هدایت شده از فرهنگ سازی دینی🪀
#راهکارهای #قرآنی
🌷نمونه فرهنگ سازی دینی
✅بخش مثل ها
- آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم
هدف و مقصود در نزدیکی ما قرار دارد امّا به دنبال آن می گردیم.
توضیح : این دنیا فقط با جمله های مثبت و حال خوبی که به وجود آوردنش دست خودته لذت بخش و شیرینه بنابر این اگر هر روز حتی فقط یک جمله مثبت رو بتونی بهش فکر کنی و تو زندگیت عمل کنی مثل این 👇 این یعنی موفقیت شما.
تسلیم خدا
تمسك به دستگيره محكم
وَمَن يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ
سورة لقمان آية 22
و هر كس خود را در حالى كه نيكوكار باشد تسليم خدا كند قطعا در ريسمان استوارترى چنگ در زده و فرجام كارها به سوى خداست.
https://eitaa.com/hugifig
هدایت شده از فرهنگ نکته های #دانستنی و #هشداری
🌷دانستنی همراه با راهکار
_ به رنج اندر بود راحت، به خار اندر بود خرما. (قطران)
_ شفا بایدت، داروی تلخ نوش. (سعدی)
قصه: در کوچه¬های اصفهان پول ریخته
✍️یه مرد جوانی بود ولگرد. رفقا بهش گفتند: «بابا جون، اینکه تو صبح تا غروب راه می ری، چه فایده داره؟»
گفت: «من تو این شهر دیگه نمی¬تونم کار بکنم؛ برای اینکه گردن کلفتی کردم، از این و اون گرفتم خوردم. حالا نمی¬تونم عقب کسب و کار برم. کسب خوبی هم بلد نیستم مثل نجاری، آهنگری. باید عمله بشم یا باید حمال بشم. بعد از این لوطی¬گری، بیام عمله بشم یا حمال؟»
گفتن: «برادر بیا برو اصفهان، پول تو کوچه ریخته. درِ هر دکونی که بری پول سَبیله».
یارو گفت: «بسیار خوب».
آمد و رفت اصفهان رسید در دکون یه صرافی. دید اُوه، این قدر پول زرد و سفید و اسکناس ریخته که حساب نداره. دستمالشو پهن کرد و طشتک پول سفید و خالی کرد اون تو، چهار گوشه دستمالو گره زد. حالا صرافه داره نگاه می¬کنه، آمد راه بیفته، صرافه بند دستشو گرفت، گفت: «برادر، داری چه کار می کنی؟ روز روشنه، منم نشستم دارم نگات می¬کنم. دزدی که این جوری نمی شه!»
گفت: «خدا نکنه، من دزد نیستم، مگه نگفتن اصفهان پول ریخته، منم اومدم جمع کنم».
گفت: «به شما گفتن تو اصفهان پول ریخته، درست گفتن. تو غریب این شهری، بیا خونه من تا من بهت بگم».
شب یارو رو ورداشت برد منزلش شام، شب و خوب پذیرایی ازش کرد. یه اتاقم بهش داد تا صبح. صبح که شد، چهار تا کیسه داد دستش، گفت: «داداش جون، شام و ناهار می آی خونه ما، شام و ناهارتو می¬خوری تا من بهت بگم، آخر سال حساب می¬کنم».
صراف، چهار تا کیسه، با یه چوب که سرش سوزن داشت، با یه بیلچه داد دست جوان و گفت: «می اُفتی تو این کوچه و بازار گردش. هرجا کهنه دیدی با چوب ورمی داری، تو این کیسه می ذاری، هرجا کاغذ دیدی توی این کیسه می ذاری. هرجا پوست انار با چوب دیدی یا پشگل مشگل با چوب توی این کیسه می ذاری. این هم اتاق، کهنه ها رو یه گوشه می ذاری. کاغذها رو یه گوشه می ذاری، پوسه انار رو با پشگل مشگل یه گوشه می ذاری. صبح با این چهار کیسه می ری تا ظهر هرچی جمع کردی می آری، ناهارِتو می¬خوری، دوباره می ری تا عصری. شوم (شب) هرچه جمع کردی می آری، انبار می¬کنی».
گفت: «بسیار خوب».
سر یه سال که شد، مرد صراف رفت تاجر آورد.
