouchakzadeh.blogfa.com
🌸بِسْمِ اللَّـــــــهِ الرَّحْمَـٰـــنِ الرَّحِــــــيمِ🌸
اِلهی یا حمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
🦋❤️🦋
❌روحالله زم فهمید ولی علیمی نفهمید!
⛔️روح الله زم یک بار در فعالیت خرابکارانهی خود علیه جمهوری اسلامی حس نااُمیدی پیدا کرد ، آنجایی که با خودش گفت حالا جمهوری اسلامی برود ، چه کسانی جایگزین آنها شوند که بهتر باشند؟
⛔️امثال علیمی هنوز نفهمیدهاند این جمهوری اسلامی که به آن لگد میزنند اگر برود آنها بجای مجالس عزای چند هزار نفری محرم ، باید بروند و در پستوی منازلشان مجلس هیئت خصوصی و بی سر و صدا برگزار کنند!
⛔️امثال علیمی هنوز نفهمیدهاند اگر جمهوری اسلامی برود در بهترین حالت ، ایران همانند آذربایجان میشود که با حدود ۸۰% جمعیت شیعه ، کسی حق زدن یک پرچم امام حسین بر سر در منزلش را ندارد!
⛔️امثال علیمی هنوز نفهمیدهاند که همین حکومت اسلامی خون مسلمانان و شیعیان بسیاری را از ریخته شدن نجات داده است. همان خون ارزشمندی که در منابع دینی روی حفظ آن بسیار تاکید شده است!
😏نفهمیدهاند و شاید سودشان در نفهمیدن است!
✍میلاد خورسندی
💠صبح صادق مهدوی
🇮🇷@Sobhesadegh_ir
┄┅═✧❀💠❀✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍آواربرداری دولت رئیسی ادامه دارد ...
@secret_file
حدود دو سال از آغاز فعالیت دولت می گذرد. در این روزها، رسانه های اصلاح طلب تلاش می کنند این سوال را در اذهان مردم و حتی انقلابی ها ایجاد کنند که این دولت چه کاری در حوزه عمرانی انجام داده.
این کلیپ رو بفرست برای اونهایی که ازت سوال می پرسن!
👌 #محرمانه کانال حرفهایها
http://eitaa.com/joinchat/361299968Ca15e2013ea
محرمانه را به دیگران هم معرفی کنید
#حدیث
❤️قالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّیاللهُعَلَیهِوَآلِه❤️
🍀«إذَا تَطَيَّبَتِ المَرأَةُ لِغَيرِ زَوجِهَا، فَإنَّمَا هُوَ نَارٌ وَ شَنَازٌ».
🌺اگر زنی خود را برای غیرشوهرش معطّر نماید، آن عطر آتش و ننگ خواهد بود.
🌸آرایش کردن و زینت دادن خود برای غیر محارم، آتش جهنّم و ننگ در دنیا را در پی خواهد داشت و اگر شوهری از این کار همسرش راضی باشد، در جرم او شریک است.
📚 نهج الفصاحه، ص190.
✅ شیخ علی قجری 👇
https://eitaa.com/joinchat/1005584466C7513e071e8
*با این وضع، ما حتی تشیع را از عقل هم دور می کنیم*.
✍️ * حجه الاسلام دکتر رسول جعفریان استادتمام دانشگاه تهران *
🖊
*چرا ما عقبگرد داریم*؟
از جنبشهای فکری اخیر یکی مکتب تفکیک است.... مکتب تفکیک همان رویکرد اخباریگری است، *تفکر اخباریگری و تفکیکی، از اساس اجازه تحول فکری نمی دهد*.
*مرتب می گویند ما کاری به عقل نداریم و فلسفه قدیم را منکریم اما در عمل، *مبنای تفکر این است که برای همه چیز باید در همین متون حدیثی گشت و راه حل یافت*.
من نقد فلسفه سنتی را از سوی آنها دوست دارم اما هیچ جایگزینی ندارند.
مثل آخر صفوی، که فلسفه قدیم نقد شد و اخباریگری جایش را گرفت.
فیض کاشانی کتاب درباره اسب می نوشت اما فقط تعدادی روایت بود!
*مفهوم علم در میان ما، روز به روز عرفانی تر و دور از نگرش علمی ـ تجربی شد*.
