هدایت شده از شبکه خبری ایران
✅ دولت هند پس از ۳۴ سال، ممنوعیت مراسم محرم در مرکز شهر سرینگر در کشمیر را لغو کرد
@shkhabari
هدایت شده از شبکه خبری ایران
✅ واحد انتشارات دفتر حفظونشر آثار رهبرانقلاب ادامه همکاری با مجموعه فروش کتاب طاقچه که کارمندانش کشفحجاب کرده بودند را متوقف کرد
@shkhabari
هدایت شده از شبکه خبری ایران
✅ موجِ قطع همکاری با طاقچه ادامه دارد
انتشارات جماران، سوره مهر، امیرکبیر، مهرستان، قدر ولایت، بیستوهفت، ایمان ماندگار و حماسه یاران هم گفتند که بهخاطر بیقانونی طاقچه ما هم قطع همکاری میکنیم.
@shkhabari
هدایت شده از شبکه خبری ایران
✅ دادستان دماوند: بازداشت مدیر و کارمند بانک به علت ارائه خدمات به خانم بی حجاب در دماوند
@shkhabari
🏴«دستور اربعین زیارت عاشورا به سبک مرحوم علامه طباطبایی»
از روز عاشورا تا اربعین
▪️بدانید که زیارت عاشورا برای اهل سیر و سلوک، کبریت احمر است؛ چنان که مرحوم حداد میفرمود: «درک من از مقام توحید، اثر زیارت عاشوراست.»
▪️دستور العمل مرحوم علامه در انجام زیارت عاشورا به مدت یک اربعین بدین ترتیب بود که شخص در صبح روز عاشورا و در مجلس واحد ابتدا نماز زیارت عاشورا را زیر آسمان بخواند و سپس زیارت عاشورا را همراه با صد لعن و صد سلام کامل به همان حال بخواند و زیارت را تمام کند.
▪️سپس از روز یازدهم محرم، هر صبح نماز و زیارت عاشورا را به همان نحو تا ابتدای صد لعن بخواند و یک بار هم لعن بخواند و سپس به سراغ امور روزانه اش برود و تا هنگام غروب و به تدریج نود و نه لعن و صد سلام را بگوید و تا غروب آفتاب زیارت را تمام کند.
▪️بدین ترتیب گویی که شخص در تمام طول روز مشغول زیارت عاشورا بوده است. اگر انسان این کار را چهل روز، یعنی تا روز اربعین، ادامه دهد بسیار مطلوب است و اثرات بسیار عجیبی دارد. زیرا زیارت عاشورا برای برآورده شدن حاجات و رفع گرفتاریها بسیار مفید است.
📚منبع: ادب حضور، دفتر پنجم (آداب و مراقبات ماه محرم ؛ عزاداری اباعبدالله علیه السلام)، استاد فیاض بخش.
6.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پروژه کشف حجاب و
تحلیل های شیخ قمی⁉️🤫
➖➖➖➖
✅🪓تو خوبه کشف حجاب کردی!
چون با این کله کچلت ضد تبلیغی!😑👌
فیلم و باز نکنی نصف عمرت بر فناست 😆
➖➖➖➖
امروز کشف حجاب یک #حرام سیاسی است!
💥مرحوم آیت الله حائری شیرازی:
🔹️امام حسین علیه السلام در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا یک جور دیگر...
🔸️شب عاشورا ، سخن از «نمیخواهم ، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم» بود.
🔹️روز عاشورا میگوید: «بیائید به من کمک کنید، آیا یاور و مددکاری هست؟ هل من ناصر ینصرنی؟»
🔸️شب صحبت میکند تا مبادا خبیثی در بین طیّبها باشد، و روز سخن میگوید تا مبادا طیّبی در بین خبیثها مانده باشد.
🔹️شب غربال میکند تا فقط «صالحان» بمانند و روز غربال میکند تا فقط «اشقیاء» در مقابل او ایستاده باشند.
