شهید بابک نوری هریس
تاریخ تولد : 1371/07/21
محل تولد : گیلان - رشت
تاریخ شهادت : 1396/08/27
محل شهادت : سوریه - بوکمال
وضعیت تاهل : مجرد
محل مزار شهید : گلزار شهدای رشت
شهادت او در شبکه های اجتماعی بازتاب گسترده ای داشت چرا که عکس های اینستاگرامی او بسیار متفاوت بوده و همه کاربران گمان میکردند که او یک مدلینگ است!
روز گذشته در فضای مجازی تصاویری از یک پسر جوان خوش تیپ و خوش چهره منتشر شد که خبر از شهادت او در سوریه را میداد و بسیاری از کاربران متعجب شده بودند که این چهره جذاب از مدافعان حرم در سوریه است.
بیوگرافی بابک نوری مدلینگ مدافع حرم,تصاویر بابک نوری
واکنش سپاه قدس به شهادت او
بعد از انتشار این خبر در فضای مجازی ،معاون سپاه قدس استان گیلان این خبر را تایید و اعلام کرد که از افراد بسیجی سپاه است که بعد از اعزام به سوریه به مقام بالای شهادت نائل میشود.
زمان شهادت بابک نوری
این شهید بزرگوار از اعضای سپاه قدس بوده که برای دفاع از حرم مقدس حضرت زینب (س) به سویه میرود و در روز شهادت امام رضا (ع) توسط نیروهای تکفیری داعش به شهادت میرسد.
بیوگرافی بابک نوری مدلینگ مدافع حرم,تصاویر بابک نوری
بنا به منابع خبری قرار است که پیکر این شهید به استان گیلان انتقال داده شود.
نابودی داعش
در روزهای اخیر سردار سلیمانی با انتشار بیانیه ای اعلام کرد گروه داعش به صورت کامل نابود شده است و به رهبر انقلاب تبریک گفت.
خبری که باعث خوشحالی همه مردم دنیا شد که یک فرمانده ایرانی توانست با برنامه ریزی دقیق در مدت کوتاهی این نیروهای وحشی را از روی زمین محو کند.
در فضای مجازی تصویری از وصیت نامه این شهید بزرگوار منتشر شده است که محتوای آن نشان از رشادت و شخصیت ارزشمند او میدهد.
وصیت نامه بابک نوری
وصیت نامه ای که حرفهای درون آن بوی عشق به میهن و اهل بیت میدهد که یک جوان دهه هفتادی که مشابه او بسیار زیاد هستند برای دفاع از حرم اهل بیت جان خود را فدا میکنند..
مثل شهید محسن حججی که که دهه هفتادی بود و به جنگ گروه های کفیری و دشمنان اهل بیت رفت و جان خود را در این راه فدا کرد.
شک نکنید که اگر پای اهل بیت به میان بیایید مردم ایران در هر سن و سالی که باشند جان خود را فدای این امامان معصوم میکنند همانطور که تا به حال حججی ها و نوری ها ثابت کرده اند…
#روزی_یک_شهید
#یک_صلوات
[🌱] @I_M_A_M_Z_A_M_A_N
14.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه خون دارن میدن
بچه ها تو سوریه تا حس کنی😔
تو حجابت پره از امنیت و مملو ارامشی😍
[🌱] @I_M_A_M_Z_A_M_A_N
یه سوال...
به نظرتون اینا نمیتونستن تو فضای مجازی مخ ناموس مردم رو بزنن...؟!
🔅اما رفتن و با خدا معامله کردن ...
شهدای مدافع حرم
بابک نوری هریس
علاء حسن نجمه
احمد مشلب
علی الهادی احمد حسین
#تلنگرانه
#به_کجا_میرویم
[🌱] @I_M_A_M_Z_A_M_A_N
عشق به خداوند نه تنها عالیترین شکل عشق است❤️
بلکه در حقیقت تنها عشقی است که همه عشقهای دیگر را نیز در بر میگیرد. “😍
[🌱] @I_M_A_M_Z_A_M_A_N
💞 داستانی فوق العاده زیبا👌
زنی زیبا که صاحب فرزند نمیشد
پیش پیامبر میرود و میگوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه.
پیامبر وقتی دعا میکند ، وحی میرسد او را بدون فرزند خلق کردم.
زن میگوید خدا رحیم است و میرود.
سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید که بدون فرزند است.
زن این بار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود.
سال سوم پیامبر زن را با کودکی در آغوش می بیند.
با تعجب از خدا میپرسد: بارالها، چگونه کودکی دارد او که بدون فرزند خلق شده بود. !
وحی میرسد: هر بار گفتم فرزندی نخواهد داشت، او باور نکرد و مرا رحیم خواند.
رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت. با دعا سرنوشت تغییر می کند...
از رحمت الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود...
🔴 ميان آرزوی تو و معجزه خداوند، ديواري است به نام اعتماد.
پس اگر دوست داري به آرزويت برسي با تمام وجود به او اعتماد کن.
هيچ کودکی نگران وعده بعدی غذايش نيست ! زيرا به مهربانی مادرش ايمان دارد.
[🌱] @I_M_A_M_Z_A_M_A_N
1.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گوشه چادرم رو گرفت...
#پیشنهاد_دانلود
[🌱] @I_M_A_M_Z_A_M_A_N
1.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلامتی روزی که...
#پیشنهاد_دانلود
[🌱] @I_M_A_M_Z_A_M_A_N
#چادرانه
آهای دختر خانم چادری
حیا که نداشته باشی چادر هم محجبه ات نمیکند❌
[🌱] @I_M_A_M_Z_A_M_A_N
داستان زیبا💕
زن هنوز کاملا وارد اتوبوس نشده بود که راننده ناغافل در رو بست و چادر زن لای در گیر کرد. داشت با زحمت چادر رو بیرون میکشید که یه زن نسبتا بد
حجاب طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟ خود آزاری دارن بعضی ها !😒
زن محجبه، روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت:
من چادر سر می کنم، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد ، و نگاهش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد .😊
همسرت نسبت به تو دلسرد نشود.
محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت می شوم
زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو.
من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. اما من روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم خودم حافظ گرمای زندگی تو باشم. و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم.
چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه و چون پاسخی دریافت نکرد ادامه داد: راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، : حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحی زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند.
حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟🧐
زن بدحجاب بعد از یک سکوت طولانی گفت: هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم … راست می گویی. و آرام موهایش رو از روی پیشانیش جمع کرد و زیر روسریش پنهان کرد.😇
[🌱] @I_M_A_M_Z_A_M_A_N
داستان چادری شدن یک دختر😍🌸
پوششی معمولی داشتم. مانتویی تا روی زانو، به علاوه یک شال، البته بدون آرایش؛ تا اینکه سال سوم راهنمایی با یکی از همکلاسیهایم آشنا و دوست شدم که ظاهری متین و چادری داشت. بعد از مدتی همنشینی با او، ظاهر او بر من اثر گذاشت. او اهل مسجد بود. گاهی به بهانه اینکه با دوستم در مسجد قرار دارم، با چادر از خانه خارج میشدم و به مسجد میرفتم، اما در مهمانیها بدون چادر بودم؛ با اینکه پوششم تغییر کرده بود و محجوبتر شده بودم.
دوستم که روز به روز با او صمیمیتر میشدم، آدمی مذهبی و معتقدی بود. به من گفت: «دوست دارم دوستی که دارم، شبیه خودم باشه». دوستش داشتم و به راهی که میرفت، اطمینان پیدا کردم و با راهنماییهای حاج آقای مدرس، حرفهای دوستم برایم به اثبات رسید. (صحبتهای پیشنماز مدرسهمون بعد از هر نماز) تصمیمم را گرفتم. از پول توجیبیهای خودم یک چادر مناسب خریدم و موقع رفتن به مدرسه، در کوچه جلوی درب خانه، بدون اطلاع خانواده چادرم را سرم کردم.
سال سوم راهنمایی با یکی از همکلاسیهایم آشنا و دوست شدم که ظاهری متین و چادری داشت. بعد از مدتی همنشینی با او، ظاهر او بر من اثر گذاشت. او اهل مسجد بود و گاهی به بهانه اینکه با دوستم در مسجد قرار دارم، با چادر از خانه خارج میشدم.
اولین روزی که با چادر وارد مدرسه شدم، همه همکلاسیها به من لبخند زدند. لبخند شیرین و محبتآمیز برای اینکه تغییر کرده بودم. دوستی که باعث چادری شدنم شده بود، با این جمله به من تبریک گفت: «تو خوب بودی، با چادر بهتر شدی». بعد از مدتی، مادرم اتفاقی مرا از روی تراس خانه دید که در کوچه چادر سر میکنم و از چادر پوشیدنم با اطلاع شد. (پوشش من دقیقاً برخلاف بقیه بود) بعد از کلی صحبت و اعتراض، من استوارتر از قبل، چادر بر سر به مدرسه میرفتم.
سال بعد از طرف آموزش و پرورش به حج مشرف شدم. از آن به بعد، به بهانه اینکه حاجیه خانم باید چادری باشد، همه جا چادر میپوشیدم. بعد از گذشت مدتی، پوششم در خانواده عادی شده بود دیگر حداقل با خانوادهام در رابطه با حجابم مشکلی نداشتم؛ اما اطرافیانم به خاطر این مسئله از صحبت کردن با من اجتناب میکردند و علاوه بر این، پارهای از اوقات مرا مورد تمسخر قرار میدادند.
به تدریج مادرم را هم به چادر علاقهمند کردم. مثلاً وقتی از حج برگشتم، چون چادر میپوشیدم، به مادرم گفتم: «زشته من چادر داشته باشم و شما نه. زشته دختر چادری باشه، مادر مانتویی!»؛ یا به بهانههای مختلف، مادرم را میکشاندم به مدرسه، اوایل هفتهای یک بار و گاهی حتی هر روز! بهشون میگفتم: «جلوی دوستام زشته چادر نپوشید!»؛ یا کتاب فلسفه حجاب شهید مطهری را به مادرم دادم تا بخواند. فکر کنید کسی که هر روز با چادر به مدرسه دخترش بیاید، کم کم این چادر روی سرش ثابت میشود.
چند روزی تا روز مادر مانده بود. برای مادرم پارچه چادری خریدم و با یکی از چادر نمازهایش پیش خیاط بردم تا برایش بدوزد. از آنجایی که یک مادر از هدیهای که فرزندش برایش خریده استفاده میکند، مادر من هم از چادرش استفاده کرد و هنوز هم آن را نگه داشته! از آن روزها، سه یا چهار سال گذشته و در حال حاضر، من و مادرم، هر دو با چادر وارد اجتماع میشویم.
[🌱] @I_M_A_M_Z_A_M_A_N