چرا خداوند شیطان را مهلت داد؟
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
سئوال ديگرى پيش مى آيد و آن چنين است : بعد از اين كه شيطان خلق شد و نافرمانى خدا را نمود، در مقابل عظمت ، بزرگى و شوكت او تكبر ورزيد، از ميان ملائكه ، بهشت و نعمت هاى آن رانده شد. چرا خداوند به او مهلت داد؟ چرا در خواست او را درباره عمر طولانى و ادامه حيات او پذيرفت ؟ چرا فورا او را نابود نكرد كه اين گونه به جنايت و خيانت خود ادامه دهد و مردم را بيشتر به سوى بدبختى و شقاوت و جهنم و عذاب بكشاند؟
جواب اين كه : جهان جاى آزمون است ، و مى دانيم كه آزمايش جز در برابر دشمنان سرسخت و طوفان ها و بحران هاى خطرناك ، امكان پذير نيست . وجود نامبارك شيطان و حيات و زندگى او به عنوان يك دشمن و نقطه منفى براى تقويت پايه هاى دين باورى و نقاط مثبت ديگر، نه تنها ضرر نداشته و ندارد، بلكه مؤ ثر نيز خواهد بود.
قطع نظر از وجود شيطان ، در وجود خود ما، غريزه هاى ديگرى نيز هست كه انسان در همه زمينه ها، مى آزمايند تا در برابر نيروهاى عقلانى و روحانى قرار گيرد. به اين ترتيب ، در اين ميان روح انسان پروش مى يابد. مهلت شيطان و ادامه حيات او نيز تقويت اين تضاد است ، و تا او نباشد راه راست و مستقيم شناخته نخواهد شد و صفت خوب نيكو سيرتان و بد بدسيرتان مشخص نمى شود.
ديگر اين كه ، اگر به او مهلت داده شد به خاطر آن همه ستايش و بندگى در برابر خداوند متعال بوده و عمر طولانى و مهلت او مكافات و پاداش عبادتهاى او است .
سوم اين كه ، خواسته تا وى بيش تر در عذاب خدا غرق شود، زيرا هر چه عمر او طولانى تر گردد و مهلت بيشتر يابد، گناهش بيشتر خواهد شد. چنان چه خداوند مى فرمايد:
((آنها كه كافر شدند (راه طغيان را پيش گرفتند) تصور نكنند اگر به آنان مهلت مى دهيم به سود آنها است . ما به آنها مهلت مى دهيم كه بر گناهان خود بيفزايند و عذاب خوار كننده اى براى آنها مى باشد))
از اين مهم تر، هر چند خداوند شيطان را در انجام وسوسه هايش آزاد گذاشته ، ولى انسان را در برابر او بى دفاع نيافريده است . به او نيروى عقل و شعور، و خرد داده كه مى تواند شد محكم و نيرومندى در مقابل وسوسه هاى شيطان بسازد.
يكى ديگر از راههاى دفاعى او، انگيزه پاك و عشق به تكامل است كه به عنوان يك عامل سعادت در نهادش گذارده شده است .
هم چنين ، فرشتگان را كه الهام بخش نيكى ها هستند. به كمك انسان هايى كه مى خواهند از وسوسه هاى شيطانى بر كنار بمانند فرستاده . قرآن مى فرمايد:
((فرشتگان بر آنها نازل مى شوند و براى تقويت روحيه آنان انواع بشارت ها و دل گرمى ها را به آنها الهام مى كنند و مى گويند: نترسيد و غمگين نباشيد، بشارت باد بر شما به آن بهشتى كه به شما وعده داده شده است .