به نظرم سیطره تفکر صدرایی نقش مهمی در تخریب معنای علم تجربی داشت، و ما را در امتداد هزاران سال، در قانع شدن، به همان سرمایه های کهن عقل گرایانه یونانی در هر دو بعد عقل بحثی و شهودی، پیش برد، و زمینه نوعی انقلاب فکری و علمی را آن هم درست وقتی اروپا متحول شد، از دست ما گرفت. ما دلخوش به وحدت عاقل و معقول و اتحاد با عقل فعال بودیم در حالی که دقیقا در مسیر انفعال حرکت می کردیم.
من صرف تکیه بر تفکر تجربی را ستایش نمی کنم، اما تا اینجا این حرف درست بود که قرآن نگرش واقع گرایانه ای به علم داشت که مسلمانها از آنها دور شدند. از همان ابتدای اسلام، برخلاف روش قرآنی که علم را در معنای عام به کار می برد، علما، علم را به معنای حدیث گرفتند. ده ها کتاب و رساله هست که نام کتاب العلم دارد، در بخاری و کافی هم هست اما همه آنها مقصودشان علم حدیث است. به تبع آن، علم اصلی، همان علم دینی شد و بقیه در حاشیه قرار گرفتند. هیچ کس علم را جز افرادی نادر مثل رازی و بیرونی، جدی نگرفت.
این که دنیای اسلام توانست بهره ای در علم داشته باشد، حرفی نیست اما باید بدانیم *هیچ نوع انقلاب علمی [در هیچ زمانی میان مسلمانان] پدید نیامد*
انقلابی مشابه آنچه در رنسانس و پس از آن قرن های هفدهم و هجدهم در بغداد پدید نیامد. ما همان علوم یونانی را توسط فارابی و ابن سینا، لباس جدید پوشاندیم. اتفاق خاصی نیفتاد. دانش های فرعی ما توسعه یافت. البته در زمینه حقوق و فقه، توسعه داشتیم اما آنها هم به دلایلی، متوقف شد.
ما انتظار داشتیم بعد از انقلاب، ادبیات علمی تری را داشته باشیم. متاسفانه نه فقط در علم کار جدی نکردیم، بلکه از لحاظ دینی هم نگرش های عاقلانه جای خود را به تمایلات خرافه گرایانه واگذار کرد.
طی سه چهار دهه گذشته، بر شمار آداب و رسوم مذهبی بی پایه افزوده شده، حجم داستان های شگفت در مداحی و روضه خوانی بیشتر شده، و *باورهایی که به تدریج در حال گرفتن رنگ تقدس است، فزونی یافته است*.
حتی بر شمار امامزاده ها هم افزوده شده است.
*شما عقب ماندگی علمی را هم به عنوان خرافات علمی در نظر بگیرید، چیزی که در رشد پدیده ای ساختگی و ناشی از تنفر نسبت به غرب، به نام طب سنتی قابل مشاهده است*.
همه آنها که از طب سنتی ترویج می کنند، به طور مداوم به علم جدید حمله می کنند.
بنده وقتی این دوره را با دوره صفوی مقایسه می کنم، فرق چندانی نمی بینم.
چنان که دوره قاجاری هم تا اواسط راه و حتی بعد از آن همین طور است.
. *ما در یک برهه کوتاه، با رشد افکار کسانی مانند مطهری، قدری برابر خرافات ایستادیم اما به سرعت از آن وضعیت دور شدیم. حقیقت آن است که ترویج خرافات، قدری هم گرو این است که کسانی که قدرت و پول دارند، می خواهند خود را مذهبی تر هم نشان دهند و از این راه، بهره برداری بیشتری بکنند.*
این کار معمولا در دل خرافات راحت تر انجام می شود.
*جنس آدمهای متدین پولدار، این است که اگر هوشیارش نکنیم، مدام به سمت ظاهر بینی غش می کند*.
*به میزان دینداری باید عقلش را هم تقویت کرد*.
آدم هایی را داشتیم که اوائل انقلاب، نگاه های روشنفکری بهتری به دین داشتند، اما به تدریج، یا سکوت کردند یا خود به حمایت از این امور پرداختند.
