بازگشت سرمایه
🔸 تمام ایرانیان مقیم سراسر جهان، جز اقلیتی اندک، دل در گرو میهن خود دارند و برای اعتلای نام آن از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند. اگرچه برخی از ایشان انتقادات جدی به وضعیت ادارۀ کشور دارند، اما هیچکدام مغرض و دشمن #ایران و ایرانی نیستند. این سرمایۀ عظیم ملی متأسفانه پراکنده شده و در اختیار دیگران قرار گرفته است.
🔸 وعدۀ انتخاباتی #ابراهیم_رئیسی مبنیبر فراهمکردن زمینۀ #مهاجرت معکوس ایرانیها، سخنان محسنی اژهای در مورد بلامانعبودن بازگشت بسیاری از ایرانیان مهاجر، سخنان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مبنیبر بلامانعبودن بازگشت نصرالله معین به کشور با حمایت اخیر قوه قضائیه و وزارت امور خارجه را باید به فال نیک گرفت و نشانهای از عزم دولت برای بازگرداندن سرمایههای انسانی دانست.
🔸 تأکید سخنگوی قوۀ قضائیه بر منفعت برخی در تفرقهافکنی و ممانعت از بازگشت این افراد بهخوبی نشان میدهد که با درک فرصتهای بالقوۀ حضور آنها در کشور، جدیت فراوانی در این زمینه وجود دارد.
🔸 البته اگر قرار است تدبیری برای بازگشت این سرمایهها اتخاذ شود، باید همۀ ایرانیان خارجنشینی را شامل شود که در سودای بازگشت به ایران هستند.
🔸 باتوجهبه فضاسازیها علیه ایران، اعتمادسازی برای این افراد و تدبیر سازوکارهایی برای اطمینانبخشی نسبت به عدم برخورد نهادهای قضایی و امنیتی پس از بازگشت، میتواند از نخستین گامهای هموارسازی مسیری باشد که مقصد آن ایران است. طبیعتاً در چنین شرایطی روایتهای نخستین افرادی که برمیگردند بسیار مهم است و اگر افرادی همچون «معین» راوی این شرایط باشند، میتوان انتظار داشت که ایرانیان بیشتری به فکر بازگشت بیفتند.
🔸 باید توجه داشت برای کسی که سالها در کشوری دیگر زندگی کرده، آسان نیست که سرمایههای خود را رها کرده و به ایران بازگردد، اما اگر حضور موقت او با تجربیات خوشایندی همراه باشد، میتوان به تکرار این سفرها و در نهایت بازگشتش امیدوار بود.
🔸 نکتۀ مهم دیگر مهیا ساختن بسترهای فعالیت این افراد است؛ اگر از حضور هنرمندی مثل «معین» استقبال میکنیم باید بدانیم که اگر امکان برگزاری کنسرت یا انتشار آلبوم نداشته باشد، در واقع حق حیات از او سلب شده است.
🖊 به قلم علی رسولزاده
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
وبگاه | اینستاگرام | تلگرام | بله | ایکس | ویراستی
@ifahva_ir
اگر مشارکت میخواهید، اتاق شیشهای بسازید!
🔸 از بحثهای داغ ایام منتهی به #انتخابات «اثرگذاری» آرای مردمی و ایجاد تغییر در ترکیب افراد پیروز است. در مورد #مجلس شورای اسلامی #مردم میخواهند بدانند نمایندگان شهرشان در ۴ سال چه دستاوردهایی داشتهاند و نامزدهای این کرسی قرار است چه آوردهای برایشان داشته باشند. طبیعتاً زمانی رأیدادن برایشان اهمیت پیدا میکند که احساس کنند با این مشارکت سیاسی، تغییر محسوسی ایجاد کرده و در تحولی به نفع شهر و کشورشان سهیم شدهاند.
