🌹 #طنز_جبهه😄
#خندهحلال🌱
عازم جبهه بودم. یڪے از دوستانم براے اولین بار بود ڪه به جبهه مےآمد.😍
مادرش براے بدرقه ے او آمده بود. خیلے قربان صدقه اش مےرفت و دائم به دشمن ناله و نفرین مےڪرد.
به او گفتم: « مادر ، شما دیگه برگردید فقط دعا ڪنید ما شهید بشیم. دعاے مادر زود مستجاب مےشود.»😌
او در جواب گفت:« خدانڪنه مادر ، الهی صد سال زیر سایه ی پدر و مادرت زنده بمونے!🙄 الهے ڪه صدام شهید بشه ڪه اینجور بچه هاے مردم رو به ڪشتن مےده!» 😐😂
#شادےروح همهشهداصلوات
لبخند بزن مومن
#طنز_جبهه😂😂
یہ جا هسٺ:•°✨°•
شہید ابراهــیم هادے•°🧡°•
پُست نگہبانےرو •°💥°•
زودتر ترڪ میڪنه•°👀°•
بعد فرمانده میگهـ •°🤨°•
۳۰۰صلوات جریمتہ•°📿°•
یڪم فڪر میڪنه و میگه؛•°😌°•
برادرا بلند صلوات•°🔊°•
همه صلوات میفرستن•°😁°•
برمیگرده و میگه بفرما از ۳۰۰تا هم بیشتر شد...•°😂°•
#شهید_ابراهیم_هادی💚☘
#اللهم_الرزقـݩا_الشهـادة
#میلاد_امام_زمان
#طنز_جبهه🕊
حاجآقا رفت نشست رو صندلی. او سخنرانی را شروع کرد و فقط از ثواب نماز شب گفت. در اوج صحبت بود که اکبر کاراته زد به پیشونیش. حاجآقا گفت: اکبر، چی شده؟ گفت: خوشحالم که اصلاً نماز شبم ترک نمیشه.
نادی گفت: حاجآقا این اصلاً نمیدونه نماز شب سیبه یا نمازه. اکبر کاراته گفت: بعداً بهت میگم چیه!
پاشو برادر پاشو وقته نماز شبه. اینو نادی میگفت و پاهای بچهها را لگد میکرد، میرفت آن سنگر و برمیگشت. همه رو از خواب بیدار کرده بود. هرکسی چیزی میگفت؛ یکی فحش میداد، یکی میخندید و یکی...
نادی داشت با سرعت میرفت که اکبر کاراته پتو را از زیر پاهایش کشید. نادی رفت توی هوا و با کمر اومد روی زمین. اکبر کاراته پرید پتویی انداخت روشو و گفت: هورا بچهها، هورا!
کوهی از رزمنده ریخته بودند.
روی نادی که حاجآقا با یک فانوس داخل سنگر شد و گفت چه خبره؟ اکبر کاراته گفت: هیچی، نادی داره نماز شب میخونه. طاهری گفت: آره ما ریختیم روش. کسی نبینه؛ که ریا نشه!😂
#بخشیازکتاب
#طنز_جبهه😂🌱
رزمندهایتعریفمیکرد،میگفت:
تویکیازعملیاتهابهمونگفتهبودنموقع
بمببارونبخوابینزمینوهرآیهایکه
بلدینبلندبخونین..
منمکهچیزیبلدنبودم،ازترسدادمیزدم
النظافةمنالایمان!
#طنز_جبهه 🙂
🌹خاطرت طنز جبهه سوریه از زبان شهید مصطفی صدر زاده🌹
قبل از عملیاتــ بود😮
داشتیمـ با هم تصمیمـ میگرفتیم اگر گیر افتادیم چطور توی بےسیم بہ هم رزمامون خبر بدیمــ🤔
کھ تڪْفیریآ نفهمنــ...😈
یهو سیدابراهیمـ🖐🏻
(شہیدمصطفےصدزاده)
از فرمانده هاے تیپ فاطمیونـ😍
بلندگفت: آقا اگر من پشت بےسیمــ📞
گفتمـ همـہ چۍ آرومــہ من چقدرخوشبختمــ😌
بدونید دهنمـٰ سرویس شده
#خنده_حلال😅📿
#طنز_جبهه💥😍
نصفہ شب ڪوفته از راه رسيد ديد توی چادر جا نيست بخوابہ.😪
شروع ڪرد سر و صدا، مگہ اينجا جای خوابه؟ پاشيد نماز شب بخونيد، دعا بخونيد.🤨
ما هم تحت تاثير حرفاش بلند شديم و اجبارا مشغول عبادت شديم، خودش راحت گرفت خوابيد😴😐😂