ما یه گروه داریم که تقریبا مباحثه طوره و مطالبِ خیلی خوبی توی این گروه بیان میشه
و اتفاقا بحثی که الان داریم سرش مباحثه میکنیم ، مسئلهی حجاب استایلها و تاحدودی حجابه
(فردا من کلا درگیرم حقیقتا نمیدونم وقت بشه بزارم از اون طرفم چنتا قول دادم که هنوز عملیش نکردم باز از اونطرفم گفته بودم که میخوایم بریم 😕💔)
اما سعی میکنم تو یه موقعیت مناسب اون حرفا رو که توی گروه رد و بدل شده رو بزارم و بقیه چیزایی که قولشون رو داده بودم
چیزایی که قول داده بودم بزارمشون
رو مینویسم اینجا که فراموش نکنم
-ادامه مبحثِ تغییرِ ذائقه
-مبحثِ ارتباطِ خوب با امامِ عصر ارواحناه فداه
-ادامه تبلیغاتِ فرهنگی حجاب
-مبحثِ شیفتینگ
اگه چیزی جا مونده بگید تا اضافه کنم
شاید خیلی از مشکلاتی که توی تبلیغات هست به خاطر اینه که خانوما نقشی توی طراحیش نداشتن
مثلا توی مسجدا
یه قسمت عظیم که پر کولر و لامپ و محراب و کاشی کاری و ایناست و برای مرداست
اون طرفی که کوچیک و تنگ و بدون امکاناته مال خانوماس
قسمت حالب ماجرا اینجاست که توی بعضی از مسجدا طرف خانوما اصلا مسجد نیست
حسینیس :/
پشت پردم طرف ماست در حالی که این پرده برای خانوما زده شده ، نه ؟
پس چرا برعکسه ؟
احتمالا دقت کردید طرف خانوما همیشه کوچیک تر از مرداست
حالا زنا خودشون هست کیفشون هست بچشون هست ولی اون جایی که کوچیکه مال خانوماس
یه بار یه جایی مسجد رفته بودیم به قدری طرف خانوما کوچیک بود که توی هر صف فقط ۲ نفر بودن
باورت میشه ؟ فقط و فقط ۲ نفر
یه قسمت کوچیکم اون بغل برای تردد
خیلی خود خواهن خیلی
•
•
-این نظر واقعا حقه البته نمیشه گفت خانمها نقشی ندارن شاید . . اما سلیقهی کارِ فرهنگی ندارن اصلا
ما هم مسجدمون تقریبا همچین حالتیه نمیگم حالا کوچیکه اما هنوز کلی کار داره برای گچ کاری و کاشی کاری و اینا
ایلیا🇵🇸 ༄
یکی از ناشناسها یه متنِ خیلی بلند نوشته که خب اصلِ مطلبشون این بود که خانم یه جاهایی اشتباه گفتن :
-اینکه توی تجربیات نوشته بود اینکه به من ربطی نداره مقعنهشو انداخته چه واکنشی نشون میدی ؟ اونم گفته به من ربطی نداره و . .
-نتیجهگیری اشتباهی داشتن درباره عبا و چادر و . .
اون مطلبی که گفتم میزارم مربوط به دومیه
خودمم به یسری جاهاش نقد دارم منتها گفتم نگم ولی مثه اینکه باید میگفتم که اشتباه برداشت نشه
ایلیا🇵🇸 ༄
ما یه گروه داریم که تقریبا مباحثه طوره و مطالبِ خیلی خوبی توی این گروه بیان میشه و اتفاقا بحثی که ال
خب اول یه کلیپ میفرستم از یه خانمِ حجاب استایل بعد جمعبندی اون گروه رو میفرستم . .
