پیامبر ص:
من أحب أن يكون أغنى الناس فليكن بما في يد الله أوثق منه بما في يده.
هر كس بخواهد از همه غنی تر باشد بايد اعتمادش به آنچه نزد خداست بيشتر باشد از آنچه نزد خود دارد.
📚 تحف العقول ؛ النص ؛ ص27.
🆔 @huoooo
امام صادق عليه السلام:
لمّا صعد موسى إلى الطور فناجى ربّه قال: يا ربّ، أرني خزائنك، قال: يا موسى، إنّما خزائني إذا أردت شيئا أن أقول لَهُ: كُنْ فَيَكُونُ.
وقتى كه موسى از كوه طور بالا رفت با خداوند مناجات كرد و گفت: خداوندا، گنجينه هاى خود را به من نشان بده.
خطاب آمد: اى موسى، خزاين من اين است كه وقتى چیزی را اراده مى كنم، به آن چيز می گويم موجود شو، آن شىء بلا فاصله بوجود مى آيد.
📚 الجواهر السنية في الأحاديث القدسية (كليات حديث قدسى)؛ ص118.
🆔 @huoooo
امیر المومنین ع:
لَا حَافِظَ أَحْفَظُ مِنَ الصَّمْت.
هيچ نگهبانى بهتر از خاموشى نيست.
📚 الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج8 ؛ ص19.
🆔 @huoooo
حکایت
سکوت ایت الله قاضی رحمه الله
آیت الله سید محمد حسینی
همدانی – صاحب تفسیر «انوار درخشان»- میفرمود: در مدرسه قوام حجره داشتم، مطلع شدم مرحوم آقای قاضی تبریزی در گوشه تنگ مدرسه حجره کوچکی اختیار کرده و من از این کار تعجب کردم، بعد معلوم شد ایشان به علت تنگ بودن منزلشان و نیز کثرت عیال و اولاد، فراغت بال برای تهجد و عبادت و خلوت نداشتند؛ در طول دوران تحصیل در مدرسه قوام، شبی را ندیدم که مرحوم قاضی به آرامش و خواب و استراحت بگذارند و شبی را بدون ناله و گریه به سر بیاورد.
در این مدت نزدیکی با مرحوم قاضی، حالات و جریاناتی از ایشان می دیدم که در عمرم جز در مرحوم نائینی و اصفهانی، در شخص دیگری ندیده بودم. او را چنین یافتم که در تمام رفتار و اخلاق اجتماعی و خانوادگی و تحصیلی خود غیر از همه کسانی بود که من از نزدیک در درس آنها و یا در کنار آنان تحصیل می کردم. مخصوصاً او را دائم السکوت و الصمت می یافتم. احیاناً از دادن پاسخ نیز طفره می رفت و گاهی احساس می کردم که برای او پاسخ دادن بسیار سخت است تا اینکه تصادفاً به نکته ای برخوردم که بسیار توجه مرا جلب کرد و آن هم این بود که داخل دهان مرحوم قاضی کبود رنگ بود، از استاد(ایت الله قاضی) پرسیدم علت چیست؟
ایشان مدتها پاسخم نداد بعدها که خیلی اصرار کردم و عرض کردم که به جهت تعلیم می پرسم و قصد دیگری ندارم، باز به من چیزی نفرمود تا اینکه روزی در جلسه خلوتی فرمودند: آقا سید محمد! برای طی مسیر طولانی سیر وسلوک، سختی های فراوانی را باید تحمل کرد و از مطالب زیادی نیز باید گذشت؛ آقا سید محمد! من در آغاز این راه در دوران جوانی برای اینکه جلوی افسار گسیختگی زبانم را بگیرم و توانائی بازداری آن را داشته باشم 26 سال ریگ در دهان گذارده بودم که از صحبت و سخن فرسایی خودداری کنم، اینها اثرات آن دوران است!
📚 اسوه عارفان، ص 170.
🆔 @huoooo
پيامبر «ص»:
أعوذ بالله من الكفر و الدين، قيل: يا رسول الله! أ تعدل الدين بالكفر؟ قال: نعم.