#شیطان_شناسی4⃣1⃣
*اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
باسلام وادب
یاذلاجلال والااکرام
*چگونگی توفیق امام علی (ع) در فقر زدایی
*امام علی ویرانه ایی تحویل گرفت وآبادکرد*
حضرت با وجود آگاهی کامل از آنچه بر مردمان رفته بود و مشکلات پیشاروی،
زمامداری را پذیرفت تا چنین فاجعه ای گریبان مردم را نگیرد. وباتدبیر درمدیریت واداره جامعه درد وناآرمی مردم ستمدیده راتبدیل به آرامش ورفاه اجتماعی کرد
وی در سخنى دردمندانه درباره اوضاعی که وارث آن شده بود چنين گفته است :
«شما در روزگارى هستيد كه خوبى در آن پشت كرده و همچنان مىرود،
و بدى روى آورده و پيش مىدود؛
و طمع شيطان در تباه كردنِ مردمان بيشتر مىشود. اين روزگارى است كه ساز و برگ شيطان قوىتر گرديده، و فريب نيرنگش فراگير گشته است، و شكارش در دسترس او قرار گرفته است.
گوشه چشمت را به هر سو كه خواهى به مردم بيفكن! آيا جز مستمندى مىبينى كه با فقر دست به گريبان است؛
يا توانگرى كه با نعمتِ خدا در كفران است؟! يا آن كه دستِ بخشش ندارد، و ندادنِ حقِّ خدا را افزونى مال به حساب آرد، يا گردنكشى كه از سخن حق روگردان است،
گويى گوش او از شنيدن پندها گران است؟!»
*رفع فقر در دوران کوتاه حکومت امام علی*
امام على (ع) با وجود مشكلات بسیار در دوران كوتاه حكومت خويش مناطقى را كه تحت اداره داشت به جايى رساند كه خود فرمود :
«از عدالت خود لباس عافیت بر تنتان پوشانیدم.»
همچنین فرمود: «كسى در كوفه نيست كه در رفاه به سر نبرد،
حتّى پايينترين افراد نان گندم مىخورد و سر پناه دارد و از آب شیرین و خوشگوار مىآشامد.»
*نیازها به تناسب زمان تأمین شود*
و البته این ها نیازهای اولیه آن زمان بوده است و درهر دوره ای نیازهای اساسی مردمان به تناسب زمان باید برای همگان در جهت رفاه عمومی تأمین شود.
*امام علی وپیرمرد مستنند نصرانی*
آن حضرت با ديدن صحنهى تكدّى پيرمردى نصرانى چنان برآشفت و عكسالعمل نشان داد كه مشخص است كه تكدّى در حكومت حضرت وجود نداشته و اين صحنه نادر يا استثنايى بوده است: پيرمردى از كار افتاده ديده شد كه دست نياز به سوى مردم دراز كرده بود. اميرمؤمنان (ع) فرمود: «اين چيست؟»
«گفتند: اى اميرمؤمنان، مردى نصرانى است».
اميرمؤمنان (ع) فرمود:
«هنگامى كه جوان و توانا بود از او كار كشيديد و اكنون كه پير و ناتوان شده است رهايش كردهايد!
او را از بيتالمال تأمين كنيد.»
*نباید نیازمندی وفقیری وجود داشته باشد*
آنچه در اينجا مهم است، اين است كه امام با ديدن چنين صحنهاى نپرسيد: «اين شخص كيست و از موافقان ما یا مخالفان و دشمنان ماست یا از هم مسلکان ما یا غیر آنان است ؟»،
بلكه برآشفت و فرياد كرد كه «اين [پديده] چيست؟»
يعنى نبايد فقير و نيازمندى در این سرزمین وجود داشته باشد،
هر که باشد؛ و اين خود بيانگر توفيق شگفت آن حضرت است.
الطوسی، تهذیب الأحکام، ج ۶ ، ص۲۹۳
ابن أبی شیبة، المصنّف فی الأحادیث و الآثار، ج ۸، ص۱۵۷
نهج البلاغه، خطبه ۸۷
نهج البلاغه، خطبه ۱۲۹
*التماس دعا*
💜✨💜
✍ حکایتی زیبا و خواندنی
ماژیک
مادر خسته از خرید برگشت و به زحمت زنبیل سنگین را داخل خانه کشید. پسرش دم در آشپزخانه منتظر او بود و می خواست کار بدی را که تامی کوچولو انجام داده، به مادرش بگوید.
