eitaa logo
کانال تبلیغی امامعلی پور
99 دنبال‌کننده
125 عکس
49 ویدیو
0 فایل
کانال پاسخ به سوالات شرعی ودینی @jabimamalipour
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆ناراحتی حنجره مرحوم حاج ميرزا على محدث زاده فرزند مرحوم محدث عاليمقام حاج شيخ عباس قمى رضوان اللّه تعالى عليهما از وعاظ و خطباء مشهور تهران بود مى فرمود: من سالى به بيمارى و ناراحتى حنجره و گرفتگى صدا مبتلا شده بودم تاجائيكه منبر رفتن و سخنرانى كردن برايم ممكن نبود مسلّم هر مريض در چنين موقعى در فكر معالجه مى شود من نيز با در نظر گرفتن طبيبى متخصّص و باتجربه باو مراجعه كردم پس از معاينه معلوم شد بيمارى آنقدر شديد است كه بعضى از تارهاى صوتى از كار افتاده و فلج شده و اگر لاعلاج نباشد صعب العلاج است طبيب معالج در ضمن نسخه اى كه نوشتند دستور استراحت دادند كه تا چند ماه از منبر رفتن خود دارى كنم و حتى با كسى حرف نزنم و اگر چيزى بخواهم و يا مطلبى را از زن و بچه ام انتظار داشته باشم آنها را بنويسم تا در نتيجه استراحت مداوم و استعمال دارو شايد سلامتى از دست رفته مجدّد به من برگردد. البته صبر در مقابل چنين بيمارى و حرف نزدن با مردم حتى با زن و بچّه خيلى سخت و طاقت فرساست زيرا انسان از همه بيشتر احتياج به گفت و شنود دارد چطور مى شود تا چند ماه هيچ نگويم و حرفى نزنم و پيوسته در استراحت باشم آنهم معلوم نيست كه نتيجه چه باشد بر همه روشن است كه باپيش آمد چنين بيمارى خطرناكى چه حال اضطرار به بيمار دست ميدهد اين اضطرار و ناراحتى شديد است كه آدمى را به ياد يك قدرت فوق العاده مى اندازد اين حالت پريشانى است كه انسان اميدش ازتمام چاره هاى بشرى قطع شده و بياد مقربان درگاه الهى مى افتد تا بوسيله آنها به درگاه خداوند متعال عرض حاجت كرده واز درياى بى پايان لطف خداوند بهره اى بگيرد منهم با چنين پيش آمد چاره اى جز توسّل به ذيل عنايت حضرت آقا ابى عبداللّه الحسين علیه السلام نداشتم روزى بعد از نماز ظهر و عصر حال توسّل بدست آمد و خيلى اشك ريختم و سالار شهيدان حضرت سيد الشهداء علیه السلام را كه به آن وجود مقدّس متوسّل بودم مخاطب قرار داده و گفتم يابن رسول اللّه صل الله علیه وآله و سلم صبر در مقابل چنين بيمارى براى من طاقت فرسا است و علاوه اهل منبرم و مردم از من انتظار دارند و من از اول عمر تا بحال على الدّوام منبر ميرفتم و از نوكران شما اهلبيتم ولى حالا چه شده كه يكباره از اين پست حساس بر اثر بيمارى بركنار باشم و علاوه ماه مبارك رمضان نزديك است . دعوت ها را چكنم آقا عنايتى بفرما تا خدا شفايم دهد. بدنبال اين توسل طبق معمول كم كم خوابيدم در عالم خواب خودم را در اطاق بزرگى كه نيمى از اطاق منوّر و روشن بود وقسمت ديگر اطاق كمى تاريك بود ديدم . در آن قسمتى كه روشن بود مولاى من و مولى الكونين آقا سيد الشهداء اباعبد اللّه الحسين علیه السلام را ديدم كه نشسته است خيلى خوشحال و خوشوقت شدم و همان توسلى را كه در حال بيدارى داشتم در حاال رؤ يا نيز پيداكردم و بنا كردم عرض حاجت نمودن مخصوصا اصرار داشتم كه ماه مبارك رمضان نزديك است و در مساجد متعدده دعوت شدم ولى با اين حنجره از كار افتاده چطور مى توانم منبر رفته و سخنرانى نمايم و حال آنكه دكتر منع كرده حتى با بچه هاى خودم نيز حرفى نزنم چون خيلى الحاح و تضرع و زارى داشتم حضرت اشاره كرد بمن و فرمود با آن آقا سيّد كه دم درب نشسته بگو چند جمله از مصيبت دخترم رقيه را بخواند و شما كمى اشك بريزيد انشاء اللّه تعالى خوب مى شوى من نگاه كردم به درب اتاق ديدم شوهر خواهرم آقا مصطفى طباطبائى قمى كه از علماء و خطباء و از ائمه جماعت تهران است . نشسته امريّه آقا را به آقاى نامبرده رساندم ولى ايشان ميخواست از ذكر مصيبت خود دارى كند، حضرت سيد الشهداء علیه السلام فرمود بخوان روضه دخترم را، ايشان مشغول ذكر مصيبت حضرت رقيّه عليهاالسلام شد و منهم گريه ميكردم و اشك مى ريختم امّا متاءسفانه بچه ها مرا از خواب بيدار كردند و منهم با ناراحتى از خواب بيدار شده و متاسف و متاءثر بودم كه چرا از آن مجلس پر فيض ‍ محروم ماندم ولى دوباره ديدن آن منظره عالى امكان نداشت ، همان روز ياروز بعد به همان متخصص مراجعه نمودم خوشبختانه پس از معالجه معلوم شد كه اصلا اثرى از ناراحتى و بيمارى قبلى نيست او كه در تعجّب بود از من پرسيد شما چه خورديد كه به اين زودى و سريع نتيجه گرفتيد. من چگونگى توسل و خواب خودم را بيان كردم دكتر قلم در دست داشت و سراپا ايستاده بود ولى بعد از شنيدن داستان توسلم بى اختيار قلم از دستش برزمين افتاد و با يك حالت معنوى كه بر اثرنام مولى الكونين امام حسين علیه السلام باو دست داده بود پشت ميز طبابت نشست و قطره قطره اشك بر رخسارش ‍ ميريخت او گريه كرد سپس گفت آقا اين ناراحتى شما جز توسّل و عنايات وامداد غيبى چاره راه و علاج ديگرى نداشت . 📚توسلات ، 168.
