#روایت_من
✍غرفه ی هنرمندان
این بار حال و هوای مصلی نماز جمعه آبادان فرق میکرد
تا حالا این جو رو ندیده بودم
پرنشاط، جذاب، پر از همهمه
یه نوجوان در یکی از غرفه ها داشت طراحی چهره میکرد
غرفه اروند کنار بود.
اسمش رو بالای نقاشی نوشته بود
مسلم طاهری
یه کمی آنورتر روی میز ماکت مزار حاج قاسم و ابومهدی بود
آقای بینافر هم داخل غرفه مشغول تکمیل یک لنج چوبی بود
کلی گپ زدیم با اهالی غرفه
آخرش گفت بیا در دفتر یادگاری بنویس
نوشتم:
اینجا غرفه هنرمندان است 😊
روایت ادامه دارد...
⏳ سبقت
📚 معرفی چند کتاب خواندنی
به مناسبت ۲۶ مرداد سالروز بازگشت آزادگان
📕من زنده ام
📔آن بیست و سه نفر
📘ملاصالح
📓بزرگمرد کوچک
📔حکایت زمستان
📗خستگی ناپذیر
📙نسیم تقدیر
📔پایی که جا ماند
📘سرباز کوچک امام
📕دانههای انار
📗روزهای بیآینه
در کار خیر سبقت بگیرید🏃♂
از هر دست بدی
از همون دست میگیری
خانوادهای نیازمند کولر هستند
کولر خودشان سوخته
هزینه کولر دست دوم ۱۲ میلیون
تا الان ۲.۵ میلیون جور شده
مبالغ خودتون رو به شماره زیر بفرستید
6219861910358331
حبیب اله طاقدره
اگر مساجد دیگه اثر گذار نیستند
شاید دیگه روح ندارند
مسجد باید زنده و آباد باشه
مثل مسجد شب زنده دارها
این ۲۷ دقیقه رو ببینید
https://www.aparat.com/v/4cWGQ
به مناسبت روز جهانی #مسجد
⏳ سبقت
📛 چه زمانی مسجد سقوط میکند؟
وقتی از مسجد میگوییم، منظور، پیکره مسجد نیست؛ مدیون فردی هستیم که به عنوان امام جماعت یا امام مسجد شناخته میشود. یک زمان نگاه ۲۵۰ ـ ۳۰۰ متر محیط مربع داخل مسجد است که همان ۱۵۰ یا ۲۵۰ نفری که میآیند و نماز میخوانند، شاید حفظ شوند.
آقای حجتالاسلام! اگر میخواهید جامعه را حفظ کنید و همین محدوده داخل مسجد را ارزیابی میکنید، اشتباه است و باختید. اگر مسجد، نیروی دست خودش یعنی محیط دور خودش سقوط کند، آن امام جماعت سقوط کرده و خطش شکست خورده است. دشمن وارد خطش شده است، او دیدهبانی، مراقبت و جاذبه خوبی نداشته است. همت خوبی نداشته است.
آقای حجتالاسلام! این محیط فرهنگی شماست. طول و عرضش ۱۰ کیلومتر مربع است، نه این ۲۰۰ متر مربع! باید کار کنید.
👆سخنرانی حاج قاسم در جمع ائمه جماعات سال ۹۶
صوت کامل👇
http://sokhanrani.iranseda.ir/detailsAlbum/?VALID=TRUE&g=294779
ایتا خلوت شده
اما بله خیلی شلوغه
مخصوصا وضعیت هاش که حال و هوای اربعین داره
این روانریتیهای مهربان!
برشی از یادداشتی نوشتهٔ فردین علیخواه جامعهشناس
🔸روانریتیها (ترکیب روانشناس-سلبریتی) در شبکههای صدا و سیما، شبکههای ماهوارهای و اینستاگرام بازارشان حسابی سکه است. در شبکههای صدا و سیما حتی اگر جواناند ژست «حکیمی به فرزندش گفت!» را میگیرند، اغلب صورتشان را مهربان و دوست داشتنی نشان میدهند، همه چیز میدانند و از هر دری سخنی میگویند. حرفهای محبتآمیز میزنند، اگر برای جمع صحبت میکنند گاهی لحن ملامت و سرزنش به خود میگیرند تا انگیزه ایجاد کنند. با غرّش بر سر مخاطبان، از همه آنان میخواهند با صدای بلند بگویند:«تو هیچیت نیست!»، «تو هیچیت نیست!».
