برایش نوشتم :
من دیگر یافتنی نیستم، آواری آکنده از پسماندهی هراسانگیز زندگیام. میخواستم، نمیشد.
میدوئیدم، نمیرسیدم. دورتر میشد. خواستنت و به سمتت دوئیدن؛ نمیشد!
شاید برای من نمیشد..! :]
به نظرم «از تو توقع نداشتم» غمگین ترین جمله ی دنیاس.
یعنی میگه ببین تو تنها کسی بودی که باورت داشتم تو دیگه نباید خراب می کردی..! :]
میزم کثیف بود. دستم را حائل سرم کردم. سرم پایین بود. داشتم دیالوگهای فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک» را گوش میدادم. بعد یک آن دیدم یه قطره روی میزم چکید. مژههایم هم خیس بود.
یک دستمال گرفتم دستم و با همان یک قطرهی روی میز، میزم را پاک کردم.
آدم به چه چیزهایی که نمیرسد. چسباندن در پاکت نامه با بزاق.
برق انداختن شیشه عینک با تنفس؛
پاک کردن میز با اشک..! :]
عاشق موتور سواریم چون تنها جایی هست که میتونی، میون جمعیت بغلم کنی..!
- سجاد صابر
«أنا لا أضعف إلا حین أشتاقُ إلیک»
من کم نمی آورم مگر زمانی که دلتنگت شوم..!
- نزار قبانی
مهربان است ولیدست بهجادو هم هست
این جنایتگر بدخواه دعا گو هم هست
هر کجا خواسته اند از من حیران بروم
دلم آرام به من گفت: ببین او هم هست
و عجب نیست که بر گردن من حق دارد
پشت هر مرد موفق رد چاقو هم هست
هر وداعی به سلامی برسد شیرین است
در شگفتیم از این درد که دارو هم هست
زیر لب گفت خداحافظ و از من رد شد
این جنایتگر بدخواه دعاگو هم هست!
- خلوت
- سیدسعید صاحب علم
هممون معتادیم
به چیزی که درد رو کم کنه
حالا من به «تو»
و بقیه به چیزایه دیگه..!
بهار هم نمیتواند غمِ دل های تنهایِ ما را
بشوید و ببرد
تلنگری بزرگ تر نیاز است
مثلا بودنِ تو
تویی که مالِ من نیستی..!
- بهاره حصاری
خلاصه اینکه تو تنها کسی بودی که واسه بودن باهاش حاضر بودم از همه معیارام دس بکشم..!