وقتی مادرش را دید به او گفت: «مامان! مامان ! وقتی من داشتم تو حیاط بازی می کردم و بابا داشت با تلفن صحبت می کرد تامی با یه ماژیک روی دیوار اطاقی را که شما تازه رنگش کرده اید، خط خطی کرد!»
مادر آهی کشید و فریاد زد: «حالا تامی کجاست؟» و رفت به اطاق تامی کوچولو.
تامی از ترس زیر تخت خوابش قایم شده بود، وقتی مادر او را پیدا کرد، سر او داد کشید: «تو پسر خیلی بدی هستی»
و بعد تمام ماژیکهایش را شکست و ریخت توی سطل آشغال.
تامی از غصه گریه کرد. ده دقیقه بعد وقتی مادر وارد اطاق پذیرایی شد، قلبش گرفت و اشک از چشمانش سرازیر شد. تامی روی دیوار با ماژیک قرمز یک قلب بزرگ کشیده بود و درون قلب نوشته بود: مادر دوستت دارم!
مادر درحالی که اشک می ریخت به آشپزخانه برگشت و یک تابلوی خالی با خود آورد و آن را دور قلب آویزان کرد. بعد از آن، مادر هر روز به آن اطاق می رفت و با مهربانی به تابلو نگاه می کرد!
🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#عروسى_خوبان
🌷بعد تفحص شهدای منطقهی علمیاتی كربلاى ۵ و انتقال شهدا به استانها و شهرستانهاى مربوطه؛ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺩﺭ ﺧﻮﻧﻪﯼ خانواده ﺷﻬﯿﺪی ﺧﺒﺮ ﺑﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﯿﺎیید ﺍﺳﺘﺨﻮﻧـﺎﯼ ﺷﻬﯿﺪﺗﻮنو ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ…. ﺩﺭ ﺯﺩﯾﻢ. ﺩﺧﺘﺮ خانومی ١٩ تا ٢٠ساله ﺍﻭﻣﺪ ﺩﺭﻭ واﮐﺮﺩ. ﮔﻔﺘم: ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ شهید بزرگوار نسبتی دارید؟ چطور مگه؟ ﺑﺎﺑﺎﻣﻪ. ﮔﻔﺘﻢ: پیکرﺷﻮ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ، میخوان ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻇﻬﺮ ﺑﯿﺎﺭنش. زد زیر گریه و گفت: یه ﺧﻮاهشی ﺩﺍﺭﻡ. ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍین ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﺍﻭﻣﺪﻩ؛ میشه به جای ظهر پنجشنبه، شب جمعه بیاﺭﯾﺪﺵ....؟!
🌷....شب جمعه ﺗﺎﺑﻮتو ﺑﺎ ﺍﺳﺘﺨﻮنا، بردﯾﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺁﺩﺭﺱ. ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ؛ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﮐﻮﭼﻪ ﺭﻭ ﭼﺮﺍغونی کردن، ﺭﯾﺴﻪ ﮐﺸﯿﺪن. کوچه ﺷﻠﻮغه و مردم ﻣﯿﺎﻥ و میرﻥ. ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺟﻠﻮ و پرسیدیم: ﺍﯾﻨﺠﺎ چه ﺧﺒره؟! گفتند: ﻋﺮﻭسی ﺩﺧﺘﺮ ﺍﯾـﻦ ﺧﻮنه است. ﺗﺎ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﻢ؛ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﺎ ﭼﺎﺩﺭ ﺩﻭﯾﺪ ﺗـﻮ ﮐﻮﭼﻪ و داد میزد: ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ کجا میبريد؟ بابامو كجا میبريد؟ ﻧﺒﺮﯾـﺪش. برگردونيد. یه عمر ﺁﺭﺯﻭم بود که ﺑﺎﺑﺎﻡ بیاد ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩی ﻋﻘﺪم باشه. ﻣﻦ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﮔﺮﻓﺘﻢ؛ ﺑﺎﺑﺎمو ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ. بابامو بیارید.