تاجرِ کهنه، کهنه¬ها رو خرید. تاجر پوست انار، پوس انارها رو خرید. نونوا آورد، پشگل ها رو خرید. ریخته¬گر آورد، کاغذها رو خرید. پول های همه رو صرافه گرفت، روزی یه قران در شبانه¬روز خرج پسره رو حساب کرد؛ شامش، ناهارش، چای صبحانش، مزد رخت شوری، کرایه خوابش، کرایه انبارش، همه روزی یه قران؛ سی و شش تومن از این پول ورداشت، مابقی پول ها رو گذاشت جلوی پسره.
پسره شمرد، دید هشت صد تومن پول داره. صراف گفت: «اینها رو بریز تو طشتک، همون قدِ اون روزه که تو آمدی خالی کردی تو دستمال، حالا وردار، برو مملکت خودت سرمایه و کاسبی کن! اونی که به تو گفت: اصفهان پول ریخته، بلی ریخته، اما این جوری ریخته، نه که بری طشتک صرافو خالی کنی».
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ 📚https://eitaa.com/jcjvjv📚
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
✅بخش علت ها در مثل ها
📙حرف پ
✅موضوع : پشیمانی
❌غفلت و سهل انگاری
یک لحظه «هوسرانی» نادانی، یک عمر پشیمانی
یک آن غفلت و سهل انگاری ممکن است به قیمت عمری گرفتاری و ندامت تمام شود بنابراین باید هوشیار و آگاه بود.
💠برچسب: #پشیمانی #هوس #غفلت
✍️جهت آگاهی بیشتر از واژه های برچسب خورده به کتابخانه موضوعی مراجعه بفرمائید.
https://eitaa.com/jadiiddd/108
•┈┈••✾••📚••✾••┈┈•
https://eitaa.com/hugifig
🌷#علت ها و #راهکارها در مثل ها
📙حرف الف
❌موضوع : عرضاندام
- آهسته برو آهسته بیا که گربه شاخت نزند.
یعنی : جلوی دیگران عرضاندام نکن تا آسیبی به تو نرسد.
💠برچسب: #آسیب #احتیاط #ادعا
✍️جهت آگاهی بیشتر از واژه های برچسب خورده به کتابخانه موضوعی مراجعه بفرمائید.
https://eitaa.com/jadiiddd/108
•┈┈••✾••📚••✾••┈┈•
https://eitaa.com/hugifig
#علت ها و راهکارها
📙حرف ب
💠موضوع : بدنامی
مکن بد که بینی به فرجام بد
ز بد، گردد اندر جهان نامْ بد.
📚(فردوسی)
💠برچسب: #بدی #عاقبت #کیفر
✍️جهت آگاهی بیشتر از واژه های برچسب خورده به کتابخانه موضوعی مراجعه بفرمائید.
https://eitaa.com/jadiiddd/108
•┈┈••✾••📚••✾••┈┈•
https://eitaa.com/hugifig
9.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☘️🌷☘️🌷☘️
#علت ها در سخنان
📙حرف ت
😍موضوع: تلاش بی ثمر
📌 عاقبت کار دست خداست!
🔻چرا بعضیها با وجود تلاش زیاد به نتیجه نمیرسند؟
🔻و بعضیها بدون تلاش به نتیجه میرسند؟
🎥استاد پناهیان
💠برچسب: #تلاش #کار #گرفتاری
✍️جهت آگاهی بیشتر از واژه های برچسب خورده به کتابخانه موضوعی مراجعه بفرمائید.
https://eitaa.com/jadiiddd/108
•┈┈••✾••📚••✾••┈┈•
https://eitaa.com/hugifig
#علت ها در خاطرات
📙حرف گ
❌موضوع: گرفتاری
آقــا مــن از هر انگشــتم یک هنــر میریزد و همه کاری بلــدم اما اوضاع زندگی ام روبه راه نیست. همیشه گرفتارم وفقیر.
جناب صمصام سرش پایین بود. با انگشت اشاره عمامۀ سبز رنگش را بالا داد و بدون بالا آوردن سر، گفت:دلیلش این است که شما خدا را نمیشناسی و باور نداری.
جــوان آب گلویــش را قــورت داد و بــا صــدای کلفتــش جــواب داد:نــه اینطور نیست. من هم خدا را قبول دارم، هم به وجودش معتقدم.
سید سرشرا بالا آورد.
