تجربه امروز بنده 🌹🌹🌹🌹 وارد فضای کتاب فروشی شدم یکی از فروشنده ها بلوز وشلوار واستین کوتاه پوشیده بود بهشون گفتم شما که فرد فرهیخته ای هستید ودر مکان کتاب فروشی کار می کنید بهتر اینه که لباس مناسب بپوشید ، ایشان هم گفت ممنون از تذکرتون ، همه جا با یک روش جواب نمی دهد قبلش تو یک فروشگاه دیگه ای ، قاطع به دو تا خانم گفتم شالتون سر کنید که خدا را شکر گوش کردن .

تازه تو مسیرهایی که با اتوبوس تردد دارم به خانمها راجع به مزایای امربه معروف صحبت میکنم و بهشون میگم سکوت شماها باعث بدتر شدن وضعیت میشه یکی از اون خانما هم که بخودش بیاد غنیمت

آخه دیدم هربار افرادی از مکشفه ها حمایت میکنن مجبور شدم اول فقط تذکر لسانی بدم به مکشفه ها اونو رها کنم برم سراغ چادری هایی که منفعلن

اخ یکی نیست به این خانم های چادری بگه اگه چادر خوب نیست چرا سرت خودته

وقتی ب یکی امر ب معروف میکنیم . میگن منو تو قبر خودم میزارن . چی بگیم در جوابش ؟؟ بگو فعلا که تو قبر نیستی و داری برای دیگران قبر می کنی بگین منو تو قبر تو نمیزارن اما از تو توی قبر من سٶال میپرسن که چرا امر واجب رو ترک کردی

سلام من امروز در چهارراه خسروی هر خانم محجبه ای رو میدیدم بهش میگفتم رحمت به پدر ومادر ت وبه آنها کلوچه میدادم واقعا یک برق خاصی توچشمانشان بود ویک استقبال خاصی شده بود کیف کردم

تو اجتماع هستن اما بیشترشون میگن میترسیم دعوا شه میگم شما اگه یاد ندارید تذکر لسانی بدید لااقل یه واکنش منفی میتونید نشون بدید که بفهمه کارش اشتباه

سلام، بهشون بفرمایید دقیقا منم برای قبر خودم دارم امر به معروف میکنم برای لحظه ای که ازم میپرسن چرا تذکر ندادی و اصلا به قبر شما کاری ندارم

هیچی نگید. نهایت جوابتون این باشد که دستور خداست. خدا اینطوری بیشتر دوست دارد. غیر از این مضامین بگید خیانته‌. اونوقت نیت شمارو میچسبونن به چیزی غیر از رضایت الهی

دقیقا من خیابان مدرس بودم دختره کاملا موهارو پوشونده بود با شوهرش بود ولی مانتو جلو باز زیرش تاب کوتاه و ببخشید بالای سینه اش کاملا دیده میشه من تا بهش رسیدم بلند گفتم خانم گلم لطفا سینه تو بپوشون درست نیست. دیدم شوهرش یک جوری شد ولی خانمش با صدای لرزان و بلند گفت: باااااش واقعا ترسیدن چون فک کرد من چون روسری سرشه هیچی نمیگم.

دیروز با چند تا از خانم های فامیل قرار گذاشتیم رفتیم یکی از پارک های نزدیک خونه که بیشتر اوقات پاتوق دختر پسرها بود. یه زیر انداز و عصرونه بردیم جاتون خالی دور هم بودیم هم تفریح کردیم هم جو محیط عوض شده بود و یه چندتا از این جوون ها تا ما رو میدیدن کلا بر میگشتم.☺️

سلام، خاطره امروزمن:سواراتوبوس شدم90درصدچادری بودن، صندلی خالی انتهاپیداکردم تانشستم یه کشف حجاب دیدم که صندلی برعکس نشسته بودمنم دوربودم ازدورزل زدم بهش بااخم😠پوشش مانتویی بدی نداشت ولی مقنعه اش دورگردنش بود، داشتم شماره اتوبوس پیدامیکردم وتاگوشیمودرآوردم دیدم نگاه میکرد وزودنگاهشومیدزدید، تودلم تصمیم گرفتم عکس بگیرم که دیدم داره موهاشودرست میکنه ومقنعه اش سرش کردوبلندشدپیاده شد، خداروشکر🤲 یه دختر خانم دیگه منوزیرنظرداشت نمیدونم چرازل زده بودبه من وباهمون کشف حجابه پیاده شدکه فهمیدم بااون نبود، اتوبوس خلوت شدفقط چندنفرچادری، یه دخترخانم مانتویی بودکه حجاب قشنگ وکاملی داشت دلم میخاست ابرازمحبت کنم بهش، باهم پیاده شدیم براش صلوات فرستادم ، اومدیم ازخیابون ردبشیم گفتم: خانم برای سلامتیتون صلوات فرستادم، چه حجاب مانتویی قشنگی دارین خداحفظتون کنه😊لبخندرولبش اومدوباذوق تشکرکردکه یه ماشین نزدیک بودبزنه بهش کشیدمش عقب، گفتم شماهم همین مسیرومیرین گفت بله، به خونش که رسیدایستادوبازم تشکرکردولی صداش لرزش همراه باذوق داشت که انرژیش به منم سرایت کرد، نتیجه:💥 هم امربه معروف ونهی ازمنکر کنیم هم تشویق💥