چـادری اگر هستم
لباس های قشنگ هم دارم
غروب جمعه اگر دلم میگیرد
شادی ها و دیوونه بازیای دخترونه ام سرجایش است!
سر سجاده اگر گریه میکنم!
گاهی هم از ته دل میخندم
شاید جایم بهشت نباشد!
اما چادر من بهشت من است.
[🌱] @I_M_A_M_Z_A_M_A_N
من شکایت داشتم😠
از آنها که چادرم را نفهمیدند😔
اما اینبار🤕
از آنهایی شکایت دارم😠
که چادر را ابزار اجباری برای ورود به برخی دانشگاهها کردند😤
که چادر را مجوز ورود و کار در برخی مکانها کردند😐
که
اما حاصلش چه شد؟
چادریهای دور کمری با هفت قلم آرایش خلق شدند.😬
[🌱] @I_M_A_M_Z_A_M_A_N
○° آنقَدَرْ خیرِه شُدَمْ عَکْسِ حَرَمْ را دیدَم
که مَرا، خیرِه سَرِ شَهْر، هَمه میخوانَنْد ♥️
#استوری
آقا قبول ما دختریم ....
آقا قبول شهید نمی شویم ....
آقا قبول نمی گذارند تفنگ دستمان بگیریم و برویم مدافع حرم حضرت عشق (س) شویم .....
آقا قبول راه شهادت برایمان بسته شده....
قبول ......
°•°•همه را در اوج ناامیدی قبول کردیم .....
آری اشک میریزیم چون نمی توانیم ابراهیم باشیم نمی توانیم محمد هادی باشیم نمی توانیم علی باشیم ....
آری نمی توانیم .... هرکاری میخواهیم بکنیم می گویند شما دخترید توان کافی را ندارید ....
•°•°هروقت خواستیم تنها برویم گفتند دختر نباید تنها جایی بره ...
هروقت خواستیم خلوت کنیم نگذاشتند...
پس چگونه شبیه ابراهیم هادی و هادی ذوالفقاری و علی خلیلی شویم ؟
•°•°بنشینیم و فقط درس بخوانیم و آرزوی شهادت کنیم ؟
نمی شود به والله نمی شود .....
شهدا بیابید بگویید این دختران دلسوخته چه کنند ؟
چه کنند در این آشفته بازار فساد و بی حجابی و تنهایی مهدی فاطمه ؟
°•°•جوابم را شهدا دادند....
از شهدا به دختران محجبه ایران
•°•°قبول
هرکاری خواستید بکنید به یاد مهدی فاطمه باشید آن وقت خود به خود عزیز دل مهدی فاطمه می شوید آن وقت است که دیگر طاقت ماندن در دنیایی که بوی گناه را می دهد نخواهید داشت ...
آن وقت است که وقت شهادت است ...
آن وقت می فهمید که راه شهادت برای هیچ کس بسته نیست ...
آن وقت مسیر شهادت برایتان باز میشود حتی اگر دختر باشید ...
فقط اخلاص و نگاه مهدی فاطمه را درنظر بگیرید ....
در نبود ما پشت حضرت مهدی (عج) را خالی نکنید ....
یقه تان را میگیریم اگر ولایت فقیه را تنها بگذارید
•°•°آری دختران نگویید شهید نمی شویم میشود ... میشود ....
هنوز هم میشود ....
[🌱] @I_M_A_M_Z_A_M_
چشم من و فرمان شما حضرت آقـ♥ــا
جانم سپرت روز بلا حضرت آقـ♥ــا
الحق و الانصاف برازنده تان است
فرماندهی کل قوا حضرت آقـ♥ــا
پیوسته دعا کرده ام و خواستم از حق
هرگز نشوم ازتو جدا حضرت آقـ♥ــا
من باورم این است تعصب سرجایش
همپایه نداری به خدا حضرت آقـ♥ــا
از شأن ابالفضلی تان است که شیطان
افتاده به گرداب فنا حضرت آقـ♥ــا
[🌱] @I_M_A_M_Z_A_M_A_N
چــــــــادر مزاحمــــــــ منــــــــ نیستــــــــ ✘
دستــــــــ و پــــــــایم را نمیگــــــــیرد ✘
مادرمــــــــ بهــــــــ من ــــــــ آموختهــــــــ√:
چــــــــادر ســــــــر کردنــــــــ بلدیــــــــ نمیخواهــــــــد✘
عشقــــــــ میخواهــــــــد√
[🌱] @I_M_A_M_Z_A_M_A_N
1.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بهترین آهنگ👌🏻
[🌱] @I_M_A_M_Z_A_M_A_N
🌸 #زندگی_احسان 🌸
#پارت15
🍃🍃فضاي اتاق تاريک بود.
فقط يه نور ضعيف از بيرون، باعث شده بود سايه سارا پيدا باشه و
گرچه واضح نبود اما احسان فهميد که سارا لباسي نپوشيده...!!!!!!
احساس کرد قلبش داره مي ايسته و بدنش کامل سست و سرد شد.
وقت فکرکردن نداشت، اما نميدونست بايد چه عکس العملي نشون
بده. باصداي سارا که خيلي آروم حرف ميزد، به خودش اومد.
