eitaa logo
کانال امام مهدی (عج)
2.2هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
6 فایل
#کانال_امام_مهدی_عج #امام_صادق_ع_لوادرکته_لخدمته_حیاتی تبلیغات ارزان 😍👇 https://eitaa.com/joinchat/2208759919C9cd79a5ea3 پيام های متفرقه بفرستید پی وی بدون شک گزارش می زنم
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد میرباقری4_5985416125343607135.mp3
زمان: حجم: 1.59M
🔊 🎵 «نقش امام» 🎙 استاد 🔘 نسبت به ما از پدر هم مهربانتر است، اگر متوجه این باشیم که تقدیرمون به دست امام امضاء می‌شود به آرامش می‌رسیم... 🌱 کانال امام مهدی(عج) @imammahdii313
‍ 📚نجات شهید ثانی در بیابان توسّط امام زمان (علیه السلام): ✨شهید ثانی به همراه کاروانی در حال سفر بود. در بین راه به جایی به نام رمله رسیدند. شهید خواست به مسجدی که معروف است به جامع ابیض برود، بخاطر زیارت کردن انبیایی که در آنجا مدفون هستند. پس دید که در، قفل است ودر مسجد هیچ کسی نیست. ✨پس دستش را بر روی قفل گذاشت وکشید. به اعجاز الهی در باز شد. او داخل شد ودر آنجا مشغول به نماز ودعا گردید وبخاطر توجّه وی بسوی خداوند متعال، متوجّه حرکت کاروان نشد واز قافله جا ماند. پس متوجّه شد که کاروان رفته وهیچ کسی از آنها نمانده است. نمی دانست چه کار باید بکند ودر مورد رسیدن به آنها فکر می کرد، با توجّه به اینکه وسایل او نیز بار شتر بوده وهمراه کاروان رفته است. ✨بنابراین شروع کرد پیاده به دنبال کاروان راه رفتن تا اینکه از پیاده راه رفتن خسته شد وبه آنها نرسید واز دور هم آنها را ندید. ✨وقتی در آن وضعیّت سخت ودشوار گرفتار شده بود ناگهان مردی را دید که به طرف او می آمد، وآن مرد بر سوار استری بود. وقتی آن سوار به او رسید گفت: «پُشت سر من سوار شو». ✨پس شهید ثانی را پشت خود سوار کرد ومثل برق در مدّت کوتاهی او را به کاروان رساند واو را از استر پیاده کرد وفرمود: «پیش دوستانت برو». و او وارد کاروان شد. شهید می گوید: «در جستجوی آن بودم که در بین راه او را ببینم ولی اصلاً او را ندیدم وقبل از آن هم ندیده بودم». 📗نجم الثّاقب 🏴 کانال امام مهدی(عج) @imammahdii313
3.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈 توصیه پیامبر(ص) به امیرالمومنین(ع): از خوف خدا زیاد گریه کن 🖋 پیغمبر(ص) می‌فرمایند: «يَا عَلِيُّ أُوصِيكَ فِي نَفْسِكَ بِخِصَالٍ فَاحْفَظْهَا»علی جان! تو را به چند برنامه واقعاً وصیت می‌کنم. این وصیت و چند برنامه را حفظ کن و از دست نده. قبل از این‌که حضرت بگویند چیست، پیغمبر(ص) دستشان را بلند کردند و فرمودند: «اَللَّهُمَّ أَعِنْهُ» خدایا! در این خصلت‌ها علی را یاری کن. چهارمین خصلتی که حضرت فرمودند، «كَثْرَةُ اَلْبُكَاءِ مِنْ خَشْيَةِ اَللَّهِ» گریه برای خداست. خدایا! به علی یاری بده که گریه کند. بعد پیغمبر(ص) مطلب عجیبی دارند و به امیرالمؤمنین(ع) می‌گویند: «يُبْنَى لَكَ بِكُلِّ دَمْعَةٍ أَلْفُ بَيْتٍ فِي اَلْجَنَّةِ» علی جان! هر قطره اشکی که از چشمت بریزد، خدا خودش هزار خانه در بهشت برایت بنا می‌کند. ▫️محرم 1401 🏴 کانال امام مهدی(عج) @imammahdii313