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله مرا که دانه ی عشق است دانه لازم نیست به ناله انس گرفتم ترانه لازم نیست.‏ عدو بهانه گرفت و زد و به او گفتم بزن مرا که یتیمم بهانه لازم نیست. حسین.....‏ به روی قبر منِ بی گناه بنویسید : اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست. اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست. ‏ فرمودند بچه فلجم را آوردم. به این نازدا نه دخیل بستم. شب را اجازه گرفتم در حرم بمانم. نزدیک سحر بود ‏حالم منقلب شد. گفتم اگر شفایش ندهی باید با تو قهر کنم دیگر حرمت نمی آیم. چند لحظه ای بر اثر ‏خستگیه زیاد سرم را گذاشتم روی شبکه های ضریح بی بی. یک لحظه خوابم برد. دیدم با لباس حصیری کنار ‏ضریح ایستاده . فرمودند دخترت را شفا دادم دیگر گریه نکن. اما یک جمله فرمودند آتشم زدند. فرمودند: فلانی ‏طفل یتیم اسیر دیگر قهر کردن ندارد . حسین...‏ ان شالله همه مان مشمول دعای امام صادق شدیم. سجده رفت حضرت چند طایفه را دعا فرمود.فرمود بیامرز زُوار ‏قبر بابایم حسین را. ای خدا مارا کربلایی کن. بعد از آن با ما هرچه خواهی کن. ان شالله بی بی حواله ی کربلا ‏بدهد. در حرم ابی عبدلله همدیگر را ببینیم بگوییم بی بی دعوتمان کرده . دوم شما را دعا کرد امام صادق . و ‏ارحَم تِلکَ صَرخَت کانت لَنا خدایا بیامرز صدای ناله هایی که برای مظلومیه ما بلند میشود. ‏ یک نگاه کرد به سر بریده . بابا میخواهم صورتت را ببوسم جای سالم نمبیینم بابا. آی بابا. بابا. از کجا برایت ‏بگویم بابا؟ وقتی من را تازیانه میزدند نمیگفتم من را نزنید. برایشان آیه ی قرآن میخواندم. فَامَّ الیَتیمَ فلا تقهَر ‏آی بابا ‏ به یاد همه ی قُدما و گذشتگان این اشعاری که همه شنیدید و بلدید باهم دیگر زمزمه کنیم. خانه ی بی بی ‏توسل به بی بی . همه تان روضه خوان بی بی رقیه بشوید والله ضرر نمیکنید. ‏ آن شب که من از ناقه افتادم و غش کردم بابا تو کجا بودی ؟ از ما تو جدا بودی . آن شب که تو از ناقه ‏افتادی و غش کردی من بر سر نِی بودم کِی از تو جدا بودم؟ بابا نیامدی آن شب . ‏ برایتان نگفتم چطور شد بی بی از روی ناقه افتاد؟ زجر لعین یک سیلی به بی بی زد . بی بی از بالای ناقه روی ‏زمین افتاد. بابا هرچه منتظرت شدم دیدم نیامدی بابا. یک مرتبه دیدم یک بانوی مجلله آمد بابا. اول نشناختمش ‏بابا. وقتی راه میرفت دستش را به پهلویش میگرفت بابا. آمد جلو بغلم کرد نگاهش کردم بابا دیدم نصف صورتش ‏مثل من کبود است بابا. به گمانم مادرت زهرا بود بابا. حسین....‏ رواق منظر چشم من آستانه ی توست. بابا قدم گذار و فرود آی که خانه خانه ی توست. ‏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆مقدمات سفر كربلا حضرت آية اللّه شهيد دستغيب رضوان اللّه تعالى عليه داستانى را از مرحوم حاج شيخ محمد شفيع آورده است مرحوم حاج شيخ محمد قريب سى سال با حضرت آية اللّه شهيد دستغيب رضوان اللّه تعالى عليهما رفاقت داشته و چند مرتبه حج و زيارت عتبات با او مصاحبت داشته عالمى عامل و مروجى مخلص و مردى خليق و عابدى صادق بود. در هر شهرى كه مى رسيد با خوبان و اخيار آن شهر آميزش داشت و در هر مجلسى كه بود اهل آن مجلس را به ياد خدا و آل محمد صل الله علیه وآله و سلم مى انداخت و از ذكر مناقب آن بزرگواران و ملامت دشمنان آنها خود دارى نداشت و در ملكات فاضله خصوصا تواضع و حيا و ادب و محبت به بندگان خدا و سخاوت و خيرخواهى خلق به راستى كم نظير بود رضوان اللّه تعالى عليه . كه نقل آن از سوى مرحوم چنين است : سالى عيد غدير، نجف اشرف مشرف شدم و پس از زيارت به سمت شهر و بلد خود جم مراجعت كردم و ايام عاشورا در حسينيّه اقامه مجلس عزادارى حضرت سيد الشهداء علیه السلام نمودم و روز عاشورا سخت مشتاق زيارت آن بزرگوار شدم و از آن حضرت در رسيدن به اين آرزو استمداد نمودم چرا كه از حيث اسباب عادتا محال به نظر مى آمد. همان شب در عالم رؤ يا جمال مبارك حضرت اميرالمؤ منين علیه السلام و حضرت سيد الشهداء علیه السلام را زيارت كردم ، حضرت امير به فرزند خود فرمود: چرا حواله محمد شفيع را نمى دهى . حضرت سيد الشهداء علیه السلام فرمود: همراه آورده ام پس ورقه به من مرحمت فرمود كه در آن دو سطر از نور نوشته بود و از هر