eitaa logo
【• حــضـــ🕊ــور تا ظهـــور •】
789 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
16 فایل
•✾ ﷽ ✾• 💚‌💚💚💚💚💚💚 🤍🤍🤍‌☫︎🤍🤍🤍 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ برای حمایتی و تبادل و همچنین اگر نظری بود در خدمتیم 💠 @L_b_313 💫با احترام ،جمعه ها و تعطیلات رسمی کانال تعطیل می‌باشد یا علی ✋
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️تلنگر ‌بہ‌قول‌شیخ‌رجبعلےخیاط: امـٰام‌زمان‌علیہ‌السلـٰام‌‌ دنبـٰال‌رفیق‌میگردھ . . !(꧇ خوب‌شو؛خودش‌میادوپیدات‌میکنھ!✨ •⊰❁⊱• ╔══◖══••══◗══╗ ┃@hozour_ta_zohour ┃ ╚══◖══••══◗══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسیار زیبا☝️ 💌هر کاری دوست داری بکن،شک نداشته باش با این کار ملاقات خواهی کرد!! •⊰❁⊱• ╔══◖══••══◗══╗ ┃@hozour_ta_zohour ┃ ╚══◖══••══◗══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسمت دوم از صوت افشا شده از مسعود بهنود خبرنگار بی‌بی‌سی؛ ایرانیان خارج از کشور دنبال شعور نرفتند، فقط دنبال کلاهبرداری‌اند! مسعود بهنود که ظاهرا در جمعی از جوانان صحبت می‌کند می‌گوید: کشورهایی مثل آمریکا و انگلیس که جزو ثروتمندترین کشورها هستند خودشان مثل خر در گل گیر کردند بنابراین فکر اینکه فقط شما در نقطه‌ای گیر کردید که راه‌حل ندارد اشتباه است الان هم‌سن و سال‌های شما در ایران جزو خوشبخت‌ترین افراد هستند✅ •⊰❁⊱• ╔══◖══••══◗══╗ ┃@hozour_ta_zohour ┃ ╚══◖══••══◗══╝
کلی هزینه کردن که جمهوری اسلامی رو ضدزن معرفی کنن؛ حالا تیتری که بی‌بی‌سی تو سالگرد شورش ززآ می‌زنه: •⊰❁⊱• ╔══◖══••══◗══╗ ┃@hozour_ta_zohour ┃ ╚══◖══••══◗══╝
هشتگ «از خارج لاف نزن» رکورد زد کاربران فضای مجازی، در روزهای اخیر مخالفت صریح خود را در قبال لاف‌زنی‌های مجدّد ویرانی‌طلبان و فراخوان‌های تکراریِ براندازان و تجزیه طلبانِ خارج نشین، با ایجادِ پویش و هشتگ «از خارج لاف نزن» نشان دادند. ازجمله نکات جالب توجه، همراهی طیف های مختلف و حتی منتقد با این پویش بود. •⊰❁⊱• ╔══◖══••══◗══╗ ┃@hozour_ta_zohour ┃ ╚══◖══••══◗══╝
‌ حقیقت اینه که ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم ‌ مراقب باشید دست از پا خطا نکنید •⊰❁⊱• ╔══◖══••══◗══╗ ┃@hozour_ta_zohour ┃ ╚══◖══••══◗══╝
غمگینم مثل براندازی که رفت سر قرار دید کسی نیست از یگان ویژه نذری گرفت و برگشت😀 غمگینم؛ مثل فرمانده پایگاهی که کل بودجه ی سالش رو برای ۲۵ شهریور گونی خریده و الان همش رو دستش باد کرده😂 •⊰❁⊱• ╔══◖══••══◗══╗ ┃@hozour_ta_zohour ┃ ╚══◖══••══◗══╝
16.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپی برای همه ☝️ مهسا امینی فقط کُرد بود ؟؟؟🤔🤔 چیزهایی که به ما نگفتن به نسل امروز به جوانها بگید که .... 🌀روشنگری وظیفه ی هر ایرانی باغیرت است .کوتاهی نکنیم. •⊰❁⊱• ╔══◖══••══◗══╗ ┃@hozour_ta_zohour ┃ ╚══◖══••══◗══╝