📌 منتقم حسین نمی‌آیی؟ 🔅 امام مهدى(عليه السلام) در زيارت ناحيه مقدّسه خطاب به امام حسین(علیه السّلام) می گویند:  ▪️ أَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما... هر صبح و شام بر تو گریه و شیون می کنم و در مصیبت تو به جای اشک، خون می گریم. 🏴 کانال امام مهدی(عج) @imammahdii313
‍ 🎆دیدار با امام زمان (علیه السلام) وپی بردن به ارتباط نزدیک آیت الله سیّد ابوالحسن اصفهانی: ✨مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالنّبی عراقی می گوید: «در روزگاری که در نجف اشرف بودم، چهارده مسئله مهّم وغامض مرا مشغول داشته ودر پی آن بودم که آنها را از امام عصر (علیه السلام) سؤال کنم. در همان شرایط شنیدم مرتاضی که از راه ریاضت شرعی به مقاماتی رسیده است به نجف آمده وکارهای شگفت انگیزی از او نقل می کردند. ✨به دیدار او رفتم و او را آزمودم، دیدم مرد آگاهی است. از او پرسیدم که: «آیا با اطلاّعات وتخصّص ودریافتهای تو، راهی به کوی امام عصر (علیه السلام) است؟» پاسخ داد: «آری». پرسیدم: «چگونه؟» ✨گفت: «شما با نیّت خالص وبا وضو یا غسل به صحرا برو ودر نقطه ای دور دست وخلوت رو به قبله بنشین وهفتاد بار… را با همه وجود قرائت کن، آنگاه حاجت وخواسته خود را بخواه ومطمئن باش که هر کس در پایان برنامه نزد تو آمد مطلوب ومحبوب تو می باشد. دامان او را بگیر وخواسته ات را بخواه». ✨به همین جهت روزی از روزها با آمادگی کامل به بیابان مسجد سهله رفتم ورو به قبله، آن برنامه را به انجام رساندم که دیدم مردی گرانقدر وپرابهّتی در لباس عربی پدیدار شد وبه من گفت: «شما با من کاری داشتید؟» گفتم: «با شما خیر» فرمود: «چرا؟» چنان غفلت زده بودم که باز هم گفتم: «نه، با شما کاری نداشتم». ✨او رفت و به ناگاه من به خود آمدم واز پی او به راه افتادم. او به منزلی در همان دشت وارد شد ومن نیز به آنجا رسیدم امّا دیدم در بسته است. در زدم، فردی درب را گشود وپرسید: «چه می خواهید؟» گفتم: «همان آقایی را که اینجا آمدند». پس از چند دقیقه باز گشت وگفت: «بفرمایید». ✨وارد شدم. منزل کوچکی بود وایوانی داشت. تختی بر آن ایوان زده شده بود وبر روی آن وجود گرانمایه دوازدهمین امام معصوم، حضرت مهدی (ع) نشسته بود. سلام کردم وآن گرامی پاسخ داد، امّا من چنان مجذوب آن حضرت شدم که مسائل اصلی خود را تماماً فراموش کردم. بناچار چند سؤال دیگر طرح وپاسخ آنها را گرفتم وبیرون آمدم. ✨کمی از خانه دور شدم. دیدم مسائل چهارده گانه ای که در پی پاسخ یافتن بدانها بودم به یادم آمد. بی درنگ باز گشتم وبار دیگر درب منزل را زدم. همان فرد بیرون آمد وگفت: «بفرمایید». ✨گفتم: «می خواهم خدمت حضرت شرفیاب شوم وپاسخ سؤالهای خویش را بگیرم». گفت: «آقا تشریف بردند امّا نایب او هستند». گفتم: «اگر ممکن است اجازه دهید از نایبشان بپرسم». گفت: «بفرمایید». ✨وارد شدم، امّا هنگامی که نگاه کردم دیدم آیت الله سیّد ابوالحسن اصفهانی جای حضرت مهدی (ع) نشسته وبر روی