برخیز طبیبا که دل آزردهام امروز
بگذار مرا، کز غم او مردهام امروز
چون برگ خزان چهره من زرد شد از غم
کو آن گل سیراب؟ که پژمردهام امروز
چون گوشه دامان من از خون شده رنگین
هر گوشه که دامان خود افشردهام امروز
امروز مرا چون فلک آورد به افغان
من نیز فغان را به فلک بردهام امروز
ای قبله مقصود، ز من روی مگردان
کز هر دو جهان رو به تو آوردهام امروز
بگذار، هلالی، که به صد درد نالم
کز جور فلک تیر جفا خوردهام امروز
اي بـیخبــر بکــوش کـه صاحب خبــر شوی
تــا راهــــرو نباشی کـی راهـبـر شـوی
در مکتب حقایق پیش ادیـب عشـق
هان اي پسر بکـــوش که روزی پدر شوی
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی…
حافظ:)
'چه شد در من،نمی دانم
فقط دیدم پریشانم
فقط یک لحظه فهمیدم
که خیلی دوستت دارم...:]'
- غمی افتاد بر جانم،
که درمانش نمی دانم،
دلم را برده یاری که
وصالم را نمیخواھد..!🚶♂
I'm Crazy
دل من آرزوی وصل می کند چه کنم؟ که آرزوی من این است و آزوی تو نہ...!:]
همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد
همه شب دیده من بر فلک استاره شمرد..!
- مولانا
I'm Crazy
خیال خوب تو لبخند میشود به لبم وگرنه این منِ دیوانه غصه ها دارد!:]...
در هوایت بی قرارم روز و شب
سر ز پایت بر ندارم روز و شب..!
- مولانا