مدعیان امام زمانی بیش از حد هستند، و اگر مقاومت برخی از نهادها نبود، وضع ما از این هم که هست بدتر بود.
ما در این دوره، شاهد تکرار صفویه هستیم؛ مقصودم به خصوص روی این جهت است که در دوره اخیر صفوی، تلاش کردند همه علوم را از دل احادیث درآورند، مشابه این تلاش را در اسلامی کردن علوم در دوره جدید مشاهده می کنیم. گاهی آنها که فلسفی ترند می گویند ما در کل می خواهیم نگرش توحیدی را حاکم کنیم، اما به طور مشخص، عده ای دنبال آن هستند که از دل احادیث و متون دینی، همه علوم را استخراج کنند. برخی می گویند می خواهیم علوم انسانی و اجتماعی را استخراج کنیم، برخی پا را بالاتر گذاشته و همه علوم را می گویند. مشکل این است که فکر علمی، فکر کشف روابط علمی در جهان، فکری که بتواند مثل نیوتن یا انیشتین عمل کند، در عمق فکر ما نیست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️ توصیفات یک عالم بلوچ اهل سنت از سیستان و بلوچستان که از مقام عظمای رهبری میگویند، #امام_خامنه_ای
قلب مردم ایران است
@p_montazer313
#پایگاه_خبری_منتظر
🍂▪️🍂
#دعایی برای معیت_با_امام در دنیا وآخرت
🔻عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ سَهْلٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلِّمْنِي شَيْئاً إِذَا أَنَا قُلْتُهُ كُنْتُ مَعَكُمْ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ قَالَ فَكَتَبَ بِخَطٍّ أَعْرِفُهُ أَكْثِرْ مِنْ تِلاَوَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ وَ رَطِّبْ شَفَتَيْكَ بِالاِسْتِغْفَارِ.
🌱اسماعيل بن سهل مىگويد: به امام جواد سلام الله علیه نامهاى نوشتم كه دعايى به من بياموز كه چون بخوانم در دنيا و آخرت با شما باشم.
👌امام سلام الله علیه با خطّى كه من آن را خوب مىشناختم نوشت:
💯سورۀ «انّا انزلناه»(سوره قدر) را بسيار تلاوت كن، و لبهاى خود را به ذكر استغفار تَر گردان.
📚ثواب الاعمال، ص۱۶۵
🍂▪️🍂
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
🆔#کانال_عطش_انتظار 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/956694547Cc80307b158
http://eitaa.com/seyedmohamadjavadi128
..............................................
https://rubika.ir/javadi371
قالَ علیهالسلام: نِعْمَةٌ لاتُشْکَرُ کَسِیَّئَةٍ لاتُغْفَرُ. (بحارالانوار، ج75، ص364)
فرمود: خدمت و نعمتى که مورد شکر و سپاس قرار نگیرد، همچون خطائى است که غیر قابل بخشش باشد.
١٩- قالَ علیهالسلام: مَوْتُ الاْنْسانِ بِالذُّنُوبِ أکْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالأجَلِ، وَ حَیاتُهُ بِالْبِرِّ أکْثَرُ مِنْ حَیاتِهِ بِالْعُمْرِ. (بحارالانوار، ج75، ص83)
فرمود: فرارسیدن مرگ انسانها، بهجهت معصیت و گناه، بیشتر است تا مرگ طبیعى و عادى، همچنین حیات و زندگى بهوسیله نیکى و احسان به دیگران بیشتر و بهتر است از عمر بىنتیجه.
20- قالَ علیهالسلام: لَنْ یَسْتَکْمِلَ الْعَبْدُ حَقیقَةَ الاْیمانِ حَتّى یُؤْثِرَ دینَهُ عَلى شَهْوَتِهِ، وَلَنْ یُهْلِکَ حَتّى یُؤْثِرَ شَهْوَتَهُ عَلى دینِهِ. (بحارالانوار، ج75، ص81)
فرمود: بندهای حقیقت ایمان را نمىیابد، مگر آنکه دین و احکام الهى را در همه جهات بر تمایلات و هواهاى نفسانى خود مقدّم دارد؛ و کسى هلاک و بدبخت نمىگردد، مگر آنکه هواها و خواستههاى نفسانى خود را بر احکام الهى مقدّم نماید.