همان تخت قرار دارد. ✨پرسشهای خود را یکی پس از دیگری طرح نمودم وایشان پاسخ دادند. خداحافظی کردم وبیرون آمدم. پس از خروج از منزل، با خود گفتم: «شگفتا! آیت الله اصفهانی که در نجف بودند، کی به اینجا آمدند؟!» فوراً به نجف باز گشتم ودر هوای گرم بعد از ظهر به منزل ایشان رفتم. اجازه ورود گرفتم، دیدم مشغول نماز است. ✨نمازش به پایان رسید. رو به من کرد وضمن تفقّد فرمود: «مگر پاسخ سؤالهای خود را نگرفتی؟» گفتم: «چرا امّا!» ✨بار دیگر پرسیدم وایشان به همان سبک جواب داد ومن دریافتم که مقام وموقعیّت آن مرد بزرگ چگونه است وارتباطش با صاحب الزمان (علیه السلام) تا کجاست». 📗کرامات صالحین 🏴 کانال امام مهدی(عج) @imammahdii313
❤️ زینت عبادت کنندکان... ▫️ چه رازی در سجده‌های طولانی‌ات‌ است که سر از مهر بر نمی‌داری و چه سِرّی است میان تو و پروردگار، که عبادتت زبان‌زد خاص و عام شده و نامت زینت عبادت کنندکان... ▪️ شاید دردودل‌هایت را با خدا می‌گویی، یا شاید شکایت ولی نشناسانِ ناسپاس را میکنی، نمی‌دانم... شاید هم  در حقشان دعا میکنی تا هدایت شوند یا فرج منتقم خون حسین را می‌طلبی و اینگونه نجوا میکنی: «خدایا به‌وسیلهٔ او زمین را پر از عدل و داد کن چنان که از ستم و جور پر گشته است، و به وسیلهٔ او بر فقرای مسلمین و یتیمان و بی‌سرپرستان و از کار افتادگانشان منت گذار و مرا از برگزیدگان دوستان و شیعیانش، و شدیدترین آن‌ها نسبت به او از نظر محبت، و رام‌ترین­شان در فرمانبری قرار ده.»* 📚 *. اقبال الاعمال، همان، ص 675، الصحیفة السجادیة الجامعة، همان، ص 347؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 98، ص 234 🏴 کانال امام مهدی(عج) @imammahdii313
📌 درهمی حلال ▪️ «...ذَاكَ حَيْثُ تَكُونُ ضَرْبَةُ السَّيْفِ عَلَى الْمُؤْمِنِ أَهْوَنَ مِنَ الدِّرْهَمِ مِنْ حِلِّهِ...» 💰 در ادامهٔ خطبهٔ ۱۸۷ که امام علی از حادثه‌های تلخ آخرالزمان خبر می‌دهند، به مسئلهٔ حلال و حرام اشاره می‌کنند که سرنوشت مادی و معنوی جامعه به آن بستگی دارد. 🔥 زمانی که اموال آلوده، حرام و شبهه‌ناک زیاد شده، غصب، رشوه و تقلب در جامعه زياد مى‌شود و مردم به مسئلهٔ حلال و حرام توجهی ندارند، به دست آوردن مال حلال هم سخت‌تر از تحمّل ضربهٔ شمشیر می‌شود. 💵 آنچه دربارهٔ فزونى اموال حرام در آخرالزمان در اين بيان امام آمده، در روايات ديگر نيز به وضوح به چشم مى‌خورد. از جمله در حديثى از رسول خدا مى‌خوانيم: «کمترين چيزى که در آخرالزمان پيدا مى‌شود برادر مورد اعتماد و درهمى از حلال است»*۱ 📚 ۱- بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۵۷ ۲۶ 🏴 کانال امام مهدی(عج) @imammahdii313
6.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎆 امـــان از فتنه های آخرالزمان 🕊اشکهای امام صادق (ع) بر غیبت طولانی امام مَهدی (عج) در آخرالزمان و سقوط بعضی از شیعیان در دوران غیبت... 🏴 کانال امام مهدی(عج) @imammahdii313
‍ 🎆کمک کردن (علیه السلام) به علاّمه حلّی در نوشتن یک کتاب قطور در یک شب: از جمله مقام های بزرگی که برای آیت الله حلّی امتیاز به شمار می آید آن است که جزء افراد با ایمان به شمار می آید. یکی از دانشمندان سنّی که در بعضی رشته های علمی استاد علّامه حلّی بود، کتابی در مورد مذهب شیعه امامیّه نوشته بود ودر مجالس، آن را برای مردم می خواند وآنها را گمراه می کرد واز ترس آنکه نکند کسی از دانشمندان شیعه نوشته های آن را ردّ کنند کتاب را به کسی نمی داد که بنویسد وجناب شیخ همیشه در فکر طرح نقشه ای بود تا آن را بدست آورد و نوشته های آن را ردّ کند. 🍃ناچار از محبّت بین استاد وشاگرد استفاده کرد واز او خواهش کرد تا آن کتاب را به او قرض بدهد. چون استاد سنّی نمی خواست که بلافاصله دست ردّ بر سینه او بزند گفت: «من قسم خورده ام که این کتاب را بیشتر از یک شب پیش کسی نگذارم». 🍃علّامه حلّی نیز آن مدّت زمان را غنیمت شمرد و کتاب را گرفت و به خانه برد که در همان شب آن کتاب را تا جایی که ممکن است بازنویسی کند. 🍃چون به نوشتن مشغول شد و نصفی از شب گذشت خوابش گرفت، ناگهان حضرت صاحب الامر (علیه السلام) ظاهر گشت و به علّامه حلّی گفت: «کتاب را به من بده و تو بخواب». وقتی که شیخ از خواب بیدار شد دید که باز نویسی شده آن کتاب از کرامت صاحب الامر (علیه السلام) تمام شده است. 🍁در نقل دیگری آمده است: علّامه حلّی کتابی از بعضی از دانشمندان خواست که نسخه برداری کند. استاد سنّی آن کتاب را به علاّمه نداد چون آن کتاب مهمّی بود تا اینکه این اتّفاق افتاد که به او کتاب را داد به شرط آنکه یک شب بیشتر پیش او نماند ونسخه برداری آن کتاب کمتر از یک سال نمی شد که انجام شود. پس علّامه حلّی کتاب را به منزل خودش آورد ودر همان شب شروع به نوشتن آن کرد، پس از اینکه چند صفحه نوشت خسته شد. ناگهان دید مردی که شبیه مردم حجاز است از در وارد شد وسلام کرد ونشست. 🍃آن شخص گفت: «ای شیخ! تو این اوراق را مسطر بکش ومن می نویسم». پس شیخ برای او مسطر می کشید و آن شخص می نوشت واز سرعت کتابت، مسطر به او نمی رسید. وقتی خروس هنگام صبح شروع به خواندن کرد کتاب تمام شده بود. بعضی گفتند: چون شیخ خسته شد خوابید. و وقتی بیدار شد کتاب نوشته شده بود. 📗مجالس المؤمنین 🏴 کانال امام مهدی(عج) @imammahdii313
🦋امام کاظم (علیه السلام) می فرمایند: ✨اگر شیعیانم را زیر و رو کنم، جز ادعا چیزی دیگری ندارند، ✨و اگر آنان را آزمایش کنم سر از ارتداد درآورند، ✨و اگر ایشان را تصفیه نمایم، از هزار نفر جز یک نفر خالص و بی‌غش نباشد، ✨و اگر غربالشان کنم، با من جز خواص و نزدیکانم نمانند، فراوانند افرادی که بر پشتی ها تکیه می زنند و می گویند، ما شیعه‌ علی (علیه السلام) هستیم!!! شیعه علی (علیه السلام) کسی است که، کردارش‌ گواه‌ رفتارش‌باشد. 📚کافی ج ۸ ص ۲۲۸ 🌱 کانال امام مهدی(عج) @imammahdii313
‍ 💐صدقه دادن به نیابت از : یک دقیقه به یاد مهدی فاطمه ی زهرا سلام الله علیهما ..‌. تکالیف بندگان نسبت به آن حضرت علیه السلام 🔰بیان‌گونه‌های عجله و مفاسدحاصل از آن  صدقه دادن به نیابت از آن حضرت از نشانه های مودّت و دوستی آن جناب و ولایت ایشان است . سید اجل علی بن طاووس در کتاب کشف المحجه به فرزندش چنین امر میکند :( ...در پیروی و وفاداری و تعلق خاطر و دلبستگی نسبت به آن حضرت علیهم السلام به گونه ای باش که خداوند و رسول او و پدران آن حضرت و خود ایشان از تو می خواهند و حوائج آن بزرگوار را بر خواسته های خود مقدم بدار هنگامی که نمازهای حاجت را به جای می آوری ،و صدقه دادن از سوی آن حضرت را پیش از صدقه دادن از سوی خودت و عزیزانت قرار ده ،و دعا برای ایشان را مقدم بدار بر دعا کردن برای خودت ،و نیز در هر کار خیری که مایه وفای به حق آن حضرت است آن بزرگوار را مقدم بدار ،که سبب میشود به سوی تو توجه فرماید و به تو احسان نماید ...) علی بن ابی حمزه به امام موسی بن جعفر علیه السلام عرضه داشت : از سوی زندگان و مردگان از خویشاوندان و دوستانم حج به جای آورم و نماز بگزارم و صدقه بدهم ؟ ایشان فرمودند :آری از سوی او صدقه بده و نماز بگزار و به سبب صله و پیوندت با او پاداش دیگری برایت خواهد بود .ِ ِپس ای خواننده دانایِ هوشمند ! دقت کن که اگر شخصی به سبب صله یکی از برادران مومن خود و صدقه دادن از سوی او استحقاق ثواب یابد ،پس چرا کسی که از سوی صاحب الامر صدقه بدهد ،مستحق ثواب و پاداش بزرگتری نباشد ؟ آری استحقاق آن را دارد و به ثواب برترین صدق دهندگان نایل میشود ،چون این عبادت را به نیابت از بهترین افراد عالم انجام داده است . 📚منبع :مکیال المکارم 🌱 کانال امام مهدی(عج) @imammahdii313
‍ 📚برکت توسل به نام ارواحنا فداه انسان در هر تنگنا و مشکلی بیفتد، اگر بتواند «یا صاحب الزمان» را درست بگوید، علیه السلام به فریاد او می‌رسند. یک نفر نقل می‌ کرد: دو جوان مدت زیادی در مکه، معتکف شدند که یکی از آنها شیعه و دیگری اهل سنت بود. آن‌ دو نفر با همدیگر رفیق ‌می‌ شوند. شب‌ ها روی پشت بام می‌خوابیدند و گاهی برای تهیه غذای ساده‌ای بیرون می‌رفتند و بقیه‌ اوقاتشان را در مسجد الحرام، مشغول به عبادت خود بودند. روزی مشغول به طواف بودند که پای جوان شیعه پیچ می‌خورد و دستش به لباس احرام یکی از عرب‌ها اصابت می‌ کند. آن عرب، فریاد می‌زند: سارق سارق. شرطه‌ها آن جوان را دستگیر می ‌کنند و به حجر اسماعیل می‌ برند تا مسئول آنها بیاید و او را ببرد. در همین هنگام، اذان مغرب ‌می ‌شود. آن جوان شیعه با صدای بلند می‌ گوید: «یا صاحب الزمان، یا صاحب الزمان». مسئول شرطه‌ها می‌ رسد؛ اما چون نمازگزاران آماده نماز جماعت شده بودند، تصمیم می ‌گیرند آن جوان را بعد از نماز ببرند. آنها ناگهان دیدند یک نفر با آرامش و با قدم‌های محکم، بدون توجه به اطراف آمد به طوری که نظر همه را جلب کرد. سپس دست آن جوان را گرفت و او را در پیش چشمان شرطه‌ها از جمعیت بیرون برد. شرطه‌ها به مسئول خود می‌ گویند: او کیست؟ آن مسئول می‌ گوید: نمی‌دانم؛ اما یک بار دیگر هم یک قضیه‌ای اتفاق افتاد و من او را دیدم که همین کار را انجام داد؛ ولی ما اصلاً نتوانستیم حرف بزنیم. 👤حجت‌الاسلام شیخ جعفر ناصری 🌱 کانال امام مهدی(عج) @imammahdii313