💠 مصلحت سازی و توجیه تراشی خود را به نام حفظ نظام فاکتور نکنید 🔹برخی از مسئولین ظاهراً یادشان رفته که ما برای چه حکومتداری می کنیم⁉️ ⏪ اساساً جمهوری اسلامی برای این شکل گرفته که ، در کشور اجرایی شود. ⏪ وظیفه ما این است که از طریق اجرای احکام اسلامی، ضامن بقای جمهوری اسلامی شویم. ⚠️ اگر مسئولی با مصلحت سازی و توجیه تراشی مانع اجرای احکام الهی _ از جمله حجاب _ شود و سستی کند، این را به عنوان برای ما فاکتور نکند، بلکه برای حفظ_تاج_و_تخت و منصب خود فاکتور کند! •⊰❁⊱• ╔══◖══••══◗══╗ ┃@hozour_ta_zohour ┃ ╚══◖══••══◗══╝
🔵 پویش مردمی اطلاعاتی ❇️ مؤمنین عزیز، در صورتی که در چند روز آینده، موارد مشکوک و عجیب و غریب بی حجابی (مثل افرادی که گویا کاملا برهنه هستند)، امنیتی و هنجار شکنی را در خیابان دیدید، بدون دخالت و هم کلامی با آنها، مراتب را بلافاصله و بدون اتلاف وقت با جزئیات کامل و با موضوع "نیروی سازماندهی شده" به یکی از ارگان های امنیت اطلاعات (وزارت اطلاعات و یا اطلاعات سپاه) اطلاع دهید. 📞 شماره تلفن ها: - وزارت اطلاعات: ۱۱۳ - اطلاعات سپاه: ۱۱۴ •⊰❁⊱• ╔══◖══••══◗══╗ ┃@hozour_ta_zohour ┃ ╚══◖══••══◗══╝
🔘 تشرف در راه مانده ای از زائران امام رضا (ع) (تشرّف شیخ حسین خادم مسجد سهله) 🔰 شیخ آقا بزرگ تهرانی از شیخ حسین، خادم مسجد سهله، نقل می‌کند: 🕌 در سفر اوّلی که با جناب شیخ اعظم، شیخ محمّد طه اعلی اللّه مقامه به مشهد مقدّس مشرّف شدیم؛ نزدیک مشهد یعنی میامی رسیدیم من بر حیوان سواری خود طیّ مسافت می‌کردم. چیزی از راه را طیّ نکرده بودیم که آن حیوان از حرکت باز ماند و کم‌کم عقب افتادم بطوری‌که اثری از قافله دیده نمی‌شد. پیاده شدم و قدری پیاده با حیوان راه رفتم؛ ولی حیوان به‌خاطر ورمی که در دستش پیدا شده بود، نمی‌توانست راه برود و من هم از حرکت عاجز شدم. در این‌جا بارم را فرود آورده و فرشم را بر زمین پهن نمودم و در وسط صحرا مثل این‌که در خانه‌ام باشم، نشستم و مدّت مدیدی در فکر بودم و به حضرت رضا علیه السّلام خطاب می‌نمودم و عرایضی را عرض می‌کردم و می‌گفتم: 🔹 مولاجان من زائر شمایم و از کاروان عقب افتاده‌ام و دست حیوانم شل شده است. ▫️ و امثال این مطالب را ذکر می‌کردم. ناگاه دیدم شخص عجمی که بر حیوان قویّ سفیدی سوار است، از راه می‌آید. گفتم: 🔹 لابد این شخص از زوّار است. ▫️ وقتی رسید، سلام کرد. جواب سلامش را دادم. خیال کردم که او هم به واسطه امری از کاروان عقب‌ افتاده است. بعد از جواب سلام، ایشان به فارسی مشغول صحبت شد و من هم فارسی بلد بودم. مرا به اسم نام برد و گفت: 🔸 ای شیخ حسین، طوری نشسته‌ای مثل این‌که در خانه خودت نشسته باشی آیا نمی‌دانی این‌جا چه جایی است؟ ▫️ گفتم: 🔹 بلی؛ امّا قضیه من چنین و چنان است. ▫️ گفت: 🔸 برخیز بارت را روی حیوانت می‌گذاریم و می‌رویم شاید خداوند ما را به قافله برساند. ▫️ گفتم: 🔹 آیا نمی‌بینی که دستش چه شده و نمی‌تواند راه برود؟ ▫️ اصرار کرد. گفتم: 🔹 لا حول و لا قوّه الّا باللّه ▫️ و برخاستم. بار بر روی حیوان قرار گرفت من هم به اجبار او، حیوان را می‌راندم و ایشان نیز کم‌کم راه می‌رفت. در بین راه گفت: 🔸 ای شیخ حسین، بار من سبک‌تر از بار تو است؛ بارت را روی حیوان خودم می‌گذارم و بار خودم را روی حیوان تو. ▫️ گفتم: 🔹 میل خودتان. ▫️ بار مرا گرفت و روی حیوان خودش گذاشت و بار خودش را روی حیوان من و به همین کیفیّت می‌رفتیم. گفت: 🔸 ای شیخ حسین، نمی‌خواهی حیوان خودت را با حیوان من مبادله کنی تا سربه‌سر شود؟ ▫️ گفتم: 🔹 ای برادر، تو عجمی و من عرب؛ گمان می‌کنی من نمی‌فهمم که مرا مسخره می‌کنی! حیوان شما ده برابر حیوان من می‌ارزد؛ با این‌که من در این صحرا در معرض هلاکتم و چاره‌ای ندارم جز این‌که مال و بارم را بگذارم و بروم تا خود را از هلاکت خلاص کنم. معلوم است که این حرف تو جز برای مسخره کردن من نیست. ▫️ گفت: 🔸 از استهزاء کردن، به خدا پناه می‌برم. تو چه کار داری، من می‌خواهم حیوانم را با حیوان تو معاوضه کنم. ▫️ هرچه می‌گفتم: 🔹 ای برادر مرا مسخره نکن، ▫️اصرار می‌کرد، تا اصرارش بحدّی رسید که قبول کردم. گفت: 🔸 پس سوار شو. ▫️ من بر حیوان او سوار شدم دیدم انگار مثل مرغی می‌پرد. آن مرد گفت: 🔸 تو به قافله ملحق شو من هم ان شاء اللّه تعالی ملحق می‌شوم. ▫️ زمان کمی گذشت که دیدم به قافله رسیده‌ام. آن هم در نزدیکی منزل و مثل آن‌که از آن مرد غافل شدم. همین‌که به منزل رسیدم، پیاده شده و مشغول رسیدگی به حیوان گردیدم و وقتی کارم تمام شد برای خوردن قهوه خدمت شیخ محمّد طه رسیدم. وقتی داخل شدم، سلام کردم. فرمود: 🔸 شیخ حسین، چرا امروز در راه با ما نبودی؟ ▫️ چون بنای من بر این بود که هر روز حیوانم را جلوی محمل شیخ یک ساعت یا بیشتر راه می‌بردم و ایشان برای من حکایاتی را نقل می‌فرمودند. عرض کردم: 🔹 شیخنا قضیّه من این بود ▫️ و جریان را نقل کردم. فرمود: 🔸 آن مرد کجا است؟ ▫️ عرض کردم: 🔹 خودش را به ما می‌رساند؛ ولی هنوز نرسیده است. ▫️ فرمودند: 🔸 بلکه او قبل از تو رسیده است؛ آیا گمان می‌کنی که این‌طور کارها را در چنین مکانی کسی غیر از ائمّه معصومین علیهم السّلام انجام می‌دهد؟ ▫️ بعد شیخ به‌خاطر این جریان قصیده‌ای در مدح حضرت رضا علیه السّلام انشاء نموده و قضیه را در آن درج نمود. ♦️ جناب شیخ آقا بزرگ تهرانی فرمودند: ▪️ شیخ حسین بعضی از ابیات آن قصیده را برای من خواند؛ ولی من فراموش نموده‌ام. و گفت: ▫️ آن شخص را هم دیگر ابدا ندیدم و با آن حیوان تا تهران برگشتم. در آن‌جا مریض شدم و آن را به قیمت گزافی فروختم و در معالجه مرض و مراجعتم، مصرف کردم. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ۲۰۳ •⊰❁⊱• ╔══◖══••══◗══╗ ┃@hozour_ta_zohour ┃ ╚══◖══••══◗══╝