فحوا | Fahva
حکمرانی فرهنگ در تاریخ ایران
تاریخ هر سرزمین، جزء لاینفکِ هویت آن است که میتواند در الگودهی به مؤلفههای حکمرانی آن سرزمین در قرون بعدی، موثر باشد. با همین منطق، برخی شیوهها و بروزات حکمرانی حوزۀ فرهنگ در تاریخ ایرانِ اسلامی، میتواند برای عصر حاضر، عبرتآموز و الگوده باشد تا از پسِ بررسی آنها ـ از هر دو بُعد قوتها و ضعفها ـ بتوان در جهت بهبود حکمرانی حوزۀ فرهنگ، بهرهبرداری حداکثری نمود.
به طور مثال، یکی از عوامل مهمِ گسترش روابط فرهنگی در قرون گذشته، مناسبات تجارتی و بازرگانی بوده است. تقریباً تمامی کاروانهایی که از مسیرهای راه ابریشم میگذشته، عوامل فرهنگی را نیز با خود همراه میبردهاند و درست به همین دلیل است که بیشتر سفرنامهها و خاطراتی که از آن روزگار باقی مانده، مربوط به مردمان باسواد و فهیمی بوده که همراه این کاروانهای تجاری سفر میکردهاند.
مبتنی بر این گزاره، اهتمام کاروانهای تجاری به بردنِ سفیران فرهنگی همراه خود، الگویی ظریف و جالبتوجه در حکمرانیِ گذشتگان بوده که اهمیت فرهنگ را در دورههای مذکور نشان میدهد.
شرایط و زمینههای اکنون، صددرصد به ادوار گذشته شبیه نبوده و به همین سبب، روندهای امروز، عیناً قابل انطباق با روندهای شاخص گذشته نیست؛ اما به هر حال میتوان از برخی ماجراهای گذشتگان در جهت فهم بهتر شرایط امروز تاریخ و نیز یافتن راهحلهایی برای حل مسائل کنونیمان الگو گرفت.
با این مقدمه، قصد داریم زین پس در قالب پُستهایی کوتاه، مجموعه محتواهایی خواندنی در همین رابطه را ذیل سرفصل #حکمرانی_فرهنگ_در_تاریخ_ایران با هم مرور کنیم؛ بدان امید که افزون بر جذابیت، ایدهای را برای روندهای حکمرانیِ فرهنگیِ امروزمان عرضه کند.
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
انقلابیترین فریادگرانِ تاریخِ انسان و قاطعترینِ مدافعان حقوق خلقهای محروم و مظلوم، پیامبران بودهاند. هدف اصلی و اساسی پیامبران -بنابر نص قرآن کریم- دفاع از انسان محروم است و رسیدن به جامعههای انسانی منهای فقر.
-منهای فقر؛ محمدرضا حکیمی
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فردا شاید من شهید شده باشم... اما شما تردید نکنید و ادامه دهید!
-شهید اسماعیل هنیه
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
امتزاج علم و دین، حول محور مسجد
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
فحوا | Fahva
امتزاج علم و دین، حول محور مسجد 💎 فحــوا فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی @ifahva_ir
امتزاج علم و دین، حول محور مسجد
رمز این مسئله که وحی اسلامی به صورت کتاب بوده، عملاً علم و دین را از یکدیگر جداییناپذیر ساخته است. لذا نخستین محلی که در جهان اسلام تعلیم در آن صورت گرفت، مسجد بود. نخستین محافل علمیِ اسلامی، همان «حلقه»های علمیِ داخل مسجد بود که در آن، مدرّس به ستون یا دیواری تکیه میزد و شاگردان به دور او حلقه میزدند و مطالب آموزشی بیان میشد و در پی آن، سؤال و جواب درمیگرفت.
سپس در سیر تطوّرِ محافل علمی، «مکتب» شکل گرفت که در جوار مسجد و حاوی شکل جدیدتری از علمآموزی بود؛ اما تدریجاً از دل این دو محفل آموزشی، محفل جدیدی به نام «مدرسه» صورت یافت که به گفتۀ محققان، برگرفته از الگوی مدرسه در ایران باستان بود و بهمثابۀ مکمل مکتبخانه، خاستگاه نوعی تحصیلاتِ پیشاعالیه محسوب میشد. این مدارس بیشتر در کنار مسجد جامع، بازار یا میدان [اصلی] شهر بنا میشد.
شاید همین درهمتنیدگیِ سرنوشت علم و دین در تمدن اسلامی بوده که موجب شده در زبان عربی، دو واژه «جامع» (به معنای مسجد بزرگ شهر) و «جامعه» (دانشگاه) همخانواده باشند.
از این گذشته، در دهههای نخستینِ تاریخ اسلام، مساجد گذشته از جایی برای پرستش و حتی علمآموزی، به مثابۀ دادگاه قاضی، مهمانسرای غریبان و بیگانگان و مهمتر از آن، جای اصلی در یک شهر یا همان مرکز شهر (به معنای هویتیِ آن) به حساب میآمد؛ یعنی محلی که علاوه بر فعالیتهای دینی، بسیاری از فعالیتهای علمی، قضایی، اجتماعی و فرهنگی نیز حول محور آن صورت میگرفت و این رفتارشناسیِ مسلمانان، بهویژه متأثر از رهبریِ شخص پیامبر (در بدو امر)، منطبق بر جایگاه قرآنیِ مسجد بود.
پایان سخن آنکه این رویکردِ مسجدمحور، امروز میتواند با لحاظ کردن اقتضائات زمانه، برای اقدامات علمی و فرهنگیمان الگوآفرین باشد؛ چنانکه بسیاری از اقدامات علمی و فرهنگیِ جامعه، به جای آنکه حول محور سرای محلهها، فرهنگسراها، مالها و خلاصه اماکن رنگارنگی از این جنس شکل گیرد، با محوریت مسجد صورت پذیرد تا تدریجاً این وجه هویتیِ مسجد نیز به جای نخستینِ خود بازگردد.
📚 منابع:
- سید حسین نصر، علم و تمدن در اسلام، ترجمۀ احمد آرام؛
- منیرالدین احمد، نهاد آموزش اسلامی، ترجمۀ محمدحسین ساکت؛
- سید محمود نجاتی حسینی، تبارشناسی کلاس درس در ایران.
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
فحوا | Fahva
انقباض در هدف اجتهاد 💎 فحــوا فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی @ifahva_ir
انقباض در هدف اجتهاد
«گمان میکنم همه ما برکلیت هدفی که حرکت اجتهاد در پی آن و متأثر از آن است اتفاق نظر داریم که عبارت است از فراهمسازی مقدمات برای اجرای نظریه اسلام در زندگی مسلمانان... برای اینکه بتوانیم ابعاد هدف را به روشنی درک کنیم باید بین دو عرصه در اجرای نظریه اسلام در زندگی، تمایز قائل شویم: 1- اجرای نظریه در حوزه فردی به اندازهای که به رفتار فرد مربوط میشود. 2- اجرای نظریه در حوزه اجتماعی و برپایی زندگی اجتماعی - با همه اقتضائات آن از قبیل روابط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی - براساس این نظریه.
اگرچه حرکت اجتهاد در اصل و از حیث نظری هر دو حوزه را مدنظر دارد؛ زیرا این دو حوزه از منظر اعتقاد اسلامی یکسانند، اما این حرکت در مسیر تاریخیای که در ساحت شیعه طی کرده، غالباً فقط حوزه اول را هدفگیری کرده است؛ به این صورت که در جریان فرایند استنباط در ذهن مجتهد، تصویر فرد مسلمانی که میخواهد نظریه اسلام برای زندگی را بر رفتار خود پیاده کند، مجسم میشود، نه تصویر جامعه مسلمانی که میخواهد زندگی و روابطش را بر پایه اسلام بنا کند. این محدودسازی و انقباض در هدف ریشه در شرایط واقعی و تاریخی دارد... حرکت اجتهاد در میان شیعیان - تقریباً - از لحظه ولادت به تبعید و انزوای سیاسی از عرصه های اجتماعی فقه اسلامی دچار بوده است و این انزوای سیاسی به تدریج سبب شده است که دایره هدفی که حرکت اجتهاد در شیعه برای آن تلاش میکند تنگ شود و با گذشت زمان این احساس در وجود حرکت اجتهاد شیعی رسوب کند که حوزه اجرای فردی، تنها حوزهای است که اجتهاد میتواند در واقعیت زندگی بشر خود را در آن بازتاب دهد و آن را به عنوان هدف خود برگزیند. بدینسان اجتهاد در ذهن فقیه تنها به تصویر فرد مسلمان پیوند خورد، نه جامعه مسلمان.
نتایج این انقباض در هدف عبارت است از: 1- انقباض فقه از جهت موضوعی؛ چراکه اجتهاد همواره بر بخشهایی از فقه متمرکز میشود که بیشتر به حوزه اجرای فردی مربوط میشود و موضوعاتی که زمینه را برای حوزه اجرای اجتماعی فراهم میکند، نادیده انگاشته میشود. 2- تشکیل رویکردی عمومی در ذهن فقیه که بدون توجه به راه حلهای اجتماعی، باید مشکل فرد مسلمان را با توجیه واقعیت و تطبیق شریعت با آن به هر شکل ممکن، حل نمایند.»
صدر، سید محمد باقر، 1398، حوزه و بایستهها (مجموعه گفتاررها و نوشتارها درباره حوزه، روحانیت و مرجعیت)، ترجمه سید امید مؤذنی، انتشارات دار الصدر 205-199
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
شرایط سیاسی کشور نسبت به پنج سال گذشته
تحلیل
نظرسنجی اخیر در مورد شرایط سیاسی کشور در مقایسه با پنج سال گذشته نشان میدهد که 60.2 درصد پاسخدهندگان معتقدند که اوضاع بدتر شده است، در حالی که تنها 21.6 درصد بهبود را گزارش کردهاند و 18.2 درصد نیز تغییری احساس نکردهاند. این آمارها بیانگر نگرانیهای جدی جامعه است که دولت باید به آن توجه کند.