- نــه جانــم!قبــول نــداری! چــون من یــک پیرمــرد ضعیف و شکســته هسـتم و از همه مهمتر،بی هنر اما از صبح تا غروب بدون اینکه خودم بخواهــم چندین برابر یک ســرمایه دار درآمــد دارم.ولی توبا اینکه صد هنــر داری هیــچ اجاقــی از تــو گرم
نمیشــود چون تــو خدا را بــه رزاقیت قبول نداری!
💠برچسب: #هنر #زندگی #خدا#شناخت
✍️جهت آگاهی بیشتر از واژه های برچسب خورده به کتابخانه موضوعی مراجعه بفرمائید.
https://eitaa.com/jadiiddd/108
•┈┈••✾••📚••✾••┈┈•
https://eitaa.com/hugifig
🌷#راهکارها در سخن بزرگان
📙حرف ت
✅موضوع : توفیق و راه فهم قرآن
✍️مرحوم حاج اسماعیل دولابی (ره): اگر قرآن را نمی فهمی از خود صاحب کلام که همراه کلامش است بخواه که به تو بفهماند.
📚مصباح الهدی/ج۱/ص۴۳۸
https://eitaa.com/hugifig
💠برچسب: #قرآن #توفیق #خدا
✍️جهت آگاهی بیشتر از واژه های برچسب خورده به کتابخانه موضوعی مراجعه بفرمائید.
https://eitaa.com/jadiiddd/108
•┈┈••✾••📚••✾••┈┈•
https://eitaa.com/hugifig
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷#راهکارها در سخن بزرگان
📙حرف ش
✅موضوع : نشاط و شادی
🔹 دوست داری نشاط و شادی داشته باشی حسن ظن داشته باش
🎙حجت الاسلام و المسلمین رفیعی
کانال سخنرانی دلنشین
@sokhanrani313
💠برچسب: #شادی #حسن ظن #سوء ظن
✍️جهت آگاهی بیشتر از واژه های برچسب خورده به کتابخانه موضوعی مراجعه بفرمائید.
https://eitaa.com/jadiiddd/108
•┈┈••✾••📚••✾••┈┈•
https://eitaa.com/hugifig
🔅 #پندانه
✍️ کلید مشکلاتت دست خداست، فقط کافیست او را صدا بزنی
🔹«آدم» خطا کرد.
کلید: «رَبّنَا ظلمنا أنفسنا وَإِنْ لَمْ تغفر لنا وَتَرْحَمنَا لَنَكُونَنَّ مِنْ الْخاسرِينَ»
پس مورد عفو و بخشش قرار گرفت.
🔸«نوح» بین دشمنانش گیر افتاده بود.
کلید: «رب اني مغلوب فانتصر»
پس گشایش الهی نصیبش شد و با کشتیاش نجات یافت و دشمنانش نابود شدند.
🔹«زكريا» پیر بود و همسرش هم نازا.
کلید: «رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ»
پس یحیی به او عطا گردید.
🔸«يونس» در تاریکی دریا و شکم ماهی تنها مانده بود.
کلید: «لا إله إلّا أنت سبحانك إني كنت من الظالمين»
پس نجات یافت.
🔹«ايوب» به مصیبت و بیماریهای سختی دچار شد.
کلید: «رَبِّ إنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ»
پس از درد و رنج نجات یافت.
🔸«ابراهيم» در آتش افکنده شد.
کلید: «حسبنا الله ونعم الوكيل»
پس نجات یافت و پیروز گشت.
🔹«يعقوب» یوسف را از دست داده بود.
کلید: «إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّه»
پس خداوند بعد از سالها یوسف را به او برگرداند.
🔸«محمد» صلیالله علیه وآله در غار ثور توسط کفار محاصره شده بود.
کلید: «لا تحزن إن الله معنا»
پس بر آنها پیروز گشت.
🔹به پروردگارت اعتماد داشته باش، قفلهای زندگیات را خواهد گشود.
کانال سخنرانی دلنشین
@sokhanrani313
#علت ها در #تمثیلات
🔴چرا بعضی از دعاها مستجاب نمی شود؟
#تمثیل
✅ پاسخ : اگر به جای بنزین مخصوص، گازوئیل یا آب در باک هواپیما بریزیم، پرواز صورت نمی گیرد، دعای کسانی مستجاب می شود که در شکم آنان لقمه های حرام نباشد. در حدیث می خوانیم: من سره ان یستجاب دعائه فلیطیب کسبه ( بحار، ج 90، ص 373. ) هر کس دوست دارد دعایش مستجاب شود، درآمد و لقمه خود را حلال کند. بگذاریم که دعا به معنای طلب خیر است و بسیاری از خواستههای ما خیر نیست و ما خیال می کنیم خیر را طلب می کنیم.