پناه مى برم به خدا از كفر و بدهكارى؛ گفتند: اى رسول خدا! آيا قرض را با كفر برابر مى دانى؟ فرمود: آرى.
پيامبر «ص»:
لو لا رحمة ربي على فقراء أمتي، كاد الفقر أن يكون كفرا.
اگر رحمت خدا شامل حال فقراى امتم نمى شد، نزديك بود كه فقر به كفر بينجامد.
📚 الحياة / ترجمه احمد آرام ؛ ج4 ؛ ص423.
🆔 @huoooo
امام صادق عليه السلام :
إذا كانَ الرَّجُلُ عَلى عَمَلٍ فَلْيَدُمْ عَلَيهِ سَنَةً ، ثُمَّ يَتَحَوَّلُ عَنهُ إن شاءَ إلى غَيرِهِ ؛ وذلكَ أنَّ لَيلَةَ القَدرِ يَكونُ فيها في عامِهِ ذلكَ ما شاءَ اللّه ُ أن يَكونَ.
هر گاه شخصى عملى(یا ذکر و دعا و غیره از مستحبات) را آغاز كند، تا يك سال آن را ادامه دهد. بعد از یکسال، اگر خواست، به عمل ديگرى پردازد؛ زيرا شب قدر كه آنچه خداوند مى خواهد مقدر مى كند، در آن يك سال وجود دارد (یعنی اگر انسان عملی را یک سال ادامه دهد یقین می کند عملی را که انجام داده در شب قدر هم واقع شده و موجب استجابت هست).
امام صادق ع فرمودند:
إياك أن تفرض على نفسك فريضة فتفارقها اثني عشر هلالا.
مبادا عملى را بر خود لازم گردانى و قبل از 12 ماه از آن دست بردارى.
✍ مقصود اينست كه انجام عملى را پيش خود تصميم گيرى و بدان ملتزم شوى، نه آنكه از راه نذر و عهد و يمين بر خود واجب گردانى، زيرا شكستن و برهم زدن اين امور جايز نيست و هر يك كفاره مخصوصى دارد.
سید عبد الکریم کشمیری:
اثر دعاها یا اذکار زمانی ظاهر می شود که یکسال کامل از استمرار آن بگذرد.
📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 82.
🆔 @huoooo
ذکری برای رسیدن دنیا و زیباییهای آن
امام صادق ع:
عجبت لمن أراد الدنيا و زينتها كيف لا يفزع إلى قوله تعالى- ما شاء الله لا قوة إلا بالله فإني سمعت الله عز و جل يقول بعقبها إن ترن أنا أقل منك مالا و ولدا فعسى ربي أن يؤتين خيرا من جنتك الآية و عسى موجبة
در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نمي شود بفرمايش خداى تبارك و تعالى (ما شاء الله لا قوة إلا بالله) (آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست) زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن مي فرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمه: عسى در اين آيه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
📚 من لا يحضره الفقيه ؛ ج4 ؛ ص393.
🆔 @huoooo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عدد اذکار به نظر ایت الله بهجت رحمه الله.
🆔 @huoooo
أن أم سلمة قالت له(لرسول الله ص) بأبي أنت و أمي المرأة يكون لها زوجان فيموتان فيدخلان الجنة لأيهما تكون فقال يا أم سلمة تخير أحسنهما خلقا و خيرهما لأهله يا أم سلمة إن حسن الخلق ذهب بخير الدنيا و الآخرة.
ام سلمه به رسول خدا ص عرض كرد: پدر و مادرم به قربانت زنى كه دو شوهر از او مرده است و هر دو در بهشت اند به كدام يك تعلق خواهد داشت؟ فرمود: اى ام سلمة: هر كدام را كه خُلقش بهتر و خيرش به خوانواده خود بيشتر بوده اختيار مي كند و حقيقت اين است كه خوش خُلقی خير دنيا و آخرت بهمراه دارد.
