امام صادق ع:
نَزَلَ جَبْرَئِيلُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ هَذِهِ بَطْحَاءُ مَكَّةَ إِنْ شِئْتَ أَنْ تَكُونَ لَكَ ذَهَباً قَالَ فَنَظَرَ النَّبِيُّ ص إِلَى السَّمَاءِ ثَلَاثاً ثُمَّ قَالَ لَا يَا رَبِّ وَ لَكِنْ أَشْبَعُ يَوْماً فَأَحْمَدُكَ وَ أَجُوعُ يَوْماً فَأَسْأَلُكَ.
جبرئيل بر پيامبر (ص) نازل شد و گفت خداوند جل جلاله ترا سلام مي رساند و به تو مي گوید:
اين صحراى مكه را اگر بخواهى براى تو پر از طلا كنم، پيامبر (ص) سه بار به آسمان نگاه كرد و سپس فرمود: نه خداوندا ولى دوست دارم يك روز سير باشم تا ترا حمد گويم و يك روز گرسنه بمانم تا از تو سؤال كنم.
📚 مكارم الأخلاق ؛ ص24.
حکایت
نورانی شدن بدن آیت الله گلپایگانی
حاج شیخ حسین انصاریان می گفتند :
قبل از انقلاب ، ماه مبارک در تهران مسجدی من را یک ماه برای منبر رفتن دعوت کردند. سال 48 بود و من آن وقت طلبه قم بودم.
اولین شبی که برای منبر به این مسجد رفتم امام جماعتش را یک جور دیگر دیدم. از منبر که پائین آمدم دیدم که اشتباه نکردم او را یک جور دیگر دیدم، نه اینکه چشم من بود که او را یک جور دیگر دیدم نه او به من جلوه کرد باعث یک جور دیگر دیدن او چشم من نبود بلکه خود او بود.
به او گفتم کی هستی؟ گفت: من در نجف درس خوانده ام. بعد معلوم شد که در نجف قسمتی از عمرش را با مرحوم آیت الله العظمی آقا سید جمال الدین گلپایگانی بوده ، آقا سید جمال الدین ده سال در اصفهان با مرحوم آیت الله العظمی بروجردی نزد سه تا نفس دار( صاحب نفس ) درس خواند.
امام جماعت مسجد گفت:
یک روز صبح زود دیدم آقا سید جمال از خانه بیرون آمد و راه افتاد، آمدم و گفتم آقا کجا تشریف می برید؟ فرمودند: وادی السلام. گفتم: اجازه می دهید که من هم در خدمتتان باشم؟ اجازه دادند.
وقتی از وادی السلام بر می گشتیم من یک مرتبه کل هیکل آقا سید جمال الدین گلپایگانی را داخل نور دیدم. البته این چشم من نبود که او را داخل نور دیدم. بلکه او جلوه کرد که من دیدم.
این نور دور آقا سید جمال بود و آمدیم تا به جایی رسیدیم که کسی در خانه اش ایستاده بود که به آقا سید جمال سلام کرد و گفت صبحانه حاضر است بفرمائید.
آقا فرمودند: متشکرم.
یک دفعه دیدم نوری که دور آقا سید جمال بود از بین رفت. من به آقا سید جمال گفتم قربانت شوم من درست دیدم یک نوری دور شما بود؟
با ناراحتی فرمودند: بله درست دیدی . گفتم چی شد؟
گفت: نفس این شخص، نور را فراری داد. نفس ناپاکی بود کاش به ما سلام نکرده بود. و با ما حرف نزده بود.»
📚 جمال عرفان.
حکایت
شخصی نقل میکند: برای درس و بحث به شهر قم آمدم. یک شب آقای بهجت را در خواب دیدم و تمام شبهات خود را مطرح کردم و ایشان جواب دادند. آن شخص میگوید: فردای آن روز، جمعه بود، بلند شدم به جلسه آقای بهجت بروم تا خوابم را نقل کنم، وقتی به آنجا رسیدم آقا فرمودند: جواب سوالهایت همانهایی بود که در خواب گفتم، تردید نکن.
📚 خلوت دل ص23.