سبز شدن درخت
ابو هاشم جعفری می گوید: وقتی که آن حضرت از مأمون جدا شد و با همسرش ام فضل از بغداد به سوی مدینه می رفت، با همراهان خود هنگام غروب در راه کوفه به دارالمسیب رسید و در آنجا داخل مسجدی شد. در صحن مسجد درختی بود که همواره خشک و بی ثمر بود. امام مقداری آب خواست و کنار آن درخت وضو گرفت و نماز مغرب را در آن مسجد با جماعت برگزار نمود. حضرت در رکعت اول پس از حمد، سوره «نصر» را قرائت کرد، در رکعت دوم پس از حمد، سوره توحید را خواند و قبل از رکوع، قنوت گرفته و دعا کرد و رکعت سوم را نیز خوانده و تشهد گفت. او پس از نماز اندکی نشست و به ذکر خدا، بدون انجام تعقیبات پرداخت و چهار رکعت نافله بجا آورد و بعد از تعقیب نماز، دو سجده شکر نموده و از مسجد خارج شد. حضرت وقتی به کنار آن درخت رسید، مردم با شگفتی تمام مشاهده کردند که درخت سبز شده و میوه های شیرین و بی دانه در شاخه هایش ظاهر گردیده است. آنان از آن میوه ها خورده و بسیار تعجب کردند. ابن شهر آشوب می گوید: فقیه بزرگ شیعه جناب شیخ مفید نیز از میوه آن درخت در مسیر بغداد - کوفه خورده است.(1) در همانجا بدرقه کنندگان با امام وداع کردند و حضرت در همان لحظه رهسپار مدینه گردید. امام همچنان در مدینه بود و مردم از وجودش به نحو شایسته ای بهره می بردند تا اینکه خلافت به معتصم عباسی رسید. او امام جواد علیه السلام را دوباره از مدینه به بغداد احضار کرد و تا هنگام شهادت، امام را در آن شهر نگاه داشت
1. المناقب، محمد ابن شهر آشوب مازندرانی، نشر علّامه، 1379 ش، ج 4، ص 390.
2. ارشاد مفید، نشر اسلامیه، تهران، 1380 ش، ص 628.
23
آن هنگام امام رضا علیه السلام هنوز به سفر اجباری خراسان نرفته بود. او که از نور چشمانش محروم بود، می گوید: پس از مراسم حج، من با امام رضا علیه السلام خداحافظی می کردم که در آن حال به امام عرض کردم: می خواهم از مکّه به مدینه بروم، دوست دارم برایم نامه ای نوشته و مرا به حضرت جواد علیه السلام معرفی کنید. امام تبسم کرد و نامه ای برایم نوشت. من به مدینه آمدم. کارگزار امام جواد علیه السلام آن حضرت را به نزد ما آورد. من نامه را به آن کودک بزرگمنش دادم. او به کارگزارش موفق خادم فرمود: آن نامه را باز کن! او مهر از نامه برداشت و آن را باز کرد و در مقابل امام جواد علیه السلام قرار داد. حضرت به نامه نگاهی انداخت و در آن حال به من متوجه شده، فرمود: ای محمد! وضع چشمانت چطور است؟ گفتم: ای پسر رسول خدا همانطور که مشاهده می کنید من از چشم و از نعمت بینایی بی بهره ام.
حضرت جواد علیه السلام در آن لحظه دستان کوچکش را نزدیک آورد و به چشمانم کشید. از یمن برکت آن بزرگوار چشمانم شفا یافت و بینایی ام بازگشت و بهتر از قبل شد. من از خوشحالی دست و پای آن گرامی را بوسیدم و در حالی از امام جواد جدا شدم که کاملاً همه جا را می دیدم.(1)
بایزید بسطامی
بایزید بسطامی در یکی از سفرهایش با امام جواد علیه السلام در دوران کودکی برخورد داشته و مطالبی آموخته است. او می گوید: زمانی در راه مسافرت به مکه به کودکی چهار ساله برخورد کردم و پیش خود گفتم: او کودکی است که اگر به او سلام کنم شاید معنای سلام را نداند و به سلام من بی اعتنا باشد؛ امّا اگر سلام دادن را هم
__________________________
1. الامام الجواد من المهد الی اللهد، سید محمد کاظم قزوینی، نشر لسان الصدق، قم، 1426 ق، ص 246.