دو طرف هم مساوى بود چون نظر كردم ديدم دو شعر است كه نوشته شده و با اينكه اهل شعر نبودم به يك نظر از حفظم شد: از مخلصان درگه آن شاه او كشف اسمش محمد است و شفيع از ره شرف توفيق شد رفيق رود سوى كربلا با آنكه اندكى است كه برگشته از نجف مرحوم حاج محمد شفيع فرمود: چون بيدار شدم با كمال بهجت و يقين به رواشدن حاجت منتظر بودم و بحمداللّه در همان روز وسائل حركت مُيسر شد و به سمت كربلا حركت كرده و به آن آستان قدس ‍ مشرف شدم . اى ماه عشق ، تشنه لب كربلا توئى اى بدر غيب ، رهبر راه خدا توئى اى شاهدى كه روى تو مراءت ذات اوست سلطان عشق در حرم كبريا توئى نور و صفاى پير و جوان از صفاى تست فياض غيب و منبع صدق و صفا توئى دلهاى دوستان همه باشد بسوى تو روح و روان و جان و دل و دلربا توئى باشد بقاى هر دو جهان از فناى تو فانى زخويشتن شده اى جان فدا توئى مهر توهست در دل و عشق تو در وجود اى بدر عشق مظهر مهرو وفا توئى  
✨﷽✨ ✅سنگيني عبادت اگر انسان اول معبود را ببيند سنگيني عبادت براي او آسان مي‌شود چون مي‌داند كه را مي‌پرستد و اگر بشناسد كه او جمال محض است و كمال مطلق، سختي عبادت بر او آسان مي‌شود. عبادت سخت است كار آساني نيست لذا صبر عند الاطاعة جزء بهترين فضايل است كه صبر را رأس ايمان قرار داده‌اند كه «الصبر من الايمان بمنزلة الراس من الجسد»  عبادت سخت است كه انسان بندگي و بردگي غير را بپذيرد آن خودخواهي نمي‌گذارد كه انسان بگويد من بنده‌ام وقتي معبود را با جمال و زيبايي مشاهده كند سختي عبادت بر او آسان مي‌شود از اينكه عبادت سخت است، نماز دشوار است ،مي‌بينيد خداي سبحان از او به عنوان اينکه اين يك امر سنگين و بزرگ است ياد مي‌كند. مي‌گويد: نماز خيلي سخت است ﴿انها لكبيرة الا علي الخاشعين﴾  گرچه از نظر وقت شايد بيش از يك ربع فرصت بيشتر نخواهد، اما بسياري از افراداند كه از خواندن نماز استنكاف دارند، سختشان است، پيشاني به خاك گذاشتن براي انساني كه داعيهٔ استقلال دارد سخت است، از نظر زمان فرصت زيادي ندارند و از نظر كار هم مثل روزه يا مكه رفتن نيست كه مشكلاتي به همراه داشته باشد، اما همين كه انسان اظهار بندگي كند بگويد من بنده‌ام، اين با خوي و خودخواهي آدمي‌سازگار نيست. 📖برگرفته از تفسیر گویا ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
💢 حکم مصرف ردّ مظالم در مراسم عزاداری ⁉️ سؤال: آیا خرج کردن ردّ مظالم برای برگزاری مراسم عزاداری جایز است؟ ✍️ پاسخ: 🔹 ردّ مظالم مصرفش برای فقراست و مصرف آن در امور دیگر جایز نیست. 🔸به طور کلی مظالم به بدهی‌هایی گفته می شود که بر عهده انسان است و صاحب آن‌ها را نمی‌شناسید یا به هیچ وجه به آنها ـ حتی ورثه ـ دسترسی ندارید، که در این صورت باید به اندازه حداقلی که یقین دارید همراه با تورم آن به فقیر بپردازید و اگر جنس و موجود باشد، باید عین آن را به فقیر تحویل دهید. 📚 پی‌نوشت: بخش استفتائات پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله خامنه‌ای. 🖇 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/318560 📎 📎
چهار عامل شکست دولت ها امیرالمؤمنین علی (ع): يُستَدَلَّ عَلَي اِدبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ: تضييعِ الاُصولِ و التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ و َتقديمِ الاَراذِل و تَاخيرِ الاَفاضِلِ چهار چيز باعث شکست دولت‌ها می‌شود:      ۱. ضايع کردن اصول (مسائل مهم)     ۲. سرگرم شدن به فروع (امور کم اهميت)     ۳. به کار گماردن آدم‌های پست و نالایق     ۴. کنار گذاردن انسان‌های لایق و ارزشمند غررالحکم : ۱۰۹۶۵ امیرالمؤمنین علی (ع) در کلامی حکیمانه، چهار عامل اصلی را برای سقوط و شکست دولت‌ها برشمرده‌اند: 🔹تضیيع اصول: بی‌توجهی به مبانی و ارزش‌های بنیادین: منظور از اصول، مبانی فکری، دینی، اخلاقی و قانونی است که جامعه بر پایه آن‌ها شکل گرفته است. غفلت از این اصول، مانند ستون‌های اصلی یک ساختمان، باعث سست شدن بنیان‌های حکومت و در نهایت فروپاشی آن می‌شود. تغییر جهت از اهداف اصلی: زمانی که یک دولت از اهداف اصلی خود که خدمت به مردم و تامین عدالت است، دور شود و به دنبال منافع شخصی یا گروهی خاص باشد، به تدریج مشروعیت خود را از دست می‌دهد. 