پیامبر ص:
إذا كثر الزنا بعدي كثر موت الفجأة و إذا طفف المكيال أخذهم الله بالسنين و النقص و إذا منعوا الزكاة منعت الأرض بركاتها من الزرع و الثمار و المعادن و إذا جاروا في الحكم تعاونوا على الظلم و العدوان و إذا نقضوا العهود سلط الله عليهم عدوهم و إذا قطعوا الأرحام جعلت الأموال في أيدي الأشرار و إذا لم يأمروا بالمعروف و لم ينهوا عن المنكر و لم يتبعوا الأخيار من أهل بيتي سلط الله عليهم أشرارهم فيدعو عند ذلك خيارهم فلا يستجاب لهم.
بعد از من هر گاه زناكارى زياد شود، مرگ ناگهانى افزايش يابد، و هر گاه كم فروشى شود خداوند به قحط و كمبود دچارشان سازد. و چون زكات نپردازند زمين نيز بركت خود را از زراعت، ميوه و معدنها دريغ نمايد. و چون در داورى ستم كنند، بر جور و ستم و كينه توزى همدست شوند، و هر گاه پيمانها بشكنند خداوند دشمنشان را بر ايشان مسلط نمايد. و چون قطع رحم كنند ثروت در دست اشرار افتد. و هنگامى كه امر به معروف نكرده و نهى از منكر ننمايند و پيروى از نيكان از اهل بيت من نكنند خداوند اشرارشان را بر آنان چيره سازد، و در يك چنين حالى نيكانشان دعا كنند ولى مستجاب نشوند.
📚 تحف العقول ؛ النص ؛ ص51.
حکایت
روزی علامه بحرالعلوم همراه برخی طلاب به استقبال دسته سینه زنی طویرج رفتند. در این حال بود که ناگهان علامه بحرالعلوم که مرجع تقلید بزرگی به شمار می رفت عمامه و عبا را زمین گذاشت و با سر و پای برهنه میان جمعیت عزادار رفت و مثل سایر سینه زنها بر سر و سینه خود زد، شاگردانشان هر چه کردند تا مانع بروز احساسات ایشان شوند، ایشان قبول نمی کرد. شب همان روز وقتی یکی از شاگردانش از ایشان ماجرا را جویا شد، ایشان فرموده بودند: "وقتی به دسته سینه زنی رسیدم، دیدم حضرت بقیة الله امام زمان با سر و پای برهنه میان سینه زن ها به سر و سینه می زنند و گریه می کنند، من هم نتوانستم طاقت بیاورم، پس در خدمت آن حضرت مشغول سینه زدن شدم."
📚 امام زمان و سید بحر العلوم ص 194.
امام سجّاد (ع) به ابو خالد كابلى فرمود:
يَا أَبَا خَالِدٍ لَتَأْتِيَنَّ فِتَنٌ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ لَا يَنْجُو إِلَّا مَنْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَهُ أُولَئِكَ مَصَابِيحُ الْهُدَى وَ يَنَابِيعُ الْعِلْمِ يُنْجِيهِمُ اللَّهُ مِنْ كُلِّ فِتْنَةٍ مُظْلِمَةٍ- كَأَنِّي بِصَاحِبِكُمْ قَدْ عَلَا فَوْقَ نَجَفِكُمْ بِظَهْرِ كُوفَانَ فِي ثَلَاثِمِائَةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلًا جَبْرَئِيلُ عَنْ يَمِينِهِ وَ مِيكَائِيلُ عَنْ شِمَالِهِ وَ إِسْرَافِيلُ أَمَامَهُ مَعَهُ رَايَةُ رَسُولِ اللَّهِ ص قَدْ نَشَرَهَا لَا يَهْوِي بِهَا إِلَى قَوْمٍ إِلَّا أَهْلَكَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.
یا ابا خالد! براستى فتنه ها و آشوبهائى همچون پاره هاى شب تار (فتنه هائى كور كه منشأ و مقصد روشنى ندارد) بوقوع خواهد پيوست، كه جز آن كس كه خداوند از او عهد و پيمان گرفته احدى از آنها نجات نيابد. آنان چراغهاى هدايت و چشمه سارهاى دانش اند، خداوند از هر آشوب سياه و تاريكى نجاتشان بخشد. گويا صاحب شما (مهدى موعود) را مى بينم كه بر فراز شهر نجف پشت شهر كوفه بر آمده و خود را آشكار نموده و در ميان سيصد و اندى مرد كه جبرئيل از طرف راست و ميكائيل در سمت چپ و اسرافيل در پيش روى اويند، و پرچم رسول خدا (ص) را بدست گرفته و آن را گشوده است، آن پرچم را بر هيچ قومى فرود نياورد مگر اينكه خدا- عزّ و جلّ- آنان را هلاك گرداند.