🌷پیکر باﺑﺎی شهیدﺷﻮ ﺑﺮﺩﯾم داخل خونه. نشست کنار تابوت تیکه اﺳﺘﺨﻮوﻥ باباشو دور تا دوﺭ ﺳﻔﺮﻩﯼ ﻋﻘﺪ مرتب چید. بعد گشت استخوون دست باباشو برداشت. يا زهرا سلام الله علیها کشید رو سرش و گفت: بابا جون، باباجون، ببین دخترت عروس شده.... عاقد: برای بار سوم میپرسم؛ عروس خانوم وکیلم؟ صورت گذاشت روی استخوانهای بابا؛ گفت: با اجازه پدرم، بله....
#راوى: جانباز شيميایى هفتاد درصد سید حمزه حسینی
❤️https://eitaa.com/Imamalipour
🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁
#داستان_آموزنده
🔆پاسخ كودك در كلاس، از علوم مختلف
حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه عليهم در ضمن بيانى مفصّل حكايت فرمايد:
روزى يك نفر عرب باديه نشين به قصد حجّ خانه خدا حركت كرد و در حال احرام چند تخم كبوتر از لانه كبوتران برداشت ؛ و آن ها را شكست و خورد، سپس متوجّه شد كه در حال احرام نبايد چنين مى كرد.
و چون به مدينه بازگشت از مردم سؤ ال نمود خليفه رسول اللّه صلى الله عليه و آله كيست ؟ و منزلش كجاست ؟
او را نزد ابوبكر بردند و او پاسخ آن را مسئله را ندانست .
و بالا خره در نهايت اعرابى را نزد اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام آوردند و حضرت پس از مذاكراتى اظهار نمود: آنچه سؤ ال دارى از آن كودكى كه در كلاس نزد معلم نشسته است بپرس كه او جواب كافى را به تو خواهد داد.
اعرابى گفت : (إ نّا للّه و إ نّا إ ليه راجعون )، پيغمبر خدا رحلت كرد و دين بازيچه افراد قرار گرفت و اطرافيان او مرتدّ شده اند.
حضرت امير عليه السلام فرمود: خير، چنين نيست و افكار بيهوده در خود راه مده ؛ و از اين كودك آنچه مى خواهى سؤ ال كن تا تو را آگاه نمايد.
وقتى اعرابى متوجّه كودك - يعنى ؛ حضرت ابو محمّد حسن مجتبى عليه السلام - شد ديد قلمى به دست گرفته و مشغول خطّ كشيدن روى كاغذ مى باشد؛ و معلّم او را تشويق و تحسين نموده و به او آفرين مى گويد.
اعرابى خطاب به معلّم كرد و گفت : اى معلّم ! اينقدر او را تعريف و تمجيد و تحسين مى كنى ، كه گويا تو شاگردى و كودك ، استاد تو است !؟
اشخاصى كه در آن جلسه حضور داشتند خنده اى كردند و گفتند: اى أعرابى ! تو سؤ ال خود را بيان كن و پراكنده گوئى مكن .
اعرابى گفت : اى حسن ، فدايت گردم ! من از منزل به قصد حجّ خارج شدم ؛ و پس از آن كه احرام بستم ، به لانه كبوتران برخورد كردم ؛ و تخم آن ها را برداشته و نيمرو كردم و خوردم و اين خلاف را از روى عمد و فراموشى مسئله انجام دادم .
حضرت مجتبى عليه السلام فرمود: اى اعرابى ! كار تو عمدى نبود و در سؤ ال خود اشتباه كردى .
أ عرابى گفت : بلى ، درست گفتى و من از روى نسيان و فراموشى چنين كردم ، اكنون بايد چه كنم .
امام که در حال خط كشى روى كاغذ بود فرمود: به تعداد تخم كبوتران كه مصرف كرده اى ، بايد شتر جوان مادّه تهيّه كنى ؛ و سپس آن ها با شتر نر، جفت گيرى كنند؛ و براى سال آينده هر تعداد بچّه شترى كه به دنيا آمد، آن ها را هديه كعبه الهى قرار دهى و قربانى كنى تا كفّاره آن گناه باشد.
اعرابى گفت : اين كودك دريائى از معارف و علوم الهى است ؛ و اگر مجاز باشم خواهم گفت كه تو خليفه رسول اللّه بايد باشى .
