🎙اخلاص در عمل #سخنرانی_کوتاه ✅ #حجت_الاسلام_عالی 🌐معاونت تبلیغ حوزه علمیه خراسان https://eitaa.com/joinchat/4089708577C789eb1fada 🆔 @howzehtabligh

▪️منبر کوتاه 🎙سخنران: حجت الاسلام عالی ☀️موضوع: ماجرای امامت امام جواد (ع) ☘️ اصلی‌ترین، محوری‌ترین چالشی که در زمان امام جواد علیه‌السلام بود و برای شیعیان به وجود آمد، همین مسئله بود که تسلیم هستند یا نیستند، تسلیم ولی خدا هستند یا نیستند، چرا؟ چه خصوصیتی داشت امام جواد (ع) ؟ اولین امتحان شیعه بود به امامت امام در خردسالی، تا آن زمان شیعه مواجه نشده بود با این‌چنین وضعیتی، (بله بعد از امام جواد، امام هادی هم در هشت_نه‌سالگی به امامت رسید. امام زمان علیه‌السلام که در پنج‌سالگی به امامت رسید اما اولین امامی که در خردسالی به عنوان امام از طرف خداوند متعال منصوب شد. امام جواد علیه‌السلام بود که حدود هشت سالش بود، این اولین امتحان شیعه بود لذا واقعاً در اینجا شیعه محک خورد، حتی بعضی از بزرگانی بودند که اینجا کم آوردند، حتی بعضی از بزرگان. 🖤 بعد از شهادت امام رضا علیه‌السلام که امامت امام جواد بود نشسته بودند اصحاب امام رضا و خواص شیعه مانند ریان ابن سلد، محمد ابن حکیم و یونس ابن عبد الرحمان، این‌ها بزرگان شیعه بودند نشسته بودند و داشتند برای شهادت امام رضا ع گریه می‌کردند، مجلس عزا و گریه بود، یونس بن عبد الرحمان بلند شد، فقیه و آدم بزرگی بود، گفت: گریه بگذارید کنار، ببینیم چه‌کار بکنیم، دور همدیگر شور و مشورت بکنیم که تا وقتی این کودک بزرگ بشود(اشاره به امام جواد بود) تکلیف شیعه چه است؟ ریان ابن سلد بلند شد و دوتا سیلی زد به گوش یونس عبد الرحمان و گفت: من گمان می‌کردم تو مؤمن هستی، این حرف بود که زدی؟ ! اگر امامت یک منصب الهی است به طفل یک‌روزه هم که بدهد امام است (مثل حضرت عیسی که به آن شکل بود)، و اگر منصب الهی نیست و از طرف خدا نیست پیرمرد صدساله هم با دیگری مساوی است، این چه حرفی است که ما بشینیم و تکلیف شیعه را تعیین بکنیم تا این کودک بزرگ بشود. ❌ ببینید حتی بعضی از خواص بودند که آن تسلیمی را که باید می‌داشتند، نداشتند. از آن‌طرف کسانی بودند که در این محک سربلند بیرون آمدند از جمله علی ابن جعفر، علی ابن جعفری که در قم اگر مشرف بشوید به زیارت حضرت معصومه علیها‌السلام در بازار شهدا یک مقبره‌ای است، یک امام‌زاده‌ای است به نام علی ابن جعفر، فرزند امام صادق (علی ابن جعفر صادق) پیرمردی بود، شاید نود سالش بود، عالم، که تدریس می‌کرد، تدریس به این معنی که احادیث برادرش موسی‌ابن‌جعفر و پدرانش را می‌گفت، یک حلقه درسی داشت. هر موقع امام جواد را می‌دید در همان سن و سال(نود سالش بود) می‌دوید کفش‌هایش را جفت می‌کرد، امام جواد را می‌بوسید و دست‌به‌سینه می‌ایستاد، یک موقع خیلی مؤدبانه این کار را نسبت به امام جواد انجام داد بعد حضرت تشریف بردند علی ابن جعفر به جمع حلقه شاگردان آمد. بعضی‌ها اعتراض کردند که آقا شما عموی ایشان هستید، سنتان نود سال است به‌هرحال شما هم از همین خاندان هستید، این شکلی؟! علی ابن جعفر گفت ساکت باش، محاسن سفیدش را در دست گرفت و گفت: وقتی خدا این محاسن را لایق امامت ندیده و این طفل را لایق دیده تو چه می‌گویی؟ تو چه حرفی داری؟ ! بعضی‌ها هم این‌گونه تسلیم بودن خودشان را اظهار کردند. #سخنرانی_کوتاه __ ✓ معاونت فرهنگی تبلیغی حوزه علمیه خراسان @howzehtabligh