📚 الأمالي (للمفيد) ؛ النص ؛ ص45.
پیامبر ص فرمودند:
لا يحزن أحدكم أن ترفع عنه الرؤيا فإنه إذا رسخ في العلم رفعت عنه الرؤيا.
اگر خواب ديدن از كسى گرفته شد نگران نباشد كه چون كسى در علم راسخ و پا بر جاى شود خواب ديدن را از او بگيرند.
📚 تحف العقول ؛ النص ؛ ص50.
حکایت
ماجرای نجات آیت الله مرعشی از مرگ، توسّط امام زمان عج
امام زمان(عج) آیت الله نجفی مرعشی را از مرگ نجات میدهند و سفارشاتی را نیز به ایشان بیان میکنند.
آیت الله نجفی مرعشی، ماجرای دیدار خود با امام زمان(عج) را اینگونه نقل میکند: در زیارت عسکریین(ع) و در جادّه طرف حرم سیّد محمّد، راه را گم کردم و در اثر تشنگی وگرسنگی زیاد و وزش باد، در قلب الاسد از زندگی مأیوس شدم غشّ کرده به حالت صرع و بیهوشی روی زمین افتادم. ناگهان چشم باز کرده دیدم سرم در دامن شخص بزرگواری است، پس به من آب خوش گواری داد که مثلش را از شیرینی و گوارایی در مدت عمر نچشیده بودم.
بعد از سیراب کردنم سفرهاش را باز کرد و در میان سفره دو یا سه عدد نان بود، خوردم. سپس این شخص که به شکل عرب بود فرمود: «سیّد داخل این نهر برو و بدن را شستشو نما». گفتم: «برادر! اینجا نهری نیست، نزدیک بود از تشنگی بمیرم، شما مرا نجات دادید». آن مرد عرب فرمود: «این آب گوارا است»؛ با گفته او نگاه کردم دیدم نهر آب باصفایی است، تعجّب کردم و با خود گفتم: «این نهر نزدیک من بود و من نزدیک بود از تشنگی بمیرم».
به هر حال فرمود: «ای سیّد! اراده کجا داری؟»، گفتم: «حرم مطهّر سیّد محمّد (ع)»، فرمود: «این حرم سیّد محمّد است»، نگاه کردم دیدم در زیر بقعه سیّد محمّد قرار داریم و حال آنکه من در «جادسیّه» (قادسیّه) گم شده بودم و مسافت زیادی بین آنجا و بقعه سیّد محمّد (ع) است.
آیت الله نجفی مرعشی، سفارشات امام زمان را اینگونه شرح داد: تأکید وسفارش بر تلاوت قرآن شریف، و انکار شدید بر کسی که قائل به تحریف قرآن است؛ حتّی نفرین فرمود بر افرادی که احادیث تحریف قران را جعل کرده اند. ونیز: تأکید بر این که عقیقی که اسماء مقدّسه چهارده معصوم (ع) بر آن نقش بسته و نوشته شده به زیر زبان میّت بگذارند. و نیز سفارش فرمودند: بر احترام پدر ومادر، زنده باشند یا مرده، وتأکید بر زیارت بقاع مشرّفه ائمّه(ع) و اولاد آنها و تعظیم و تکریمشان.
و سفارش فرمود: بر احترام ذرّیّه سادات و به من فرمود: «قدر خود را به خاطر انتسابت به اهل بیت(ع) بدان و شکر این نعمت را که موجب سعادت و افتخار زیاد است بجای آور». و سفارش فرمود: بر خواندن قرآن و نماز شب و فرمود: «ای سیّد! تأسف بر اهل علمی که عقیده شان انتساب به ما است و لکن این اعمال را ادامه نمی دهند».
