کسانی که تمایل دارند باید از بعد از نماز ظهر و عصرروز یکشنبه حوزه امام خمینی (ره) تشریف داشته باشند...
سلام علیکم
آقایان شیخ
فرزاد رزلانسری 🌹
صادق اسماعیلی🌹
وتورج کرمی قمشه🌹
ممنون از لبیک شما بزرگواران جهت خادمی در برنامه روز یکشنبه حوزه امام خمینی(ره)...
ان شاالله برنامه دقیق رو به اطلاع شما میرسانم...
سلام علیکم
آقایان شیخ
فرزاد رزلانسری 🌹
صادق اسماعیلی🌹
وتورج کرمی قمشه🌹
محسن انگزی🌹
ان شاالله فردا یکشنبه بعد از نماز ظهر و عصر حوزه امام خمینی(ره)جهت تدارک افطاری و شام حضور داشته باشید .
اجرکم عندالله 🌺🌹🌺
هدایت شده از سبحان اله بخشی
💠 "بنیههای فکری خیلی مهم است..باید اندیشه ناب اسلامی رواج پیدا کند. این [#طرح_ولایت] که حضرت آقای مصباح راه انداختند، بسیار چیز خوبی است و باید ادامه پیدا کند."
امام خامنه ای حفظه الله
✅ دبیرخانه امور معرفتی معاونت تهذیب مرکز مدیریت حوزه های علمیه با همکاری مرکز آموزش های آزاد موسسه امام خمینی ره برگزار می کند:
"طـرح ولایـت ویـژه طـلاب برادر"
🔺 زمان برگزاری دوره : ۱ تیرماه ۱۴۰۳ به مدت ۴۰روز
🔻 مکان برگزاری دوره: مشهد مقدس
🔴 مهلت ثبت نام:
👈 تا ۳۱ فروردين ۱۴۰۳
🔗 لینک ثبت نام:
http://reg.ismc.ir/rules/434
━━💠🍃🌸🍃💠━━
📳 کانال طرح ولایت طلاب:
🆔 @tarhe_velayat_tollab
سلام علیکم .لطفا جهت ثبت نام به معاونت تهذیب مدرسه مراجعه نمایید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوشه ای کوتاه از سخنرانی مدیریت محترم مدرسه حاج آقا صلاحی در جلسه اخلاق ۲۸ فروردین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ذکرتوسل به اهل بیت توسط مداح اهل بیت شیخ حسین یعقوبی
سلام علیکم.
مسجد حضرت ابوالفضل واقع در شهرک امام خمینی که تازه تاسیس شده نیازمند یک امام جماعت جهت اقامه نمازمغرب و عشا میباشد .
در حال حاضر قادر به پرداخت حق القدم نمیباشند ولی در آینده نزدیک این امر اتفاق خواهد افتاد..
در حال حاضر مزیتی که داره به عنوان امام جماعت در سامانه شمع میتوانید ثبت سوابق کنید و امیتاز جهت افزایش معیشت بالا رود ...
اگه کسی از بزرگواران شرایط حضور رو داشت به بنده اطلاع دهد.
نکته مهم:مسجد فاقد خانه عالم میباشدچ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوشه ای از سخنرانی زیبای حاج آقا نامور بزرگوار .....
قابل توجه طلاب گرامی:
نکته :
تشکر میکنیم از طلاب بزرگواری که هر هفته در جلسه اخلاق حضور فعال دارند.
اون دسته از طلابی که در جلسه اخلاق شرکت نمیکنند توجه داشته باشند که بخشی از نمرات فعالیت کلاسی با توجه به بخشنامه از قم مربوط به حضور در فعالیت های فرهنگی مدرسه از جمله شرکت در جلسات اخلاق میباشد ...
طلابی که فعالیتی ندارند از مدرسه جهت نداشتن نمره در این بخش شکایتی نداشته باشند ..
💎 برگی از دفتر خاطرات مرحوم آیت الله ممدوحی
ما در مدرسهٔ حجّتیه خیلی صدمه خوردیم، فوقالعاده! وضعیّت مدرسه یک جوری بود که الآن من فکر میکنم که ما راستیراستی چرا نمردیم یا مثلاً چهطور شد که ما از آنجا سالم دررفتیم؟!
مدرسه صاحب نداشت. مرحوم آقای حجّت که به رحمت خدا رفته بود، پسری داشت که صلاحیت برای تولیت مدرسه نداشت. مراجع آن وقت هم مدرسه را رها کرده بودند. سیمهای برقش همه خراب بود، آب نداشت، در زمستان آبِ کاسه در داخل حجره تا ته یخ زده بود، یعنی حجرهٔ ما مثل فریزر بود، واقعاً میگویم، درهای حجره وضعیّتی نداشت، پا که میگذاشتیم روی زیلو، پاهایمان یخ میکرد، دستهای ما از سرما ورم میکرد. تنها خدمتی که حوزه به ما آن وقت میکرد، اوّل عرض کنم که، آخرهای آذر یا اوایل دی پنج مَن زغال میخریدند میریختند پشت درِ حجره که این برای زمستانتان. خلاصه مصیبتی بود.