آن گاه حضرت مجتبى سلام اللّه عليه فرمود: من فرزند خلف رسول خدا هستم ؛ و پدرم اميرالمؤمنين علىّ عليه السلام خليفه بر حقّ وى خواهد بود.
أعرابى گفت : پس ابوبكر چكاره است ؟
فرمود: از مردم سؤ ال كن كه او چكاره است .
در همين لحظه صداى تكبير مردم بلند شد و حضرت امير عليه السلام فرمود: شكر و سپاس خداوندى را كه در فرزندم علم و حكمتى را قرار داد كه براى حضرت داود و سليمان عليهماالسلام قرار داده بود.(1)
1- تهذيب شيخ طوسى : ج 5، ص 354، ح 144، مدينة المعاجز: ج 3، ص 944، هداية الكبرى : ص 38.
📚منبع: چهل داستان وچهل حدیث از امام حسن مجتبی علیه السلام ، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی
✨﷽✨
💠 آموزنده 💠
✍مادرى قبل از فوتش به دختر خود گفت: این ساعت را مادر بزرگت به من هدیه داده است ، تقریبا ۲۰۰ سال از عمرش میگذرد. پیش از اینکه به تو هدیه بدهم ، به فروشگاه جواهرات برو و بپرس که آن را چه مقدار میخرند.دختر به جواهر فروشی رفت و برگشت، به مادرش گفت:صد و پنجاه هزار تومان قیمت دادند.
مادرش گفت: به بازار کهنه فروشان برو ، دختر رفت و برگشت و به مادرش گفت: ده هزار تومان قیمت کردند و گفتند بسیار پوسیده شده است. مادر از دخترش خواست اینبار به موزه برود و ساعت را نشان دهد. دختر به موزه رفت و برگشت و به مادرش گفت: مسئول موزه گفت که پانصدمیلیون تومان این ساعت را میخرد و گفت موزه من این نوع ساعت را کم دارد و آن را در جمع اشیای قیمتی موزه میگذارد.
مادر گفت: میخواستم این را بدانی که جاهای مناسب ارزش تو را میدانند.هرگز خود را در جاهای نامناسبت جستجو مکن و اگر ارزشت را هم پیدا نکردی خشمگین نشو.کسانی که برایت ارزش قائل میشوند ، از تو قدردانی میکنند، در جاهایی که کسی ارزشت را نمیداند حضور نداشته باش ؛ ارزش خودت را بدان!
📚گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی/ صبر کن پیدا شود گوهر شناس قابلی
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/Imamalipour
♦️حکایت فضیل بن عیاض
گوش اگر شنوا بود و قلب اگر اماده انسان در هر مرحله ای از انحراف هم باشد انذاز در او اثر می کند.
داستان فضیل عیاض از این قبیل است
فضیل بن عیاض که نام او در کتب رجال به عنوان یکی از راویان موثق از امام صادق(علیهالسلام) و از زهاد معروف معرفی شده و در پایان عمر در جوار کعبه میزیست و همانجا در روز عاشورا بدرود حیات گفت، در آغاز کار راهزن خطرناکی بود که همه مردم از او وحشت داشتند.
از نزدیکی یک آبادی میگذشت، دخترکی را دید و نسبت به او علاقهمند شد، عشق سوزان دخترک فضیل را وادار کرد که شبهنگام از دیوار خانۀ او بالا رود و تصمیم داشت به هر قیمتی که شده به وصال او نائل گردد، در این هنگام بود که در یکی از خانههای اطراف شخص بیداردلی مشغول تلاوت قرآن بود و به این آیه رسیده بود:
«أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ؟»
این آیه همچون تیری بر قلب آلوده فضیل نشست، درد و سوزی در درون دل احساس کرد، تکان عجیبی خورد، اندکی در فکر رفت، این کیست که سخن میگوید؟ به چه کسی این پیام را میدهد؟ به من میگوید: ای فضیل! آیا وقت آن نرسیده است که بیدار شوی، از این راه خطا برگردی، از این آلودگی خود را بشویی، و دست به دامن توبه زنی؟!