و سفارش فرمود: بر تسبیح فاطمه زهرا(س) و بر زیارت سیّدالشهدا(ع) از دور و نزدیک و زیارت اولاد ائمّه(ع) و صالحین و علما و تأکید بر حفظ خطبه شقشقیّه امیر المؤمنین (علیه السلام) و خطبه علیا مخدّره زینب کبری (س) در مجلس یزید -لعنة الله علیه - و دیگر سفارشات و فوائد.
به ذهنم خطور نکرد که این آقا کیست مگر وقتی از مدّ نظرم غایب شد».
📚 قبسات.
خداوند به داود عليه السلام وحى فرمود:
يا داود، كما لا تضيق الشمس على من جلس فيها كذلك لا تضيق رحمتي على من دخل فيها، و كما لا تضرّ الطيرة من لا يتطيّر كذلك لا ينجو من الفتنة المتطيّرون، و أنّ أقرب الناس منّي يوم القيامة المتواضعون، كذلك أبعد الناس منّي يوم القيامة المتكبّرون.
اى داود، همان طورى كه اگر كسى در نور خورشید بنشیند باعث تنگی نور خورشید نمی شود، همان طور است که اگر كسى به رحمت من داخل شود باعث تنگی رحمت من نمی شود. همان طورى كه كسى به فال شوم معتقد نباشد در وى اثر نمى كند همين طور هم كسانى كه به فال شوم معتقدند از (اثر فال شوم و) فتنه در امان نيستند. و نزديكترين شخص در روز قيامت به من اشخاص متواضع مى باشند و همچنين دورترين مردم به من در روز قيامت، اشخاص متكبر هستند.
📚 الجواهر السنية في الأحاديث القدسية (كليات حديث قدسى)، ص: 188.
حکایت
دیدن امام زمان عج در حرمین عسکریین و توقف در نماز
عالم بزرگوار میرزای قمی می گوید: «با جناب علاّمه بحرالعلوم در حرم عسکریین (ع) نماز خواندیم.
وقتی قصد کرد که بعد از تشهّد رکعت دوم بلند شود حالتی برای او بوجود آمد که کمی مکث کرد، سپس بلند شد.
وقتی نماز تمام شد همه ما تعجّب کردیم و علّت آن مکث را نفهمیدیم و کسی از ما جرأت نمی کرد که سؤال کند.
تا اینکه برگشتیم به منزل و سفره غذا آماده شد.
یکی از سادات که در آن مجلس بود به من اشاره کرد که از ایشان در مورد آن مکث سؤال کنم.
من گفتم: «نه! تو از ما نزدیکتری».
در این هنگام علاّمه بحرالعلوم متوجّه من شد و فرمود: «در مورد چه چیزی گفتگو می کنید؟»
در بین همه جرأت من بیشتر از همه بود.
گفتم: «اینها می خواهند راز آن حالتی که در نماز برای شما بوجود آمده بود را بفهمند».
سیّد فرمود: «حضرت مهدی(ع) برای سلام کردن به پدر بزرگوارش وارد شد و ان حالت از مشاهده روی نورانی آن حضرت به من دست داد تا اینکه از روضه بیرون رفتند».
📚 نجم الثاقب.
امام زين العابدين (ع) مى فرمایند:
مَا اخْتَلَجَ عِرْقٌ وَ لَا صُدِعَ مُؤْمِنٌ إِلَّا بِذَنْبِهِ وَ مَا يَعْفُو اللَّهُ عَنْهُ أَكْثَرُ وَ كَانَ إِذَا رَأَى الْمَرِيضَ قَدْ بَرِئَ قَالَ لِيَهْنِئْكَ الطُّهْرُ مِنَ الذُّنُوبِ فَاسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ.
هيچ مؤمنى دچار ضربان رگ و سردرد نگردد مگر بواسطه گناهش، و گناهانی را که خدا مى بخشد بيشتر است از(گناهانی که مواخذه می کند). و هر گاه آن حضرت بيمارى را مى ديد كه شفا يافته مى فرمود: پاكى از گناه گوارايت باد، پس عمل خود را از سر بگير (كه گناهان گذشته ات آمرزيده شده است).
📚 الأمالي (للمفيد) ؛ النص ؛ ص35.
