eitaa logo
منتظران‌ظهور‌ولی‌عصر³¹³
123 دنبال‌کننده
879 عکس
305 ویدیو
22 فایل
🎀﷽🎀 در خواست ها و سخنان ناشناس☘️ https://harfeto.timefriend.net/16377522366263 ‌ آیدی خادم اصلی⇦ @FZM_313 ‌‌‌‌‌ ‌کانال شرایط💐 @Xeeeeee همسایمونه: @sss_ir ‌‌‌ ‌لطفا لفت ندید⃢🌺 💐زیادمون کنید🌈 ‌ ‌ڪاناݪ ۅقف امام زمان اسٺ…♡ 300⇦⇦⇦🏃🏻‍♀️⇦⇦⇦240
مشاهده در ایتا
دانلود
خلاصه ای از زندگینامه و خاطرات شهیده: مادر شهیده: شهیده میترا در سال 1347 در آبادان متولد شد. مادرم نام میترا را برای او انتخاب کرد. اما بعدها که میترا بزرگ شد، به اسمش اعتراض داشت. بارها به مادرم گفت «مادربزرگ، این هم اسم بود برای من انتخاب کردی؟ اگر در آن دنیا از شما بپرسند که چرا اسم مرا میترا گذاشته‌اید، چه جوابی می‌دهید؟ من دوست دارم اسمم زینب باشد. من می‌خواهم مثل زینب (س) باشم.» میترا همه ما را هم وادار کرد که به جای میترا به او زینب بگوییم. البته یک روز، روزه گرفت و برای افطاری دوستانش را دعوت کرد و نامش را تغییر داد. زینب در دوران کودکی دو بار بیماری سختی گرفت که در بیمارستان بستری شد و خدا زینب را دوباره به من داد. زینب بین بچه‌هایم (7 بچه، 4 دختر و سه پسر) از همه سازگارتر بود. از هیچ چیز ایراد نمی‌گرفت.زینب از همه بچه‌هایم به خودم شبیه‌تر بود. صبور اما فعال بود. از بچه‌گی به من در کارهای خانه کمک می‌کرد. زینب بیشتر از اینکه دنبال لباس و خوردن و بازی می‌باشد، دنبال نماز و روزه و قرآن بود. همیشه به شوهرم می‌گفتم از هفت تا بچه‌ام، زینب سهم من است انگار قلبمان را با هم تقسیم کرده بودیم. زینب اهل دل بود از دوران بچه‌گی خوابهای عجیبی می‌دید. در چهار یا پنج سالگی خواب دید که همه ستاره‌ها در آسمان به یک ستاره تعظیم می‌کنند. وقتی از خواب بیدار شد به من گفت: من فهمیدم که آن ستاره پرنور که همه به او تعظیم می‌کردند کی بود؟ و آن حضرت فاطمه (س) بود. زینب بسیار درسخوان و خیلی مؤمن بود. زینب دوران دبستان به کلاسهای قرآن می‌رفت. زینب بعد از شرکت در این کلاس قرآن علاقه شدیدی به حجاب پیدا کرد. زینب کلاس چهارم دبستان با حجاب شد.مادرم سه تا روسری برایش خرید و زینب با روسری به مدرسه می‌رفت. در مدرسه او را مسخره می‌کردند و اُمّل صدایش می‌زدند. از همان دوران روزه می‌گرفت با وجود گرمای زیاد و شرجی آبادان و لاغری جسمی که داشت. اولین سالی که روزه گرفت ده روز قبل از رمضان پیشواز رفت و روزه می‌گرفت. زینب کوچکترین دخترم بود، در همه راهپیمایی‌های زمان انقلاب شرکت می‌کرد. زینب فعالیتهای انقلابی‌اش را در مدرسه راهنمایی شهرزاد آبادان شروع کرد  زینب بعد از انقلاب به خاطر پیام حضرت امام خمینی (ره)؛ هر هفته دوشنبه و پنج‌شنبه روزه بود و خیلی مقید به انجام برنامه‌های خودسازی بود. زینب بعد از