هدایت شده از هیات متوسلین به حضرت اباالفضل ع روستای باغملک
6.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍/🏴🏴🏴شیعیان عربستان بعد از سالها در بقیع اجازه عزاداری پیدا کردند
..♣️ صلی الله علیک یا امیرالمومنین[ع]
➰➰♣️♣️➰♣️♣️➰➰
♣️🌑♣️🌑♣️🌑♣️🌑♣️
6⃣3⃣
🌹روزشمار #قیام_حسینی و #عاشورا
۱. نیمه رجب سال ۶۰ هجری، مرگ معاویه مکار♨️ و خلافت یزید پلید⚫️
۲. ۲۶ رجب ۶۰ هجری، رسیدن نامه یزید به حاکم مدینه برای گرفتن بیعت از امام حسین علیه السلام▪️
۳. ۲۷ رجب دعوت حاکم مدینه از امام▪️
۴. شب ۲۸ رجب، امام در کاخ ولید و امتناع امام از بیعت▪️
۵. ۲۸ رجب، اصرار یزید پلید بر بیعت▪️
۶. غروب ۲۸ رجب، وداع امام با پیامبر و خروج از مدینه با اهلبیت بطرف مکه▪️
۷. دوم یا سوم شعبان ۶۰ هجری، ورود کاروان حسینی به مکه▪️
۸. نیمه رمضان، حرکت مسلم سفیر امام بطرف کوفه▪️
۹. هشتم ذیحجه، قیام مسلم در کوفه▪️
۱۰. هشتم ذیحجه، حرکت امام بطرف کوفه▪️
۱۱. نهم ذیحجه، شکست قیام مسلم و شهادت وی▪️
۱۲. اول محرم سال ۶۱، ورود کاروان امام در منزلگاه شراف و رسیدن سپاه حر و بستن راه امام▪️
۱۳. اول محرم، تغییر جهت کاروان بطرف منزلگاه بنی مقاتل▪️
۱۴. دوم محرم رسیدن فرمان ابن زیاد بر محاصره کاروان▪️
۱۵. فرار و پیوستن برخی شیعیان کوفه به امام▪️
۱۶. غروب دوم محرم، ورود کاروان به سرزمین کربلا▪️
۱۷. تبادل نامه بین حر و ابن زیاد و امام▪️
۱۸. چهارم محرم، پیوستن تعدادی از یاران به امام و ورود عمر سعد به کربلا▪️
۱۹. پنجم محرم، ورود سپاه شبث بن ربعی▪️
۲۰. پنجم محرم، امان نامه اول برای فرزندان ام البنین▪️
۲۱. ششم محرم، پیوستن هزاران نیروی دیگر به سپاه عمرسعد▪️
۲۲. انجام گفتگو هایی بین امام و عمرسعد▪️
۲۳. هفتم محرم، فرمان تشدید محاصره آب
۲۴. هشتم محرم، تشنگی و خطبه امام▪️
۲۵. نهم محرم، ورود شمر با آخرین دستور ابن زیاد مبنی بر تمام کردن کار▪️
۲۶. نهم محرم، امان نامه دوم برای فرزندان ام البنین و جواب منفی آنان▪️
۲۷. خطبه مفصل امام و احتجاج با سپاه یزید▪️
۲۸. عصر نهم، آغاز حمله دشمن▪️
۲۹. درخواست مهلت یکشبه امام جهت راز و نیاز▪️
۳۰. شب دهم، سخن امام با یاران و اعلان وفاداری آنان و حفر خندق در اطراف خیمهها▪️
۳۱. شب دهم، رساندن مقداری آب به خیمهها▪️
۳۲. عاشورا، سپیده دم دهم محرم سال ۶۱ هجری، آخرین نماز جماعت صبح امام🌸
۳۳. سازماندهی نیروها توسط امام و چند خطبه دیگر برای لشکر عمرسعد▪️
۳۴. قبل از ظهر عاشورا، آغاز جنگ توسط عمرسعد و تقابل جبهه حق و باطل▪️
۳۵. ظهر عاشورا، جنگ و عطش، جنگ و نماز، جنگ و مردانگی، جنگ و وفاداری، جنگ و شهادت🌹❤️
۳۶. اما عصر عاشورا (و عصر بمعنای عصاره و فشرده) هجوم تمام مصیبتها، تقابل تمام زیباییها با پستیها، تقابل مهر و عطوفت جبهه توحید🌸 با قساوت و بی رحمی بنی امیه، نماد شرک و الحاد⬛️
۳۷. و این لحظه: تصور کنید امامی را که خلیفه و مظهر رحمت خداست در بین یاران شهیدش، یکه و تنها، در محاصره دشمن، با بدنی خونین و پر از زخم...🖤🖤
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیدالشهدا بر قتال طاقت داشت...
۳۸. اسب بدون صاحب، غرق در خون، بطرف خیمهها در میان زنان و کودکان
۳۹. غارت خیمه های اهلبیت توسط یزیدیان❗️
۴۰. آغاز اسارت اهلبیت پیامبر توسط مسلمان نماها، از کربلا تا کوفه و شام و از شام تا کربلا و مدینه❗️
☑️ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
☑️ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
☑️ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
☑️ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
#عاشورا
#قیام_حسینی
#امام_حسین
هدایت شده از گروه هنری رسانهای نفحات
18.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 پادکست | در گودال قتلگاه
🎙روضه اباعبداللهالحسین علیهالسلام را با حال مناسب از استاد امینینژاد بشنویم!
