حکایت
يكى از بزرگان رفيقش را در خواب ديد كه در بهترين حالات است از او پرسيد به چه چيز به اين حال خوب رسيدى؟
گفت بوسيله گمان خوب به پروردگارم.
📚 إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي) ؛ ج1 ؛ ص109.
🆔 @huoooo
امام جواد (ع):
مَنِ اتَّقَی اللهَ أحَبَّهُ النّاسُ وَ إنْ كَرِهُوا .
هر كس تقوای الهی را پیشه كند خواه ناخواه، مورد محبّت مردم قرار می گیرد گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند.
📚 بحارالأنوار، ج ۷۵ ، ص ۷۹ ، ح ۶۲.
🆔 @huoooo
امام جواد ع:
ثلاث يبلغن بالعبد رضوان اللّه: «كثرة الاستغفار، و خفض الجانب، و كثرة الصدقة».
سه چيز است كه بنده را به مقام رضوان الهی مى رساند :
1. استغفار زياد.
2. فروتنى.
3. صدقه دادن زياد .
✍️ رضوان یا رضوان الهی بهمعنای خشنودی و رضایت خدا از انسان، برترین نعمت بهشت است و فوق همه درجات بهشت است. به تعبیر علامه طباطبائی، بهشت بدون رضوان الهی، عذاب است نه نعمت.
📚 عوالم العلوم.
🆔 @huoooo
«أَسْتَغْفِرُ اللّٰهَ ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ مِنْ جَمِيعِ الذُّنُوبِ وَ الْآثامِ».
شيخ صدوق رحمه اللّه روايت كرده است:
اگر كسى اين ذكر را در ماه رجب هزار بار بگويد، خداوند متعال مىفرمايد:
اگر - گناهان شما را - نبخشم، پروردگار شما نيستم پروردگار شما نيستم پروردگار شما نيستم.
📚 المراقبات.
🆔 @huoooo
ابى وهب بصرى می گوید:
داخل مدينه شده نزد حضرت ابا عبد اللَّه عليه السّلام مشرّف شده محضرش عرضه داشتم: فدايت شوم خدمت شما رسيدم ولى به زيارت قبر امير المؤمنين عليه السّلام نرفته ام.
حضرت فرمودند: بد كارى كردى اگر از شيعيان ما نبودى به تو نگاه نمى كردم، چرا زيارت نكردى كسى را كه خداوند با فرشتگانش زيارتش مى كنند، انبياء و مؤمنين زيارتش مى نمايند؟
عرض كردم: فدايت شوم به اين امر آگاه نبودم.
حضرت فرمودند: بدان كه امير المؤمنين عليه السّلام نزد حقتعالى از تمام ائمه عليهم السّلام افضل و برتر بوده و ثواب اعمال همه ائمه براى آن حضرت منظور مى شود (يعنى امير المؤمنين ع غير از اينكه در قبال اعمال خود آن جناب حق تعالى ثواب لحاظ مى كند اعمال ائمه هدى عليهم السّلام نيز موجب حصول ثواب براى حضرتش مى باشد) در حالى كه حضرات ائمّه عليهم السّلام به مقدار اعمال صادره از خودشان فضيلت و برترى عائدشان مى شود.
📚 كامل الزيارات ؛ النص ؛ ص38.
🆔 @huoooo
تولد شیر خدا امیر المومنین ع مبارک باد.
حضرت محمد ص خطاب به فاطمه بنت اسد(مادر امام علی ع) فرمودند: برو این مولود(امام علی ع) را به عمویش حمزة بن ابی طالب ع بشارت بده.
مادر امام علی ع عرض کرد: اگر گریه کند، چه کسی به او شیر می دهد؟
حضرت فرمودند: من به او شیر خواهم داد.
عرض کرد: شما به او شیر می دهید؟
فرمودند: بله! من به او شیر می دهم.
فاطمه بنت اسد فرمودند: وقتی از عمویش حمزه ع جدا شدم و برگشتم و داخل منزل شدم، پسرم علی ع را دیدم در حالی که چهره اش نورانی و نورش به آسمان منعکس شده بود.
او را با پارچه ای پیچاندم؛ اما او آن پارچه را پاره کرد، دوباره او را با دو پارچه پیچاندم؛ اما او برای بار دوم نیز آن دو پارچه را پاره کرد. سومین بار او را با سه پارچه پیچاندم و باز آنها را پاره کرد، سپس با چهار پارچه که از پارچه های مصر و محکم بود، او را پیچاندم او نیز آنها را پاره کرد. بار پنجم با پنج پارچه ابریشمی که محکم بود او را بستم او آنها را نیز پاره کرد. سپس برای بار ششم او را با شش پارچه ابریشمی و یک پارچه چرمی پیچاندم، او نیز همه پارچه ها را به اذن خدای تبارک و تعالی پاره کرد، سپس او به اذن خدای تبارک و تعالی فرمودند: ای مادر عزیزم! دست هایم را نبند؛ زیرا من به دست هایم احتیاج دارم برای این که به وسیله انگشتانم به خدا اشاره می کنم و او را عبادت می کنم.
📚 مدینة المعاجز.
