#پروفایل
#چادرانه
وَ تو اے بـانو
هَميـטּرا بِداטּوبَس⇣
صَدام وجَنگ وميـטּوتَركش،
هَمه اش بَهانه بود...
⇦شَهيد⇨فَقط خواست ثابت كُند
⇦چادر⇨در اين سرزَميـטּ
تـا بخواهـےفَدايےدارد...
♡ツ@I_M_A_M_Z_A_M_A_N ツ♡
#خداےخوبم...
“ﮔﻨﺎﻩ”
ﺭفتهﺩﺭﭼﺸﻤﻢ!
"ﺧﺪﺍ"ﺩﺍﺭﺩ'ﻓﻮت'ﻣﯽکند!
ﺍﯾﻦﺍشکﻫﺎﺑﯽﺩﻟﯿﻞنیست🌿♥️!
#صلواتیختمکنمؤمن(:
[🌱] @I_M_A_M_Z_A_M_A_N
❥ خدایا دوستت دارم
خدایــــــا
از بـد کردن آدمهایت شکایـت داشتـم به درگــاهت…
امـا شکایتـم را پس میگیـرم…
من نفهمیدم…
فراموش کرده بودم که بـدی را خلـق کـردی
تا هـــــر زمان که دلــ♡ـــم گرفت از آدمهایت…
نگاهـــــم به تــ♡ـــو باشد…
گاهی فرامــــوش میکنم که وقتی کسـی کنــــــارم نیست…
معنایش این نیست که تنهایــــــــم…
معنایش اینست که هــــمه را کنار زدی تـا خودم باشم و خــــــودت…
با تــــ♡ـــو تنهایی معنا ندارد…
مانده ام تــــ♡ــــو را نداشتم چه میکردم…
😌 مگه از این قشنگتر هم داریم؟
[🌱] @I_M_A_M_Z_A_M_A_N
نام خودت را به
شاهزادهخانم تغییر بده👸🌿
نه تنها در کلام🌼
بلکه همچنین
در طرز برخورد و نگرش🌻
[🌱] @I_M_A_M_Z_A_M_A_N
میگفٺ:
+ ٺونوکرےٺوبڪن
آقا اربابیشو..بلدھ:)
راسٺمیگفٺ...!🙂🌱
[🌱] @I_M_A_M_Z_A_M_A_N
♥️🕊
صلوات خاصه امام رضا علیه السلام:
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.🌹🍃
♥️🕊
#پارت3
«سه دقیقه در قیامت»
«مجروح عملیات»
عملیات به خوبی انجام شد و با شهادت چندتن از نیروهای پاسدار،ارتفاعات و کل منطقه مرزی،از وجود عناصر گروهک تروریستی پژاک پاکسازی شد. من در آن عملیات حضور داشتم. یک نبرد نظامی واقعی را از نزدیک تجربه کردم،حس خیلی خوبی بود. آرزوی شهادت نیز مانند دیگر رفقایم داشتم،اما با خودم می گفتم: ما کجا و توفیق شهادت؟!
دیگر آن روحیات دوران جوانی و عشق به شهادت،در وجود ما کمرنگ شده بود.
در آن عملیات،به خاطر گرد و غبار و آلودگی خاک منطقه و... چشمان من عفونت کرد. آلودگی محیط،باعث سوزش چشمانم شده بود، حالت عادی نداشت. پزشک واحد امداد،قطره ای را در چشمان من ریخت و گفت: تا یک ساعت دیگه خوب می شوی. ساعتی گذشت اما همین طور درد چشم، مرا اذیت میکرد.
چند ماه از آن ماجرا گذشت. عملیات موفق رزمندگان مدافع وطن،باعث شد که ارتفاعات شمال غربی به کلی پاکسازی شود. نیروها به واحدهای خود برگشتند،اما من هنوز درگیر چشم هایم بودم. بیشتر،چشم من اذیت میکرد.
حدود سه سال با سختی روزگار گذراندم. در این مدت صدها بار به دکترهای مختلف مراجعه کردم اما جواب درستی نگرفتم. تا اینکه یک روز صبح،احساس کردم که انگار چشم چپ من از حدقه بیرون زده! درست بود!
در مقابل آینه قرار گرفتم،دیدم چشم من از مکان خودش خارج شده! حالت عجیبی بود. از طرفی درد شدیدی داشتم.
همان روز به بیمارستان مراجعه کردم و التماس کردم که مرا عمل کنید. دیگر قابل تحمل نیست. کمیسیون پزشکی تشکیل شد. عکس ها و آزمایش های متعدد از من گرفتند. در نهایت تیم پزشکی که متشکل از یک جراح مغز و یک جراح چشم و چند متخصص بود اعلام کردند: یک غده نسبتا بزرگ در پشت چشم تو ایجاد شده،فشار این غده باعث جلو آمدن چشم گردیده. به علت چسبیدگی این غده به مغز،کار جداسازی آن بسیار سخت است. و اگر عمل صورت بگیرد،یا چشمان بیمار از بین میرود و یا مغز او آسیب خواهد دید.
کمیسیون پزشکی،خطر عمل جراحی را بالای ۶۰ درصد میدانست و موافق عمل نبود. اما با اصرار من و با حضور یک جراح از تهران،کمیسیون بار دیگر تشکیل و تصمیم بر این شد که قسمتی از ابروی من را شکافته و با برداشتن استخوان بالای چشم، به سراغ غده در پشت چشم بروند،عمل جراحی من در اوایل اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ در یکی از بیمارستانهای اصفهان انجام شد. عملی که ۶ ساعت به طول انجامید. تیم پزشکی قبل از عمل،بار دیگر به من و همراهان اعلام کرد: به علت نزدیکی محل عمل به مغز و چشم،احتمال نابینایی و یا احتمال آسیب به مغز و مرگ وجود دارد. برای همین احتمال موفقیت عمل،و فقط با اصرار بیمار،عمل انجام میشود.
با همه دوستان و آشنایان خداحافظی کردم. با همسرم که باردار بود و در این سالها سختی های بسیار کشیده بود وداع کردم. از همه حلالیت طلبیدم و با توکل به خدا راهی بیمارستان شدم.
وارد اتاق عمل شدم. حس خاصی داشتم.احساس میکردم که از این اتاق عمل دیگر بر تیم پزشکی با دقت بسیاری کارش را شروع کرد. من در همان اول کار بیهوش شدم. ...
از پروردگار✨
صبحی به🦋
زیبایی طلوع خورشید🌞
به طراوت گل های بهاری🌸
به آرامش یک دریا🌊
و
روزی سرشار از موفقیت و شادی و عشق برایتان آرزومندم💖
صبحتون بخیر و شادی✋🏻