ناگهان صدای فضیل بلند شد و پیوسته میگفت: «بلی و اللَّه قد آن، بلی و الله قد آن»، به خدا سوگند وقت آن رسیده است! او تصمیم نهایی خودش را گرفته بود، با یک جهش برقآسا از صف اشقیا بیرون پرید و در صفوف سعدا جای گرفت.
زندگی مومنانه :
🔴 ترس از دارو و مرگ
مرحوم شيخ مفيد رضوان اللّه تعالى عليه حكايت نموده است :
روزى شخصى از حضرت جوادالا ئمّه ، امام محمّد تقى عليه السلام سؤ ال شد: چرا اكثر مردم از مرگ مى ترسند و و از آن هراسناك مى باشند؟
امام جواد عليه السلام در پاسخ اظهار داشت : چون مردم نسبت به مرگ نادان هستند و از آن اطّلاعى ندارند، وحشت مى كنند.
و چنانچه انسان ها مرگ را مى شناختند و خود را از بنده خداوند متعال و نيز از دوستان و پيروان و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام قرار مى دادند، نسبت به آن خوش بين و شادمان مى گشتند و مى فهميدند كه سراى آخرت براى آنان از دنيا و سراى فانى ، به مراتب بهتر است .
پس از آن فرمود: آيا مى دانيد كه چرا كودكان و ديوانگان نسبت به بعضى از داروها و درمان ها بدبين هستند و خوششان نمى آيد، با اين كه براى سلامتى آن ها مفيد و سودمند مى باشد؛ و درد و ناراحتى آن ها را برطرف مى كند؟
چون آنان جاهل و نادان هستند و نمى دانند كه دارو نجات بخش خواهد بود.
سپس افزود: سوگند به آن خدائى ، كه محمّد مصطفى صلى الله عليه و آله را به حقّانيّت مبعوث نمود، كسى كه هر لحظه خود را آماده مرگ بداند و نسبت به اعمال و رفتار خود بى تفاوت و بى توجّه نباشد، مرگ برايش بهترين درمان و نجات خواهد بود.
و نيز مرگ تاءمين كننده سعادت و خوش بختى او در جهان جاويد مى باشد؛ و او در آن سراى جاويد از انواع نعمت هاى وافر الهى ، بهره مند و برخوردار خواهد بود
اختصاص شيخ مفيد: ص 55
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
✨﷽✨
💠 عبادت هاى باطل 💠
✍هیچ چیز و هیچ كس جز خدا، لایق پرستش نیست. زیرا این معبودهاى باطل، یا وجود خارجى ندارند و ساخته ذهن اند، یا موجوداتى بى خاصیّت و ناتوانند، یا اگر كارآیى دارند، موقت و محدود و همراه با منّت ها و هوس ها و تحقیرهاست. پس در هر سه صورت، شایسته نیستند كه انسان، طوق بندگى آنها را به گردن اندازد. انسان در برابر هیچ مخلوقى، به قیمت نافرمانى خداوند، نباید اطاعت و پرستش و فرمانبردارى كند.
امام جواد علیه السلام مى فرماید: «مَنْ اَصْغى اِلى ناطِقٍ فَقَد عَبَدهُ» (تحف العقول، ص 456) هر كس به سخن كسى گوش دهد. او را پرستیده است! پس اگر گوینده حق بگوید، بنده حقیم و اگر باطل بگوید، باطل را پرستیده ایم. و امام صادق علیه السلام در حدیثى فرموده است: «مَنْ اَطاعَ مَخلُوقاً فى مَعْصِیَةِ الْخالِقِ فَقَدْ عَبَدهُ» (نورالثقلین، ج3، ص357) هر كس با اطاعت از مخلوقى، خالق را نافرمانى كند، آن مخلوق را پرستیده است.
👈🏼 پس عبادت باطل، تنها به پرستش سنگ و چوب و خورشید و ستاره منحصر نیست. دل و جان سپردن به هر فكر و سخن و قدرت و حكومتِ غیر الهى، عبادت كردن ناروا است، حتى پذیرش فرهنگ ضدّ الهى هم، از عبادت هاى باطل بشمار مى رود.