📚 الخصال ؛ ج1 ؛ ص42.
🆔 @huoooo
خداوند عزّ و جل مى فرمايد:
وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عَظَمَتِي وَ كِبْرِيَائِي وَ نُورِي وَ عُلُوِّي وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِي لَا يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَاهُ عَلَى هَوَايَ إِلَّا شَتَّتُّ عَلَيْهِ أَمْرَهُ وَ لَبَّسْتُ عَلَيْهِ دُنْيَاهُ وَ شَغَلْتُ قَلْبَهُ بِهَا وَ لَمْ أُوتِهِ مِنْهَا إِلَّا مَا قَدَّرْتُ لَهُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عَظَمَتِي وَ كِبْرِيَائِي- وَ نُورِي وَ عُلُوِّي وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِي لَا يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَايَ عَلَى هَوَاهُ إِلَّا اسْتَحْفَظْتُهُ مَلَائِكَتِي وَ كَفَّلْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ وَ كُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كُلِّ تَاجِرٍ وَ أَتَتْهُ الدُّنْيَا وَ هِيَ رَاغِمَةٌ.
قسم به عزت و جلالم و بزرگى و عظمت و نور و برترى و به جايگاه بلندم، هيچ بنده اى خواست خود را بر خواست من مقدم نكند؛ مگر اينكه كارش را پريشان كنم، و دنيايش را درهم سازم و دلش را به آن مشغول نمايم، و از آن به او ندهم مگر آنچه را برايش مقدّر كرده ام.
قسم به عزت و جلال و بزرگى و عظمت و نور و برترى و بلندى مقام و جايگاهم، هيچ بنده اى خواست مرا بر خواست خود مقدّم نكند مگر اينكه ملائكه من از او محافظت كنند، و آسمانها و زمين را متكفل روزى او سازم، و از پس تجارت و سودجوئى هر تاجرى من پشتيبان او هستم و دنيا بر خلاف انتظارش به آستان بوسى او آيد.
📚 مشكاة الأنوار في غرر الأخبار ؛ النص ؛ ص17.
🆔 @huoooo
عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِيِّ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ لِأَيِّ عِلَّةٍ أَغْرَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الدُّنْيَا كُلَّهَا فِي زَمَنِ نُوحٍ ع وَ فِيهِمُ الْأَطْفَالُ وَ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ فَقَالَ مَا كَانَ فِيهِمُ الْأَطْفَالُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْقَمَ أَصْلَابَ قَوْمِ نُوحٍ وَ أَرْحَامَ نِسَائِهِمْ أَرْبَعِينَ عَاماً فَانْقَطَعَ نَسْلُهُمْ فَغَرِقُوا وَ لَا طِفْلَ فِيهِمْ مَا كَانَ اللَّهُ تَعَالَى لِيَهْلِكَ بِعَذَابِهِ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ وَ أَمَّا الْبَاقُونَ مِنْ قَوْمِ نُوحٍ ع فَأُغْرِقُوا لِتَكْذِيبِهِمْ لِنَبِيِّ اللَّهِ نُوحٍ ع وَ سَائِرُهُمْ أُغْرِقُوا بِرِضَاهُمْ تَكْذِيبَ الْمُكَذِّبِينَ وَ مَنْ غَابَ عَنْ أَمْرٍ فَرَضِيَ بِهِ كَانَ كَمَنْ شَاهَدَهُ وَ أَتَاهُ.
عبد السلام می گوید پرسيدم از حضرت رضا عليه السّلام به چه علت و سبب خداوند دنيا را (با تمامى مردم غير از آنهائى كه با حضرت نوح بودند) غرق نمود با اينكه در ميان ايشان اطفال و مردمان بى گناه بودند، فرمود: در ميان آنها اطفال نبود زيرا خداوند صلبهاى مردان و ارحام زنان ايشان را چهل سال (قبل) عقيم و نازا كرده بوده و نسلشان قطع شده بود، و غرق گرديدند در حالى كه طفلى در ميان ايشان نبود و خداوند هلاك نميكند كسى را كه گناه نداشته باشد، و (قسمت عمده آنها) که غرق شدند از جهت تكذيب كردن پيغمبر خدا حضرت نوح بود، و باقى آنها غرق گرديدند بسبب آنكه راضى بودند بر تكذيب ايشان(چون سكوت نمودند و اعتراضى نكردند) ، زيرا هر كه غائب باشد از امرى و راضى باشد بآن امر مانند كسى است كه حاضر باشد و آن امر را انجام داده باشد.