🔸 اگرچه طرح #شفافیت آرا در مجلس یازدهم هم به سرانجام مطلوب نرسید و تصویب نشده باقی ماند؛ اما رسانههای اجتماعی، علیرغم همۀ محدودیتها توانست شفافیت نسبی ایجاد کند. حواشی ریزودرشت عملکرد نمایندگان مجلس یازدهم به فراخور اهمیت و درگیرکردن افکار عمومی، بازتاب رسانهای پیدا کردند؛ مسائلی همچون سیلیزدن علیاصغر عنابستانی به سرباز راهور، افشای اعطای خودروی دنا به برخی نمایندگان توسط روحالله ایزدخواه، برخورد نامناسب علیرضا منادی با مراجعانش یا اعطای خودروی فیدیلیتی به نمایندگان مجلس، جزو سوژههای داغ فضای مجازی بودند.
🔸 در انتخابات اخیر، افزایش یا کاهش آرای برخی نمایندگان در اثر اقدامات آنها یا نزدیکانشان، بهوضوح نشان میدهد که مردم نهتنها به اثرگذاری رأیشان اعتقاد دارند؛ بلکه در پی برجسته ساختن این مسئله نیز هستند.
🔸 در واقع ارتباط مستقیمی میان مشارکت مردمی و احساس اثربخشی وجود دارد. هرچه مردم بیشتر اطمینان کنند تأثیری در کیفیت مجلس شورای اسلامی دارند، تمایل بیشتری نیز به مشارکت فعال خواهند داشت. کسب این اطمینان نیز تنها با شفافیت عملکرد آرای نمایندگان مقدور خواهد بود؛ چراکه این شفافیت معیاری متقن برای بررسی کارنامۀ افراد بهحساب میآید.
🔸 چنانچه شفافیت نسبی و محدود برآمده از فضای مجازی در سرنوشت برخی نمایندگان تأثیرگذار بود، شفافیت رسمی و قانونی، ضمن دورساختن افکار از مسائل حاشیهای، با ارائۀ اطلاعات دقیق و رسمی به مردم، این تمایل را در آنها ایجاد میکند که مشارکت بیشتری برای حذف افراد ناکارآمد و انتخاب افراد کارآمد داشته باشند.
🖊 برشی از یادداشت علی رسولزاده در سایت فحوا
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
وبگاه | اینستاگرام | تلگرام | بله | ایکس | ویراستی
@ifahva_ir
عید نوروز؛ فرصتی مغتنم برای بازنگری در زیست رمضانی
🔸 توجه ویژه به شبزندهداری و عبادت شبانۀ ماه #رمضان، در نگاه دینی امری پسندیده است؛ اما به نظر میرسد در چند دهۀ گذشته، سبک زندگی ایرانیان مسلمان، متأثر از سیاستگذاریهای دوران مدرن - عمدتاً ماحصل امواج مدرنیزاسیون رضاشاهی به این سو - تناسبی با این موضوع ندارد. این در حالی است که نگاهی کوتاه به سبک زندگی ایرانیان تا همین دوران قاجار نشان میدهد که شبزندهداری رمضان، امری کاملاً مرسوم بوده و ایرانیان برایآنکه بتوانند این مراسم شبانه را در حیات اجتماعی و آیینی خود نهادینه کنند، کار روزانه را متناسب با حیات شبانه تنظیم میکردند.
🔸 یاکوب ادوارد پولاک، پزشک اتریشی دربار ناصرالدینشاه، در سفرنامۀ خود دگرگونیهای زندگی روزمرۀ ایرانیان در ماه رمضان را اینگونه شرح میدهد: «خواب و بیداری را ایرانی به فرمان خود درآورده است... در رمضان یک ماه تمام نحوۀ زندگی خود را تغییر میدهد. در این ماه روزها میخوابد درحالیکه شبها غذا میخورد و به کارهایش میرسد. پس از انقضای این ماه، باز به برنامۀ عادی روزانۀ خود بازمیگردد، بیآنکه اختلال چشمگیری در سلامتش حاصل شود.»