2. عیون اخبار الرضا علیه السلام ، شیخ صدوق، نشر جهان، 1378 ق، ج 2، ص 242.
25
ترک کنم یکی از آموزه های اخلاقی اسلام را عمل نکرده ام. تصمیم گرفتم که به او سلام کنم. وقتی سلام مرا شنید، سربلند کرد و فرمود: قسم به خدایی که آسمان را برافراشت و زمین را گسترد، اگر خدا امر به پاسخ سلام نکرده بود، سلام تو را پاسخ نمی دادم! آیا تو خودت را بزرگ می شماری و من در نظر تو به خاطر کمیِ سن و سال کوچک هستم؟ علیک السلام و رحمة اللّه برکاته و تحیاته و رضوانه. سپس گفت: خداوند راست فرموده است که: «وَ اِذا حُیّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِاَحْسَنَ مِنْها؛(1) هر گاه به شما تحیت گویند پاسخ آن را بهتر از آن بدهید!» بعد از آن دیگر سکوت کرده و حرفی نزد. من گفتم: ادامه آیه این است: «اَوْرُدُّوها؛ یا لااقل به همان گونه پاسخ دهید.» فرمود: این بخش از آیه مربوط به کوته اندیشانی همانند توست!
من فهمیدم که او به رغم سن اندک خود از عارفان بزرگ و تأیید شدگان از سوی خداست. او به من گفت: ای ابایزید! کجا می روی؟
گفتم: قصد زیارت خانه خدا را دارم.
او از جای بلند شد و به من فرمود: آیا وضو داری؟
گفتم: نه وضو ندارم.
او مرا با خود ده گام برد که به رودی بزرگ تر از رودخانه فرات رسیدیم. او نشست و من هم در کنارش نشستم و به شکل شایسته و نیکویی وضو گرفت و من هم وضو گرفتم.
پرسیدم: این نهر چه نام دارد؟
گفت: این رود جیحون(2) است و باز سکوت کرد. پس از اندکی آن پسر بچه به من فرمود: بلند شو برویم! باز به همراه او حرکت کردم. بیست گام رفته بودیم که به رودخانه ای بزرگ تر از فرات و جیحون رسیدیم. به من فرمود: بنشین و من نشستم! او رفت. من مردمی را دیدم که با مرکبهایشان از آنجا می گذشتند. پرسیدم: اینجا کجاست؟ گفتند: اینجا رودخانه نیل در یک فرسخی مصر است. ساعتی نگذشته بود که دوستم یعنی همان پسر
__________________________
1. نساء / 86.
2. رودی در اطراف بلخ است.
26
بچه به نزدم آمد و فرمود: بلند شو برویم! باز هم من پشت سر او راه افتادم. حدود بیست گام برداشته بودیم که در افق مغرب زمین هنگام غروب آفتاب به درختان نخل زیادی رسیده و در آنجا نشستیم. بلند شده و به من فرمود: با من بیا! من لحظاتی پشت سر او راه رفته بودم که خودم را در خانه کعبه یافتم. از این همه عظمت و شکوه در شگفتی فرو رفته بودم، از مردی که خانه کعبه را به رویمان گشود پرسیدم: این پسر بچه کیست؟ او گفت: این آقای من امام محمد جواد علیه السلام است. با کمال تعجب در حالی که در مورد عظمت او به فکر و اندیشه فرو رفته بودم، گفتم: «اَللّهُ اَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَه؛(1) خداوند بهتر می داند که رسالت (امامت) خود را بر دوش چه کسانی قرار دهد.»
در اینجا به نقل نمونه ای از معجزات امام جواد علیه السلام در مورد زنده شدن مردگان می پردازیم.
شفای فرزند بی جان
در زمان امامت حضرت جواد علیه السلام مردی به نام شاذویه که قبیله آنان تیره ای از بنی امیه بودند بر خلاف باورهای تبارشان فقط خود او و همسرش به امامت حضرت جواد علیه السلام اعتقاد داشتند. علت گرایش آنان نیز اعجازی بود که از وجود مبارک پیشوای نهم علیه السلام در مورد فرزندشان رخ داده بود. ماجرا از این قرار بود که شاذویه روزی به طور اتفاقی همراه رفیقش به حضور امام محمد تقی علیه السلام رفت. در آن جلسه محمد بن سنان نیز حاضر بود.
امام به آنان خوش آمد گفت و درود فرستاد و فرمود: ای شاذویه! در نظر تو موضوعی است که می خواهی آن را پیش ما مطرح کنی و نیز دلیل و نشانه ای نیز بر امامت ما می خواهی! تو این راز را نزد کسی آشکار نکرده ای!
وقتی که شاذویه سخنان حضرت را ـ که از مکنونات قلبی اش آگاه بود ـ شنید به امامت و حقانیت آن گرامی یقین کرد و او فهمید که حضرت جواد علیه السلام از خاندان وحی، اهل بیت نبوّت و میراث دار رسالت است. امام به وی فرمود: ای شاذویه! تو می خواهی ما برایت انگیزه آمدنت و نیازی را که تو را پیش ما کشانده بیان کنیم!
شاذویه در حالی که از کلمات امام علیه السلام ذوق زده شده بود گفت: آری سرورم! من اینجا نیامده ام مگر به خاطر اینکه راز دل مرا آشکار کنی، سؤالم را پاسخ دهی و نیازم را بگویی! حضرت جواد علیه السلام فرمود: بله، همسر تو باردار است و به زودی پسری به دنیا می آورد. همسرت در هنگام تولد این فرزند زنده خواهد ماند. او همسر خوبی است و از قبیله امیه است. برو نزد همسرت!
شاذویه گفت: بله. ای ابا جعفر!
رفیق شاذویه که به امام جواد علیه السلام
30
اعتقادی نداشت، گفتگوی وی با امام را بر نتابید و او را مذمت کرد و گفت: ابوجعفر این سخنان را به خاطر پیشبرد امامت خویش به زبان آورد؛ امّا شاذویه سخن او را نپذیرفت.
شاذویه پس از اینکه از محضر امام علیه السلام مرخّص شد به خانه اش آمد. وی همسرش را در آستانه مرگ دید؛ امّا چون به گفته امام جواد علیه السلام اعتقاد داشت زیاد نگران نشد و آرامش خود را حفظ کرد. پس از مدتی عیالش نوزاد پسری به دنیا آورد که مرده بود.
او دوباره به حضور امام رسید و وقتی نزدیک رفت، امام فرمود: ای شاذویه! آیا آنچه را که در مورد همسر و فرزندت گفته بودم درست بود؟
او گفت: بله ای آقای من! اما چرا دعا نکردی تا پسرم زنده به دنیا بیاید؟
امام فرمود: آیا این را از ما می خواهی؟ شاذویه گفت: بله سرورم! امام فرمود: امّا سرنوشت او مقدّر شده است و حکم الهی در مورد او جاری است. او با لحنی ملتمسانه گفت: پس فضل و کرامت شما چه می شود؟
محمد بن سنان نیز به یاری او شتافته و با اصرار و التماس شاذویه را تأیید کرد و گفت: آقا جان! از خدا بخواهید تا پسر او را زنده کند!
لبهای امام به حرکت در آمد و با خداوند متعال به نجوا پرداخت: خداوندا! تو به رازهای درونی بندگانت آگاهی! شاذویه دوست دارد که فضل و رحمت و کرامت تو را ببیند، پس خدایا! پسر او را برایش زنده کن!
در همین لحظه امام خم شد و سر مبارکش را به شاذویه نزدیک نموده و فرمود: برو به نزد پسرت که خداوند او را برایت زنده کرد!
شاذویه با شتاب تمام از محضر پیشوای نهم خارج شد در حالی که از شنیدن زنده شدن پسرش سر از پا نمی شناخت. وقتی خبر به مادر بچه رسید، او از اعتقادات فاسد قبیله اش تبری جسته و به مذهب اهل بیت گروید و امام جواد علیه السلام را به عنوان امام برگزید.
کسانی که در منزل شاذویه شاهد معجزه امام نهم بودند، همگی شیعه شدند.(1)
__________________________
1. الهدایة الکبری، حسین بن حمدان خصیبی، مؤسسه البلاغ، بیروت، 1411 ق، ص 307.
شهادت عصا بر امامت
يحيي بن اكثم از علماي دربار عباسي مي گويد:
روزي براي زيارت قبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رفته بودم كه امام جواد (علیه السلام) را ديدم، با او در خصوص مسائل گوناگوني مناظره كردم، همه را پاسخ داد. به او گفتم: خواستم از شما چيزي بپرسم اما شرم دارم از پرسش.
امام فرمودند: بدون آنكه سئوالت را بپرسي من پاسخ آنرا مي دهم. تو ميخواهي بپرسي امام كيست؟
گفتم: آري به خدا سوگند همين است؟!
فرمود: منم
گفتم: بر اين مدعا نشانه و حجتي داريد؟
در اين لحظه عصايي كه در دست امام بود به سخن آمد و گفت:
" اّنه مولايي امام هذا الزمان و هو الحجة "همانا مولاي من حجت خدا و امام اين زمان است.(1)
خشك شدن دست نوازنده
محمد بن ريان نقل مي كند: مامون براي رسيدن به هدفش [بدنام كردن حضرت امام جواد(علیه السلام)] همه نوع نيرنگي را در خصوص امام جواد(علیه السلام) به كار برد اما هيچ كدام از آنها براي وي سودي نداشت.
به عنوان نمونه پس از به عقد درآوردن دخترش ام الفضل با امام جواد (علیه السلام)، صد كنيز زيبا را انتخاب كرد كه هر يك جامي پر از گوهر درخشان در دست داشتند. مامون به كنيزان دستور داد تا پس از نشستن حضرت در جايگاه دامادي به استقبال وي رفته و به او خوشامد گويند. كنيزكان به سوي حضرت شتافتند و خوشامد گفتند ولي امام هيچ التفاتي به آنها نكرد.
در دربار مامون مردي به نام مخارق كه ريشي بلند وصوتي خوش داشت و عود مي نواخت وجود داشت. وي به مامون گفت من توان آنرا دارم كه نقشه ات را [وادار كردن حضرت به لهو و لعب] عملي سازماز اين رو در مقابل امام جواد (علیه السلام) نشست و شروع به خواندن آواز كرد. كساني كه در آنجا حضور داشتند گرد مخارق حلقه زدند. هنگامي كه مخارق شروع به نواختن عود و آواز خواني كرد، امام جواد (علیه السلام) سر مبارك خود را متوجه او كرد و بر وي نهيب زد و فرمود: "اتق الله يا ذالعثنون " از خدا بترس اي ريش بلند. دست مخارق از حركت ايستاد، عود از دستش افتاد و ديگر هرگز نتوانست عود بنوازد.
روزي مامون از بلايي كه بر سر مخارق آمده بود از وي سئوال كرد. مخارق پاسخ داد چون امام جواد(علیه السلام) بر من نهيب زد چنان ترسي از هيبت او بر من مستولی شد كه دستم فلج شد و هرگز بهبود نيافت.(2)
آزادي از زندان
اباصلت مي گويد: پس از دفن حضرت رضا(علیه السلام)، به دستور ماُمون يك سال زنداني شدم. پس از يك سال از تنگي زندان و شب نخوابي به ستوه آمدم، دعا كردم و براي رهايي از زندان محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) متوسل شوم. از خداوند خواستم به بركت آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)در كار من گشايشي انجام دهد.
هنوز دعايم به آخر نرسيده بود كه حضرت ابي جعفر(علیه السلام) نجات بخش گرفتاران عالم، وارد زندان شد و فرمود: اي اباصلت از تنگناي زندان بي تاب شده اي .عرض كردم به خدا سوگند سخت بي تابم.
فرمود: برخيز، دستي به زنجيرها زد و غل و زنجيرها از دست و پاي من بر زمين افتاد. سپس دست مرا گرفت و از كنار نگهبانان زندان عبور داد .نگهبانان در حالي كه مرا نظاره مي كردند، توان سخن گفتن با مرا نداشتند و از زندان خارج شدم. سپس حضرت فرمود: برو در امان خدا كه هرگز نه دست مامون به تو مي رسد و نه دست تو به مامون.
اباصلت مي گويد: همانگونه كه حضرت فرمود تا حال مامون را نديده ام.(5)