ایلیا🇵🇸 ༄
یبار کسی از امام حسنِ مجتبی علیه السلام میپرسن: من و شما هم سن هستیم؛ اما شما موهاتون داره سفید میشه
روح از تنت زمانی رفت که تو در کوچه پا بلند کردی که سیلی به مادرت نخورَد..
اما روزگار یارِ خوبی نبود و دست از بالای سرت گذشت و به گوشِ مادر خورد:)💔
محرم گذشتُ صفر هم داره تموم میشه..
تاحالا به این فکر کردین که رزقی از این محرم و صفر برداشتید یا نه؟
شاید یسریاتون توفیق داشتید و رفتید کربلا..
یسریاتونم الان دارید مشرف میشید به مشهد الرضا علیه السلام..
خب.. اول اینکه خیلی التماسِ دعا داریم*
روضهای.. حرفی.. سخنی.. چیزی بوده که این چند وقت خیلی به دلتون نشسته باشه؟میشه برام تایپش کنی؟ :)
https://daigo.ir/pm/JIJ5aO
نمیدونم میشه از کجاها حرف زد؟
از قتلگاه؟
از اسیری؟
از شام؟
از رحمت للعالمینﷺ؟
از کریمِ اهل بیت علیه السلام؟
از مادری که امشب صاحب عزاست؟
از باقی مانده این خاندان؟
زمانی که امام حسنِ مجتبی علیه السلام به دستِ همسرشون زهر رو نوشیدن...
جگرشون از هم پاشید شدُ...
زمانی که اباعبدالله علیه السلام به بالینشون اومدن، گریشون گرفت از اینکه برادرو توی همچین حالی میبینن:)
ایلیا🇵🇸 ༄
زمانی که امام حسنِ مجتبی علیه السلام به دستِ همسرشون زهر رو نوشیدن... جگرشون از هم پاشید شدُ... زمان
برادرشون میفرمایند: که چرا گریه میکنی؟
امام حسین علیه السلام میفرمایند که برای تو گریه میکنم که به چنین حالی افتادهای..
امام [ ع ] میفرمایند: هیچ روزی مثله روزِ [ شهادتِ ] تو نیست اباعبدالله..!
حداقل امام حسن [ع] برادرشون رو داشتن که ایشون رو در آغوش بگیره.. شمر که اومد روی قفسه سینه ارباب نشست، کسی نبود که اون سر رو در آغوش بگیره:)
ایلیا🇵🇸 ༄
برادرشون میفرمایند: که چرا گریه میکنی؟ امام حسین علیه السلام میفرمایند که برای تو گریه میکنم که به چ
آخخخ لا یَومَ کَیَومَک یا أبا عبدالله 😭😭💔
جانم به فدات
•
•
-:)))