🔴 #همسر_قدرشناس
💠 یه شب بارونی بود و فرداش حمید امتحان داشت. رفتم تو حیاط و شروع کردم به شستن لباسها و ظرفها. همین طور که داشتم لباس می.شستم دیدم حمید اومده پشت سرم وایساده. گفتم: «اینجا چیکار میکنی. مگه فردا امتحان نداری؟» دو زانو کنار حوض نشست و دستهای یخ زدهام رو از توی تشت آورد بیرون و گفت: «ازت خجالت میکشم. من نتونستم اون زندگیای که در شأن تو باشه برات فراهم کنم. دختری که تو خونه پدرش با ماشین لباسشویی لباس میشسته حالا نباید تو این هوای سرد مجبور باشه..». حرفش رو قطع کردم و گفتم: «من مجبور نیستم، با علاقه دارم کار میکنم. همین قدر که #درک میکنی و میفهمی و قدرشناس هستی برام کافیه».
شهید #عبدالحمید_قاضی_میرسعید
📗 نشریه امتداد، ش ۱۱
#همسرداری
#عاشقانه
#خدا
#ایذه
🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮
@kadban0_bash
🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮
https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
🔮 اگر تبلیغات رایگان میخوای ، اینجا : 🔮
https://eitaa.com/joinchat/2551382243C6df9522fc3
🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮
@kadban0_bash
🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮
https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
🔮 اگر تبلیغات رایگان میخوای ، اینجا : 🔮
https://eitaa.com/joinchat/2551382243C6df9522fc3
✅✅✅✅
🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮
@kadban0_bash
🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮
https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
🔮 اگر تبلیغات رایگان میخوای ، اینجا : 🔮
https://eitaa.com/joinchat/2551382243C6df9522fc3
چند سال پیش باردار بودم ۸ ماهه .مجبور بودیم توی گرمای مرداد ماه اسباب کشی کنیم .خلاصه بخاطر شرایط بارداری و گرمای زیاد و عدم موجودی کافی مجبور شدیم توی ی خونه ای بریم که اصلا دوسش نداشتیم.😢
خونه هه وسط سالنش یه ستون بی ریخت بود ما مونده بودیم چطور موکت ها رو بچینیم که جایی خالی نباشه من عصبانی بودم فقط تماشا میکردم شوهرم گفت خودم درستش میکنم .رفت خط کش آورد قشنگ سانت ب سانت اندازه گرفت یه تیزبر یا همون کاتر برداشت یه مربع به اندازه ستون موکت رو برید یعنی قشنگ وسط پالاز نازنینم رو مربع خالی کرد بعد مثل پت و مت هاج و واج ایستاده بود که حالا چطور بذارمش زیر ستون🧐
منم با عصبانیت گفتم واسا من ستونو بلند میکنم تو بنداز زیرش .بعدش دوتامون از خنده غش..🤣🤣😂😂
تازه نامزد کرده بودم شوهرم فارس و ما ترک، بابام خوب نمی تونست فارسی صحبت کنه، یک روز شوهرم خونمون بود داشت با بابام صحبت می کرد، 🗣️
به قدری بلند بلند صحبت می کرد انگار واقعا داره داد می زنه، داداشم اومد سلام کرد رفت آشپزخونه چند دقیقه بعد من و صداکرد ، گفت چه خبره اینقدر بلند صحبت می کنه بهش بگو بابامون ترکه ها،کر که نیست😂🤣
#خاطره_بفرس😆
یه بار مامانم زنگ زد خونه عموم پسر عموم به جای الو گفت کیه؟؟؟ مامان ماهم باحال گفت درو باز کن ما پشت دریم پسر عموم خوشحال رفته آیفونو زده میگه بفرمایید تو و قطع کرده
وقتی مامانم تلفنو گذاشت نمیتونست از خنده حرف بزنه 🤣
نیم ساعت بعد زنگ زده میگه زن عمو چرا نمیاین تو ما داشتیم منفجر میشدیم😂😂
#خاطره_بفرس😆
🔹 یادتون باشه برای دوام زندگیتون همیشه به مردتون «حال و احساس خوب» بدید!!!
🔸 حال و احساس خوب یعنی چی؟! یعنی احساس کنه که مهمه، ارزشمنده و بهش نیاز دارید. یعنی در کنار شما آرامش داشته باشه و همش نگران نباشه که نکنه الان بهش یه گیری میدید.
🔹 حس استقلال خودش رو حفظ کنه و یه موجود وابسته و چسبنده نباشه. احساس امنیت داشته باشه. بدونه که در هر شرایطی چه خوشی و چه ناراحتی یک تکیه گاه داره...
#همسرداری
#عاشقانه
#محبت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا