خُدآحآفِظ دوکوههِ ___ آیینهِ یِ تَجَلئ تآریخّ ! .

• خدا میگه وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ... یعنی شاید خیلی از چیزا از نظر شما تصادفی و شانسی به حساب بیاد اما... هر چیزی پیشِ من حساب کتابی داره... همه‌چیز کاملاً طبق برنامه پیش می‌ره... #تازی_محبوب

دلتنگی به استخوان که برسد، می‌شود سکوت .!____ - مصطفی‌_غلامی

ترجیحا سکوت .

• خنده می بینی ولی از گریه ی دل غافلی خانه ی ما از درون ابر است و بیرون آفتاب - صائب‌_تبریزی

• بسم رب راهیان طریقت راستین بشر بوی کربلا میشنوم از دور دست ها میوزد از مکانی که شاید روزی انسان هایی فرشته گونه در آن میزیستند امروز از همیشه به معشوق نزدیک تریم ما در جایگاهی ایستاده ایم که روزی مردانی برای وصال معشوق ایستاده بودند شلمچه را خونین پیمودیم و فتح المبین را با یاری شهدا فتح کردیم از میان دوکوه گذشتیم و دشت ذوالفقاریه را با عطر صلوات اکندیم و حالا اینجا به زیارت قبور غواصانی رسیده ایم‌ که دل در رود دارند. انان که در‌میان اروند سال هاست به خواب رفته اند اقدام وجب به‌وجب خاک را میبوسند و من حیران از تلالو خداوند در تمامی این راه اینجا اینه ی تجلی تاریخ است ! - إیـــــــهامٓ

عَلقَمهِ ... چهِ میکُنئ بآ چِشمّ ؟

• هذا العطرُ الذی تضعینَهُ على جُسُدِکْ هو موسیقى سائِلهْ وهو توقیعُکِالخُصوصیْ الذی لایمکن تقلیدُهْ... این عطر را که به خودت می‌زنی موسیقی آرامی است با امضای خاصِ تو که جعلش محال است... #تازی_محبوب

اونجا که نزار‌قبانی میگه: اگر برای تو خیری داشت میماند اگر دوست‌ دارت بود حرف میزد و اگر مشتاقِ دیدنت بود می آمد! دقیقا همینجاش یه جوابِ بزرگ برای نصفِ سوالامونه !____

عیدکم مبروک 📻🌿