🔸به جز سیاست، از هر دری سخنی میگویند. مرزهای علومشان مشخص نیست. جامعالاطرافاند. خودشان، خودشان را روانشناس میدانند ولی روانشناسانی که عمر خود را در دانشگاه و پژوهش صرف کردهاند و سهمی در علم روانشناسی دارند اینان را کاسب میدانند و میگویند:«اینها روانشناسی را به گند کشیدهاند».
🔸از نظر روانریتیها حال مردم از دخالتهای بیمنطق و بیجای دیگران، از افزون طلبی و طمعی که دارند، داشتن تفسیر غلط از زندگی، جذب انرژیهای منفی موجود در پیرامون، بد میشود. افراد باید نگاهشان را تغییر دهند تا دنیایشان «زیبا و زیباتر» شود. برای مثال، برای یک فرانسوی، یا یک آرژانتینی یا یک رومانیایی همان حرفهایی را میزنند که برای یک ایرانی میگویند:«نگاهت رو به زندگی تغییر بده عزیز دلم».
🔸روانریتیها مانند قرص مسکّن عمل میکند. مخاطبان به حرفهای آنان گوش میدهند و در لحظه نگاهشان زیبا میشود. بعد از یکی دو روز دوباره حالشان بد میشود. دوباره در اینستاگرام کلیپی از نصایح آنان میبینند و نگاهشان زیبا میشود. بعد از چند روز دوباره حالشان بد میشود. دوباره به آنها گوش میکنند و این قصه همچنان ادامه دارد. به همین دلیل برنامهها یا کلیپهای روانریتیها مدام باید تولید و عرضه شود. مخاطبانی معتاد داریم که اگر محصول به آنها نرسد در گوشهای کز میکنند و به صفحه گوشی خیره میشوند.
🔸روانریتیها کارخانه تولید معنا شدهاند. آنان نیک میدانند که آدمهایی که نقش دین در زندگی اجتماعی و فردی کمرنگ شده است، دنبال جایگزیناند. به همین دلیل آنان سرمایهگذاری کردهاند و کارخانههای کوچک تولید معنا ساختهاند. آنان کپسولهای متنوع معنا تولید میکنند در رنگ و لعابهای مختلف. سعی میکنند در خط تولید، تنوع را حفظ کنند تا مشتری دلزده نشود. به طعم آنچه میگویند یک بار از نیچه، یک بار از «آلیس در سرزمین عجایب»، یکبار از ویکتوهوگو، یکبار از مریم میرزاخانی و یکبار از معلم دوره ابتداییشان چیزی اضافه میکنند تا غذایشان کسالتآور نشود.
🔸به یقین اینان کشیشان عصر جدید هستند. کشیشان مردم را به خدا دعوت میکردند اینان آنان را به «خود» دعوت میکنند. ولی چه نوع خودی؟ این خود در واقع خودِ فردِ مخاطب نیست بلکه خودِ روانریتی است! خودی که در عوض کشیش با دستورالعملهای روانریتیها پیش میرود و شدیدا به تولیدات صنعت رویاسازی و رویافروشی آنان وابسته است.
🔸مردم همانطور که در محضر کشیشها راحت گریه و اعتراف میکردند در محضر اینان هم آسان اشک میریزند، همانطور که کشیشان در آنچه میگفتند یقین داشتند اینان نیز همیشه با یقین حرف میزنند، همانطور که کشیشان ژست «پیری در ره جوانی بدید» را میگرفتند اینان نیز چنین لحن و ژستی دارند، کشیشان مدام نصیحت میکردند، نصحیت، نصحیت و نصیحت. اینان نیز نصحیت میکنند ولی پشت نیچۀ بخت برگشته، سعدی، شوپنهاور، وین دایر و برایان تریسی پنهان میشوند. تنها یک فرق دارند: کشیشها بعد از موعظه «پاکت» میگرفتند اما مخاطب روانریتیها قبل از مراسم باید تصویر تراکنش را برای ادمین آنان ارسال کند تا مطمئن شوند پولواریز شده است. کاملا شیک و مدرن! پایان.