🔹التمسک بالفروع: سرگرم شدن به امور جزئی و فرعی: تمرکز بر امور کم اهمیت و روزمره به جای مسائل اساسی و کلان، باعث می‌شود که دولت از مشکلات اصلی غافل شود و نتواند به آن‌ها رسیدگی کند. عدم اولویت‌بندی صحیح: وقتی دولت به جای حل مشکلات بزرگ و اساسی مانند مشکلات معیشتی، تورم ، عدالت اجتماعی و مانند انها در شرایط فعلی، به مسائل جزئی و کم اهمیت می‌پردازد، نشان می‌دهد که توانایی تشخیص اولویت‌ها را ندارد. 🔹تقديم الاراذل: به کارگیری افراد نالایق و بی‌کفایت: سپردن مسئولیت‌های مهم به افرادی که صلاحیت و شایستگی لازم را ندارند، باعث بروز فساد، بی‌عدالتی و ناکارآمدی در سیستم می‌شود. تبعیض و پارتی‌بازی: زمانی که افراد به دلیل روابط شخصی و گروهی و نه شایستگی‌های خود به پست‌های مهم می‌رسند، اعتماد عمومی به نظام از بین می‌رود. 🔹تاخیر الافاضل: کنار گذاشتن افراد شایسته و کارآمد: نادیده گرفتن توانمندی‌های افراد متخصص و با تجربه، باعث می‌شود که دولت از ظرفیت‌های انسانی خود به خوبی استفاده نکند و در نتیجه با مشکلات عدیده مواجه شود. ایجاد جو عدم اعتماد: وقتی افراد شایسته و دلسوز احساس کنند که در سیستم جایی ندارند، انگیزه‌ای برای خدمتگزاری نخواهند داشت و این امر به نوبه خود باعث تضعیف نظام می‌شود. نتیجه‌گیری: همان‌طور که امام علی (ع) فرموده‌اند، توجه به این چهار عامل برای حفظ و بقای هر دولت و‌مجموعه ای ضروری است. با رعایت اصول، اولویت‌بندی صحیح، انتخاب افراد شایسته و بهره‌گیری از ظرفیت‌های انسانی، می‌توان به ساختن جامعه‌ای عادلانه و پیشرفته امیدوار بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆درمان مرض از حارث بن مغيره بصرى روايت شده كه گفت : من به آقا امام صادق ع عرض كردم من مردى هستم كه به علل مزاجى به بيمارى بسيارى مبتلا هستم ، دوائى هم نبوده كه استعمال نكرده باشم ، ولى هيچ سودى از تمام آن دواها نبرده ام . حضرت فرمود كجائى تو؟ چرا از تربت و خاك قبر آقا سيد الشهداء ابا عبداللّه الحسين علیه السلام غافلى ، زيرا در آن شفاء هر درد و ايمن از خوف و ترس است ، پس هر وقت آن را بدست آوردى و خواستى تناول كنى اين كلمات را بگو: اَللّهُمَّ اِنِّى اَسْئَلُكَ بِحَقِّ هذِهِ الطّينَةِ وَ بِحَقِّ الْمَلَكِ الَّذى اَخَذَها وَ بِحَقِّ النَّبِىِّ الَّذى قَبَضَها وَ بِحَقِّ الْوَصِىِّ الَّذى حَلَّ فى ها صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَيْتِهِ وَافْعَلْ بى كَذا وَ كَذا. يعنى خداوندا از تو سئوال مى كنم و مى خواهم به حق اين خاك و به حق فرشته اى كه آن را برداشته و به حق پيغمبرى كه آن را قبض كرده و گرفته و بحق وصيّى كه در آن خاك واقع گرديده درود بفرست بر محمد و اهل بيت او و عنايت فرما به من اينطور و اين چنين يعنى حاجت مرا بر آور. راوى گفت : آنگاه حضرت فرمودند فرشته اى كه آن خاك را قبض ‍ كرده جبرئيل علیه السلام است و به حضرت رسول ص نشان داد و عرض كرد اين خاك قبر فرزند تو حسين ع است كه امت تو پس از تو او را شهيد كنند و آن پيغمبر كه آن خاك را قبض ‍ كرد حضرت محمد ص است و امّا وصيّى كه در آن خاك دفن مى گردد، حضرت ابا عبداللّه الحسين علیه السلام است و شهيدان در ركاب اويند. راوى گويد: عرض كردم فدايت شوم معنى شفاء خاك او را براى هر دردى دانستم پس چگونه موجب ايمنى از هر خوف و ترسى خواهد بود؟ حضرت فرمودند: هرگاه از سلطان يا غير آن بترسى ، از خانه خود بيرون نيا مگر آنكه مقدارى از خاك قبر حضرت ابا عبداللّه الحسين ع همراه تو باشد و بگو: ((اَللّهُمَّ اِنّى اَخَذْتُهُ مِنْ قَبرِ وَلِيِّكَ وَابْنِ وَلِيِّكَ فَاجْعَلْهُ لى اَمْنا وَ حِرْزا لِما اَخافُ وَ ما لااَخافُ فَاِنَّهُ قَدْ يَرِدُ ما لايَخافُ)). يعنى خداوندا اين خاك را از قبر مطهّر ولىّ و دوست تو و پسر دوست تو برداشتم پس قرار ده آن را براى من موجب ايمنى و حفظ من از آنچه مى ترسم و آنچه را كه جهت عدم توجه نمى ترسم زيرا گاهى بر آدمى وارد مى گردد آنچه كه نمى ترسد. حارث بن مغيره گويد: همانطور كه حضرت فرمان داده بود از آن خاك گرفتم و آنچه فرموده بود گفتم ، بدنم سالم وموجب ايمنى از آنچه مى ترسيدم و توجه نداشتم ونمى ترسيدم گرديد همچنانكه خود حضرت فرموده بود و با عملى نمودن اين دستور بحمد اللّه مكروه ناپسندى نديدم و از چيزى نترسيدم . 