eitaa logo
رمان حامیم (باتوهرگز)🤍✨️
108 دنبال‌کننده
8 عکس
0 ویدیو
0 فایل
چنلمون: https://eitaa.com/ihaamim_roman ناشناس رمان: https://daigo.ir/secret/21105827282 بمونید دوستان برامون🤍✨️
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 𝑹𝒐𝒛𝒂
رمان نیمه گمشده 🫀🫂 رمان تخیلی از حامیم 🙂 درباره ی عشق حامی و ستاره 🤍 ژانر رمان مون : عاشقانه ، غمگین ، هیجانی به قلم رزا 🤍سپینود 🤍 خوشحال میشم زیاد مون کنید ✨ لینک کانال مون : https://eitaa.com/romanhaamim92
+صبح بلند شدم از خواب البته صبح چه عرض کنم ساعت یک ظهر بود خلاصه امروز هیچ کاری نداشتم که بخام انجام بدم با خیال راحت میتونستم بخابم ولی اینجا یه چیزی عجیب بود ستاره نیومد بیدارم کنه از اون عجیب تر اصلا ستاره صداش نمیاد فوری از جام بلند شدم و رفتم طرف اتاق ستاره هر چقدر دستگیره ی در و فشار دادم باز نشد که نشد در و قفل کرده بود داد زدم؛ سوگند: در و باز کن ستاره(داد) ستاره:..... سوگند: ستاره باز کن درو جون من(داد) ستاره: باشه(گریه) +رفتم داخل خداروشکر سالم بود من ترسیده بودم بلایی سر خودش بیاره ولی چشاش کاسه ی خون شده بود انقد گریه کرده بود سوگند: ستاره چته چیشده؟ ستاره: فرید(گریه ی بلند) سوگند: فرید چی؟ چیزیش شده؟ ستاره: نه خدانکنه فقط یه عکس از خودش و یه دختره گزاشته اینستاش بعد نوشته تولدت مبارک دلیل زندگیم(گریه ی بلند) سوگند : چی؟؟؟میشه عکس و ببینم؟ ستاره: نه ولش سوگند: لطفا بده بهم ستاره: بیا سوگند: کامنتارو خوندی؟ ستاره: ن نخوندم برای چی بخونم تبریکات عروسی و ببینم؟ سوگند : خیلی خنگی دختر خاک تو سرت این خواهر فریده اسمشم فرنیاست(دوستان من نمیدونم فرید خواهر داره یا نه فقط خیالی از خودم گفتم) ستاره: چی؟ بده من گوشی رو؟ سوگند: ای خاک توی سرت دختر خااک داشتی خودتو میکشتی(خنده) +با خوشحالی از اتاقش زدم بیرون خب خداروشکر این یوی عم بخیر گذشت واقعا ترسیدم که دختره ر.ل فرید باشه و ستاره داغون بشه ولی خداروشکر که خواهرش بود رفتم طرف wc و کارامو انجام دادم و بعد موهامو شونه زدم خداروشکر هرکاری میتونستم انجام بدم یهویی یاد شماره ی حامیم افتادم که یادم رفته بود و سیوش نکرده بودم رفتم و سیوش کردم حالا رفتم توی تلگرام ببینم پروف تلگرامش چطوریه که دیدم مثل برای اینستاعه دونه دونه رفتم و پروفای برنامه هاشو دیدم خیلی دلم میخاست بهش پیام بدم و اذیتش کنم ولی بعدش بی خیال شدم
۲ نفر دیگه تا ۷۰ تایی🥺💔🤏🏻
_You make me so sad, but I love you. _‏تو خیلی غمگینم میکنی ولی من دوستت دارم. @maahe_ghalbam
یه پارت دیگه بریم؟
داستان قراره خیلی غمگین بشه💔✨️🤏🏻
یه دو نفر بدید بشیم ۸۰ دیگه🥺💔
خب ۸۰ شدیم بریم سراغ پارت ۹❤️
+بی خیال پیام دادن به حامیم شدم ولی خیلی دلم میخاست اذیتش کنم آخه اونم منو اذیت کرده بود با خودم گفتم هرچه بادا باد میرم بهش پیام میدم و سر به سرش میزارم ولی نمیتونستم با این شماره پیام بدم بهش چون شمارمو داشت پس با شماره ی ستاره رفتن بهش پیام بدم براش نوشتم: سوگند: سلام آقای محترم من ازتون شکایت کردم باید بیاید دادگاه +فوری سین زد با تصور قیافش خندم گرفته بود حامیم: چی؟ از من ؟ برای چی؟ مگه چیکار کردم؟ سوگند: بیاید دادگاه معلوم میشه حامیم: ینی چی خانوم ؟ بی دلیل برای چی از من شکایت کردید؟ سوگند: نه آقای محترم بی دلیل نبوده حامیم: خب چرا ؟ میشه بگید دلیلشو؟ سوگند: خب ببینید شوما دیروز توی کنسرتتون آهنگ عشق قدیمی و نخوندید و من ناراحت شدم بخاطر همین رفتم ازتون شکایت کردم حامیم: خانوم مسخره کردین؟ سوگند: نه به جون شوما حامیم: به جون خودت خانوم سوگند : باشه حالا چرا عصبی میشی خب من که بهت پیام دادم میشه برام عشق قدیمیو توی ویس بخونی؟ حامیم: ای بابا . قول میدی جایی انتشارش ندی که برام حرف درست نکنن؟ سوگند: قول میدم حامیم:باشه +حامیم برام ویسشو فرستاد وای خدایا چقدر صداش توی ویس قشنگه اصلا باورم نمیشد حامیم قبول کرده باشه ولی اولاش خوب ترسوندمش ستاره: گوشی من دست توعه؟ سوگند: آره بیا بگیرش ستاره: حالا چیکار میکردی با گوشی من؟ سوگند: هیچی به فرید پیام دادم عاشقتم ( خنده) ستاره: چیییییی(جیغ) سوگند: خفه شو بابا پیام ندادم شوخی کردم(خنده) ستاره : منو مسخره میکنی بیشور؟ +ستاره اومد تا منو قلقلک بده ولی زنگ در به صدا دراومد سوگند:(زبون درازی) ستاره: من بعدا به حسابت میرسم(خنده) +رفتم و در و باز کردم و با کسی که پشت در دیدم تعجب کردم
خدمت شوما❤️
Haamim - Ba To Inam (128).mp3
3.52M
با تو اینم 🫀 🤍✨️ 𝑯𝒂𝒂𝒎𝒊𝒎 𝒊𝒔 𝒎𝒚 𝒉𝒆𝒂𝒓𝒕 ʝօɨռ~@ihaamim_roman