eitaa logo
ھـور !'
970 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
568 ویدیو
109 فایل
ـــــــ ــ بِنام‌خدای‌نوروامید؛🤍 رسته‌هور، گوشـه‌ی‌دنجی برای‌برقراری‌حال‌خوب‌دلِ‌شما:).. عکاس‌هور Https://Instagram/Same.graph.Com گوش‌جان @Majnonemadar شروط‌‌وادمین‌تبادل @Hur_Tab @G0NAHKAR به پیام پین شدھ سربزنید* هور:نور،خورشید،روشنایی✨
مشاهده در ایتا
دانلود
مهم👆❌
رفقاے جاݧ امشب محفل ما میشه همین صحبتهاے انتخاباتے
بِسمِ رَبِ نـٰآمَتْـ ڪِھ اِعجٰاز میڪُنَد... یـٰااُمٰاهْ ••🍃
💭.• 📝پیام جالب یکی از دوستان •.❀ امروز داشتم قرآن میخوندم به آیه ۲۴۳ سوره بقره رسیدم واقعا اشڪم دراومد😭 👈 دقیقا معنے آیه متناسب الآنه ڪه مردم رو با بیماری میخواهند بترسانند و از شرڪت در انتخابات جلوگیری ڪنند.. ترجمه رو بخونید 🦋🍃 . ▒⇵♥️🌙•^ .『 @bezibaeeyekrooya
💭 .• ❧ زياد فڪر ڪردݧ➴ باعث↶ ݦفۍ فڪر ڪردݧ مۍشه↺ ⇲🌟🌵↯•• 「 @bezibaeeyekrooya
♥️🌱°^ . ❀سومین وظیفه منتظران ظهور اقا امام زمان(عج)➿.• . °•↺اصلاح جامعه(خود سازۍاجتماعی) تلاش براے برطرف ڪردن مفاسد جامعه از طریق امر به معروف و نهے از منڪر و اهتمام نسل مهذّب✨ . °•↺سعے ڪنیم با ڪلام و گفتار خود زمینه ساز ظهور منجے باشیم زیرا تا وقتے شرایط جامعه با زمان ظهور مطابقت نداشته باشد ظهور امڪان پذیر نیست...🥀 . ⇲🌵🖤✍🏻°° ╔ @bezibaeeyekrooya❥.• ╗
🎈•° . واسه سلامتی و تعجیل در فرج آقا جانمون صاحب الزمان هر چه قدر میتونید صلوات بفرسید🍃 . حتی یه صلوات😉 . °•|اللھم صل علے محمد و آل محمد♡|•° . 🦋.• . ♥️🌱🌙°^ 『 @bezibaeeyekrooya
🖇.• . 📸•. استفاده‌رهـبرانقـلاب اَزخودڪارایرانۍدر هنگـٰام‌انجـٰام‌فرایندشرڪت درانتخـٰابات امروز! . •° |🇮🇷♥️๑•• . @Bezibaeeyekrooya
『』 . فَردا میگن واڪسَن ڪرونا، ویژهِ ڪسانے ڪه مُھرِانتخـٰابات مَجلس ۹۸، توۍ شناسنـٰامہ شون نَباشہ..😅 . ▒🌈🌱°^ @bezibaeeyekrooya
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
🚫 فوری! وزیر بهداشت: ویروس قم کرونا نبوده، اکثرا آنفولانزای نوع B بوده....! ⭕️ و رسانه هایی که تمام تلاششان را برای ترساندن مردم کردند..... 🇮🇷 @IslamLifeStyles
♥️🌿.• . °•هـلاݪ مـاه اگـر دیده شد چـه سود؟ ماه ٺمام عالـمیاݧ پشٺ پرده اسٺ . . 🦋•° . 🥀✨🕊°^` 『 @bezibaeeyekrooya
164.9K
●━━━━━━─────── ⇆ㅤㅤㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤㅤ↻ باعڪس‌زیر‌گوش‌بدین☔️🍃
باویسِ‌بالـا‌گوش‌بدید🙂☘🎧 . دلٺون‌شڪسٺ‌ماروهم دعاڪنید✨🖐🏻
دانے چِه میگذرد، بر دلِ زارم؟ هر بـٰار ڪه مےآیےُ من غَرق گنـٰاهم! ⊰♥⊱
↺. 🌷 💍 . ☘.•[راوی:رضاهادي] . ❃↠عصر یکی از روزها بود. ابرایهم از سرکار به خانه می‌آمد. وقتی وارد کوچه شد برای یک لحظه نگاهش به پسر همسایه افتاد. با دختری جوان مشغول صحبت بود. پسر ، تا ابراهیم را دید بلافاصله از دختر خداحافظی کرد و رفت! می‌خواست نگاهش به نگاه ابراهیم نیفتد. . ❃↠چند روز بعد دوباره این ماجرا تکرار شد. این بار تا می‌خواست از دختر خداحافظی کند ، متوجه شد که ابراهیم در حال نزدیک شدن به آن‌هاست. دختر سریع به طرف دیگر کوچه رفت و ابراهیم در مقابل آن پسر قرار گرفت. . ❃↠ابراهیم شروع کرد به سلام و علیک کردن و دست دادن. پسر ترسیده بود اما ابراهیم مثل همیشه لبخندی بر لب داشت. قبل از اینکه دستش را از دست او جدا کند با آرامش خاصی شروع به صحبت کرد و گفت: ببین ، تو کوچه و محله ما این چیزها سابقه نداشته. من ، تو و خانواده‌ات رو کامل می‌شناسم ، تو اگه واقعا این دختر رو می‌خوای من با پدرت صحبت می‌کنم که... . ❃↠جوان پرید تو حرف ابراهیم و گفت: نه ، توروخدا به بابام چیزی نگو ، من اشتباه کردم ، غلط کردم ، ببخشید و... . ❃↠ابراهیم گفت: نه! منظورم رو نفهمیدی ، ببین ، پدرت خونه بزرگی داره ، تو هم که تو مغازه او مشغول کار هستی ، من امشب تو مسجد با پدرت صحبت می‌کنم. انشاءالله بتونی با این دختر ازدواج کنی ، دیگه چی می‌خوای؟ . ❃↠جوان که سرش را پائین انداخته بود خیلی خجالت زده گفت: بابام اگه بفهمه خیلی عصبانی می‌شه. . ❃↠ابراهیم جواب داد: پدرت با من ، پدرت با من ، حاجی رو من می‌شناسم ، آدم منطقی و خوبیه. جوان هم گفت:نمی‌دونم چی بگم ، هرچی شما بگی. بعد هم خداحافظی کرد و رفت. ‌. ❃↠شب بعد از نماز ، ابراهیم در مسجد با پدر آن جوان شروع به صحبت کرد. اول از ازدواج گفت و اینکه اگر کسی شرایط ازدواج را داشته باشد و همسر مناسبی پیدا کند ، باید ازدواج کند. در غیر این صورت اگر به حرام بیفتد باید پیش خدا جوابگو باشد. . ❃↠و حالا این بزرگترها هستند که باید جوان‌ها را در این زمینه کمک کنند. حاجی حرف‌های ابراهیم را تایید کرد. اما وقتی حرف از پسرش زده شد اخم‌هایش رفت توهم! . ❃↠ابراهیم پرسید: حاجی اگه پسرت بخواد خودش رو حفظ کنه و تو گناه نیفته ، اون هم تو این شرایط جامعه ، کار بدی کرده؟ حاجی بعد از چند لحظه سکوت گفت: نه! . ❃↠فردای آن روز مادر ابراهیم با مادر آن جوان صحبت کرد و بعد هم با مادر دختر و بعد‌... . ❃↠یک ماه از آن قضیه گذشت ، ابراهیم وقتی از بازار برمی‌گشت شب بود. آخر کوچه چراغانی شده بود. لبخند رضایت بر لبان ابراهیم نقش بست. . ❃↠رضایت ، بخاطر اینکه یک دوستی شیطانی را به یک پیوند الهی تبدیل کرده. این ازدواج هنوز هم پابرجاست و این زوج زندگیشان را مدیون برخورد خوب ابراهیم با این ماجرا می‌دانند. . .. •.📚برگرفته از کتاب ¹ . @bezibaeeyekrooya↜.•
سلام میشه برای ختم بخیر شدن جریانات سیاسی یه صلوات بفرستید؟؟ واجبه
عاقبت کسانی که به بهانه ے بیمارے طاعون از شرکت در جهاد خودداری کردن😱 . .
🖤  . ✵•دوست دآرَم قَبل وَ بَعدِ ظُهور ، شَھید شَوَم. ▒⇵♥️🌙•^ .『 @bezibaeeyekrooya
بِسمِ رَبِ نـٰآمَتْـ ڪِھ اِعجٰاز میڪُنَد... یـٰااُمٰاهْ ••🍃