🔸 عبدالله مستوفی در «شرح زندگانی من» مینویسد: «دیگر از اوقاتی که ما خیلی مترصد رسیدن آن بودیم، ماه رمضان بود. زیرا در این ماه، در وضع زندگی عمومی و خصوصی تغییراتی حاصل میگشت و مقصود اصلی ما که تخفیف از ساعات مکتب باشد، [حتی] بیشتر از ماه محرم و صفر بود... در این ماه کارها تقریباً تعطیل میشد و مردم به عبادت مشغول بودند... اگر بنائی نیمهتمام بود، صاحبکار به عمله و بنّاها مُزد تمام میداد؛ ولی بیشتر از نصف روز تقاضای کار نمیکرد و در دهات هم کارهای سنگین زراعتی را حتیالمقدور تعطیل میکردند... خلاصه اینکه ماه عبادت بود و در همه چیز، مردم از همدیگر رعایت میکردند.»
🔸 چنین نقلهایی، فاصلۀ جدی اکنون ما با سبک زندگی تراز رمضان را نشان میدهد. در واقع نسبت احیاء شبانه با اشتغال روزانه در میان گذشتگان، معقولتر از امروز بوده است. اما خوب است توجه داشته باشیم امسال که بخش قابلتوجهی از روزهای ماه رمضان با تعطیلات #نوروز مقارن شده، تحقق این زیست شبانه آسانتر به نظر میرسد. ایبسا سیاستها و ضوابط اداری ایام نوروز بتواند قدری سهلتر از سالهای قبل اتخاذ شود تا کارمندان نیز در سایۀ تعطیلات نوروز، بیشازپیش بتوانند از فضیلتهای ماه خدا بهره گیرند.
🖋 به قلم محمدمهدی سلامی
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
وبگاه | اینستاگرام | تلگرام | بله | ایکس | ویراستی
@ifahva_ir
🔸 برای آبادی زمینی که مال ماست 🔸
... روز آخر، کارش که تمام شد، افطار شده بود. کنار درخت پر شکوفۀ بادام، جانمازی پهن کرده بود و نماز میخواند. برایش افطاری بردم. فهمیدم که بچۀ شهرستان است و چند ماهی است که کارگر یکی از پیمانکارهای شهرداری تهران در حوزۀ فضای سبز شده. خسته نباشید جانانهای گفتم و از کارش حسابی تعریف کردم: «این زمین را آباد کردی.» با لهجۀ جنوبی گفت: «خانهات آباد آقا مهندس» و با لحنی پر از حسرت ادامه داد «کاش این فعلگی را توی دهات خودم کرده بودم و زمین پدری را مفت از دست نمیدادم. کاش زمین پدری خودم را آباد کرده بودم. صاحب جدیدش همۀ درختها را قطع کرده و میخواهد پارکینگ بسازد.»
این چند جملۀ کوتاه، شد دلمشغولی چند روز آیندۀ من. به «جلیل» فکر کردم که احتمالاً باز هم تکه زمین خشک دیگری را به او میسپارند تا آبادش کند؛ زمینی که بازهم مال او نبود و باز هم حسرتش برای آبادی زمین پدری بیشتر میشد.
انگار علاقه به خاک و #وطن مثل یک غریزۀ قوی در وجود انسان نهادینه شده و پس از سالها هم نمیشود بیخیالش شد. انگار آبادی وطن، مثل یک بدهی بزرگ به گردن آدم میماند و تا پرداختش نکند، تا باغچهای که در آن جان گرفته را آباد نکند، آرام نمیگیرد. به جلیلهایی فکر کردم که زمین و سرزمین پدریشان را رها کرده و تا آن سر دنیا به امید زندگی بهتری رفتهاند و برای آبادی ممالک و دوَلی کار میکنند که برخیشان شب و روز به دنبال شکست و تحریم #ایران و ایرانی هستند. آنها طعم تلخ این بدهی را خوب میفهمند و احساس ناتمامی که هرچه باغچۀ اجنبی را آبادتر کنی، حسرت آبادی زمین پدری بیشتر به دلت میماند؛ حتی پس از سالها کار و زحمت، نمیتوانی بگویی که خانهام را آباد کردهام. تو هرگز نمیتوانی زمینی را که متعلق به آن نیستی، «خانه» بخوانی.
🖋 به قلم مجتبی مویدی
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
وبگاه | اینستاگرام | تلگرام | بله | ایکس | ویراستی
@ifahva_ir