میدونی ، زندگیِ من همیشه یکی بود یکی نبود ، بود.
مثلا سرما بود ، گرمیِ دستاش نبود. قهوه بود ، شیرینی خنده هاش نبود. بارون بود ، چتر مژه های بلندش نبود. غم بود ، دلگرمیِ توی نگاهش نبود. بغض بود ، آغوش گرمش نبود. اشک بود ، شونه های امنش نبود. صبح تا شب فکر کردنِ به اون بود ، خودش نبود. گفتم فکر ، هربار که به نبودت فکر میکنم ، حس میکنم وسط یه اقیانوس خیلی بزرگ گیر کردم ، خیلی بزرگ ، اون قدر بزرگ که هیچ ساحلی واسش وجود نداره ، دائماً دارم دست و پا میزنم و بازم به هیچی نمیرسم. هر دفعه به خودم میگم که این اخرین باره ، دیگه بهش فکر نمیکنم ؛ ولی وقتی سعی میکنم بلند شم ، موج افکارم دوباره به سراغم میاد ، بارها و بارها منو به زمین میکوبه و درآخر غرقم میکنه. غرقم میکنه ولی نمیمیرم ، فقط قلبم هرروز مچاله تر از روز قبل میشه ، یجوری که حتی اگه خودتم برگردی دیگه نمیتونی خوبش کنی:))
- متن نویس !
' الف میم | ALFMIM
نوشته بود : «دلم میخواد باهات حرف بزنم ولی دیگه بهونه هام تموم شده ؛ میشه خودت پیام بدی؟».
یه جا خوندم نوشته بود :
”ببینید ، از چشم کسی افتادن یک شبه اتفاق نمی افته .
شما طی یک پروسه فرساینده آدمهایی که براشون عزیز هستین رو آزار میدین و بالاخره اونها یکجا تصمیم میگیرن که دیگه بهتون آوانس ندن.”
و قشنگ و دقیق ترین تعریفی بود که راجب از چشم افتادن شنیدم .
هیچکس تصادفی یا یهویی نمیاد تو زندگیت
یا میاد بهت درس زندگیتو میده . . .
یا میاد تا آخرش کنارت بمونه :)
' الف میم | ALFMIM
- بیخیالم . دروغ های من. صفحه بیستم
- گریه نمیکنم .
دروغ های من. صفحه بیست و یکم
عشق وجود دارد ؛
فقط بعضیهآ مثلِ آيدا میمانند، شاملو میسازند
بعضیها هم مثلِ ثريا میروند، شهريار را میكُشند ...
جوکر یه دیالوگی داشت که میگفت:
«من لبخند میزنم که دردامو پنهان کنم
و آرزومه یهروز، یکی بیاد نگام کنه و بفهمه
همهچی دروغه»
و چه روزایی که از درون ذرهذره نابود شدیم
و لبخند زدیم، ولی هیچکس نفهمید
این لبخندا دروغه..
' الف میم | ALFMIM
یه جا خوندم نوشته بود : ”ببینید ، از چشم کسی افتادن یک شبه اتفاق نمی افته . شما طی یک پروسه فرسایند
روی دیواری نوشته بود :
« چقدر سخته کسی رو دوست داشته باشی
ولی نتونی بهش بگی ! »
یکی زیرش نوشته بود :
« ما که گفتیم چی شد ؟ »