📚توسلات ، 85، نقل از طرائف الحكم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸مي‌گفت : سعي مي‌كنم وقتي به خانه مي‌روم، نمازهايم را تقريبا جمع و جور و بدون مستحبات بخوانم. زيرا مي‌خواهم فقط سه چهار روز با خانواده باشم و بعد دوباره وارد كار شوم. واجبات را در كنار زن و فرزندانش انجام مي‌داد ولي به مستحبات در جبهه عمل مي‌كرد و مستحبات را در جبهه انجام مي‌داد. اين براي ما مهم بود. معلم زبانی نبود، معلم عملی بود. 🔹عباس به افراد بزرگ‌تر از خودش خیلی احترام می‌گذاشت. سه پیرمرد در گروهان ما حضور داشتند. خب به دلیل جهش یکباره من در کارها، دید خاصی به آن سه نفر داشتم. یعنی آنها را ضعیف تر از خودم می‌دانستم. یک روز به عباس گفتم: این سه پیرمرد را از گروهان بیرون کن، چون دست و پا گیر هستند و یک مرتبه می‌بینی اسیر دشمن می‌شوند. 🔸عباس گفت: برادر شیبانی اجازه بدهید در گروهان ما چند حبیب بن مظاهر داشته باشیم تا خداوند به احترام آنها ما را در این عملیات موفق کند. 🔹یکی دیگر از خصلت‌هاي عباس این بود که او بسيار متواضع بود و متکبر نبود. به دنبال مادیات نبود چون اگر بود بالاخره او در یک ارگانی کار می‌کرد و همه امکاناتی در اختیار داشت ولی مستضعف زندگی می‌کرد. خیلی هم به ياد مستضعفين بود . یعنی می‌خواهم بگوییم عباس معنی شام داشتن یا نداشتن و لباس داشتن یا نداشتن مستضعفین را مي فهميد. ✍به روایت سردارباقرشیبانی 📎رییس ستاد لشگر ۲۷محمدرسول‌الله (ص) 🍃 ولادت : ۱۳۳۳/۱۱/۵ تهران شهادت : ۱۳۶۲/۸/۲۸ پنجوین ، عملیات والفجر۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟢 به مناسبت نهم صفر، سالروز شهادت جناب عمار بن ياسر (ره) از صحابه‌ی برجسته پیامبر خدا و حضرت امیرالمؤمنین (ع) عمار یاسر یکی از «ارکان اربعه‌ی شیعه» به شمار می‌آید؛ «سلمان، مقداد، ابوذر و عمار» چهار شخصیت ممتازی هستند که از دیدگاه اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به عنوان ارکان اربعه یعنی چهار رکن و بنیان اساسی شیعه‌ مشهورند. «عمار» فرزند «یاسر» و «سمیه» از خانواده‌هاى اصیل عرب و مسلمانان پیشگام و اولین شهیدان اسلام است که در راه دین، متحمل شکنجه‌های بسیار شدید از جانب ابوجهل و همفکران او شده و سرانجام به مقام بلند شهادت نائل شدند؛ عمار فرزند جوان آنها نیز در سایه شفاعت جوانان مکه و ابراز انزجار صورى از آیین اسلام، نجات یافت؛ «عمار» همواره معیار حق بود؛ چنانچه رسول خدا (ص) فرموده بودند: «ألحَقُّ مَعَ عَمّـار یَدوُرُ مَعَهُ حَیثُ دَار: حق همراه عمّـار است و او هر کجا که باشد، حقّ به دور او می‌چرخد» (الغدیر، ج٩، ص٢۵) از این رو در بُروز فتنه‌ها وقتى کار بر مسلمانان مشتبه مى‌شد، نگاه مى‌کردند که جناب عمار در کدام طرف است و همان جبهه را جبهه حق مى‌دانستند و در نبرد جمل و صفین نیز، وجود عمار در میان لشکریان امیرالمؤمنین (ع) برای صحابه‌ای که کلام پیامبر را شنیده بودند، دلیلى مسلم در باطل بودن جبهه مقابل بود، لذا بصیرت‌افزایی و حماسه آفرینى‌هاى عمار در دفاع از جبهه حق و رسوا کردن سپاه باطل در جنگ جمل و صفین بسیار چشمگیر بود؛ به‌گونه‌ای که طبق روایات، خطابه‌هاى روشنگر او، به سپاهیان حق، بصیرت و شناخت و قدرت می‌داد. [اختصاص، ص ۱۴] براین اساس جناب عمار یاسر را باید «شاخص بصیرت» دانست، چنانچه حتی شهادت ایشان نیز باعث روشنگری و تزلزل شدید در روحیه سپاه شام و رسوا نمودن معاویه شد؛ چراکه رسول خدا بارها فرموده بودند که عمار به دست گروه ستمکار و اهل بغى کشته می‌شود: «تَقتُلُکَ الفِئَةُ ألباغِیَّة» لذا شهادت عمار نیز باعث بصیرت‌افزایی مسلمانان شد. (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج٨) علاقه امیر مؤمنان به جناب عماریاسر تا حدی بود که پس از شهادت او با اشک و دریغ، فریاد «أینَ عمّـار» سر دادند و فرمودند: «به‌راستی که هر کس قتل عمّـار را بزرگ نشمرد و غمگین نشود، از اسلام حظّ و بهره‌ای نبرده است» و سپس حضرت بر او نماز گذاشته و در محل شهادتش، او را به خاک سپردند؛ (بحارالانوار، ج٣٣، ص١٩) آرامگاه عمار و اویس قرنی در سوریه در سال ۱۳۹۳ به دست گروه تکفیری داعش به طور کامل تخریب شد.
