وعده هر سحرگاه ما یک صوت👆👆 برای تسلیت به آقا امام زمان(عج)
#ایام_فاطمیه
هیئت الرسول (ص) و بسیج دانشکده علوم قرآنی بجنورد
#اطلاعیه
#هیئت_الرسول(ص)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🏴 یک شب نگم حسین خوابم نمی بره ...
◾️سخنران:
▪️ حجت الاسلام والمسلمین آذری
◾️ مرثیه سرایی
▪️کربلایی محمدجواد اکبری
برادر مصطفی رجبی
◾️زمان:
▪️ دوشنبه مورخ ۱۵ بهمن ماه ساعت ۱۸
زمان بندی مراسم:
۱۸:۰۰ الی ۱۸:۱۵ زیارت عاشورا
۱۸:۱۵ الی ۱۸:۳۰ قرائت قرآن
۱۸:۳۰ الی ۱۹:۰۰ سخنرانی
۱۹:۰۰ الی ۱۹:۳۰ روضه و سینه زنی
◾️مکان:
▪️نمازخانه دانشکده علوم قرآنی
▪️ویژه خواهران و برادران▪️
"قرارگاه عاشقان حسینی
هیئت الرسول"
@hroqbojnourd
#گزارش_کار
#هیئت_الرسول(ص)
✨آماده سازی ایستگاه صلواتی توسط بچه های هیئت و بسیج برای ایام شهادت حضرت زهرا(س)
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
هیئت الرسول (ص) و بسیج دانشکده علوم قرآنی بجنورد
#اطلاعیه #هیئت_الرسول(ص) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🏴 یک شب نگم حسین خوابم نمی بره ...
با سلام
دوستان امشب هیئت فراموش نشود🌹🌹
رمان
#سرگذشت_ارواح_درعالم_برزخ
⭕️این رمان نوعی برداشت از تجسم و بازتاب اعمال آدمی در جهان آخرت است که با استفاده از آیات و روایات به تصویر ذهنی کشیده شده است....
❗️برای این رمان و از احادیث و کتابهای معتبر استفاده شده که مورد تایید عالم گرانقدر #«آیت_الله_جعفر_سبحانی» است.
✅ هر روز یک قسمت
🌟💠﷽💠🌟
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت اول)
#قسمت_اول
💠مقدمه:
نوشتار حاضر نوعی برداشت از تجسم و بازتاب اعمال آدمی در جهان آخرت است که با استفاده از آیات و روایات به تصویر ذهنی درآمدهاند و ان شاالله که منشأ تذکر و بیداری قرار گیرد. 🌻لازم به ذکر هست که ما از کتابی استفاده میکنیم که در آن از احادیث و روایات معتبر استفاده شده و مورد تایید عالم گرانقدر «آیت الله جعفر سبحانیست» و مورد استقبال قرار گرفته است...
✍قسمت اول:
🔴حالت احتضار:
💠چند روز بود که درد سراسر وجودم را فرا گرفته و به شدت آزارم میداد. سرانجام مقدمات مرگ من با فرا رسیدن حالت احتضار فراهم شد. 💥کم کم پاهایم را به سمت قبله چرخاندند. همسر، فرزندان، خویشان و برخی دوستان اطرافم را گرفته بعضی از آنها اشک در چشمهایشان حلقه بسته بود. ❄️چشمانم را به آرامی فرو بستم و در دریایی از افکار فرو رفتم. با خود اندیشیدم که عمرم را چگونه و در چه راهی صرف نموده و اموال هرچند اندک خود را از کدام راه به دست آورده و در کدامین مسیر خرج کردهام. فکرش به شدت آزارم میداد، از شدت اضطراب چشمانم را گشودم. ⚡️در این هنگام ناگاه متوجه سفید پوش بلند قامتی شدم که دستانش را بر نوک انگشتان پاهایم نهاده بود و آرام و آهسته به سمت بالا میکشاند، 🍀 در قسمت پاها هیچگونه دردی احساس نمیکردم اما هرچه دستش به طرف بالا میآمد درد بیشتری در ناحیه فوقانی بدنم احساس میکردم گویا همه دردهای وجودم به سمت بالا در حرکت بود. 🌾تا اینکه دستش به گلویم رسید. تمامی بدنم بی حس شده بود اما سرم چنان سنگینی میکرد که احساس میکردم هر آن ممکن است از شدت فشار بترکد و یا چشمانم از حدقه درآید. 🍃عمویم که پیرمردی ریش سفید بود جلو آمد و با چشمان اشک آلود گفت: عمو جان شهادت را بگو... 🌱من میگویم و تو تکرار کن:
اشهد ان لااله الاالله و اشهد انّ محمداً رسول الله و انّ علیاً ولی الله و ... او را میدیدم و صدایش را میشنیدم. 🔅لبهایم به آرامی تکانی خورد و چون خواستم شهادتین را بر زبان جاری کنم یکباره هیکلهای سیاه و زشتی مرا احاطه کردند و به اصرار از من خواستند شهادتین را نگویم
.
✅ شنیده بودم شیاطین هنگام مرگ برای گرفتن ایمان تلاش میکنند اما هرگز گمان نمیکردم آنها در اغفال من توفیقی داشته باشند....
✍ادامه دارد...
💌 @hroqbojnourd
°۩﴿هیئت الرسول(ص)﴾۩°
🌟💠🌓💠🌟
🔷 گزارش تصویری جلسه هفتگی
🔻 دوشنبه(۹۷/۱۱/۱۵)
🔶 #هیئت_الرسول(ص)
@hroqbojnourd
هم اکنون آماده سازی ایستگاه صلواتی هیئت دانشجویی هیئت الرسول توسط بچه های هیئت
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
امشب بعد از نماز مغرب و عشاء منتظر حضور گرمتان هستیم🌹
@hroqbojnourd
#حضرت_زهرا
چه کنم؟آتشی افتاده به جانم،چه کنم؟
آتش از آب دو چشمم ننشانم چه کنم؟
با حضور تو،به من خانه نشینی سهل است
گر نمانی تو و من بی تو بمانم،چه کنم؟
تو در این شهر،فقط در به رخم باز کنی
” ای همیشه نگرانم،نگرانم چه کنم؟ “
زرِهم پشت ندارد،به تو پشتم گرم است
بی سپر بعد تو با خصم گرانم چه کنم؟
گوشه ی خانه،من و چار جگر گوشه ی تو
غم ز شش سمت گرفته به میانم چه کنم؟
در ره مسجد و خانه به زمین می خوردم
از همان موقع شده ورد زبانم ” چه کنم؟ “
من که هر کس گرهی داشت کمک از من خواست
گرهی خورده به کارم که ندانم چه کنم؟
زود ای عمر علی می روی از دست علی
بی تو بر ماندن خود نیست گمانم،چه کنم؟
حاج علی انسانی