واقعاً باید چیکار کنیم؟
با یه سری آدمها ؟
که نمیدونی باید رفاقتت رو زنده نگهداری؟ یا نه.. بزاری برای همیشه بمیره..
ولی ارزشی که حس می کنم تو رفاقتمون بود حقش نبود اینجوری تموم بشه..
نیاز به یه پایان خوب داشت.
پایانی مثل اینکه واسه اخرین بار با هم مثل قبل تا دم صبح صحبت کنیم از همه چی و از تخیلمون بعد با یه خداحافظی و آرزوی موفقیت سوار اتوبوسمون بشیم و راهمون برای همیشه جدا بشه
ولی اینکه جزو از داستان زندگیش که حاضر نیست یه بار دیگه بخونتش باعث میشه از دور فقط موفقیتش رو تماشا کنم..
I'm Hell
شت اصن خیلی روز پر اتفاقی بود.. از اون روزا که اولین بار
تجربه های جدید امروز زیاد بود