🆔 @huoooo
راوی گوید: من و عباس بن عبد المطلب و گروهى، در كنار خانه كعبه نشسته بوديم، ناگهان ديديم، فاطمه بنت اسد، مادر بزرگوار امير المؤمنين عليه السّلام در حالى كه از حمل او نه ماه مى گذشت و آثار وضع حمل، در او نمودار بود، از دور پيدا شد و دست به دعا برداشته و عرض كرد: پروردگارا! من به تو و به پيامبرانت و كتب آنها ايمان دارم و گفتار جدم ابراهيم خليل عليه السّلام كه اين خانه را تجديد بنا نموده تصديق نموده و به آن اعتراف دارم، خدايا! به حق بانى اين خانه و اين مولودى كه در رحم دارم، تو را سوگند مى دهم كه سختى ولادت او را بر من آسان بگردان.
راوی گويد: پس ديدم ديوار خانه خدا شكاف برداشت و فاطمه از آن شكاف به درون خانه كعبه رفت و ديوار به حال اوّل برگشت.
جماعتى كه در آن جا بوديم، برخاستيم تا قفل در را باز كنيم، امّا قفل باز نشد، از آن جا فهميديم كه اين شكافتن ديوار، به امر پروردگار بوده و اين كرامتى است كه خداى متعال، به آن مخدّره و فرزندش، اختصاص داده است.
سه روز از اين ماجرا گذشت و در روز چهارم، فاطمه در حالى كه مولود كعبه را به روى دست داشت، از خانه بيرون آمد و گفت: بى گمان من از زنان با ايمان دوران گذشته برترى يافتم، چرا كه آسيه دختر مزاحم، خداى را در جايى به شكل پنهانى پرستش كرد كه خداوند دوست نداشت جز در حال اضطرار در آنجا پرستش شود، يعنى خانه فرعون كه مهد كفر و ستمگرى بود و مريم دختر عمران كه به هنگام ولادت مسيح، به فرمان خداوند، از بيت المقدس و عبادتگاهش خارج گرديده و مسيح را تولد نمود و از درخت خرماى خشكيده اى كه آن را تكان داد خرماى تازه تناول نمود؛ اما من به فرمان خداوند، به خانه كعبه داخل شدم و از ميوه هاى بهشتى، تغذيه نمودم و پس از پايان حمل كه خواستم از آنجا خارج شوم، هاتفى مرا اعلام نمود كه اين مولود مسعود را، على نام گذار، چرا كه خداوند علىّ اعلى مى فرمايد: «من نام او را از نام خويش برگرفتم و او را به ادب خاص خود تربيت نمودم و بر دانش عميق خويش او را واقف ساختم؛ اوست كه در آينده نه چندان دور، خانه ام را از وجود بتها پاك ساخته و آنها را خواهد شكست و بر پشت بام خانه ام پس از شكستن بتها، حكومت توحيد را اعلام خواهد كرد، و مرا تقديس و تمجيد خواهد نمود، خوشحال و شادمان باد، آن كس كه او را دوست داشته و فرمانش را اطاعت نمايد و تيره روز باد، آن كس كه با او دشمنى ورزد و فرمانش را تمرّد نمايد.
راوى گويد: روزى كه على ديده به جهان گشود، از عمر پر بركت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم سى سال گذشته بود، پيامبر او را بسيار دوست مى داشت و به مادرش فاطمه دستور داد تا گهواره او را نزديك بسترش قرار دهد.
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم شخصا تربيت او را به عهده گرفته و به دست مباركش او را مى شست و شير مى داد و به هنگام خواب گهواره اش را تكان مى داد و در بيدارى با او سخن مى گفت و بر سينه اش او را جاى مى داد.
📚 كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين عليه السلام ؛ النص ؛ ص17.
🆔 @huoooo
حضرت صادق عليه السّلام فرمود:
تَبِعَ قَوْمٌ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَالْتَفَتَ إِلَيْهِمْ فَقَالَ مَنْ أَنْتُمْ قَالُوا شِيعَتُكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ مَا لِي لَا أَرَى عَلَيْكُمْ سِيمَاءَ الشِّيعَةِ فَقَالُوا وَ مَا سِيمَاءُ الشِّيعَةِ قَالَ صُفْرُ الْوُجُوهِ مِنَ السَّهَرِ خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّيَامِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ عَلَيْهِمْ غَبَرَةُ الْخَاشِعِينَ.
گروهى دنبال امام على عليه السّلام حركت كردند در اين هنگام امير المؤمنين متوجه آنان شد و فرمود شما كه هستيد؟
گفتند: شيعيان تو هستيم.
حضرت فرمودند: من در شما سيماى شيعيان را مشاهده نمى كنم.
گفتند: شيعيان بايد چگونه باشند؟
حضرت فرمودند: چهره هایشان از بيدارى در شبها زرد شده شكمشان از روزه به پشت چسبيده و لبهاى آنها از كثرت دعا و ذكر به هم چسبيده و غبار بندگان خاشع آنها را فرا گرفته است.
📚 مشكاة الأنوار في غرر الأخبار ؛ النص ؛ ص58.
🆔 @huoooo