بيداري؟
نگاهش مجدد به سايه افتاد، احساس کرد سارا دستش رو دراز کرده
تا پريز رو بزنه و چراغ رو روشن کنه.
ديگه نتونست خودشو کنترل کنه.
مثل برق از جاش پريد و به طرف سارا دويد. دستش رو به سمت
قفسه سينه سارا جلو برد و با تمام توانش اونو به سمت بيرون اتاق پرت کرد.
و سريع درب رو بست.
اونقدر محکم که خودش هم بدنش لرزيد.
به در اتاق تکيه زد و چون کليدي براي قفل کردن نبود، محکم با کمک
پاهاش درب رو گرفت.
سارا که انگار با پرتاب احسان، به نرده هاي طرف مقابل اتاق احسان
خورده بود، ناله اي کرد و از جاش بلند شد. به طرف درب اتاق اومده
بود و مدام دستگيره در رو فشار ميداد و فرياد ميزد، بازکن درو. بهت
ميگم بازکن....
بعد از ده دقيقه اي که نااميد شده بود، که نه زورش به احسان
ميرسيد و نه احسان در رو باز ميکرد و جواب هم نميداد...شروع کرد
به ناسزا گفتن:
ديوونه، رواني، بي لياقت....
احسان از پشت در ميشنيد و هيچ نميگفت.
بعد از ده دقيقه اي سارا ساکت شده بود و به اتاقش رفته بود؛
اما احسان که هنوز قلبش آروم نشده بود، پشت درب نشسته و حدود
يکساعتي همونجا موند.
وقتي مطمئن شد سارا توي اتاقش خوابش برده.
به سمت سجادش رفت.
سرش رو روي مهر گذاشت و با ذکر
الهي و ربي من لي غيرک شروع کرد.
محبوب من
گناه من چيه که بايد به همچين بلايي مبتلا بشم.
خدايا فکر کردي اين بندت دل نداره که اينطور سخت ازش امتحان ميگيري.
ميترسم کم بيارم.
خيلي خستم.
توانم تموم شده. خودت کمکم کن....
درددلهاي احسان تموم نميشد. سجادش از اشک چشمش خيس شده
بود. يکساعتي توي همين حال بود تا کم کم حالش بهتر شد. ديگه
تصميم نداشت نقشه ترک خونه رو عملي کنه. فکر کرد اين آخرين تير
ترکش سارا بود که باز به هدف نخورد.
لذا ديگه لازم نبود براي بيرون خونه موندن، خودش رو به زحمت
بندازه.
انگار احساسي تو قلبش ميگفت بايد کاري بکنه.
فکري به ذهنش خطور کرد و براي عملي کردن فکرش تصميم گرفت
فردا به مدرسه نره....
[🌱] @I_M_A_M_Z_A_M_A_N
🕌 سفارشات امام رضا (علیه السلام) در روزهای پایانی شعبان و استقبال از ماه مبارک رمضان :
۱. زیاد دعا کردن َ (أَکْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ).
۲. زیاد استغفار کردن (وَ الِاسْتِغْفَارِ).
۳.زیاد تلاوت قرآن کردن (فَاسْتَقْبِلِ الشَّهْرَ بِالْقُرْآن).
۴. توبه از گناهان (وَ تُبْ إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِکَ).
۵. ادای تمام امانت هایی که به گردن انسان است (َ لَا تَدَعَنَّ أَمَانَةً فِی عُنُقِکَ إِلَّا أَدَّیْتَهَا)
۶. بیرون ریختن تمام کینههایی که از مومنین در قلب انسان وجود دارد (وَ لَا فِی قَلْبِکَ حِقْداً عَلَى مُؤْمِنٍ إِلَّا نَزَعْتَه )
۷. ریشه کن کردن گناهان از دل (وَ لَا ذَنْباً أَنْتَ مُرْتَکِبُهُ إِلَّا قَلَعْتَ عَنْهُ)
۸. تقوای الهی پیشه کردن (وَ اتَّقِ اللَّهَ)
۹. توکل بر خدا در امور پنهان و آشکار (وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ فِی سِرِّ أَمْرِکَ وَ عَلَانِیَتِهِ)
۱۰. زیاد خواندن این دعا :
«اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ.»
📚 بحارالانوار ج۹
[🌱] @I_M_A_M_Z_A_M_A_N
#پای_درس_دل 🍃
👈 ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﻭ ﭘﺎﮎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ، ﺗﻘﻮﺍﯼ ﺩﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ
ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ...
👈ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻧﺮﻭﺩ، ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﯾﮏ ﻻﯾﮏ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ...
👈 ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻧﺮﻭﺩ، ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﻫﻢ
" ﻣﺤﻀﺮ ﺧﺪﺍﺳﺖ ..."
ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺩﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﮐﻠﯿﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ،
ﭼﺸﻤﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ،
ﻭ ﮔﻮﺷﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﻨﻮﺩ ﺑﺎﺷﯿﻢ‼️
ﻭ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﻭ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ #ﺧﺪﺍ،
" ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﻧﻼﻳﻦ ﺍﺳﺖ❗️ "
#تقوا_در_فضای_مجازی
#ترک_نگاه_حرام
[🌱] @I_M_A_M_Z_A_M_A_N