📚 علل الشرائع ؛ ج1 ؛ ص30.
🆔 @huoooo
رسول خدا ص:
صلاة الرجل في جماعة خير من صلاته في بيته أربعين سنة قيل يا رسول الله صلاة يوم فقال صلاة واحدة ثم قال رسول الله ص إذا كان العبد خلف الإمام كتب الله له مائة ألف ألف و عشرين درجة.
نماز جماعت خواندن یک مرد، از چهل سال نماز خواندن در خانهاش بهتر است.
سؤال شد: ای رسول خدا، نماز یک روز؟
فرمود: یک نماز جماعت (نه یک روز).
سپس رسول خدا ص فرمودند: وقتی بنده خدا پشت سر امام جماعت باشد، خداوند برای او صد میلیون و بیست درجه می نویسد.
📚 جامع الأخبار(للشعيري) ؛ ص77.
🆔 @huoooo
حکایت
اهمیت نماز جماعت
اقتدا کردن شیخ جعفر کاشف الغطا رحمه الله به یک تاجر مومن
میرزا حسین نوری، می نویسد: روزی شیخ جعفر کاشف الغطا برای نماز ظهر، تاخیر کرد و مردم که از آمدن شیخ نا امید شده بودند، شروع به خواندن نماز فرادا کردند، در همین هنگام شیخ وارد مسجد شد و با ناراحتی، مردم را ملامت و سرزنش کرد که چرا نماز را به فرادا می خوانید؟! مگر یک نفر عادل بین شما وجود ندارد به او اقتدا کنید؟! بعد از این گفتار، پشت سر یکی از تاجرین مومن که مشغول نماز خواندن بود ایستاد و به او اقتدا کرد. مردم نیز با دیدن این صحنه به آن تاجر، اقتدا کردند، شخص تاجر که شیخ به او اقتدا کرده بود چنان شرمنده شد که نمی دانست چگونه نماز را تمام کند.
بعد از نماز با حالت عرق ریزان، نزد شیخ نشست و عرض کرد شما با این عمل خود، مرا کشتید، شیخ به او فرمود بلند شو و نماز عصر را نیز اقامه کن.
شخص تاجر عرض کرد: مرا چه به امام جماعت، شیخ فرمود، باید نماز عصر را بخوانی اما او با تضرع می گفت: مرا از این کار معاف کنید من قدرت این کار را ندارم.
شیخ فرمود: یا باید نماز عصر را بخوانی، یا دویست شامی (پول رایج آن زمان) برای فقرا بدهی، تاجر مومن نیز این پیشنهاد را پذیرفت و پول تقدیم کرد و شیخ نیز با فراخواندن فقرا، همه پول ها را بین فقرا تقسیم نمود سپس نماز عصر را اقامه کرد. (دویست شامی، نزدیک به دو هزار دینار است).
📚 داستانها و پندها ج۹ ص ۷۱.
🆔 @huoooo
امام جعفر صادق ع:
إن المؤمن أشد من زبر الحديد إن الحديد إذا أدخل النار تغير و إن المؤمن لو قتل ثم نشر ثم قتل لم يتغير قلبه.
همانا مؤمن از پاره هاى آهن هم سخت تر است، زيرا آهن در آتش، دگرگون مى شود ولى مؤمن اگر كشته شود و زنده گردد و دوباره کشته شود، [ايمان درون] قلبش هرگز تغيير نمى كند.
📚 صفات الشيعة ؛ ص32.