ـ⁣⁣⁣⁣☘️🌺☘️﷽ ـ⁣⁣⁣⁣🌺☘️ ـ⁣⁣⁣⁣☘️ ❓در خصوص زیارت اربعین حتما باید روز اربعین در کربلا حضور داشت، یا این که روزهای قبل یا بعد هم ثواب اربعین رو داره؟ 📚 مشهور مراجع: انجام زیارت سیدالشهدا (علیه السلام) در هر زمان مستحب و دارای ثواب زیادیه؛ ولی ثواب زیارت اربعین، مختص به انجام زیارت در همان زمان و روز خاصه؛ البته انجام زیارت قبل یا بعد از اون به امید ثواب، مانعی نداره. 📚 آیت الله مکارم: در صورتی که اجتماع زائران حرم حسینی در روز اربعین، باعث مشکلاتی می شه و زائر واقعاً نیت زیارت اربعین داره، در هر روز از ماه صفر که امام حسین (علیه السلام) رو زیارت کنه زیارت اربعین محسوب می شه و ثواب اربعین رو داره. 📚 آیت الله سیستانی: زیارت امام حسین در پنج روز قبل و بعد از اربعین ثواب زیارت اربعین رو داره. 🔺 استفتاء از مراجع، شبیری، احکام کاربردی، مساله 327
🔰اسراي کربلا چه روزي آزاد شدند و چه روزي قصد سفر به کربلا کردند؟ ✅درباره مدت اسارت مدت اسارت حضرت زینب و حرکت آنان از شام به مدینه، مرحوم دکتر آیتی بر این باور است که تاریخ حرکت اهل بیت به شام، هنگام رسیدن آنان به دمشق، مدت توقف اسیران در مرکز حکومت یزید، تاریخ حرکت آنان از دمشق به مدینه و هنگام ورود آنان به مدینه، به درستی معلوم نیست.(1) ✍️برخی نوشته‌اند که سر مطهر امام حسین(ع) روز اوّل صفر به شام رسید و چند روز بعد اسیران وارد شام شدند.(2) روز هشتم ورود اهل بیت(ع) به شام یزید آنان را احضار کرد و بین ماندن در شام یا رفتن به مدینه آزاد گذاشت، که آنان رفتن به مدینه را انتخاب کردند.(3) 📍طبق نقل مشهور کاروان اسرا در مسیر برگشت به مدینه،روز بیستم صفر - شهادت امام حسین(علیه السلام) - به کربلا رسیدند. 📚پی نوشتها: 1 – علی نجاتی، قطعه‌ای از بهشت، ج2، ص 607. 2 – علامه شعرانی، دمع السّجوم، ترجمه نفس المهموم، ص 287 – 289. 3 – همان، ص 534.
حکایت عبدالله دیوونه 🌹اسمش عبدالله بود . . تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه همه میشناختنش! مشکل ذهنی داشت خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . . یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت نمیتونست درست صحبت کنه به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔 مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !' عبدالله دیوونه ناراحت شد به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. . خونه ما 💔💔 بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن حسین حسین خونه عبدالله باشه . . اومد خونه به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری خونه هم که اجاره ست ... !! چجوری حسین حسین خونه ما باشه کتکش زد . . گفت عبدالله من نمیدونم تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . . واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه عبدالله قبول کرد معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . . روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . . عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔 رفت ؛ از شهر خارج شد بیرون از شهر یه آقایی رو دید آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟! عبدالله دیوونه گریش گرفت تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . . آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔 عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔 رسید به مغازه حاج اکبر گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده ! حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!! امانتی یابن الحسن رو داد بهش رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . . با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔 رسید به خونه شب شده بود . . دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت چه هیئتی شد اون شب 💔 آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻‍♂ عبدالله خودش که متوجه نشد ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍 میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود حواست بود خرج هیئتت رو نداره اینجوری هواشو داشتی آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ... *میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!*🚶🏿‍♂ میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔 یا امام حسین خیلی ها دلشون میخواد بیان کربلا اما......ندارند خودت مثل عبدالله دیوونه براشون درست کن...بحق مادرت . 💔😭😭 هر کس خوند ودلش شکست برا فرج امام زمان عج دعا کنه وثوابش رو هدیه کنه نثار اموات همه مومنین *کپی با ذکر صلوات* 🍃 *اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🍁* 🌴🌴این داستان زیبا را حتما بخونید و هر کجا دلتون شکست برای بنده حقیرم دعا کنید🌴🌴 ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌
🔰 سِرّ عظیم پیاده‌روی به طرف قبر مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام.... 🔺عاشقانِ‌طریقِ «مَشّایه» حتماً بخوانند🔺 چند روایت،گوشه‌ای از اسرار و برکات پیاده‌روی به طرف قبر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام را برای ما بیان می‌کند👇 🗯 امام صادق علیه السلام فرمودند: 📋 مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ یُرِیدُ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام إِنْ کَانَ مَاشِیاً کُتِبَ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةٌ وَ مُحِیَ عَنْهُ سَیِّئَةٌ ▪️هر که به قصد زیارت حسین بن علی علیه‌السلام از خانه خارج شود، اگر پیاده باشد به هر گامی که برمی‌دارد، برایش یک کار نیکو نوشته می‌شود و یک کار بد از او محو می‌شود، 📋 حَتَّی إِذَا صَارَ فِی الْحَیْرِ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُفْلِحِینَ الْمُنْجِحِینَ حَتَّی إِذَا قَضَی مَنَاسِکَهُ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِینَ ▪️ و چون در حرم مطهر قدم بر می‌دارد ، خداوند او را از رستگاران و نجات یافتگان نویسد، و چون آیین زیارت را به جای آورد خداوند او را از رستگاران نویسد، 📋 حَتَّی إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَکٌ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَکَ مَا مَضَی ▪️ و چون قصد بازگشت کند فرشته ای نزد او آید و گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید که کار را از سر بگیر که همه گذشته ات آمرزیده شد. 📚 کامل الزیارات: ص۱۳۲ 🗯 ابی صامت گوید: از امام صادق علیه‌السلام شنیدم که می‌فرمود: 📋 مَنْ أَتَی الْحُسَیْنَ علیه السلام مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَةٍ ▪️هر که پیاده به زیارت امام حسین علیه السلام بیاید، خداوند به هر گامش برای او هزار حسنه نویسد و هزار سیئه از وی پاک نماید و مرتبه اش را هزار درجه بالا ببرد. 📚کامل الزیارات،ص ۲۲۱ 🗯 ابی سعید قاضی گوید: شنیدم که امام صادق علیه السلام فرمود: 📋 مَنْ أَتَی قَبْرَ الْحُسَیْنِ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ قَدَمٍ یَرْفَعُهَا وَ یَضَعُهَا عِتْقَ رَقَبَةٍ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ وَ مَنْ أَتَاهُ فِی سَفِینَةٍ فَکُفِئَتْ بِهِمْ سَفِینَتُهُمْ نَادَی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ طِبْتُمْ وَ طَابَتْ لَکُمُ الْجَنَّةُ ▪️هر که پیاده به زیارت قبر مطهر امام حسین علیه السلام بیاید، خداوند برای هر گامی که بر می‌دارد و بر زمین می‌گذارد، آزاد کردن یک اسیر از فرزندان اسماعیل علیه السلام را می‌نویسد. و هر که سوار بر لنج به زیارت وی آید و از روی لنج به دریا بیفتند، منادی از آسمان فریاد بر می‌آورد که نیک روزگار باشید و بهشت شما را گوارا باد. 📚 کامل الزیارات، ص۱۳۴ 🗯 راوی گوید از امام صادق عليه السلام پرسیدم؟ 📋 فما لمَن زارَه ماشیاً؟ ▪️چه ثوابی دارد کسی که پیاده به زیارت امام حسین علیه السلام می‌رود؟ حضرت فرمودند: 📋 لَهُ بِکلّ خُطوةٍ حَجّةٌ و عُمرَة ▪️برای هر قدمش یک حج و یک عمره. می‌نویسند. 📚فضل زیارة الحسین علیه السلام، ص۶۲ ✅ علاوه بر روایات فوق، در سیره اهلبیت علیهم السلام وارد شده است با اینکه اسب‌ها و شتران همراه آن حضرات بودند ولی ایشان با 👈پای پیاده👉 به حج مشرف می‌شدند؛ این در حالی است که روایات فراوانی در افضلیت زیارت سیدالشهدا علیه‌السلام بر حج و همچنین افضلیت زمین کربلا بر کعبه، وارد شده است. 🗯 به عنوان نمونه به چند روایت در سنت پیاده‌روی در سیره اهلبیت علیهم‌السلام اشاره می‌کنیم: 📌 از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمودند: 📜 کَانَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ علیه‌السلام یَحُجُّ مَاشِیاً وَ تُسَاقُ مَعَهُ الْمَحَامِلُ وَ الرِّحَالُ ▪️امام حسن مجتبی علیه السلام پای پیاده به حج می‌رفت، در حالی که محمل‌ها و مال‌های سواری در کاروان با آن حضرت در حرکت بودند. 📚بحارالانوار ج۴٣ص٣۵١ 📌 در روایتی دیگر از سیره امام حسین علیه السلام آمده است: 📜 لَقَدْ حَجَّ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ علیهماالسلام خَمْساً وَ عِشْرِینَ حَجَّةً مَاشِیاً وَ إِنَّ النَّجَائِبَ لَتُقَادُ مَعَهُ عُیُونُ الْمَحَاسِنِ ▪️امام حسین علیه السّلام با پای پیاده بیست و پنج حج به جا آورد، در صورتی که اسب‌های خوبی در کاروان آن حضرت بود. 📚التهذیب ج٣ص١١۶ 📌 در روایت دیگر آمده است: 📜 حَجَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام مَاشِیاً فَسَارَ عِشْرِینَ یَوْماً مِنَ الْمَدِینَةِ إِلَی مَکَّة ▪️علی بن الحسین امام سجاد علیه‌السلام پیاده به حج رفت و از مدینه تا مکه بیست روز در راه بود. 📚 الارشاد، ص۲۷۳