انقلاب، تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه برود و طلبه بشود. او می‌گفت «ما باید دین‌مان را خوب بشناسیم تا بتوانیم از آن دفاع کنیم.» هنوز در حال و هوای انقلاب بودیم که ناغافل، جنگ بر سرمان خراب شد. مردم کم‌کم به دلیل بمباران و موشک از شهر خارج شدند ولی بچه‌های من مخالف بودند. زینب هم عاشق آبادان بود. دختران بزرگترم برای کمک به بیمارستان شرکت نفت رفتند. ولی زینب چون لاغر و ضعیف و هم کم سن و سال بود به جامعه معلمان که فعال بودند می‌رفت و کارهای فرهنگی انجام می‌داد. بعد از اینکه امام جمعه آبادان (مرحوم حجت‌الاسلام جمی) دستور تخلیه آبادان را دادند ما به اصفهان رفتیم. البته دو تا از دختران در بسیج و بیمارستان فعالیت داشتند ماندند، ولی زینب که سوم راهنمایی بود و من خیلی به او وابسته بودم به او گفتم که به تو احتیاج دارم، راضی به رفتن به اصفهان با من شد. در اصفهان زینب که این مدت (6 ماه) از درس عقب مانده بود به مدرسه راهنمایی نجمه رفت. مدیر مدرسه همیشه از زینب تعریف می‌کرد و می‌گفت دخترت خیلی مؤمن است، زینب علاقه زیادی به شهدا داشت. هر بار که برای تشییع آنجا به گلزار شهیدان اصفهان می‌رفت. مقداری از خاک قبر شهید را می‌آورد و تبرکی نگه می‌داشت.زینب هفت تا میوه کاج و هفت خاک تبرکی شهید را در بین وسایلش نگه می‌داشت. یک روز وقتی برای زیارت شهدا به تکیه شهدا در اصفهان رفتیم، مرا سر قبر زهره بنیانیان(یکی از شهدای انقلاب) برد و گفت مامان، نگاه کن، فقط مردها شهید نمی‌شوند. زن‌ها هم شهید می‌شوند.» زینب همیشه ساعتها سر قبر زهره بنیانیان می‌نشست و قرآن می‌خواند.بعد از مدتی از محله دستگرد اصفهان به شاهین‌شهر رفتیم. زینب اول دبیرستان بود و تصمیم گرفت به رشته علوم انسانی برود و سپس قصد داشت در آینده به قم برود و درس حوزه علمیه را برای طلبه شدن بخواند. او در شاهین‌شهر فعالیتهای فرهنگی می‌کرد. و علاوه بر فعالیت در دبیرستان به جامعه زنان و بسیج می‌رفت. در دبیرستان گروه سرود و گروه تئاتر به نام «گروه سرود و تئاتر زینب» تشکیل می‌داد. دبیرستان او از خانه ما فاصله داشت.من هر ماه پولی بابت کرایه ماشین به او می‌دادم که با تاکسی رفت و آمد کند اما زینب پیاده به مدرسه می‌رفت، و با پولش کتاب برای مجروحین می‌خرید و هفته‌ای یکی دوبار به بیمارستان عیسی بن مریم یا بیمارستان شهدا می‌رفت و کتاب‌ها را به مجروحین هدیه می‌کرد. چند بار هم با مجروحین مصاحبه کرد و نوار مصاحبه را توی مدرسه سر صف