حکایت
حال عنایت شده از امیرالمؤمنین علیه السلام به آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی(ره)
علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی داستانی از قول استادش مرحوم آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی(ره) نقل می کردند که ایشان روزی فرمودند:
« در مرحله ای از مراحل سیر و سلوک، حال عجیبی پیدا کردم. و بدین کیفیت بود که نفس خود را افاضه کننده علم و قدرت و رزق و حیات به جمیع موجودات می دیدم، که هر موجودی از موجودات از من مدد می گیرد و من فیض رساننده به کلیه موجودات و عوالم هستند .
این حال من بود، و از طرفی می دانستم که این حال صحیح نیست، چون خداوند جل و علا مبدأ همه خیرات است، و افاضه کننده رحمت و وجود به همه موجودات .
چند شبانه روز این حال طول کشید، هر چه به حرم مطهر حضرت امیر المؤمونین علیه السلام مشرف شدم و در باطن تقاضای گشایش نمودم سودی نبخشید، تصمیم گرفتم به کاظمین مشرف شوم، و آن حضرت را شفیع قرار دهم، تا خداوند متعال مرا از این ورطه نجات دهد.
هوا سرد بود، به سوی مرقد مطهر حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام از نجف عازم کاظمین شدم یکسره به حرم مطهر مشرف شدم، هوا سرد و فرشهای جلوی ضریح را برداشته بودند، سر خود را در مقابل ضریح روی سنگهای مرمر گذاشتم و آنقدر گریه کردم که آب چشم من بر روی سنگهای مرمر جاری شد.
هنوز سر از زمین برنداشته بودم که حضرت شفاعت فرمودند و حال من عوض شد و فهمیدم که من کیستم؟ من چیستم؟
من ذره ای هم نیستم من به قدر پر کاهی قدرت ندارم. اینها همه مال خدا است و بس، و اوست فیاض علی الاطلاق، و اوست حیّ و حیات دهنده، و عالم و علم بخشنده، و قادر و قدرت دهنده، و رازق و روزی رساننده، و نفس من یک دریچه و آیتی است از ظهور آن نور علی الاطلاق.
در این حال برخاستم، و زیارت و نماز را بجای آوردم و به نجف اشرف مراجعت کردم و چند شبانه روز باز خدا را فیاض و حیّ و قادر در تمام عوالم می دیدم، تا یکبار که به حرم مطهر امیرالمؤمنین علیه السلام مشرف شدم در وقت مراجعت به منزل در میان کوچه حالتی دست داد که از توصیف خارج است و قریب ده دقیقه سر به دیوار گذاردم، و قدرت بر حرکت نداشتم، این یک حالی بود که امیرالمرمنین علیه السلام مرحمت فرمودند و از حال حاصله در حرم حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام عالیتر و دقیق تر بود و آن حال مقدمه این حال بود. »
📚 جمال عرفان.
خداوند به داود عليه السلام وحى كرد:
يا داود، إنّ العبد ليأتيني بالحسنة يوم القيامة فأحكمه بها في الجنّة قال داود: يا ربّ، و ما هذا العبد الذي يأتيك بالحسنة يوم القيامة فتحكمه بها في الجنّة؟ قال: عبد مؤمن سعى في حاجة أخيه المسلم أحبّ قضاءها قضيت أو لم تقض.
اى داود، بنده اى در روز قيامت با عمل نيكى مى آيد، من به خاطر همين عمل او را به بهشت داخل مى كنم.
داود ع عرض كرد: خداوندا، آن بنده کیست كه بوسيله عمل نیکش او را داخل بهشت مى كنى؟
خداوند فرمود: بنده مؤمنى که در رفع حاجت برادر مسلمانش تلاش مى كند، و دوست دارد که ان حاجت را براورده کند، خواه به نتيجه برسد يا نرسد.
📚 الجواهر السنية في الأحاديث القدسية (كليات حديث قدسى) ؛ ص185.
حکایت
به مکافات رسیدن دروغگو توسط حضرت عبّاس علیه السلام
یکی از برادران موثّق، از دایی مورد وثوق خود نقل کرد که: در صحن مطهّر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بودم، دیدم یک نفر دست شخصی را گرفته به طرف حرم می آیند، تا آن که روبروی حرم مبارک رسیدند. یکی از آنان به دیگری گفت: بگو به ابوالفضل که من به تو بدهکار نیستم. آن مرد نیز قسم خورد که من به تو بدهکار نیستم. شخص طلب کار بدون آن که چیزی بگوید، از حرم خارج شد و رفت. شخصی که قسم خورده بود، در آن جا ایستاده بود که ناگهان شکم او باد کرد و بر زمین افتاد، خادمان حرم او را به سرعت از حرم خارج ساختند.