🆔 @huoooo
لَمَّا بَلَغَ أَهْلَ الْبُلْدَانِ مَا كَانَ مِنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَدِمَتْ لِزِيَارَتِهِ مِائَةُ أَلْفِ امْرَأَةٍ مِمَّنْ كَانَتْ لَا تَلِدُ فَوَلَدْنَ كُلُّهُنَّ.
وقتى خبر شهادت امام حسين در شهرها منتشر شد تعداد صد هزار (000، 100) نفر زن نازا براى زيارت امام حسين آمدند و همه بچه دار شدند.
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج45 ؛ ص200.
🆔 @huoooo
حكايت
خدمت به مادر
مادر بایزید بسطامی وى را به مكتب خانه فرستاد. روزى در حين خواندن قرآن به آيه (أَنِ اشْكُرْ لِي وَ لِوالِدَيْكَ ؛ شكرگزارِ من و پدر و مادرت باش.) رسيد، از استاد پرسيد: معنى آيه چيست؟ چون از استاد معناى آيه را شنيد، اجازه خواست تا به خانه رود و با مادرش سخنى بگويد، استاد اجازه داد. چون به خدمت مادر رسيد گفت: مادر به چنين آيه اى رسيدم، من نمى توانم شاكر دو نفر باشم؛ يا از خدا بخواه تا تنها خدمتگزار تو باشم و يا مرا رها كن تا خدمت خدا كنم. مادر گفت: همه اش خدمت خدا كن و من حق خود را نسبت به تو بخشيدم. بايزيد از بسطام بيرون شد و سى سال در باديه شام مى گشت و بى خوابى و گرسنگى و رياضت مى كشيد و خدمت عدّه اى از عرفا شاگردى نمود. چون به مدينه رفت و زيارت نمود به فكر شد تا به بسطام بازگردد و مادر را ببيند.
پس به قصد زادگاه خويش به راه افتاد و سحرگاه به در خانه مادر رسيد. شنيد مادرش در حال وضو بود و با خود مى گفت: خدايا آن غريب را نيكو دار. و سخنانى از اين قبيل.
بايزيد شروع به گريه كرد و در را كوفت. مادر گفت: كيست، بايزيد جواب داد: غريب تو. مادرش گريان شد و در را باز كرد گفت: اى طيفور! چرا دير آمدى؟ چشمم كم سو شد، از بس در فراق تو گريستم و پشتم دو تا شد از بس غم تو خوردم.
بایزید مى گفت: آن كارى را كه عقبتر از همه كارها مى دانستم، از همه مقدّم بود و آن رضاى مادر بود و آن چه در غربت و مجاهدات و رياضات مى يافتم در رضاى مادر بود.
📚 پاسداران حريم عشق؛ ج5 ؛ ص403.
🆔 @huoooo
رسول خدا ص:
خلتان لا تجتمعان في منافق؛ فقه في الإسلام و حسن سمت في وجه.
دو خصلت است كه در شخص «منافق» فراهم نمى آيد:
۱. فهميدن احكام اسلام.
۲. سیمای انسانهای نیکوکار و صالح.
📚 النوادر (للراوندي) ؛ ص18.
🆔 @huoooo
امام صادق ع فرمودند:
إن في المؤمن ثلاث خصال لم تجتمع إلا فيه علمه بالله عز و جل و علمه بمن يحب و علمه بمن يبغض.
قال ع إن قوة المؤمن في قلبه أ لا ترون أنكم تجدونه ضعيف البدن نحيف الجسم و هو يقوم الليل و يصوم النهار و قال ع المؤمن في دينه أشد من الجبال الراسية و ذلك لأن الجبل قد ينحت منه و المؤمن لا يقدر أحد أن ينحت من دينه شيئا و ذلك لضنه بدينه و شحه عليه.
به راستى در مؤمن، سه خصلت است كه در غير او جمع نمى شود:
۱. نسبت به خداى بزرگ، معرفت و شناخت دارد.
۲. هر كس را كه خداوند دوست دارد، مى شناسد.