📚 کتاب پرتوی از اسرار نماز، محسن قرائتی
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄
💠 جا گرفتن در مسجد
💬سوال: کسی که در صف نماز جماعت، سجاده میگذارد و مثلا برای وضو گرفتن میرود، آیا حق او نسبت به آن مکان، تا شروع نماز است یا تا وقتی که امام جماعت به رکوع میرود؟
✅ جواب: حق او تا زمان شروع نماز جماعت، باقی است.
📚 پینوشت:
بخش استفتائات پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
﷽
🔘س🌺ــلام
🕊روزتـــون
🔘پر از خیر و برکت
🕊امروز چهار شنبه↶
✧ 4 بهمن 1402 ه.ش
❖ 12 رجب 1445 ه.ق
✧ 24 ژانویه 2024 میلادی
┄┄┄┅┅❅✾❅┅┅┄┄┄
🔘✨↯ ذڪر روز ؛
🕊✨《 یا حَیُّ یا قَیّومُ 》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺واکنش خانم های کشف حجاب به #امر_به_معروف...
● نظر رهبر انقلاب در مورد این نوع امر به معروف چیست؟
در انتهای کلیپ ببینید👆👆
#حجاب
#لبیک_یا_خامنه_ای
*اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
باسلام وادب
یاذلاجلال والااکرام
*چگونگی توفیق امام علی (ع) در فقر زدایی
*امام علی ویرانه ایی تحویل گرفت وآبادکرد*
حضرت با وجود آگاهی کامل از آنچه بر مردمان رفته بود و مشکلات پیشاروی،
زمامداری را پذیرفت تا چنین فاجعه ای گریبان مردم را نگیرد. وباتدبیر درمدیریت واداره جامعه درد وناآرمی مردم ستمدیده راتبدیل به آرامش ورفاه اجتماعی کرد
وی در سخنى دردمندانه درباره اوضاعی که وارث آن شده بود چنين گفته است :
«شما در روزگارى هستيد كه خوبى در آن پشت كرده و همچنان مىرود،
و بدى روى آورده و پيش مىدود؛
و طمع شيطان در تباه كردنِ مردمان بيشتر مىشود. اين روزگارى است كه ساز و برگ شيطان قوىتر گرديده، و فريب نيرنگش فراگير گشته است، و شكارش در دسترس او قرار گرفته است.
گوشه چشمت را به هر سو كه خواهى به مردم بيفكن! آيا جز مستمندى مىبينى كه با فقر دست به گريبان است؛
يا توانگرى كه با نعمتِ خدا در كفران است؟! يا آن كه دستِ بخشش ندارد، و ندادنِ حقِّ خدا را افزونى مال به حساب آرد، يا گردنكشى كه از سخن حق روگردان است،
گويى گوش او از شنيدن پندها گران است؟!»
*رفع فقر در دوران کوتاه حکومت امام علی*
امام على (ع) با وجود مشكلات بسیار در دوران كوتاه حكومت خويش مناطقى را كه تحت اداره داشت به جايى رساند كه خود فرمود :
«از عدالت خود لباس عافیت بر تنتان پوشانیدم.»
همچنین فرمود: «كسى در كوفه نيست كه در رفاه به سر نبرد،
حتّى پايينترين افراد نان گندم مىخورد و سر پناه دارد و از آب شیرین و خوشگوار مىآشامد.»
*نیازها به تناسب زمان تأمین شود*
و البته این ها نیازهای اولیه آن زمان بوده است و درهر دوره ای نیازهای اساسی مردمان به تناسب زمان باید برای همگان در جهت رفاه عمومی تأمین شود.
*امام علی وپیرمرد مستنند نصرانی*
آن حضرت با ديدن صحنهى تكدّى پيرمردى نصرانى چنان برآشفت و عكسالعمل نشان داد كه مشخص است كه تكدّى در حكومت حضرت وجود نداشته و اين صحنه نادر يا استثنايى بوده است: پيرمردى از كار افتاده ديده شد كه دست نياز به سوى مردم دراز كرده بود. اميرمؤمنان (ع) فرمود: «اين چيست؟»
«گفتند: اى اميرمؤمنان، مردى نصرانى است».