📚 روزنه هایی از عالم غیب.
🆔 @huoooo
حضرت موسى (ع) از حضرت خضر سؤال مىكند كه چه كردهاى كه مأمور شدهام از تو تعلّم كنم؟ به چه چيز به اين مرتبه رسيدى؟ فرمود: بترك گناه.
📚 تذكرة المتقین، صفحه: ۱۵،
حضرت زهرا عليها السّلام عرض كرد:
يا رسول اللَّه، كداميك از اينان که نام بردی افضل اند؟
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود:
برادرم على افضل امّتم است. حمزه و جعفر، اين دو افضل امت من بعد از على و تو و دو نوه ام حسن و حسين و جانشينان از فرزندان اين پسرم(حسین ع) هستند- و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله با دست اشاره به امام حسين عليه السّلام فرمودند- و مهدى از او است. آنكه قبل از (مهدى) است از او افضل است. اوّلى كه مقدم است افضل از مؤخّر است، زيرا اولی امام دومی است و دومی وصىّ اولی است . ما اهل بيتى هستيم كه خداوند براى ما آخرت را بر دنيا ترجيح داده است.
📚 ترجمه كتاب سليم ؛ ص205.
میرزا حسین لاهیجی رشتی، از شیخ زین العابدین سلماسی نقل کرده است که:
روزی سید بحرالعلوم وارد حرم مطهر امام علی(علیه السلام) شد و این بیت را زمزمه می کرد:
چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن
به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن
بعدا از سید بحرالعلوم پرسیدم که علت خواندن این ابیات چه بود؟
فرمود:«چون وارد حرم حضرت علی(علیه السلام) شدم دیدم که حجت ابن الحسن(عجل الله تعالی فرجه) در بالای سر قبر مبارک آن حضرت با آواز بلند قرآن تلاوت می کنند. وقتی صدای آن بزرگوار را شنیدم این شعر را خواندم!»
📚 نجم الثاقب.
پیامبر ص فرمودند:
إِذَا مَنَعُوا الزَّكَاةَ مَاتَتِ الْمَوَاشِي.
إِذَا مَنَعُوا الصَّدَقَاتِ كَثُرَتِ الْأَمْرَاضُ.
إِذَا أَكَلُوا الرِّبَا كَثُرَتِ الزَّلَّاتُ.
إِذَا حَكَمُوا بِغَيْرِ عَدْلٍ ارْتَفَعَتِ الْبَرَكَاتُ.
1. هر گاه زکات پرداخت نکنند چهارپایان می میرند.
2. هر گاه صدقه ندهند مریضی ها زیاد می شود.
3. هر گاه ربا بخورند لغزش و گناهان زیاد می شود.
4. هرگاه حکمی به غیر عدل بکنند برکات برداشته می شود.
✍️ صدقه دو نوع است: 1- صدقه واجب مانند خمس و زکات و کفاره و ... 2- صدقه مستحب.
📚 معدن الجواهر و رياضة الخواطر ؛ ص72.
حکایت
آگاهی مردگان از طلب مغفرت و خیرات احیاء
حضرت شیخ آقا بزرگ طهرانی ـ دامت برکاته ـ نقل فرمودند از مرحوم عمویشان آقای سیّد حسن که ایشان بیان کردند که:
من معمولاً پیاده از نجف برای مسجد کوفه میرفتم و در راه به مقام میثم تمّار که میرسیدم یک آیة الکرسی برای میثم میخواندم.
یک شب از غروب گذشته بود و من برای آنکه راه ترسناک بود برای آیة الکرسی معطّل نشدم و به سرعت به راه افتادم و به مسجد کوفه رسیدم.
شب که در مسجد بیتوته نمودم خواب دیدم که پیرمردی پیش آمد و رو به من نموده گفت: چرا امشب هدیۀ ما را نفرستادی؟
من از خواب بیدار شدم و متوجّه شدم که پیرمرد مزبور میثم بوده و گله از عدم قرائت آیة الکرسی نموده است.
📚 مطلع انوار ج1.