۳. هر کس را كه مورد خشم و غضب خدا است، می شناسد.
حضرت فرمودند: به راستى كه نيرو و قوت مؤمن در قلب اوست. آيا نمى بينيد او را در حالى كه بدنى ضعيف و لاغر دارد، شبها را به عبادت مى گذارند و روزها را روزه مى گيرد؟
حضرت فرمودند: مؤمن در دينش، از كوههاى سر برافراشته، محكمتر است، زيرا [در حوادث مختلف] از كوهها كاسته مى شود، ولى هيچ كس نمى تواند از دين مؤمن چيزى بكاهد. و اين، به خاطر آن است كه مؤمن نسبت به دينش بسيار بخيل است [تا آن را از كف ندهد].
📚 صفات الشيعة، ص: 31.
🆔 @huoooo
رسول خدا ص:
الدينار و الدرهم أهلكا من كان قبلكم و هما مهلكاكم.
پول طلا و نقره هلاك كردند كسانى كه پيش از شما بودند و شما را هم هلاك مي كنند.
📚 الخصال ؛ ج1 ؛ ص43.
🆔 @huoooo
پیامبر ص:
ثَلَاثٌ مُهْلِكَاتٌ وَ ثَلَاثٌ مُنْجِيَاتٌ فَالْمُهْلِكَاتُ شُحٌّ مُطَاعٌ وَ هَوًى مُتَّبَعٌ وَ إِعْجَابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ وَ أَمَّا الْمُنْجِيَاتُ فَخَشْيَةُ اللَّهِ فِي السِّرِّ وَ الْعَلَانِيَةِ وَ الْقَصْدُ فِي الْغِنَى وَ الْفَقْرِ وَ الْعَدْلُ فِي الرِّضَا وَ الْغَضَبِ.
سه چيز مهلک و هلاک کننده است و سه چيز منجی و نجات دهنده است؛
امّا مهلكات:
۱. اطاعت از حرص.
۲. پيروى از هوى و هوس.
۳. عجب به نفس يعنى خود پسندى.
امّا منجيات:
۱. ترس از خدا در پنهان و آشكار.
۲. ميانه روى در معيشت چه در حال غنا و چه در حال فقر.
۳. بعدالت رفتار كردن چه در وقت رضا و چه در وقت غضب.
📚 معدن الجواهر و رياضة الخواطر ؛ ص32.
رسول خدا (ص) فرمودند:
لا يدخل ملكوت السماوات قلب من ملأ بطنه.
قلب كسى كه شكم خود را پر (از غذا) كند به درون آسمانها وارد نشود.
📚 المحجة البيضاء فى تهذيب الاحياء ؛ ج5 ؛ ص146.
امام صادق (ع):
لا خير في الدنيا إلا لأحد رجلين رجل يزداد في كل يوم إحسانا و رجل يتدارك ذنبه بالتوبة و أنى له بالتوبة و الله لو سجد حتى ينقطع عنقه ما قبل الله منه إلا بولايتنا أهل البيت.
خيرى در دنيا نيست مگر برای دو كس: یکی آن كس که هر روز بر عمل نيكش بيفزايد و ديگرى آن کس كه گناهش را با توبه جبران نمايد و كجا جبران پذير است؟ بخدا قسم اگر آنقدر سجده كند كه گردنش از بدن جدا گردد خداوند توبه او را نپذيرد مگر آنكه ولايت ما اهل بيت را داشته باشد.
📚 الخصال ؛ ج1 ؛ ص41.
امیر المومنین ع:
لَا مَالَ أَذْهَبُ بِالْفَاقَةِ مِنَ الرِّضَا بِالْقَنَاعَة.
مالى مانند قناعت، فقر و بيچارگى را از بين نمی برد.
📚 الكافي (ط - الإسلامية)؛ ج8 ؛ ص19.
امیرالمؤمنین ع:
دواء الأحزان رؤية الإخوان.
دواى اندوههاى آدمى ديدن دوستان است.
📚 نثر اللآلئ / ترجمه شيخى؛ ص66.