اميرمؤمنان (ع) فرمود:
«هنگامى كه جوان و توانا بود از او كار كشيديد و اكنون كه پير و ناتوان شده است رهايش كردهايد!
او را از بيتالمال تأمين كنيد.»
*نباید نیازمندی وفقیری وجود داشته باشد*
آنچه در اينجا مهم است، اين است كه امام با ديدن چنين صحنهاى نپرسيد: «اين شخص كيست و از موافقان ما یا مخالفان و دشمنان ماست یا از هم مسلکان ما یا غیر آنان است ؟»،
بلكه برآشفت و فرياد كرد كه «اين [پديده] چيست؟»
يعنى نبايد فقير و نيازمندى در این سرزمین وجود داشته باشد،
هر که باشد؛ و اين خود بيانگر توفيق شگفت آن حضرت است.
الطوسی، تهذیب الأحکام، ج ۶ ، ص۲۹۳
ابن أبی شیبة، المصنّف فی الأحادیث و الآثار، ج ۸، ص۱۵۷
نهج البلاغه، خطبه ۸۷
نهج البلاغه، خطبه ۱۲۹
*التماس دعا*
💠 شهد آرزو
🔸 تمام #آرزوی_ما این است که امام زمان را ببینیم، این آرزوی همه ماست؛ اما از این بالاتر هم آرزویی هست یا نه؟!
آرزوی از این بالاتر این است که او ما را ببیند و این راه باز است.
🔻 ما باید بدانیم که دو آرزو داریم:
یک آرزو این است که خدمت حضرت برسیم که این آرزوی همه ماست؛
👈 امّا آرزوی برتر آن است که حضرت ما را ببیند!
🔸 این چهارده نفر «کُلُّهُم نورٌ واحدٌ»؛ اگر بیانی را وجود مبارک حضرت امیر فرمود، همان بیان را وجود مبارک حضرت حجت هم دارد.
اگر ما خواستیم ببینیم، منطق حضرت حجت (سلام الله علیه) چیست، اگر فرمایش حضرت امیر (سلام الله علیه) را داشته باشیم، می فهمیم که وجود مبارک #ولی_عصر هم چه چیزی می خواهد بفرماید.
وجود مبارک حضرت امیر فرمود مردانی تربیت میشوند که «أُولَئِكَ شِیعَتُنَا وَ أَحِبَّتُنَا وَ مِنَّا وَ مَعَنَا آهاً شَوْقاً إِلَیهِم».
🔸 این علی است؛ می گوید دلم می خواهد شیعیانم را ببینم! خب این حرف، حرف امام زمان هم است. حضرت آه می کشد، می گوید #ای_کاش_من_شیعیانم_را_می_دیدم، دوستانم را می دیدم! این ممکن است؛
نه بی راهه برویم نه راه کسی را ببندیم؛
این راه باز است!
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 سخنرانی در جمع طلاب و اساتيد شهرستان آمل
تاریخ: 1395/11/07
💠 زمان نیت اعتکاف
💬 سؤال:
زمان نیت اعتکاف چه وقت است، آیا میتوان اول شب نیت کرد؟
✅ پاسخ:
وقت نیت اعتکاف، طلوع فجر روز اول است و میتوان در ابتدای شب یا در طول شب نیت کرد و از همان زمان اعتکاف را شروع کرد، بلکه احتیاط مستحب آن است که شب اول داخل اعتکاف شود و از اول شب نیت شود.
🔹نيت آن اينگونه است «از اكنون تا مغرب شرعى روز سوم معتكف مى شوم قربه الى اللّه» و اگر نذر يا نيابت داشت، وفاى به نذر و يا نيابت را نيز اضافه می كند.
📚 رساله نماز و روزه آیت الله خامنه ای/ مسأله ۹۸۹.
#احکام
#اعتکاف