#محرم ۱۴۴۵
#پادکست
#استاد_امینی_نژاد
🎬 گروه هنری رسانهای نفحات
@nafahat_artmedia
•| #اباعبدالله |•
💠 فال حافظ در روز عاشورا
خاطره عبدالحسین زرینکوب
روز #عاشورا بود و قرار بود در مراسمی به همین مناسبت در حضور جمعیتی که هم افراد عادی در آن حضور داشتند و هم افراد تحصیلکرده و بهاصطلاح روشنفکر، سخنرانی کنم.
آرام وارد مسجد شده و در گوشهای نشستم. نمیخواستم فعلاً کسی متوجه حضورم شود. در خلوت خودم، دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی میگشتم، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند. اما هرچه بیشتر فکر میکردم کمتر به نتیجه میرسیدم.
در همین لحظه، پیرمردی که کنار دستم نشستهبود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد:
«ببخشید، شما استاد زرینکوب هستید؟»
گفتم: «استاد که چه عرض کنم، ولی زرینکوب هستم».
خیلی خوشحال شد و از این گفت که چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند. در میان صحبتهایش با خودم میگفتم: «این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن مرا داشته باشد؟»
پیرمرد روستایی با آن چهره آفتابسوخته، متین، سنگین و باوقارش میگفت مکتب رفته و... حالا هم در اوقات بیکاری یا قرآن میخواند یا غزل حافظ. چند بیت جستهوگریخته هم از غزلیات خواجه خواند؛ چه زیبا هم غزل #حافظ را میخواند.
پرسیدم: «حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟»
گفت: «سؤالی داشتم.»
گفتم: «بفرمایید».
پرسید: «شما به #فال_حافظ اعتقاد دارید؟»
گفتم: «خب بله، صد درصد».
گفت: «ولی من اعتقاد ندارم.»
پرسیدم: «من چه کاری میتوانم انجام بدهم؟ از من چه خدمتی برمیآید؟»
گفت: «خیلی دوست دارم معتقد شوم. یک زحمتی برای من میکشید؟ یک فال برایم میگیرید؟»
گفتم: «ولی من الان دیوان حافظ ندارم».
بلافاصله یک دیوان جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت: «بفرما».
مات و مبهوت نگاهش کردم. دیوان حافظ را از دستش گرفتم
و گفتم: «نیت کنید».
فاتحهای زیر لب خواند و گفت:
«برای خودم نمیخواهم. میخواهم ببینم حافظ درباره امروز (روز عاشورا) چه میگوید؟»
شوکه شدم و مردد در گرفتن فال.
حافظ و عاشورا؟ اگر جواب نداد، چه؟
عشق و علاقه این مرد به حافظ چه میشود؟
با اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمهبهکلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم غزلی به ذهنم نرسید که بهطور ویژه به این موضوع پرداختهباشد.
اما چشمانم را بستم، فاتحهای قرائت کردم و حافظ را به شاخه نباتش قسم دادم و صفحهای را باز کردم و این شعر آمد:
زان یار دلنوازم شکری است با شکایت
گر نکتهدان عشقی خوش بشنو این حکایت
...
رندان تشنهلب را آبی نمیدهد کس
گویی ولیشناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بیجرم و بیجنایت
...
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
...
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
خدایا! این غزل اگر موضوعش #امام_حسین علیهالسلام و وقایع روز عاشورا و شب یازدهم نباشد، پس چه میتواند باشد؟...
این غزل، باید بهطور ویژه برای همین مناسبت سروده شدهباشد.
بیت اولش را که خواندم، پیرمرد از بیت دوم شروع به زمزمهکردن با من کرد.
شعر را از حفظ میخواند و گریه میکرد، طوری که چهار ستون بدنش میلرزید؛
انگار داشتم برایش روضه میخواندم.
گفت: «معتقد شدم استاد. معتقد بودم، ایمان پیدا کردم.» و گریه امانش نداد...
حالا دیگر میدانستم سخنرانیام را چگونه شروع کنم.
آن روز من، روضهخوان امام شهید شدم و کسانی پای #روضه من گریه کردند که بهقول خودشان پای هیچ روضهای گریه نکرده بودند.
#محرم
✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ
@KhyaleVasl