6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایشون معتقدن دارن کارِ درست رو
انجام میدن و در راستای صحبتهاشون
یه حدیث از امام صادق علیهالسلام گفتن
-پ.ن: برنامه سانسور کردنم رو حذف کردم
کلا نصب نمیشه میخواستم نشون بدم که
ایشون با چه آرایشی دارن این حرفا رو میزنن💀
به نقل از عمّار بن ابی احوص : به امام صادق(ع) گفتم: نزد ما گروه هایی هستند که به امیر مؤمنان معتقدند و او را از همه مردم، برتر میدانند؛ ولی به فضیلتی که ما برای شما قائلیم، معتقد نیستند. آیا آنان را از خود بدانیم؟
فرمود: «اجمالاً آری. مگر نه این است که خداوند، اوصافی دارد که پیامبر خدا نداشت، و پیامبر خدا در نزد خداوند، درجاتی داشت که ما نداریم، و ما درجاتی داریم که شما ندارید، و شما نیز درجاتی دارید که غیر شما ندارند؟!
خداوند ـ تبارک و تعالی ـ اسلام را هفت بهره قرار داد: شکیبایی و راستی و یقین و خرسندی و وفاداری و دانش و بردباری. سپس آنها را میان مردم قسمت کرد. پس کسی که همه این هفت بهره را به او داد، او مؤمن کامل است و تحمّل دارد. همچنین به برخی از مردم، یک بهره داد، به برخی دو بهره، به برخی سه بهره، به برخی چهار بهره، به برخی پنج بهره، به برخی شش بهره، و به برخی هفت بهره. پس بر کسی که یک بهره دارد، دو بهره بار نکنید و بر آن که دو بهره دارد، سه بهره، و بر آن که سه بهره دارد، چهار بهره، و بر آن که چهار بهره دارد، پنج بهره، و بر آن که پنج بهره دارد، شش بهره، و بر آن که شش بهره دارد، هفت بهره بار نکنید ـ زیرا در این صورت، آنان را گران بار می کنید و می رمانید ـ؛ بلکه با آنان، نرمی [و مدارا] کنید و راه های ورود را برایشان هموار سازید.
برایت مثالی بزنم تا از آن، درس بگیری: مرد مسلمانی بود که همسایه ای کافر داشت و آن کافر، با مؤمن رفاقت می کرد. مرد مؤمن از خوبی های اسلام، برای کافر می گفت و پیوسته از آن تعریف و تمجید می کرد، تا آن که علاقه او را به اسلام جلب کرد و مرد کافر، مسلمان شد. صبح فردا مؤمن رفت و او را از خانه اش بیرون آورد و به مسجد برد تا نماز صبح را با جماعت بخوانند. نماز را که خواند، به او گفت: بهتر است بنشینیم و به ذکر خدا مشغول شویم، تا آفتاب طلوع کند. او هم نشست. بعد گفت: اگر تا زوال خورشید، به آموختن قرآن بپردازی و امروز را روزه بداری، بهتر است. او هم نشست و روزه گرفت، تا آن که نماز ظهر و عصر را خواند. باز آن مؤمن گفت: اگر شکیبایی کنی تا نماز مغرب و عشا را نیز بخوانی، بهتر است. او نشست، تا آن که نماز مغرب و عشا را هم خواند. آن گاه، در حالی برخاستند که برای آن تازه مسلمان، دیگر رمقی نمانده و بیش از توانش، بر او بار شده بود. فردای آن روز، دوباره مرد مؤمن نزد او رفت تا با وی چنان کند که دیروز کرده بود. درِ خانه اش را کوبید و گفت: بیرون بیا تا به مسجد رویم. آن مرد پاسخ داد: از نزد من برو؛ زیرا این دین، دین سختی است و من تحمّل آن را ندارم.
بنا بر این، بر آنان [که همه عقاید شما را باور ندارند،] سخت مگیرید و خشونت نورزید. مگر نمی دانی که امارت بنی امیه، با شمشیر و زور و ستم بود؛ ولی امارت ما با ملایمت و دوستی و وقار و تقیه و حسن رفتار و پارسایی و کوشش است؟ پس مردم را به دین خود و عقیده ای که دارید، مشتاق سازید».
ایلیا🇵🇸 ༄
به نقل از عمّار بن ابی احوص : به امام صادق(ع) گفتم: نزد ما گروه هایی هستند که به امیر مؤمنان معتقد
این متنِ کاملِ روایته
مطلبِ جذابیه بخونیدش🌱