برعکسش هم خیلی زیاده یه بنده خدایی تمام معیار هایی که بقیه میگن "خوشبخت" رو داشت دو کلام باهاش صحبت کردم فکر میکردم از این بدبخت تر تو دنیا وجود نداره خخخ خوشبختی رو اینجوری در خودت بوجود بیار... خوشبختی ادما رو اینطوری ببین... که اگه اینطوری باشی حسود نمیشی بلکه غبطه میخوری و اگر در خودت ایجادش کنی خودتم به خوشبختی میرسی فقط کافیه بخوای و تلاش کنی❤️ زن و شوهری که خوبی ها و قشنگی های همو نبینن زن و شوهری که همو همونطوری که هستن نپذیرن هیچوقت احساس خوشبختی نمیکنن تو حق نداری به چیزای منفی فکر کنی تو از جنس خدایی و خدا سرشار از انرژی و مثبت و نورِ 🙂@I_M_A_M_Z_A_M_A_N_313
خوشبختی به خونه داشتن نیس به ماشین داشتن نیس به بچه داشتن نیس به پول زیاد نیس به خوشگلی و تحصیلات نیس به مسافرت و تفریح نیس به حتی شوهر یا زن خوب داشتن هم نیس وقتی نتونی مهارت های لازم زندگی رو پیاده کنی یا عیب های همسرتو ببینی و نپذیریش اون همسر خوب میشه یه همسر بد واست @I_M_A_M_Z_A_M_A_N_313
هدایت شده از 🌼تبادلات پرچذب صاحب الزمان🌼
پایان تبادلات پرچذب صاحب الزمان تبادل برای پیشرفت کانال هست ممنون از صبوری تون 🙏🌸 هر بنر رو بعد یک ساعت پاک کنید تا نیم ساعت پست ممنوع هر دوروز یه بار بنرتون قرار میگیره👌🏼 اگه از این جذبا می خواین بیاین پی وی😌👇🏽 @sanctiflcation شرایط👇🏽 @wtitleofthetwelfthimam 💯 فقط کانالت مذهبی باشه‼️‼️‼️‼️‼️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یڪ‌محبت‌میڪنی‌ماراحرم‌ دعوت‌ڪنی؟ گریھ‌کردن‌برشماگفتی‌اثرداردحسین. صلے‌الله‌علیڪ‌یا‌اباعبدالله. شبتون حسینی 🌙 @I_M_A_M_Z_A_M_A_N_313
‹🔥🧡› - - دُوقَـدَم‌مٰاندھ ڪہ‌پاییز‌بِـ‌ھ یَـغما‌بِࢪَوَد! این‌همہ‌ࢪَنگِ‌قَـشَـنگ‌ازڪَفِ‌دُنـ‌یابِࢪود! هَࢪڪہ‌مَـعـشُوقہ‌بَࢪأنگـ‌یخٺ‌گُواࢪایَـش‌باد! دلِ‌ٺنہابہ‌چہ‌شوقےپےِ‌یَـلـدابِـࢪود؟!🍂🧡 - - 🍁‌⃟ 🍁‌⃟ ـ ـ ـ @I_M_A_M_Z_A_M_A_N_313
به وقت تبادل
🌤 چیست و کیست⁉️ 🕊انتــظار یعنـــے؛ 🕊انتظار یعنی دروغ نگفتن🛑 🕊انتظار یعنی غیبت نکردن🛑 🕊انتظار یعنی تهمت نزدن❌ 🕊انتظار یعنی نماز به موقع خواندن☝🏻 🕊انتظار یعنی زکات دادن.☝🏻 🕊انتظار یعنی چشم خود را کنترل کردن🛑 🕊انتظار یعنی قدم صحیح برداشتن...☝🏻 🕊انتظار یعنی عمل به قرآن.☝🏻 🕊انتظار یعنی احترام گذاشتن.☝🏻 🕊انتظار یعنی با ادب بودن☝🏻 🕊انتظار یعنی کنترل سخن داشتن☝🏻 🕊انتظار یعنی راستگو بودن☺️ 🕊انتظار یعنی امانت دار بودن☺️ 🕊انتظار یعنی خشـ😡ـم خود را فرو بردن🛑 🕊انتظار یعنی بخشنده بودن. 🕊انتظار یعنی هر لحظه به یاد خدا بودن..🥺 🕊انتظار یعنی دیگران را کوچک نشماردن... 🕊انتظار یعنۍعلۍوار بودن☺️ 🕊انتظار یعنی دیگران را مسخره نکردن❌ 🕊انتظار یعنی امر به معروف کردن.☺️ 🕊انتظار یعنی نهی از منکر کردن.☺️ 🕊انتظار یعنی در راه خدا جهاد کردن..🥺☺️ 🕊انتظار یعنی ... آیا می توانیم خودمان را یک بنامیم⁉️ @I_M_A_M_Z_A_M_A_N_313
12.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅باید امام زمان را کنار خود ببینیم 🎦استاد بندانی نیشابوری 🌹 🌹 👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است👉 🕊 @I_M_A_M_Z_A_M_A_N_313