مدرسهٔ حجّتیه خیلی بزرگ است، شاید مثلاً دو سه هکتار است. دستشویی مدرسهٔ حجّتیه هم آن طرفِ مدرسه بود و ما هم این ضلع مدرسه بودیم. کسی که میخواست تا دستشویی برود و بیاید، بیست دقیقه طول میکشید تا بخواهد برود آنجا یک آفتابه بردارد، از آنجا بیاورد لب حوض، با آب پر کند و با خود ببرد. بعد، حوضش هم پر از این کرمریزهها بود. اصلاً نمیشد. من هم چشمم تراخم گرفت در آنجا، که دو سه دفعه هم رفتیم تهران پشت چشم ما را تراشیدند، عمل کردم. یک دفعه هم تو مطبّ دکتر ضعف کردم، نمیتوانستیم وضو بگیریم.
میرفتیم خدمت آقای زنجانی، آقای زنجانی متصدّی مدرسه شده بود، آیةالله سید احمد زنجانی، پدر بزرگوار آیةالله حاج آقا موسی. خُب ایشان هم بسیار مرد شایسته و محتاطی بودند. گفتیم: آقا، ما شبها که مطالعه میکنیم، چراغی که روشن است کشش ندارد برای مطالعه کردن. گفتند که: کسی نیست که پول بدهد شما یک مقوّا ببرید بندازید روی لامپ؟! ما این کار را هم کردیم. رفتیم گفتیم: آقا، ما این کار را هم کردیم، فایده ندارد. اینقدر التماس کردیم تا اجازه دادند لامپ ٦٠ را تبدیل بکنیم به لامپ ١٠٠ و مشغول مطالعه میشدیم. این وضع این مدرسه بود.
یک رخشورخانهای داشت که شما شاید از چند متریاش رد میشدی بوی رخشورخانه آدم را اذیّت میکرد. آن وقت مجبور بودند طلبهها بروند آنجا. یک آبِ حوضی داشت معلوم نبود مضاف [است] یا مطلق؛ آن وقت لباسها را آنجا میشستند، بعد بوی گند میداد.
آن سال هم سالی برفی بود. خیلی برف میآمد. مدرسهٔ حجّتیه آب انبارش بیستوسه پلّه میخورد میرفت پایین. ما هم اجازه گرفته بودیم که با آبِ آبانبار وضو بگیریم. آقای زنجانی گفت: به شرطی که شما بروید یک آفتابه آب از آبانبار بیاورید بیرون، لب باغچه وضو بگیرید! خب ما هم گاهی از اوقات آب خوردنمان هم همان بود. با همان هم غذا میپختیم. یک کوزهای دستمان بود، یک آفتابه هم دست دیگرمان، برویم پایین بیستوسهتا پلّه. چراغ هم نداشت. شبِ تاریک برف که میآمد، این برفها، کسی نبود این برفها را پارو کند. یخ میکرد قلمبه قلمبه. اینجوری شب تاریک بیستوسه پلّه غرق یخ، میخواست ما برویم، یک دستمان کوزه، یک دستمان آفتابه، که برویم آب بیاوریم بالا! من یادم هست آن وقت آمدند به ما گفتند که: کوهنوردها قلّهٔ فلانجا را فتح کردند. گفتم: خدا پدرت را بیامرزد، بگو اگر راست میگویی بیا از این پلّهها برو پایین. وضعیّت اینجور بود.
..ما در منزلمان دو نفر مستخدم داشتیم. خلاصه خیلی راحت زندگی میکردیم. ولی من این زندگی را رها کرده بودم و طلبگی را انتخاب کرده بودم.
..شبهای جمعه حاج آقا حسین فاطمی بود، از شاگردهای مرحوم آقا میرزا آقا جواد [ملکی] تبریزی بود، درس اخلاق داشت شبهای جمعه. ما میرفتیم آنجا. ایشان درس اخلاق برای طلبهها میگفت. بعد بالای منبر میگفت: آقا تو طلبهای؟ تو بطلهای! تو چه کار میکنی؟ با آن وضعمان گریه میکردیم!
..من یادم است در مدرسه حجتیه که ما ساکن بودیم مدرسه حجتیه دو طبقه هست اگر شب بعد از نماز مغرب و عشا کسی میان این راهرو کفشش صدا میداد یا بلند حرف میزد تا ته سالن که میرسید در چند تا از حجرهها باز شده بود اعتراض میکردند؛ آقا شب تحصیلی است، چه خبره؟! تو مدرسه حجتیهای که در آن زمان شاید صدها، بلکه شاید پانصد طلبه داشت صدای کمترینی نمیآمد.
کتابخانه آنوقت، چهار از شب رفته، باز بود و کتاب گیر طلبهها نمیآمد. بعد مثلاً طلبه مکاسب میخواند دور تا دورش حاشیه بود، حاشیه آخوند بود، حاشیه آشیخ محمد حسین بود، مکاسب میخواند و تمام حواشی دورش را، کفایه میخواندند تمام حواشی کفایه را هم مطالعه میکردند پیش مطالعه میکردند. من در فقه با هم مباحثهیمان پیش مباحثه میکردیم یعنی درسی را که هنوز نرفته بودیم مباحثه میکردیم. طلبه هیچ همّی نداشت الاّ اینکه درست بخواند.
منبع:
نقل از مجله «حاشیه» ش۱۳
نکته: هر طلاب بزرگواری که تمایل به خواندن زیارت عاشورا دارد لطفا جهت هماهنگی به معاونت تهذیب مراجعه نمایند...