✍️حاج آقا قرائتی
✅ نشر آثار استاد قرائتی
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
➣ @Gharaati_tv
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
🔰علت ها و حکمت ها
✅داستان حضرت یوسف و برادرانش و تکیه کردن فقط به خدا
👈تکيه کردن بر خدا و دلخوش نبودن به غير او، سفارش شده دین و بزرگان است و یکی از علت های آن را شاعر این شعر بیان کرده : اين دغل دوستان که می بينی
مگسانند دور شيرينی
تا طعامي كه هست مي نوشند
همچو زنبور بر تو مي جوشند
تا به روزي كه ده خراب شود
كيسه چون كاسه حباب شود
ترك صحبت كنند و دلداري
دوستي خود نبود پنداري
بار ديگر كه بخت باز آيد
کامرانی ز در فراز آید
#سعدي
👈هنگامی که برادران یوسف (علیه السلام) می خواستند او را به چاه بیفکنند، وی خندید، برادرانش تعجب کردند و گفتند: برای چه می خندی ؟! حضرت یوسف (علیه السلام) راز خنده خود را این گونه بیان کرد:
فراموش نمی کنم روزی را که، به شما برادران نیرومند نظر افکندم و خوشحال شدم و با خود گفتم: کسی که این همه «یار و یاور» نیرومند دارد از حوادث سخت چه غمی خواهد داشت! روزی به بازوان شما، دل بستم، اما اکنون در چنگال شما گرفتارم و به شما پناه می برم، ولی به من پناه نمی دهید.
خدا؛ شما را بر من مسلط ساخت تا بیاموزم که به غیر او ( حتی برادرانم ) تکیه نکنم.
ﺣﺘﻤﺎ ﺣﻜﻤﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ!"
✳️نمونه ی ديگر از علت ها و حکمت ها 👈ﺭﻭﺯﮔﺎﺭي ﭘﺎﺩﺷﺎهي بود که ﻭﺯﻳﺮي داشت که همیشه ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺮ حادثه و ﺍﺗﻔﺎﻕ خير ﻳﺎ ﺷﺮي ﻛﻪ ﺑﺮﺍﯼ شاه می افتاد،ﺑﻪ پادشاه ميگفت : "ﺣﺘﻤﺎ ﺣﻜﻤﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ!" ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ چاقو ﺑﺮﻳﺪ ﻭ ﻭﺯﻳﺮ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﮔﻔﺖ: «ﺑﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺩﺳﺘﺖ ﺣﻜﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭﺩ! »
شاه ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ بسیار ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪ ﻭ به شدت ﺑﺎ ﻭﺯﻳﺮ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻭ که ﺑﻪ ﺣﻜﻤﺖ ﺍﻳﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ معتقد نبود، ﻭﺯﻳﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺁن رﻭﺯ ﻃﺒﻖ ﻋﺎﺩﺕ ﺑﻪ ﺷﻜﺎﺭگاه ﺭﻓﺖ، ﻭﻟﯽ این بار ﺑﺪﻭﻥ ﻭﺯﻳﺮ ﺑﻮﺩ. پادشاه ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺷﻜﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻋﺪﻩ ﺍي از ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﻮﻣﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ خواستند ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﺍﻳﺎﻧﺸﺎﻥ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﻛﻨﻨﺪ. ﻭﻟﯽ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ کردن، ﻣﺘﻮﺟﻪ شدند ﺩﺳﺖ پادشاه ﺯﺧﻤﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﻧﻘﺺ می خواستند. ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﻤﻴﻦ پادشاه ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ کردند. ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﻗﺼﺮ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ پیش ﻭﺯﻳﺮ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻗﻀﻴﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:« ﺣﻜﻤﺖ ﺑﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﻭﻟﯽ ﺣﻜﻤﺖ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻡ!»
ﻭﺯﻳﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:« ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻧﺒﻮﺩﻡ ﺣﺘﻤﺎً ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺷﻜﺎﺭ ﻣﯽﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﻣﻦ ﻛﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﺣﺘﻤﺎً قرباني می شدم.»
https://eitaa.com/dastan_latifeh