بد شد...

مامان؛ دیگه‌نه انگیزه‌ای ، نه‌امیدی ، نه‌ چیزدیگه‌ای نمونده .. توشدی تنهادلیلی که‌منُ به‌زندگی وصل‌میکنه :))

‌مسئله اینجاست که من از وقتی به دنیا اومدم دارم برای داشتن چیزایی تلاش میکنم که بقیه نه تنها دارن بلکه حتی متوجه نیستن چی دارن.

خوبم؛ خوبم(کندنِ‌پوست‌لبام) خوبم(پناه‌بردن‌به‌خواب) خوبم(حسِ‌ناکافی‌بودن) خوبم(لرزش‌ِ‌دست) خوبم(تپش‌ِقلب) خوبم(تکون‌دادن‌ِپا) خوبم(ریزشِ‌مو) خوبم(فکرکردن‌ِ‌زیاد) خوبم(کابوس) خوبم(فحش‌دادن‌به‌زمین‌وزمان) خوبم..

ما زبونمون‌ کوتاه نبود ، دشمن‌مون عزیز بود ، ساکت شدیم ، ساکت موندیم ‌‌..

‌من بهت نمی‌گم دوست دارم، اما وقتی عصبانیم با تو آروم حرف می‌زنم.

بعضی وقتا فقط می‌خوای یکی بگه: "می‌فهممت." 

خسته‌م از آدمایی که فقط وقت نیازشون یادم می‌افتن. 

دلم برای خودم تنگ شده… همون که ساده می‌خندید. 

منم همون آدم سابق، فقط با یه دل شکسته‌تر. 

دلتنگی یعنی حرفی برای گفتن داری، ولی کسی نیست که گوش بده.