همسرم بهم ظلم می کند - صبر بر تلخی های خانواده.mp3
2.82M
🎵 همسرم بهم ظلم میکنه؛ چیکار کنم؟
⭕️ #استاد_پناهیان
🧕🏻💕↝•| @kadban0_bash
🔴 #این_یا_این
💠 از مصادیق #توجه به مرد و حساب کردن او، #نظرخواهی از او در برخی امورِ شخصی خودتان است. مثل پختن غذا و پوشیدن لباس و ...
💠 اما خانمها میگویند وقتی از همسرمان #سوال میکنیم مثلا ظهر برات چی درست کنم؟ و یا چه لباسی دوست داری بپوشم؟ انگار سختترین سوال دنیا را از ایشان پرسیدهایم و معمولا #طفره میروند و میگویند هرچه میل خودت است انجام بده!
💠 راه حل این قضیه این است مردها گاهی از جواب دادن به سوال #کلی و مبهم فرار میکنند اما اگر آنها را در شرایط #انتخاب قرار دهید مثلا بگویید امروز قیمه درست کنم یا ماکارونی؟ لباس قرمز را بپوشم یا سفید؟ #جواب دادن برایشان راحت میشود.
🧕🏻💕↝•| @kadban0_bash
7.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گفت سه تا زن عوض کردم😳
گفتم برو خودتو عوض کن👌
⭕️ فرشته هم بِدن به تو دیوِش میکنی!
🧕🏻💕↝•| @kadban0_bash
🔴 #شیوه_ارتباط_تلفنی
💠 در تماس تلفنیهاتون وقتی همسرتون حالتونو میپرسه؛ هیچوقت نگویید: بد نیستم. به جای کلمات منفی، از کلمات مثبت استفاده کنید:
بگویید 👈 خوبم ممنون
💠 حتی در این مورد نیز #تنوعکلامی داشته باشید!
بگویید:👇
💟 با تو همیشه خوبم!
💟 با داشتن همسری مثل تو خوبم!
💟 به لطف و دعای تو خوبم!
💟 تو خوب باشی منم خوبم!
🧕🏻💕↝•| @kadban0_bash
🔴 #محبتهای_ابتکاری
💠 همیشه محبتهای ابتکاری به همسر، روح تازهای به زندگی میدمد و باعث لذت و آرامش جدیدی میشود.
🔸 گاه درب ماشین یا خانه را با زبان محبت برای همسرتان باز کنید.
🔸 کفشهایش را برایش جفت کنید.
🔸گاه موقع تنهایی به احترامش جلوی پایش بلند شوید.
🔸سر سفره صبر کنید و بگویید بدون تو غذا از گلویم پایین نمیرود.
🔸برخی مواقع لقمه در دهان همسرتان بگذارید و بگویید این لقمهی محبّت است.
🔸ناخنهای او را بگیرید.
🔸دستهایش را بعد از شستن ظرف و کار در خانه ماساژ دهید و بگویید چون خسته شدی بگذار خستگی را از دستانت بیرون کنم
🔸 و دهها ابتکار دیگری که تا به حال انجام نداده و یا کمتر برای او انجام دادهاید. از تاثیرات فراوان محبتهای ابتکاری غافل نشوید.
🧕🏻💕↝•| @kadban0_bash
🔴 #قدر_یکدیگر_را_دانستن
💠 آیت الله احمدی میانجی ميفرمودند در اطراف آذربایجان شخصی به نام شیخ محمد طاها زندگی میکرد. آدم فوقالعادهای بود. آیت الله محل بود خانمی هم داشت که به او محبت و خدمت میکرد. شیخ محمد طاها معمولاً مشغول درس و بحث و عبادت و کارهای دیگر بود. یک روز مشکلی در خانه پیش آمد. سابق معمولاً از چاه آب میکشیدند. خانم شیخ محمد طاها از دست آقا ناراحت شده بود و دلو و ریسمان را مخفی کرده بود. شیخ محمد طاها سحر برای نماز شب بلند شد. همیشه آفتابه پر از آب برای او آماده بود ولی آن شب میبیند نه از آفتابهی آب خبری است نه از دلو و ریسمان. اطراف را میگردد و دلو ریسمان را پیدا میکند. دلو را در چاه مياندازد و میبیند خیلی مشکل است. پیرمرد است و توان ندارد از چاه آب بکشد. بهسختی دلو آب را از چاه بالا میکشد ولی از دستش ميافتد. زار زار شروع میکند گریه کردن. خانم دلش به حالش ميسوزد میگوید اینکه گریه ندارد من برایت آب میکشم. میگوید من برای آب گریه نمیکنم؛ گریه من برای این است که تو چهل سال برای من آب كشيدي و من قدر تو را نميدانستم و اصلاً توجهی به این کارت نداشتم.
📙محبت به زنان و کودکان در سیره پیامبر اکرم، حجتالاسلام فرحزاد،ص ۹۲
🧕🏻💕↝•| @kadban0_bash