از منظر سرمایه اجتماعی، اعتماد عمومی به دولت و نهادهای حکومتی یکی از اساسیترین ارکان ثبات و کارآمدی حکمرانی است. وقتی اکثریت مردم احساس میکنند که شرایط سیاسی بدتر شده است، این نشانهای از کاهش اعتماد عمومی به نهادهای حکومتی است. کاهش اعتماد عمومی میتواند منجر به کاهش مشارکت اجتماعی، کاهش همکاری بین مردم و دولت، و افزایش تنشهای اجتماعی شود. بنابراین، در چنین شرایطی، تقویت سرمایه اجتماعی از طریق شفافیت، پاسخگویی و توجه به خواستهها و نیازهای مردم ضروری است.
برای فهم دقیقتر پاسخهای افراد، برشهای «جنس»، «هزینۀ خانوار» و «سن» آورده شده است.
منبع:
پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان ۱۴۰۲
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
فحوا | Fahva
از نظریهزدگی تا کاسبی از دولت
سهگانۀ تقلیلگرایی در جامعهشناسی ایران
در علوم انسانی و اجتماعی متعارف یا بهطور خاص گفتمان غالب جامعهشناسی در ایران با سه پدیده تقلیلگرایانه مواجهیم؛ یکی پدیده نظریهزدگی است که با ترجمهزدگی و روشزدگی پیوند مییابد. در این پدیده استاد یا پژوهشگر ما دانش را به جعبهابزاری نظری یا روشی و تکنیکی تقلیل میدهد و تصور میکند یافتن چند شاهد عینی پراکنده برای تایید کاربست نظریه ترجمهایاش کفایت میکند یا با روش بهمثابه یک جعبهابزار برخورد و تصور میکند هر روشی قابلیت کاربست در هر رویکرد نظری را دارد.
پدیده دیگر مساله پروژهزدگی است که علم را به کاسبی از دولت تنزل میدهد. البته پروژهگیری از دولت خود استعداد و مهارت خاصی دارد و برخی بهقولمعروف لِم این کار را یاد گرفتهاند و میبینید که پایشان در اغلب پروژههای دولتی باز شده است. این پروژهزدگی البته وجه بارزترش در حوزه سیاست رخ میدهد و نوعی سیاستزدگی در تحلیلها باعث تحلیلهای زیگزاگی میشود. یعنی با تحولات سیاسی کلا چهارچوبهای نظری هم تغییر میکند.
مساله دیگر در جامعهشناسی متعارف در ایران این است که کل تحلیلها و تبیینهایش را به مساله قدرت تقلیل میدهد و میتوانیم بگوییم به دولتزدگی تقلیل مییابد. در این موضع پژوهشگر یا دانشگاهی ما اساسا اگر در توضیح هر مسالهای در گام اول به نقش دولت اشاره نکند حتما در گام دوم آن را اصلی مییابد. در این پدیده گویا دولت جمهوری اسلامی و سیاست رسمی همه عرصههای فرهنگی و اجتماعی ما را پر کرده و همه مسائل یا برآمده از نقش دولت و حاکمیت جمهوری اسلامی است یا واکنش غیررسمی به این سیاستها. گویا هیچ امکانی خارج از مساله قدرت و حاکمیت جمهوری اسلامی برای تحلیل شرایط وجود ندارد، یعنی قدرت را صرفا دولت جمهوری اسلامی میبیند و حتی نمیتواند قدرت در وجه فراملیاش یعنی مثلا نقش قدرت و نظم جهانی را ببیند. برای همین همه کاسهکوزهها را بر سر جمهوری اسلامی میشکند ولی حتی یکبار حاضر نیست درباره تحریم و شرایط تحریم و نحوه مواجهه و مقاومت در برابر آن بحث کند. درواقع تحتتاثیر این سیاستزدگی جامعهشناسی را به جامعهشناسی آن هم صرفا در سطح تحلیلی ملیاش فرومیکاهد.
در این سالهای گذشته درباره این تقلیلگراییها زیاد بحث کردهام و حتی وقتی روی مصادیق خاصی از اینها دست گذاشتهام و مثلا در مواضعی برخی از این نظریهزدگیها و ترجمهزدگی را نقد کردهام یا برخی روابط ناسالم در پروژههای دولتی در حوزه علوم اجتماعی را تلویحا نقد کردهام، خود همانهایی که دائما دربرابر دولت ژست انتقادی میگیرند ناراحت و آشفته میشوند و همانها که دنبال قدسیتزدایی از دولت در جمهوری اسلامی هستند، شأنی قدسی برای جامعهشناسی و علوم اجتماعی قائلند و آن را و کنشگران فعال در میدان علوم اجتماعی در ایران را بری از هرگونه نقد و ارزیابی تلقی میکنند.
برگرفته از مصاحبۀ میثم مهدیار؛ جامعهشناس
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir