پدرم هروقت میخواست کثرتِ چیزی را بیان کند میگفت: «یک دریا»
مثلا میگفت: نمیدانی فلانی یک دریا پول دارد! کِی می رسد روزی که تو رو به رویم بایستی، زل بزنم به چشمانت و بگویم: «فلانی نمیدانی من تو را یک دریا دوست دارم!»
- شقایق عباسی
تلخ ترین قسمت هر آهنگ اونجاست که متوجه صدای خواننده نیستی و تمام توجهت، فقط و فقط نسبت به یک تصویر از گذشته ست.
حق میدهم به تو!
که گرفتارم کردهای و از من بیخبری
مگر کارخانهای که طناب تولید میکند
از گردن اعدامیها خبر دارد؟!
اونقد نسبت به همه چیزای تو زندگیم بی حس و بی اهمیت شدم که شاید من الان تو فکر پریدن از یه ارتفاع ۲۰ متری باشم ولی تو حتی نتونی حدس بزنی چی تو سر من میگذره.
انقدر برام عادی شده که اگه کسایی که دوسشون دارم بهم بدی کنن، فقط میگم:
ای بابا توام؟!