🔆گريه حضرت ولى عصرعج الله تعالی فرجه آقاى حاج سيد حسن ابطحى استاد عزيز و بزرگوار در كتاب ملاقات با امام زمان نقل فرموده اندآقاى حاج آقاجواد رحيمى قضيه جالبى از مرحوم آية اللّه قاضى رضوان اللّه تعالى عليه نقل ميكند مرحوم آية اللّه حاجى سيد حسين قاضى فرمودند: شب تولد حضرت بى بى عالم زهرا سلام اللّه عليها يعنى شب بيستم جمادى الثانى سال هزاروسيصدوچهل وهشت درمسجد جمكران بودم ناگهان مشاهده شد كه انوارى از آسمان به زمين وبخصوص روى آسمان جمكران فروميريزند دراين جاآقاى رحيمى فرمودند من هم اتفاقا آن شب درمسجد جمكران بودم و آن انوار را ديدم و بلكه همه مردم آنها رامى ديدند در همان شب شخصى كه مورد وثوق آقاى قاضى بود براى ايشان نقل كرده بود كه من درمسگرآباد تهران بودم يكى ازاولياء خدا مرا باطىّ الارض به مسجد جمكران آورد با او در مسجد جمكران به مجلس روضه اى كه درگوشه اى تشكيل شده بود رفتيم از همان اول مجلس حضرت بقية اللّه ارواحنافداه در روضه شركت فرمودند روضه خوان اشعارى از كتاب گلزار آل طه كه مرحوم آية اللّه حاج سيد على رضوى سروده است ميخواند و حضرت ولى عصر ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء گوش ميدادند وگريه ميكردند پس از خاتمه مجلس حضرت حجة بن الحسن عج اللّه تعالى فرجه الشريف دعاكردند و از مجلس برخاستند و تشريف بردند، جمعى كه درآن مجلس بودند به شخصى كه ازديگران به حضرت نزديكتر بود اصرار ميكردند كه شماهم دعائى بكنيد او مى گفت حضرت وليعصرعج اللّه تعالى فرجه دعاء فرمودند بالاخره بااصرار زياد او را وادار به دعاء كردند او هم چند جمله دعاء درباره فرج كرد و مجلس خاتمه يافت . احتمالا دعا كننده خود مرحوم قاضى بوده ولى نمى خواسته اسمش را ببرد. بله نتيجه ميگيريم كه چون آقا حجة بن الحسن عج اللّه تعالى فرجه الشريف به مجالس ‍ روضه علاقمندند به آنجاتشريف فرماميشوند وبراى جد عزيز خود آقا سيد الشهداء اباعبداللّه الحسين علیه السلام اشك ميريزند. 📚كرامات الحسينية جلد دوم، معجزات حضرت سيدالشهداء عليه السلام بعد از شهادت، على مير خلف زاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی مومنانه : ✨﷽✨ ✍نقل می‌کنند که شیخ بهایی (رضوان الله‌ تعالی علیه) معمار حرم مطهر امام رضا (علیه السلام) در زمان صفویه بود و یک بازسازی و یک تجدید بنا و یک بناهای جدیدی در ضمن در حرم رضوی (سلام‌الله‌علیه) داشتند. مرحوم شیخ بهائی اهل بعضی از علوم هم بود. نقل می‌کنند به معمار سازنده‌ای که می‌خواست درب ورودی حرم مطهر را کار بگذارد فرمود که من عازم اصفهان هستم. یک دعا و یک چیزی دارم که به اصفهان می‌روم می‌آورم. شما بنا را تمام کنید اما درب را کار نگذارید. من باید یک چیزی را زیر این آستانه‌ی این درب کار بگذارم که افرادی که محبت امام رضا را ندارند نتوانند داخل بیایند. شیخ به سمت اصفهان آمد. آن معمار وقتی که فضا آماده شد، حضرت را خواب دید که درب را کار بگذارد. یک‌بار، دوبار، سه‌بار همین خواب را دید و بالاخره درب را کار گذاشت. این یعنی چه؟ یعنی اینجا بگذارید هرکه می‌خواهد بیاید بیاید. این سفینه هوشمند است. هرکسی اراده کرد و داخل بیاید. آن شرایط سنگین مال مراتب عالی‌تر است. ولی این باب رحمت است که همه افراد را [فرا] گرفته است. بگوییم هزاران؟ کم است. ده‌ها هزار؟ کم است. صدهاهزار؟ کم است. میلیون‌ها نفر؟ شما فکر می‌کنید که در همین زیارت اربعین کسی بی‌جواب می‌ماند؟ گاهی ما منتقل به آن بهره‌ای که گرفتیم نمی‌شویم. امکان ندارد کسی را دست خالی رد کنند، امکان ندارد. در دعا ها هست؛ یا عین آن دعا [و درخواست] یا بهتر از آن [نصیب می‌شود.]. کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ ✨﷽✨ 🔴 کنترل زبان و خشم، اولین شرط رسیدن به درجات معنوی آیت الله فاطمی نیا: تا خودت پاکیزه نباشی، پاکیزه بهت نمی‌دهند. ظرفی که برای آب خوردن انتخاب می‌کنی باید پاک باشد. اگر من ظرف باطنم آلوده باشد، این توقع درستی نیست که از خدا پاکیزه بخواهم. حالا چه کار کنیم در قدم اول باطنمان پاک شود؟ با خودت قرار بگذار به کسی پرخاش نکنی. ما زیارت می‌رویم، نماز جماعت می‌خوانیم، ماه رمضان روزه می‌گیریم، پس چه می‌شود که توفیق نداریم و پیشرفت نمی‌کنیم؟ وقتی بررسی کنیم می‌بینیم ریشه تمام مشکلات زبان است. با حرف کسی را می‌زنیم یا غضب و پرخاش می‌کنیم. آیت الله بهاءالدینی می‎فرمودند:  پرخاش برکات زندگی را می‌برد. کسی به خواجه نصیر نامه نوشته بود. اول نامه خطاب به خواجه نصیر گفته بود: ایها الکلب، یا ایها الکلب ابن کلب (ای سگ، یا ای سگ فرزند سگ) فلان مسأله علمی چه طور است؟ خواجه نصیر هم در جواب نوشته بود كه جواب مسأله این است و در آخر نامه نوشت: اما صحبت تو درباره سگ؛ سگ حیوانی است که چهاردست و پا راه می‌رود و بدنش از پشم پوشیده است. من دو پا هستم و آن طور نیستم و... والسلام. تمام! نه پرخاشی نه غضبی! ما بودیم حداقل می‌نوشتیم خودتی! پس باید اول باطنمان پاکیزه شود تا رشد کنیم... ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا