همیشه دوست داشتم برا یکی مهم باشم وقتی ناراحتم یکی سعی کنه حالمو خوب کنه حواسش بهم باشه ولی خب هیچوقت هیچکس نبوده:)))))))))
- عزیز جون همیشه میگفت :
کاش هیچ وقت عاشق نشی عزیز . .
برام عجیب بود این حرفش ولی دلیلشو ازش
نمی پرسیدم .
آقاجونم خیلی دوسش داشت میتونستم عشقی که نسبت به عزیز داشت رو تو چشماش ببینم . عزیز میگفت : انقد نگام نکن من دیگه اون دختر خوشگل و با پوست صاف نیستم الان یه پیرزنم که صورتش پر از چین و چروکه .
اقاجون میگفت : خانم بزرگ دیگه این حرفو نزنیا . .تو هیچ وقت برام من تکراری و بی معنی نمیشی ؛ تو که نمیدونی ولی من عاشق چروکای صورتتم .
عاشق موهای سفیدتم عاشق اون دستاتم که حالا داره میلرزه من عاشق جز به جز وجودتم خانم بزرگ و تو برای من ؛هنوز هم همون دختر قشنگ پنجاه ساله پیشی آقاجون عزیز رو خیلی دوست
داشت . .بر عکس عزیز .
اون قدری که آقاجون دلش برای عزیز قنج میرفت; اون قدری که آقاجون عاشقش بود ؛
عزیز جون نبود .
میشد اینو تو عمق نگاهش یا طرز رفتارش؛ فهمید انگار این عشق رو به عزیز جون تحمیل کرده بودن .
یه روز از آقاجون پرسیدم : اگه عزیز یه روزی نباشه ؛ چیکار میکنی . .تا چند روز باهام حرف نزدخیلی ناراحت شده بود از حرفم ولی بعد بهم گفت :
من حتی نمی تونم زندگی رو بدون خانم بزرگ تصور کنم دخترکم . .
با این حال که عزیز منو هیچ وقت دوسم نداشت ؛ اما من بدون اون نمیتونم .
گفتم : آقاجون من میدونم که عزیز شمارو دوست داره .
گفت : نه تو نمیدونی . .
گفتم : چیو نمیدونم !
گفت : عزیز وقتی که یه دختر جوون بوده ؛ مثل همه ی دخترای دیگه عاشق یکی دیگه شده بود . .یکی که برای عزیز ؛ عزیزترین بوده .
گفتم : خب حتما شمایید دیگه . .
گفت : نه باباجان ولی کاش من بودم .
خانم بزرگ انقدری دوسش داره ؛
که هیچ وقت نخواست منو از ته دل دوس داشته باشه برام غذای مورد علاقمو درست کنه اون روسری گلدار رو برام سر کنه و من پنجاه ساله که اینو پذیرفتم .
گفتم : شما که اینارو میدونستی ؛
چرا با عزیز ازدواج کردی .
گفت : چون دوسش داشتم همونجور که عزیز یکی دیگه رو دوس داشت . .
من با این موضوع کنار اومدم که عزیز هیچ وقت قرار نیست با عشق نگاهم کنه من نمی تونستم مثل عزیز حسرت عشقی رو بخورم
که منو نمیخواد عزیز فقط یه بار عاشق شده که تهش به مرگ احساسش ختم شده . .
به این که عشق چقدر بی رحمِ !
ولی شنیدی که میگن : من عاشق او بودم و
او عاشق او .
تهشم غرور مردونش اجازه نداد که گریه هاشو ببینم و از کنارم رفت . .
چقدر تلخ بود ماجرای عشق پنجاه ساله ی عزیز و آقاجونی که همیشه بهش حسادت میکردم . .
معشوق عزیز جون همسایه ای بود که حالا دیگه مایل ها باهاش فاصله داشت و دیگه هیچ وقت سراغی از عزیز جون نگرفت بود!!
حالا کاش هیچ وقت عاشق نشم . . : )!🖤'
' الف میم | ALFMIM
میدونی حالم این روزا بدتر از همه اس آخه هرکی رسید دل سادهء من رو شکست قول بده که تو از پیشم نری وا
Ghoghnusw .Gozashtam-320(www.Next1.ir).mp3
6.1M
گذشتم راحت از گذشتت . . .
منم میگم ، راحت از من گذشت رفت !
کسی که من این همه میخاستم : دادم از دست .
الف میم | ALFMIM .❤️🩹.
' الف میم | ALFMIM
روی دیواری نوشته بود : « چقدر سخته کسی رو دوست داشته باشی ولی نتونی بهش بگی ! » یکی زیرش نوشته بود :
یه جا نوشته بود :
میدونم تصمیمی که گرفتم درسته ، ولی کاش تصمیم درست این نبود .
و چقدر همه مون این جمله رو زندگی کردیم .
' الف میم | ALFMIM
یه جا نوشته بود : میدونم تصمیمی که گرفتم درسته ، ولی کاش تصمیم درست این نبود . و چقدر همه مون این جم
یه جا نوشته بود :
امیدوارم وقتی دلتون رفت ، منطق و عقلتون نره
' الف میم | ALFMIM
خودتون رو فدای آدما نکنید ، من کسایی رو تو زندگیم داشتم که تا صبح راجب جزئیات زندگیمون و تک تک کارای
باور کنید با گفتن [ خب چته ؟ بگو دیگه ] حس همدردی رو منتقل نمیکنید :))))
با این جمله اون آدمی که حالش بده ، حاضره تا صبح زیر فشار غم باشه اما با شما حرف نزنه . .
حتی اگه بلدش نبودید ، هر کاری که از دستتون بر میاد برای خوب بودن حالش بکنید . .
البته اگه دوست ندارید ناراحتیشو ببنید . .
آدما تو ناراحتی نیاز دارن به شنیده شدن و درک شدن و محبتی که واقعی باشه . !
- متن نویس !